فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」
√ شب قدر،
بیشترین رزق نصیب چه کسانی میشه؟
#استاد_شجاعۍ🤍
#شب_قدر
سلام و وقت به خیر
سال نو مبارک
طاعاتتون قبول درگاه حق 🌷
کاربرای جدید خوش اومدید 🌷
https://eitaa.com/In_heaventime/6
لینک برگ اول رمان بشری
که کامل هست و تا پایان رو میتونید با خیال راحت همینجا بخونید 😍
برگ اول الههی نستوه
https://eitaa.com/In_heaventime/32428
رمان در حال نوشتن 📝
https://eitaa.com/joinchat/2480472136C484dfe0c30
اینجا هم رواق بهشته🪴
که تحلیلهاتون از رمان رو می تونید اینجا با خوانندهها و نویسنده در میون بذارید
به وقت بهشت 🌱
https://eitaa.com/In_heaventime/6 لینک برگ اول رمان بشری که کامل هست و تا پایان رو میتونید با خیال
یه شبه همه ی پارت های رمان زیبای #بشری رو #رایگان بخون😍
https://eitaa.com/In_heaventime/6
پارت اولش👆👆
نمیخوام بدقول بشم
از صبح دارم سعیمو میکنم که این برگ تموم بشه ولی نشد
هرچند دوست نداشتم این برگ رو نصفه بفرستم اما کاچی بهتر از هیچی
به وقت بهشت 🌱
🦋🦋🦋🦋🦋 🍃🍃🍃🍃 🦋🦋🦋 🍃🍃 🦋 الههی نستوه #م_خلیلی #برگ۳۶ چشمهایم میسوخت. بعدظهر یک ساعت بیشتر نخوابیدم
کپی یا انتشار به هر شکل حرام❌
✍🏻 م خلیلی
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
به وقت بهشت 🌱
🦋🦋🦋🦋🦋 🍃🍃🍃🍃 🦋🦋🦋 🍃🍃 🦋 الههی نستوه #م_خلیلی #برگ۳۶ چشمهایم میسوخت. بعدظهر یک ساعت بیشتر نخوابیدم
🦋🦋🦋🦋🦋
🍃🍃🍃🍃
🦋🦋🦋
🍃🍃
🦋
الههی نستوه
#م_خلیلی
#برگ۳۷
نستوه:
ساک را گذاشتم تو اتاق. باید دوش میگرفتم. زیر آب به از اینبهبعد فکر کردم. خودم... الهه...
میخواستم بگویم پا پیش بگذارند. خودم از حاجآقا ته و توی زندگیشان را دربیاورم. مامان را با نرگس بفرستم خواستگاری.
انگشتهام را بردم لای موها و کفشان را گرفتم. فکر کردم میروم خواستگاری. مامان از الهه خوشش میآید. باباهامان قول و قرارها را میگذراند. چند روز بعد محرم میشویم. دستهایش را میگیرم و شهر را میگردیم. مجبورش میکنم پابهپایم جگر بخورد. یک تغار سالاد قفقازی و پشتبندش هم بستنی قیفی. بعد ترک موتورم بشیند. برویم چمران. مرغ دریاییها را نگاه کنیم. یکی زد به در: کبکت خروس میخونهها! چیه زدی زیر آواز؟
نرگس بود. آب را بستم: تو کار و زندگی نداری اینجا پلاسی؟
_خونهی بابامه. زن بگیر جم و جور کنه برو. جای من بازتر.
_زن میگیرم تو رو شوت میکنم بیرون.
جوابی نداد. حتما رفته بود.
حوله را انداختم روی بند. نشسته بودند چای میخوردند. بابا، مامان و نرگس. نرگس چشمک زد: اوه! چه شادومادی شدی!
نیشش را باز کرد: حمومو گذاشته بود رو سر. امشب شب مهتابه... حبیبم رو میخوام. حبیبم اگه خوابه، طبیبم رو میخوام.
گوشهایم داغ شد. میدانستم سرخ شدهام.
مامان به نرگس اخم کرد: زهرمار! زشته! صدات میره بیرون.
