eitaa logo
امام شناسی
369 دنبال‌کننده
532 عکس
187 ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @BehnazEmam نشانی صفحه اینستاگرام https://www.instagram.com/imamology.info/
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 قالَ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: حَسَنٌ مِنّی و أَنا مِنهُ ، أَحَبَّ اللهُ مَن أَحَبَّهُ. 💎 🌷پیامبر بزرگوار اسلام فرمودند: حسن از من است و من از اویم ، هرکه او را دوست بدارد خداوند دوستش دارد. 🌷 📚 میزان الحکمة / ح1181 ✍️ @Imamology
18.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎊🎈 میلاد پر خیر و برکت وارث حلم رسول الله (ص) ، ریحانة النبی ، پسر ارشد فاطمه و علی (ع) ، و برادر بی مثال حسین بن علی (ع) بر تمام عاشقان راه بقیع مبارک باد. 🎈🎊 ✍️ 🎉 @Imamology
💎 رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: 🌼 حسَنین علیهما السلام دو گوشواره عرش اند و فرمود که بهشت به حق تعالی عرض کرد که مرا مسکن ضعفاء و مساکین قرار داده ای ؟ 🌸 حق تعالی او را ندا فرمود که آیا راضی نیستی که من رکن های تو را زینت داده ام به حسن و حسین علیهما السلام؟ 🎊 پس بهشت بر خود بالید چنانکه عروس بر خود می بالد. 🎉 ✍ 📚 منتهی الآمال / ج1 / ص293
🌻🍃تعجب نکنید ، شخص بزرگی سخن مرا می شنود🍃🌻 🌱 (ع) در دوران کودکی، به مسجد می رفتند و پای منبر رسول خدا (ص) می نشستند، و آنچه را که از جدّ خویش می شنیدند، بعد از بازگشت از مسجد در منزل برای مادرشان حضرت (س) نقل می کردند، به این ترتیب که همچون، یک خطیب، روی متکایی نشسته و سخنرانی می نمودند، و در ضمن سخنرانی آنچه از پیامبر فرا گرفته بودند را بیان می کردند. 🌿 امیر مؤمنان علی (ع) هرگاه وارد منزل می شدند و با همسر خود حضرت فاطمه زهرا (س) سخن می گفتند؛ درمی یافتند که فاطمه (س) آنچه از آیات ، نازل شده را اطلاع دارند، از ایشان می پرسیدند: «با اینکه شما در منزل هستید، چگونه به آنچه که پیامبر (ص) در مسجد بیان کرده اند آگاه هستید؟ فاطمه زهرا (س)، جریان را به عرض می رساندند که این آگاهی، از ناحیه فرزندشان (ع) به ایشان منتقل شده است. 🌳 روزی امیرالمؤمنین علی (ع) زودتر وارد منزل شدند و مخفی شدند تا امام حسن (ع) از مسجد وارد منزل شدند و طبق معمول بر متکا نشستند، تا به سخنرانی بپردازند، ولی لکنت زبان پیدا کردند، حضرت زهرا (س) تعجب نمودند؛ امام مجتبی (ع) عرضه داشتند: مادر جان تعجب نکنید؛ چرا که شخص بزرگی، سخن مرا را می شنود، و استماع او مرا، از بیان مطلب، باز داشته است. در این هنگام (ع) از مخفیگاه خارج شدند و فرزندشان امام مجتبی (ع) را بوسیدند. 🌷 🌾🌷 🌷🌾🌷 🌾🌷🌾🌷 🌷🌾🌷🌾🌷 📚 بحارالانوار / ج 43 / ص 338 / ح11
💚 وصف خاندان عصمت از زبان مبارک مجتبی علیه السلام 💚 ⚜️ طریحی از فخر رازی نقل کرده است: 🔆 پیامبر صلی الله علیه و آله برای شرکت در جنگ از مدینه خارج شد و علی (ع) را همراه خود برد. حسن و حسین (ع) که کودک بودند، نزد مادرشان در مدینه ماندند، روزی حسین (ع) که 3 سال داشت، از خانه بیرون آمد و در کوچه های مدینه به راه افتاد و به نخلستان ها و باغ های اطراف مدینه رسید. در حواشی و کناره های آن گردش میکرد که یک نفر یهودی به نام صالح بن رقعه نزدیک او آمد و آن حضرت را به خانه ی خود برد و از مادرش پنهان کرد. 