eitaa logo
امام شناسی
373 دنبال‌کننده
532 عکس
187 ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @BehnazEmam نشانی صفحه اینستاگرام https://www.instagram.com/imamology.info/
مشاهده در ایتا
دانلود
#رجز حضرت #علی_اکبر (ع) 🗡 انا عَلِیُّ بنُ الحُسینُ بنُ عَلِی 🗡 نحنُ و بیتُ اللهِ اَولی بالنَّبِیِّ 🗡 من شَبَثٍ و شَمَرٍ ذاکَ الدَّنِیّ 🗡 اضرِبُکُم بِالسَّیفِ حَتّی یَنثَنی 🗡 ضربُ غُلامٍ هاشِمیٍّ عَلَوِیٍّ 🗡 و لا اَزالُ الیومَ اَحمی اَبی 🗡 تااللهِ لا یَحکُمُ فینا اِبنُ الدَّعِیّ ♨️🌱♨️🌱♨️🌱♨️🌱♨️ 🍂 من علی پسر حسین پسر #علی (ع) هستم. 🍂 به خانه خدا سوگند که ما به نبّی (ص) نزدیکتر و اولی هستیم تا شبث و شمر فرومایه. 🍂 آنقدر با #شمشیر به شما می زنم تا شمشیر تاب بردارد؛ شمشیر زدن جوان هاشمی علوی. 🍂 به خدا قسم پیوسته امروز از پدرم حمایت می کنم تا فرزند زنازاده در میان ما حکومت نکند. @Imamology
#علی_اکبر (ع) 🕯 بسم الله الرحمن الرحیم 🕯 ▪️بیشترین زخم را برای تو کنار گذاشته بودند ، از #سقیفه ، از غدیر ، شاید هم قبل تر... ▪️تو که در صورت و سیرت شبیه ترین به پیامبر (ص) بودی و در نام و صولت چون نفس پیامبر (ص) ، علی (ع). ▪️وقتی در میدان درخشیدی ، همه ی نفرتشان از رسول الله (ص) را بر سر تو فرود آوردند. تا پیکر پاره پاره ات برای همیشه ی تاریخ سندی باشد که آنها #پیامبر (ص) را هم قبول نداشتند. ☄️ اللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ ؛ اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتی جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلی قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً. ☄️ @Imamology
⚫️ جانبازى و شهادت عليه السّلام‏ ⚫️ ▪️ياران امام حسين عليه السّلام همه به شهادت رسيدند و جز خاندانش كسى باقى نماند، در اين هنگام على اكبر عليه السّلام براى رفتن به ميدان آماده شد، او داراى زيباترين چهره، و نيكوترين سيرت بود، از پدرش اجازه رفتن به ميدان طلبيد، امام عليه السّلام به او اجازه داد، سپس نگاهى مأيوسانه به قد و قامت على اكبر عليه السّلام نمود، و چشمانش را به زير افكند و گريه كرد آنگاه گفت: ▫️اللّهمّ اشهد فقد برز اليهم غلام اشبه النّاس خلقا و خلقا و منطقا برسولك صلى اللَّه عليه و آله و سلم و كنّا اذا اشتقنا الى نبيّك، نظرنا اليه. ▫️خدايا گواه باش، جوانى كه در صورت و سيرت، ظاهر و باطن و گفتار مردم به رسولت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم بود، و هر گاه مشتاق ديدار پيامبرت مى ‏شديم به اين جوان نگاه مى‏ كرديم، براى جنگيدن با اين مردم رهسپار شد. ▪️امام حسين عليه السّلام صدا زد: «اى پسر سعد، خدا ريشه رحم تو را قطع كند، همان گونه تو رحم مرا قطع مى‏ كنى.» على اكبر عليه السّلام به دشمنان حمله كرد و جنگ سختى با آنها نمود، گروه‏ بسيارى از آنها را به خاك هلاكت افكند، سپس نزد پدر بازگشت و صدا زد: ▫️يا أبت! العطش قد قتلنى، و ثقل الحديد قد اجهدنى، فهل الى شربة ماء من سبيل؟