به وقت بهشت 🌱
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨ ⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜ #رمان_بشری #به_قلم_م_خلیلی مهاجر #ب
💠💠💠✨
💠💠✨
💠✨
⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜
#رمان_بشری
#به_قلم_م_خلیلی مهاجر
#برگ413
کپیحرام🚫
امیر از داشبورد یک بستهی کادوپیچ شده را برداشت. پشت سر بشری پیاده شد. بسته را دو دستی جلویش گرفت: دیروز برات خریدم. از قم.
-دستت درد نکنه.
-نندازیش.
_ شکستنیه؟!
امیر پشت گردنش را خاراند: نه.
بشری به ماشین تکیه داد، نخ دور بسته را کشید: ببینم چی خریدی. نگرانی نندازمش!
امیر دست به سینه نگاهش میکرد. بشری قدمی به طرف امیر برداشت: وای امیر! خیلی قشنگه. همون رنگیه که دوست دارم.
-مبارکت باشه.
-تا حالا هر چی قرآن دیده بودم، کرم بود یا قهوهای یا سفید. ولی این بنفشه!
قاب قرآن و مفاتیح را داد دست امیر. قرآن را با ورق زد. سرش را بالا گرفت: خیلی نازه!
-پسندیدی؟
زل زد به چشمهای امیر: باور میکنی قصد داشتم برم قرآن و مفاتیح بخرم؟
امیر کتابها را از دست بشری گرفت و داخل قابشان جا داد: چرا باور نکنم عزیزم.
قاب را به بشری برگرداند: دیگه برو بخواب که چشمات حسابی خستن.
هر اندازه که انرژی بشری سر گفتن دوستت دارم تحلیل رفت با دیدن قاب زیبای قرآن و مفاتیح، حالش جا آمد. بالای پلههای مجتمع برگشت. امیر را دید که هنوز ایستاده. امیر برایش دست تکان داد و سوار شد. بشری ایستاد و رفتنش را تماشا کرد.
به چهرهی خودش توی آینهی آسانسور نگاه کرد. به بشرای در آینه که گونهاش گل انداخته بود گفت: هیچ وقت تو عمرم انقدر خوشحال نبودم!
هدیهی امیر را جای قرآن و مفاتیح کهنه شدهی خودش گذاشت. دراز کشید. دست را زیر سر گذاشت. به امروز فکر کرد. به امیر. با آمدن امیر پیمانهی بزرگی از اتفاقات برایش پر شده بود.
میخواستی بهم ثابت کنی که من رو فقط به خاطر خودم میخوای؟ میخواستی بفهمم که با بله گفتنم به آرامش رسیدی؟ امیر! خیلی مردی! خیلی دوستت دارم. خیلی دوستت دارم. خیلی دوستت دارم.
✍🏻 #م_خلیلی مـہاجـر
کپی یا انتشار به هر شکل #حرام است🚫
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
#سلام_امام_زمانم
کعبه زیباست به شرطی که تو در کعبه درآیی
به حرم تکیه نهی، روی به عالم بنمایی
خواستم تا که دعایی بکنم بهر ظهورت
چه دعایی بکنم یوسف زهرا، تو دعایی
#اللّٰهــم_عجـــِّل_لِوَلـیک_الفــَرَج🌷
┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄
الهی!
هر که را میبینم با خود است
مرا با خودت دار..!🍃
#حرف_های_در_گوشی_با_خدا💚
5.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
💥 روم نمیشه با خدا حرف بزنم!
➖ چقدر دلم میخواد با خدا آشتی کنم...
ولی از بس گناه کردم، از بس خرابکاری داشتم،
از بس بهش قول دادم و زدم زیرش،
حتی خجالت میکشم باهاش حرف بزنم...
خجالت میکشم صداش کنم!
┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄
🚨 نگران آقای خامنهای نباش!
⭕️ عزیزی نقل میکرد در بهشت زهرا تهران بودم، پیرمرد باصفایی دیدم که با ادب خاصی بالای این مزار ایستاده و دعا میخونه، نگاهم بهش بود و مدّتها که دور زدم دیدم دست به سینه هنوز بالای مزار هست، بعد پایان دعا و ذکر متوجه من شد. صدام کرد و گفت: پسرم ازت میخوام هروقت اومدی برای این شهید فاتحه بخونی.
