به وقت بهشت 🌱
شهید کاظم سالکی🌷 سالگرد شهادت💚 برای ما حمدی بخوان... ...که شما زندهای و ما مرده. 🪴
به بهانه سالگرد
بعد از تمام شدن مراسم، فرماندهی کاظم آمد و وصیت نامه اش را آورد.
سی و هفت سال پیش، 18 فروردین، توی عملیات کربلای هشت، کوچکترین برادرم که هیجده سال داشت، آسمانی شد. به عدد سن که نگاه کنی طولانی نیست. انگار کم زندگی کرده باشد. اما حتما شنیدید بعضیها عرض زندگیشان بیشتر از طول آن است. کاظم اینطوری بود. و ما بعد از شهادت کمکم فهمیدیم. با شنیدن روایت نمازشبهای مخفیانه و نمازخوان کردن هم کلاسیهایش. وسعت جهان او را شناختیم. او برای ما در خانه یک نوجوان خوشاخلاق و کار راهانداز بود. شلوغی خودش را داشت و دائم سر به سر من، خواهریکی یکدانهاش میگذاشت.
اما کاظمی که فرمانده و همرزمانش تعریف میکردند، از زمین تا آسمان با تصویر او در ذهن من فاصله داشت. من که هنوز بچه بودم، درکی از خوبیها و معنویتش نداشتم. مثلا آن زمان که زنِ داداش قاسم تعریف کرد، وقتی نیمه شب چراغ خاموش از طبقه بالا پایین آمده، او را در حال خواندن نماز شب دیده. یا شبهایی که ضبط صوت را میچسباند به گوشش و زیارت عاشورای حاج منصور را گوش میکرد. من که در دریای کودکی غرق بودم و خواب سنگین شبهایم دیر میشکست، اشکها، العفو گفتنها و مناجاتهایش را نشنیده بودم.
بعدها مادرگفت زمزمه قبل خوابش شعری بود که حاجی توی زیارت عاشورا می خوانده: « مادرم گفته غلامت باشم...خادم درگه مامت باشم...حسین جان»
وقتی وصیت نامهاش را خواندم، از نگاه والا و افق دید او حیرت کردم. لایه های درونی او که با تهجد و تقوا و دعا به دست آورده بود، چقدر از نفس دنیازده من دور بود. آسمانی فکر می کرد.
در این سالها هر چه از عمرم گذشته، آن یک خطی که پایان وصیت نامه فقط برای من نوشته بود، مرا هر چه بیشتر با عمق اندیشه او آشنا کرد. هر چه گذشت بیشتر دلتنگش شدم. بیشتر احساس مسئولیت کردم. بیشترانگیزه گرفتم برای حرکت، فعالیت و جهاد تبیین. این روزها اگر مینویسم، ادای دین میکنم به خون برادرم. برادرهایم. جوانانی که از دنیای خود گذشتند تا دنیای ما را آباد کنند.
در آخرین سطر از وصیت نامه خطاب به من نوشته بود:
خواهرم: سعی کن زینب زمان باشی...
همین قدر راحت پرچم صیانت از خونش را گذاشت گردن دختری ده ساله. و من سالهاست متعجبم از جملهاش. و سوال بی پاسخی که بارها از او پرسیده ام: چه در من دیدی که چنین بار سنگینی روی دوشم گذاشتی؟
به رسم آغاز تمام نامه ها و نوشتههایش می نویسم:
« یَا رَبِّ قَوِّ عَلیَ خِدمَتِکَ جَوارِحِی.»
#سالگرد_عروج
#عملیات_کربلای_هشت
#من_زینبم
#شهید_کاظم_نجارسالکی
https://eitaa.com/saleki56as