🌻🍃تعجب نکنید ، شخص بزرگی سخن مرا می شنود🍃🌻
🌱 #امام_حسن (ع) در دوران کودکی، به مسجد می رفتند و پای منبر رسول خدا (ص) می نشستند، و آنچه را که از جدّ خویش می شنیدند، بعد از بازگشت از مسجد در منزل برای مادرشان حضرت #فاطمه_زهرا (س) نقل می کردند، به این ترتیب که همچون، یک خطیب، روی متکایی نشسته و سخنرانی می نمودند، و در ضمن سخنرانی آنچه از پیامبر فرا گرفته بودند را بیان می کردند.
🌿 امیر مؤمنان علی (ع) هرگاه وارد منزل می شدند و با همسر خود حضرت فاطمه زهرا (س) سخن می گفتند؛ درمی یافتند که فاطمه (س) آنچه از آیات #قرآن، نازل شده را اطلاع دارند، از ایشان می پرسیدند: «با اینکه شما در منزل هستید، چگونه به آنچه که پیامبر (ص) در مسجد بیان کرده اند آگاه هستید؟ فاطمه زهرا (س)، جریان را به عرض می رساندند که این آگاهی، از ناحیه فرزندشان #امام_مجتبی (ع) به ایشان منتقل شده است.
🌳 روزی امیرالمؤمنین علی (ع) زودتر وارد منزل شدند و مخفی شدند تا امام حسن (ع) از مسجد وارد منزل شدند و طبق معمول بر متکا نشستند، تا به سخنرانی بپردازند، ولی لکنت زبان پیدا کردند، حضرت زهرا (س) تعجب نمودند؛ امام مجتبی (ع) عرضه داشتند: مادر جان تعجب نکنید؛ چرا که شخص بزرگی، سخن مرا را می شنود، و استماع او مرا، از بیان مطلب، باز داشته است. در این هنگام #امیر_المؤمنین_علی (ع) از مخفیگاه خارج شدند و فرزندشان امام مجتبی (ع) را بوسیدند.
🌷
🌾🌷
🌷🌾🌷
🌾🌷🌾🌷
🌷🌾🌷🌾🌷
📚 بحارالانوار / ج 43 / ص 338 / ح11