، ▫️اى بابا! شدّت جانم را به لب رسانده، و سنگينى اسلحه، مرا به زحمت انداخته، آيا جرعه آبى هست كه به دستم رسد؟ ▪️امام حسين عليه السّلام گريه كرد و فرمود: ▫️وا غوثاه! يا بنىّ من اين آتى بالماء! ▫️...، آه از بى ‏پناهى! اى پسر جانم از كجا بياورم! ▪️برو اندكى با دشمنان جنگ كن، چقدر نزديك است كه با جدّت محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم ديدار كنى، او با كاسه ‏اى پر از آب، تو را سيراب خواهد كرد، كه پس از آن هرگز تشنگى وجود ندارد. ▪️على اكبر عليه السّلام به ميدان بازگشت و جنگ بسيار شديد و نمايانى نمود، سرانجام منقذ بن مرّه عبدى‏ آن حضرت را هدف تير قرار داد، همين تير موجب افتادن على اكبر عليه السّلام بر زمين شد صدا زد: ▫️يا ابتاه! عليك منّى السّلام، هذا جدّى يقرؤك السّلام و يقول لك: عجّل القدوم علينا. ▫️اى بابا! آخرين سلامم بر تو باد، اينك اين جدّم است كه سلام به تو مى ‏رساند و به تو مى‏فرمايد: زودتر به سوى ما بيا. ◾️«ثمّ شهق شهقة فمات، سپس صيحه‏اى بلند زد و جان سپرد» عليه السّلام به بالين على اكبر عليه السّلام آمد (ديد از دنيا رفته است) به بالين او نشست و خم شد، « و وضع خدّه على خدّه‏، و گونه خود را بر گونه على اكبر نهاد.» آنگاه فرمود: ◽️قتل اللَّه قوما قتلوك، ما اجرأهم على اللَّه، و على انتهاك حرمة رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم على الدّنيا بعدك العفا.🖤 ◽️، خدا بكشد آن مردمى كه تو را كشتند، چقدر آنها بر خدا و هتك حرمت صلى اللَّه عليه و آله و سلم، گستاخى نمودند، بعد از تو خاك بر سر دنيا. 🖤 ⚫️ حضرت عليه السّلام از خيمه بيرون آمد و صدا مى ‏زد: «يا حبيباه! يا ابن اخاه، اى محبوب دلم، اى برادرزاده ‏ام» با اين وضع به بالين على اكبر عليه السّلام آمد و خود را روى پيكر (به خون غلتيده) او افكند. در اين هنگام امام حسين عليه السّلام نزد خواهر آمد و او را به خيمه زنها برگردانيد. (ع) علیه السلام اثنی عشری 📚 غم نامه کربلا / اشتهاردی / ترجمه اللهوف علی قتلی الطفوف / ص137-140
48.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 شب يازدهم شعبان 🎉 مراسم جشن ولادت حضرت علي ابن الحسين (ع) 🎙 با سخنراني استادخاتمي خوانساري 🗓 شنبه ١٦ فروردين ١٣٩٩ ♦️🔴♦️🔴♦️🔴♦️🔴♦️ 🔻سبط نبوی شبیه طاها آمد 🔻پور علوی عزیز زهرا آمد 🔺جان حسن و عشق ابالفضل و حسین (ع) 🔺شه زاده لیلا آمد 🎈@Imamology
🎉 ولادت حضرت علیه السلام ، جوان رعنای عرصه ی بندگی و الگوی تمام عیار میدان ولایت پذیری بر حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء و سپس شیعیان مبارک باد. 🎉 🌹 @Imamology