بابا انگشت از دماغ درآورد. به روم خندید. سر زیر انداختم. خواستم بروم تو خانه. فکر کردم ضایعبازی میشود. نشستم لب پله. مامان استکان چای را داد دست نرگس: بده به نستوه.
آورد گذاشت جلوم: بخور گلوت وا شه.
نگاهی به مامان بابا کردم. ابروهام را گره زدم: من کی اینو خوندم؟
_یه چی تو همین مایهها بود دیگه.
اخمم را بیشتر کردم: حرف بیخود میزنی.
بابا استکان را گذاشت تو نعلبکی: وقتشه آستین برات بالا بزنیم. مامانت دختر جمالیو...
مامان آمد وسط حرف بابا: بهش گفتم.
به من نگاه کرد: نشون خریدی براش؟
سر بالا انداختم.
دود از کلهش بلند شد: آخر هفته میخوایم بریم. گفتم از مشهد اومدی. زشت نیست تبرکی نیاوردی؟
رو برگرداند و سر تکان داد: میخوای آبرومو ببری.
استکان را نصفه گذاشتم زمین: من گفتم بریم؟ شما برای خودت پسندیدی.
بابا عینک تهاستکانیش را درآورد. عاقل اندر سفیه به مامان نگاه کرد: تو که گفتی مزهی دهن نستوهو چشیدی! راضی هست!
داشتم منفجر میشدم. مامان هر کار دلش میخواست میکرد. به روی مبارک خود نمیآورد که من هم آدمم. بابا گفت: نظرت چیه نستوه؟ دختر جمالیو میخوُی.
_نه. مگه مغز خر خوردم؟
مامان چشمغره رفت. معلوم بود دارد دندانقروچه هم میکند.
نرگس با هیجان نگاهمان میکرد. بابا پشتی غلتکی را گذاشت زیر دست. صدایش یک لول بالاتر از همیشه رفت: باز سرخود کار کردی سودابه؟
دستهاش را گذاشت وسط دوتا زانو. پشت کرد به مامان. مامان سینی را برداشت و بلند شد. حتما میرفت آشپزخانه و بحث همینجا میخوابید. تکانی به خودم دادم: بشین مامان. میخوام تکلیفمو روشن کنم.
_تکلیفت روشنه. هر غلطی میخوای بکن.
_تو بشین تا غلط و درستشم معلوم کنیم.
ننشست. با غیظ رفت تو خانه. نرگس پا شد دنبالش برود. بابا محکم سر جا نشاندش: بشین نرگس.
پیشانیش چین افتاده بود. با یک من عسل هم نمیشد خوردش. این هم حکایت زن گرفتن من. خدا آخرش را به خیر کند. همینکه نگذاشت نرگس برود یعنی مایل است واقعا آستین بالا بزند. نشستم همانجا تا بابا آرام شود. مامان هم برگشت. ننشسته گفت: ماهناز چشه که تو نمیخوایش؟
کارد میزدی خون بابا درنمیآمد. جوری به مامان نگاه میکرد انگار باهاش پدرکشتگی داشت. مامان باز شروع کرد: قشنگ نیست؟ که هست. سمن سنگین نیست؟ که هست. خونهداریش، آشپزیش، یه ایل آدمو راه میندازه....
نرگس مثل قاشق نشسته آمد وسط: ولی داداش مهندسه. اون سواد نداره.
بدم نیامد. داشت تو زمین من بازی میکرد. به بابا نگاه کرد. دید تو ذوقش نزد. پرروتر شد: همچین میگی مامان! انگار نستوه دسپاچلفتیه یا زشته یا بیقواره...
مامان طاقت نیاورد: بتمرگ نرگس. تو کار بزرگترا دخالت نکن.
_من بچه نیستم. تو فقط رفتوروب کردن ماهنازو میبینی. اون به درد نستوه نمیخوره.
