💎پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
🌍 مردمى از مشرق قيام مى كنند و زمينه حكومت #مهدى (عج) را فراهم مى آورند.
📚 كنزالعمّال / ح 38657
#امام_خمیني
✨ @Imamology
#امام_خامنه_اي
💚 امام کاظم عليه السّلام فرمودند:
❤️ انَّ السُلطانَ العادِلَ بِمَنزِلَةِ الوالِدِ الرَّحيمِ.
❤️ فرمانرواي عادل، به منزلة پدر مهربان است.
📚 وسائل الشيعه / ج 18 / ص 472
▫️@Imamology
8.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💛...السّلامُعَلَیْکَیااَمیرَالمؤمنین...💛
▫️روزی که با «دَم علوی» می شود شروع
▫️رزقش فزون ز ثروت قارون و حاتم است...
@Imamology
❔امروز در کارزار #اُحُد چه خواهی کرد که پیامبرت تو را «سیدالشهدا» نامید، و تربتت تسبیح شد در دستان فاطمه زهرا (س)؟
🏴 #شهادت شجاعانه ی حضرت #حمزه بن عبدالمطلب به پیشگاه رسول گرامی اسلام (ص) تسلیت باد. باشد که یاری فرزندش تسلی خاطر مبارکشان باشد.
🙏🏻اللهم عجل لولیک الفرج 🙏🏻
◾️ @Imamology
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسب سالروز #جنگ_احد و رشادت های شهدای گرانقدر این دفاعِ مقدس. 🔻🔻
🏹 جنگ احد
🎬 سکانس اول: چه کسی آتش جنگ را افروخت؟
🔹 علی بن ابراهیم به سند حسن از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که: چون کفار قریش از جنگ بدر به سوی مکه مراجعت نمودند با آن حال که از اکابر ایشان هفتاد نفر کشته و هفتاد نفر اسیر شده بودند ابوسفیان گفت:
❗️ای گروه قریش! مگذارید زنان خود را که گریه کنند بر کشتگان خود زیرا که آب دیده آتش اندوه و حزن و عداوت و #حسد محمد (ص) را فرو می نشاند و محمد (ص) و اصحاب او بر ما شماتت خواهند کرد، ایشان چنین کردند و گریه نکردند و ماتم کشتگان خود را نداشتند.
یک سال بعد...
🔹 اراده ی جنگ احد کردند و با هم سوگندان خود از قبیله ی کنانه و غیر ایشان جمعیت کردند و اسلحه ی بسیار تهیه کردند و از مکه با سه هزار سوار و دو هزار پیاده بیرون آمدند و زنان را خود آوردند که مصیبت بدر را به یاد مردم بیاورند و ایشان را بر قتال تحریص کنند و ابوسفیان زند خود #هند دختر عتبه را با خود برد و عمره دختر علقمه حارثیه نیز با ایشان بیرون آمد.
📚 حیات القلوب / ج4 / باب سی و دوم / ص935
📚 تفسیر قمی / ج1 / ص110
🏹 جنگ احد
🎬 سکانس دوم: از کشته شدن طلحه تا گریختن لشکر اسلام
🔹طلحه ندا کرد که:
❗️ای محمد (ص)! شما گمان می کنید که ما را به شمشیرهای خود به سوی جهنم می فرستید و ما شما را به شمشیرهای خود به سوی بهشت می فرستیم؟ پس هر که می خواهد به بهشت خود ملحق شود بیاید تا من او را به بهشت بفرستم.
🔹کسی جرأت نکرد که به جنگ او برود حضرت امیرالمومنین علیه السلام متوجه او شد و رجزی خواند که مضمونش این است:
❗️ای طلحه! اگر شما چنانید که می گویید شما اسبان دارید و ما شمشیرها، پس بایست تا ببینیم که کدامیک کشته خواهیم شد و کدامیک سزاوارتریم به گفتار خود، به تحقیق که آمده است به سوی تو شیر حمله کننده با شمشیر برنده که دَمَش کُند نمی شود و خدا و رسول یاور اویند.
❓طلحه گفت: تو کیستی ای پسر؟
❗️فرمود: منم علی بن ابی طالب (ع).
🔹طلحه گفت: دانستم ای قضیم (یعنی درهم شکننده دلیران) که به غیر تو کسی جرأت بر جنگ من نمی کند.
🔹پس طلحه ضربتی حواله آن حضرت کرد و حضرت سپر را پیش داشت و حمله ی او را رد کرد و ضربتی بر او زد که هر دو رانهای او را قطع کرد و بر پشت افتاد و عَلَم از دستش افتاد، چون حضرت پیش رفت که سرش را جدا کند حضرت را به رحم قسم داد و حضرت برگشت؛ مسلمانان پرسیدند: چرا او را تمام کش نکردی؟ فرمود: ضربتی که من بر او زدم بعد از آن زندگانی نمی تواند کرد.