🏴 بعد از تو خاک بر سر دنیا 🖤 ▪️پس از شهادت جانسوز یاران آگاه و فداکار علیه السلام در دفاع از حق و عدالت، که جز خاندان آن حضرت یار و یاوری برایش نماند، در آن شرایط دشوار فرزند ارجمندش علیه السلام به سوی میدان دفاع حرکت کرد. ▪️او که از زیباترین سیما و چهره و از نیکوترین سیرت و منش و عملکرد بهره ور بود، از پدر گرانمایه اش اجازه مبارزه خواست! آن والاترین پدر گیتی به او اجازه رفتن داد، اما نگاهی پرحسرت و پیام دار به جوان دلیر و اندیشمندش افکند و در همان حال دیدگان را به زیر افکند و باران اشک از جام دیدگان بارید و گریست. ▪️آن گاه زمزمه کرد که:«اللهم اشهد فقد برز الیهم غلانم اشبه الناس برسولک خلقا و خلقا و منطقا...»بارخدایا! بر حق کشی و بی رحمی این سپاه بیدادگر گواه باش که اینک جوانی به سوی آنان روان است، که در سیما و منش و گفتار و منطق همانندترین مردم به پیامبرت می باشد؛ به گونه ای که ما هرگاه در جان خود شور و شوق دیدار پیامبرت را احساس می نمودیم، به جمال و منش زیبای او به نظاره می نشستیم. او پیکاری سخت و قهرمانانه کرد و انبوهی از سپاه «عبید» را به دوزخ فرستاد و آن گاه به سوی پدر بازگشت و گفت:«یا أبتا! العطش قد قتلنی و ثقل الحدید قد اجهدنی فهل الی شربه من الماء...»پدر جان! تشنگی مرا می کشد و گرانی و سنگینی سلاح مرا به رنج افکنده و توانم را به پایان می برد، آیا اندکی آب در دسترس هست؟ ▪️حسین علیه السلام گریست و فرمود: امان از تنهایی و بی یاوری! پسرم علی! دلیرانه به میدان جهاد و دفاع بازگرد که به زودی نیای گران قدرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم را دیدار خواهی کرد و او با جامی لبریز از آب گوارا به گونه ای تو را سیراب خواهد ساخت که پس از آن هرگز تشنه نگردی. «علی» دگر باره به قلب سپاه شوم اموی بازگشت و جهادی دیگر آغاز کرد، و آن گاه بود که «منقذ عبدی» او را هدف تیر کینه توزانه اش قرار داد و او را از مرکب به زمین افکند. ▪️در این هنگام پدر را نداد داد که:هان جان پدر! سلام پسرت علی را بپذیر و شادمان باش که این نیای گران قدرم پیامبر است، که شما را سلام می رساند و می فرماید: هر چه زودتر به سوی ما بیا! و از پی آن ناله ای جانسوز از پرده ی دل بر کشید و به سوی حق پرواز کرد.آن حضرت با دریافت ندای «علی» خود را به میدان رسانید و بر کنار پیکر غرق در خون او نشست. و چهره بر چهره ی جوان اندیشمندش نهاد و فرمود:«قتل الله قوما قتلوک، فما أجراهم علی الله و علی انتهاک حرمه رسول الله...»نور دیده ام! علی جان! خدا مردمی را که تو را کشتند، بکشد! چه چیز آنان را این گونه بر شکستن مقررات خدا و پایمال ساختن حریم حرمت پیامبر جسارت و گستاخی داده است؟!و در همانحال باران اشک از دیدگان فرو بارید و افزود:«علی الدنیا بعدک العفاه!»پسرم! دیگر پس از تو خاک بر سر دنیا و زندگی دنیا! ▪️خواهر ارجمند حسین علیه السلام زینب با دیدن آن منظره ی جانسوز و شنیدن ندای برادر، از سراپرده ی بانوان بیرون آمد و در حالی که ندای جانسوزش طنین افکن بود که: «یا حبیباه»! خودش را به پیکر غرق در خون جوان اندیشمند برادر رساند و خود را بر روی آن نازنین بدن افکند، و از پرده دل ندا بر آورد که: نور دیده ام، علی! عزیز برادرم!و حسین علیه السلام سراسیمه دست خواهر را گرفت و او را به سراپرده نور بازگردانید. 📚 ترجمه لهوف / ص175-177