مامان جلوی لباسش را کشید پایین. شکم بزرگش را قایم کرد: چشه به درد نمیخوره؟
حرف حساب سرش نمیشد. سوزن کردهبود روی ماهناز و کوتاه نمیآمد. بس بود هر چه به جایم حرف زدند. باید ساکتشان میکردم: من یکیو میخوام قد خودم درس خونده باشه. همیشه و همهجام چادر سر کنه.
مامان سر تکان داد. نگذاشتم دوباره دست بگیرد: هربار اسم دختر جمالیو آوردی، بهت گفتم نه. دست بر نداشتی. حتی مشهد هم نذاشتی به زیارتم برسم.
بابا صاف نشست. کفری بود از دست مامان. منتظر بود من بقیهی حرفهام را بزنم. صورت الهه تو ذهنم نقش بست: من کسی دیگه رو میخوام.
✍🏻 م خلیلی
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
https://eitaa.com/joinchat/2480472136C484dfe0c30
اینجا هم رواق بهشته🪴
که تحلیلهاتون از رمان رو می تونید اینجا با خوانندهها و نویسنده در میون بذارید
الهی خدا لعنتت کنه اسرائیل
اینقدر الان خسته ام دلم میخواد فردا تا لنگ ظهر بخوابم
پاهام تمام ضعف میره
از بالای توی بیشعور استقبال بچه ام هم نمیتونم برم
بمیری که هر سال زبون روزه باید بیایم نفرین و لعنتت کنیم
ایشالا امسال هم چی موشک بارون بشی سال دیگه نباشی
#خاک_به_گورت_اسرائیل_بیشعور
#بمیری_دیگه_راحت_شیم
به وقت بهشت 🌱
الهی خدا لعنتت کنه اسرائیل اینقدر الان خسته ام دلم میخواد فردا تا لنگ ظهر بخوابم پاهام تمام ضعف می
اینو به عنوان دلنوشته بخونید دلتون شاد شه😅
به وقت بهشت 🌱
الهی خدا لعنتت کنه اسرائیل اینقدر الان خسته ام دلم میخواد فردا تا لنگ ظهر بخوابم پاهام تمام ضعف می
خوب این دل نوشتهای که الان تو کانال گذاشتید حرف دل همه است.😅
من از الان لرز کردم برای رمضان ۱۴۰۷! جمعه آخر رمضان آن سال میافته ۲۱ بهمنماه. اگه تا اون موقع اسرائیل رو جمع نکرده باشیم و راه قدس باز نباشه، جمعهای باید بریم راهپیمایی روز قدس، شنبه هم بریم راهپیمایی ۲۲ بهمن😱😱
زبون روزه خیلی سخته!! سربازای اسلام! جوانان امت مسلمان! سردار حاجیزاده، حاج اسماعیل قاآنی، به فریاد مسلمین برسید!!!
اولین واکنش اعضا
دل همه خوونه🤕
ولی خدایی چطوری به ۴۰۷ با اسرائیل فکر میکنید 😕😢
خدای نکرده گیریم که اسرائیل تا ۴۰۷ گندش پاک نشه دیگه فقط یه روز راهپیمایی میشه
یا جمعه یا شنبه
از همین الآن میگم شیراز قطعا جمعه راهپیمایی میکنه
دلیلش هم معلومه
وارد جزئیات نشید😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ریم با پدربزرگ، قبل از شهادت 😍
و بعد از شهادت🥺🥺
اللهمعجّللولیّکالفرج
هنوزم فکر میکنی امروز روز خونهنشینیه؟
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
حال و هوای راهپیمایی فردا رو چطوری به بچههای فلسطینی انتقال بدیم؟ که بدونن پشتشونیم؟
اگه اینستاگرام دارید
این مطلب مخصوص شماست👇
توی دفاع مقدسِ خودمون، رزمندهها خط مقدم میجنگیدن، بعد اونایی که نمیتوستن برن جبهه، هرجوری میتونستن به رزمندههای خط مقدم دلگرمی میدادن، مثلا خانوما شال و کلاه میبافتن میفرستادن جبهه و...