🔅 چون عصر فرا رسید و از حسین (ع) خبری نشد، فاطمه علیهاالسلام را اندوه و غم بی خبری از فرزندش فرا گرفت. و چون کسی را نیافت تا سراغ حسین (ع) بفرستد. پس به فرزندش، حسن (ع) رو کرد و فرمود: ای میوه ی دلم! نور چشمم! برخیز و برادرت، حسین (ع) را پیدا کن که قلبم از فراقش می سوزد. 📢 حسن (ع) برخاست، و به جستجوی برادر از مدینه بیرون آمد و فریاد زد: حسین بن علی! نور چشم پیامبر! برادرم کجایی؟ در همین حال آهویی نزدش آشکار شد و به اذن پروردگار آهو را به سخن آمده و گفت:حسن جان! بدان! برادرت را صالح یهودی گرفته و در خانه ی خود پنهان ساخته است. حسن (ع) تا در خانه ی یهودی آمد و او را صدا زد. صالح بیرون آمد. 🌾 حسن (ع) گفت: حسین را بیرون بیاور و به من بسپار وگرنه به مادرم میگویم تا تو را هنگام سحرها نفرین کند، و از پروردگارش بخواهد یک نفر یهودی روی زمین نگذارد، و به پدرم میگویم که با شمشیرش همه ی شما را بزند و به هلاکت برساند، و به جدم میگویم تا از خدای سبحان بخواهد که جان همه ی یهودی ها را بگیرد. 🌪 ❓صالح یهودی از سخنان او شگفت زده شد و پرسید:کودک جان! مادرت کیست؟ ❗️حسن (ع) فرمود: مادرم زهرا، دختر محمد مصطفی! گردن بند (عروس صفا و) خلوص، و دُرّ صدف عصمت و عزت جمال دانش و حکمت است. او نقطه ی دایره ی مناقب و مفاخر، و قطعه ی نوری از انوار صفات نیک و کارهای خیر است. خمیره ی وجود او از سیبی از سیب های بهشت سرشته است، و خدا در صحیفه ی او آزادی گنهکاران امت را نوشته است. او مادر سروران نجیب، و سالار زنان عالم، و بریده ی از دنیا، و پاک از تطاول تأثیر نابجای روزگار، فاطمه ی زهرا است. ❓یهودی گفت: مادرت را شناختم. پدرت کیست؟ ❗️حسن (ع) فرمود: پدرم اسدالله الغالب، علی بن ابیطالب است؛ آن که با دو شمشیر زد، و با دو نیزه افکند، و با پیامبر به دو قبله نماز گزارد، و جان خود را به آقای جن و انس فدا کرد؛ پدر حسن و حسین (ع). ❓صالح گفت: پسرجان! پدرت را شناختم. جدت کیست؟ ❗️حسن (ع) فرمود: جدم دری از صف (پیامبران خدای) جلیل، و میوه ای از درخت ابراهیم خلیل است، آن ستاره ی درخشان، و نور تابان، از چراغ تکریم های آویزان در عرش خدای سبحان، سرور هر دو جهان، و رسول انس و جان، و مایه ی نظام هر دو سرا، و فخر عالمیان، و مقتدای هر دو حرم، و امام شرقیان و غربیان، و جد هر دو سبط، من حسن و برادرم حسین. ‼️ چون حسن (ع) از شمارش مناقب پیامبر صلی الله علیه و آله فارغ شد، زنگار کفر از دل صالح زدوده شد و اشک از دیدگانش سرازیر گشت و همچون سرگشته ای، با حیرت از زیبایی سخن و کمی سن و تیزهوشی حسن، به او می نگریست. 💖 سپس گفت: ای میوهی دل مصطفی، و نور چشم مرتضی، و شادی دل زهرا! پیش از آن که برادرت را به تو بدهم، از (اسلام و) احکام اسلام به من خبر ده تا اعتراف کنم و به اسلام درآیم. حسن (ع) نیز احکام اسلام را بر او عرضه کرد، و حلال و حرام را به او آموخت، و صالح اسلام آورد. و به دست امام، فرزند امام اسلامش نیکو گشت و برادرش حسین (ع) را به او سپرد. ✅ روز بعد، صالح همراه 70 نفر از افراد قبیله و خویشان خود آمد و همگی به دست امام فرزند امام، اسلام آوردند. ✍🏼 📚 المنتخب للطُریحی / ص164