#سبک_زندگی
#مبارزه_با_هوای_نفس
#تعریف
🌷 مبارزه با هوای نفس، روح انسان را قوی می کند
🌸 بعضی ها آن قدر با هرزگی و عدم مبارزه با نفس، روح خود را ضعیف کرده اند که از لذائذ اولیه ی زندگی خودشان مثل لذت جنسی هم لذت نمی برند. اینها چون از نظر روحی قوی نیستند از زندگی خود لذت نمی برند، اعصابشان خُرد می شود و لذا به سراغ گناه می روند تا به خیال خود لذتی ببرند.
مبارزه با هوای نفس، روح انسان را قوی می کند و کسی که روحش قوی باشد از زندگی، بیشتر لذت می برد.
متاسفانه ما با عدم مبارزه با نفس، روح خود را تضعیف کرده ایم، پس به در خانه ی خدا برویم و بگوییم: «ظَلَمتُ نَفْسی»؛ یعنی خدایا! من خودم را زده ام و نابود کرده ام! من یک عمر به هوای نفسم گوش کرده و هرزه دلی کرده ام، خدایا گناهان و هوس بازی های مرا ببخش، تبدیل شده ام به یک آدم بدون قدرت تمرکز، ناتوان از لذت بردن از طبیعت، آدمی که نمی تواند به اطرافیان خود خدمت کند، یک آدم ضعیف النفس... خدایا، دست مرا بگیر و ضعف مرا جبران کن. «قَوِّعَلَى خِدْمَتِکَ جَوَارِحِی» [دعای کمیل]
🌺 یکی از شخصیت ها که نزد آیت الله بهجت رحمه الله رفته بود تعریف می کرد: طی صحبت کردن با ایشان متوجه شدم که آقای بهجت رحمه الله در آن سن و سال بالا، چه جزئیاتی را از گذشته ها هنوز به خاطر دارند! این حافظۀ قوی ناشی از چیست؟ طبیعتاً ناشی از مبارزه با هوای نفس است، البته با آداب و آیینی که دین به ما می گوید.
✍️ حجت الاسلام پناهیان
🌸🌸🌸ضيافت الهی 🌸🌸🌸
#سبک_زندگی
#مبارزه_با_هوای_نفس
#قرآن_و_زندگی
🍃 دوری از یاد خدا
🌺 و مَن یَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ
🌸 و هر كس خود را از یاد (خداى) رحمان به کوردلی و حجاب باطن بزند، بر او شیطانى مى گماریم که آن شیطان ملازم و دمسازش باشد.
✍️ سوره زخرف، آیه36
🌸🌸🌸ضيافت الهی 🌸🌸🌸
#سبک_زندگی
#مبارزه_با_هوای_نفس
#داستان_راستان
#داستان
🌸 داستان عاقبت عبرت انگیز و دردناکِ وزیر چشم چران و هوس باز که با دورغ و فریب قصد داشت دختر زیبایی را به همسری خود درآورد
🌷 یکی از وزیران خلفای عباسی، برای خود قصر بلندی که مشرف به خانه های اطراف بود ساخته بود و همیشه در آن قصر می نشست و به زنان و دختران همسایه نگاه می کرد. روزی چشمش به دختر یکی از همسایگان که بسیار زیبا و خوش اندام بود افتاد و عاشق او شد.
لذا عده ای را به عنوان خواستگاری نزد پدر آن دختر که مرد تاجری بود فرستاد ولی تاجر قبول نکرد و عذرخواهی نمود که ما شایسته وصلت با وزیر نیستیم.
وزیر، موضوع را به یکی از نزدیکانش گفت و از او کمک خواست. آن مرد گفت: اگر هزار دینار خرج کنی من تو را به آرزویت می رسانم. وزیر پول را به او داد و آن مرد ده نفر از افراد عادل که شهادتشان نزد قاضی پذیرفته بود را آورد و جریان عشق وزیر را برای آنها توضیح داد و به هر کدام صد دینار پرداخت و از آنها خواست شهادت دروغ بدهند که دختر به عقد وزیر درآمده است. آنها نیز قبول کردند و پیش قاضی شهادت دادند.
آنگاه وزیر، شخصی را پیش تاجر فرستاد و گفت: چرا زنم را در خانه نگه داشته ای؟! هر چه زودتر او را به خانه خودم بفرست! اما تاجر به قاضی شکایت کرد و قاضی حکم کرد که وزیر مهریه دختر را به پدرش بپردازد و دختر را با خود ببرد. تاجر سرگردان و حیران شد و نزدیک بود دیوانه بشود. تاجر نزد خلیفه رفت و داستان را برای او بازگو کرد.
خلیفه دستور داد وزیر را با شهود حاضر کنند. وزیر خیال کرد اگر اصل قضیه را بگوید از آن جا که مهریه زیادی برای دختر پرداخته بود، مورد بخشش واقع شود. شهود هم همین فکر را کردند و همگی به خیانت خود اقرار نمودند.
خلیفه دستور داد تا هر یک از شاهدان را به دار بیاویزند و وزیر را داخل پوست گاوی که تازه کشته شده بگذارند و آن قدر با عمود آهنین به او بزنند تا گوشت و پوستش با هم مخلوط شود!
به تاجر هم دستور داد که دخترش را به خانه ببرد و تمام مهریه دختر را هم به او بخشید و فرمان داد که کسی حق اعتراض به او را ندارد.
📚 منبع: کتاب داستان های شگفت آوری از عاقبت هوسرانی و شهوترانی
🌸🌸🌸ضيافت الهی 🌸🌸🌸