🔹و پس از آن هر که عَلَم را برداشت به ضربت حضرت #علی (ع) کشته شد. تا آنکه خالد بن ولید ملعون متوجه دره شد، و قریش که گریخته بودند چون دیدند که عَلَم ایشان هنوز برپاست برگشتند و زیر عَلَم جمع شدند و مسلمانان را گریزاندند و لشکر اسلام به هر سو گریختند و به کوه ها بالا رفتند و حضرت رسول (ص) را تنها گذاشتند.
📚 حیات القلوب / ج4 / باب سی و دوم / ص938-939
🏹 جنگ احد
🎬 سکانس سوم: لا سیف الا ذوالفقار لافتی الا علی
🔹در اوج معرکه با حضرت رسول (ص) نماند مگر ابودجانه که نام او سماک بن خرشه بود و حضرت امیرالمومنین علیه السلام، و هر گروه از مشرکان که بر سید پیغمبران حمله می کردند امیر مومنان (ع) استقبال ایشان می کرد و بسیاری از ایشان را می کشت و ایشان را دفع می کرد تا آنکه شمشیرش پاره پاره شد. و از زنان «نسیبه» دختر کعب مازنیه در خدمت حضرت مانده بود و نگریخته بود و حضرت او را با خود به جنگ ها می برد که مجروحان را مداوا کند و پسرش در آن جنگ همراه بود، چون خواست بگریزد نسیبه مادر او بر او حمله کرد و گفت:
❗️ای فرزند! از #خدا و رسول به کجا می گریزی؟ و او را برگردانید تا آنکه مردی از مشرکان بر آن پسر حمله کرد و او را شهید کرد، پس نسیبه شمشیر پسر خود را گرفت و بر ران کشنده ی پسر خود زد و او را کشت. حضرت او را تحسین کرد و فرمود: خدا بر تو برکت دهد ای نسیبه، و خود را در پیش روی حضرت بازداشته بود و خود را سپر کرده بود که آسیبی به آن حضرت نرسد تا آنکه جراحت بسیار به او رسید.
🔹در این لحظه ابن قمیئه بر حضرت حمله کرد و می گفت: محمد (ص) را به من بنمائید، من نجات نیابم اگر او از من نجات یابد؛ پس ضربتی بر دوش حضرت زد و فریاد کرد: به لات و عزی سوگند که محمد (ص) را کشتم. در آن حال نظر حضرت به نامردی از مهاجران افتاد که می گریخت و سپر خود را بر پشت سر آویخته بود، حضرت او را ندا کرد که:
‼️ای صاحب سپر! بینداز سپر خود را و برو به سوی جهنم؛‼️
🔹او سپر را انداخت و حضرت نسیبه را فرمود: سپر را بردار، نسیبه سپر را برداشت و با مشرکان قتال می کرد. پس حضرت فرمود: مقام نسیبه و وفای او امروز بهتر است از مقام ابوبکر و عمر و عثمان.
🔹و چون شمشیر امیرالمومنین (ع) شکست به خدمت حضرت آمد و گفت: یا رسول الله! مرد به سلاح خود جنگ می کند و #شمشیر من شکست، پس حضرت شمشیر خود ذوالفقار را به او داد و گفت: به این شمشیر جنگ کن، علی (ع) شمشیر را گرفت و هر یک از اشرار که قصد نبی مختار می کردند حیدر کرار به شراره ی ذوالفقار آتشبار روح پلید ایشان را به درک اسفل نار می فرستاد.
🔹پس حضرت رسول (ص) به جانب کوه احد میل فرمود و پشت بر کوه داد که جنگ از یک ناحیه باشد زیرا که به غیر از امیرالمومنین (ع) کسی از صحابه با او نبود و پیوسته امرالمومنین (ع) در پیش روی آن حضرت مقاتله می کرد تا آنکه بر سر و رو سینه و شکم و دستها و پاهای مبارکش نود جراحت رسید و چندان محاربه کرد که مشرکان با وفور ایشان منهزم شدند و شنیدند مسلمانان که کسی از آسمان ندا می کرد:
💚«لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی» ، «نیست شمشیر بجز #ذوالفقار و نیست جوانمردی به غیر از علی»،💚
❗️پس جبرئیل بر حضرت رسول (ص) نازل شد و گفت: یا محمد (ص)! به خدا سوگند که برادری و برابری و یاری آن است که علی می کند؛
❗️حضرت فرمود: چرا نکند که من از اویم و او از من است؛
❗️جبرئیل گفت: من نیز از شمایم.
📚 حیات القلوب / ج4 / باب سی و دوم / ص941-942