گفتم چشم، میشه خواهش کنم دلیلش رو بگید.
گفت من سالها بود بعد از فتنه۸۸ برای حضرت آقا و سلامتی جسمی و تعرض احتمالی به جانشان خیلی نگران بودم و اضطراب درونی داشتم، روزی شهیدی با همین شمایل به خوابم اومد و شماره ردیف و قطعه هم بهم گفت. ازم پرسید چرا نگران آقای خامنهای هستی؟! نگران نباش من خودم محافظش هستم. بار اوّل توجهی به خواب نکردم تا اینکه دوباره همان خواب تکرار شد، همان هفته پنجشنبه با حفظ کردن شماره ردیف و قطعه اومدم بهشت زهرا و دقیقاً همان چهره رو روی قبر دیدم، دیدم تو توضیحات شهید نوشته «محافظ رئیس جمهور محترم حجت الاسلام سید علی خامنهای».
⭕️ از اون موقع به بعد دیگه خوفی از تعرض به جان آقا ندارم و در عوض مدام به این شهید سر میزنم و دعاگوش هستم، به هرکسی هم که بتونم میگم.
💐 شک نکنیم که عنایت الهی و نگاه شهدا کشور ما را از خطرات محافظت میکند.
🌷 حضرت امام فرمودند: مسلم خون شهدا اسلام و انقلاب را بیمه کرده است .
•━━━━•|•♡•|•━━━━•
⊰ • ⃟♥️྅ @gharghate ⊰ • ⃟♥️྅
❀ ﴾﷽﴿ ❀
🚩 داغیست به دل رفتن خوش غیرتها
🔸حمیدرضا الداغی، شهید عفت و امنیت در سبزوار. کسی که برای رفع مزاحمت از دختران پیشقدم شد و اراذلِ آزادیخواه خون پاکش را ریختند.
🔸میگویند نه بسیجی بود نه طلبه نه انقلابی، اما غیرت داشت و نتوانست مزاحمت علنی و کشمکش برای روابط جنسی را تماشا کند.
▪️روحت شاد باغیرت
#غیرت
#اللّهُمَ_عَجِّل_لِوَلیِکَ_الفَرَج
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم لحظه مجروح شدن شهید حمیدرضا الداغی در سبزوار.
اگر این دختران #حجاب و حیا داشتند، این جوان در خون خودش میغلطید؟
شب بود، دو تا دختر شالشون را انداخته بودن میرفتن که چند تا پسر اومدن بهشون دست زدن، دخترها اومدن فرار کنن از دست پسرها ولی موفق نمیشدن، شهید حمیدرضا سر رسید و تنهایی با اون اراذل درگیر شد و متاسفانه
مهاجم کثیف و پست فطرت، چاقو را به قفسه سینه و پشت شهید زد.
#غیرت
#حجاب
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
16.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان کوتاه ( اطلاعات لطفا )
آلبرت : الو اطلاعات لطفا
ماریا: اطلاعات !بفرمایید
آلبرت : تعمیر را چطوری مینویسن ؟
ماریا: امتحان دیکته داری؟….😅
صداپیشگان : نسترن آهنگر- مسعود عباسی - مریم میرزایی - محمد طاها عبدی
بازنویسی و کارگردان: علیرضا عبدی
پخش روزهای یک شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی
@radiomighat
-
هروقتمیخواستبراےجوانان
یادگارےبنویسدمےنوشت :
"منکانللہکاناللهله"
هرکهباخداباشدخدابااوست.
رسمعاشقنیستبایکدل
دودلبرداشتن...!🌿
شهیدمحمدابراهیمهمت
-حاجآقــٰاپناهیانمیگھ:
دوستداشتنآدمهاۍبزرگانسانرابزرگ میڪند🥀
ودوستداشتنآدمهاۍ نورانی بھ انسان نورانیت میدهد...😇
اثر وضعۍمحبوب، آن قدر زیاداست،
ڪه آدم باید مراقب باشد مبادا به افراد بیارزش علاقه پیدا ڪند...🍂
-مراقبانتخابتباش :)
حالا فکرشو کن با این وضع اگه یکی مثل امام زمانو دوست داشته باشی چی از خودت ساختی؟! 😍
🌿یا شایدم باید بگم آقا چی ازت می سازه؟!؟
#امام_زمان