بیشک صهیونیستها اگه میتونستن، همون کاری که با مردم غزه کردن رو با ماهام میکردن. ولی خب نمیتونن. الان توی این جنگِ انسانیت و بیشرفی، فلسطینیها در خط مقدم دارن میجنگن و وظیفهی ماست که در حد توان بهشون دلگرمی بدیم، یکیش همین راهپیمایی روز قدسه، الان به برکت فضای مجازی خیلی بهتر میشه با رزمندههای خط مقدم، همدلی کرد. به این شکل؛
توی راهپیمایی، یه صحنهی قشنگ شکار کنین، صحنهای که پرچم فلسطین داخلش پیدا باشه. بعد اون ویدیو رو توی اینستاگرام استوری کنین و بچههای فلسطینی رو تگ کنین.
من فهرست یه عده از بچههای فعال فلسطینی رو میذارم براتون. یه دسته رو انتخاب کنین و آیدیهاشونو توی استوریتون تگ کنین👇
حتما توی استوریتون بنویسین «یوم_القدس_العالمي»
@bassamfaluona
@ahmad.kadura
@muhammadaw_
@fadi_alwhidi
@mohamadweik
@aya.amiin
@saleh.jafarawi
@itsbandage
@khaledyousry22
@mihammed_h_mn03
@ahmedhijazee
@mohamed.h.masri
@mohammed_qndeel1
@hamdaneldahdouh
@sami97alsultan
@hzomlot
@landpalestine
@hema.alkhalili
@osman.s.ashi
@islambader1988
@malak.a.h.20
@weam_badwen88
@filastinyat
@ezzedine_muasher
@keemo_asfor
@hamoda_shahen
@mariambarghouti
@israabuhaisi
@duaa_tuaima
@loayalsawafiri
@hossam.azam2
@ph_youseeff
@abdullahobead
@motavba
@latifeh_abdellatif
@hanady_halawani
@khadejakhwies
@khaledbeydoun
@nikolasskhoury
@nerdeenk
@muna.kurd15
@ibnhattuta
@mohammedelkurd
@alahamdan
@munahawwa
@mesh.hek
@adnan_barq
@ahmedhijazee
@momennimer10
@amerzahr
@wissamgaza
@paliroots
@gazanow
@solimanhijjy
@mohammedassaf89
@tarekbakri
@eye.on.palestine
@ameerdanaofficial
@sbeih.jpg
@jalladmajd
@janna.jihad
@omar_rammal
@ahmedelkhalidi
@kolgasi
@fatenelwan
@itz.omniya
@zainab_shokry
@m_abushakra
@mohamadweik
@issaamro
@fi_rubue_filastin
@donbok.tt
@heraa_sous
@ahmad.m.adwan94
@alsahera.ar
@bisanalhajhasan
@sliman.mansour
@ahmedeldin
@abdalafo
لطفا شما زبان این خانم باشید...
و حرفاتون رو با هشتگهای زیر برام بفرستید
@Migrator
#مادر
#قدس
#نام_خودتون
منتظرم🌷
به وقت بهشت 🌱
لطفا شما زبان این خانم باشید... و حرفاتون رو با هشتگهای زیر برام بفرستید @Migrator #مادر #قدس #نام
هیچکس برام چیزی نفرستاد
بهتون حق میدم🥺
هر چند خیلی جای حرف داره
به وقت بهشت 🌱
لطفا شما زبان این خانم باشید... و حرفاتون رو با هشتگهای زیر برام بفرستید @Migrator #مادر #قدس #نام
نمیتوانم لحظه ای خودم را جای این مادر بگذارم که در آن لحظه با قلب لرزان کودکش چه کشیده با لب خشک و عطشان عروسک زیبایش چه کشیده و با صدای مهیب انفجار و انفجار و انفجار چه حسی داشته چقدر دل پر دردش لرزیده برای یک نفس دخترش
من یک مادرم با یک تب فرزندم جانم به لب میآید نمیتوانم حال این مادر در این شرایط درک کنم میفهمم ولی درک نه
#مادر
#قدس
#حمیدی
به وقت بهشت 🌱
لطفا شما زبان این خانم باشید... و حرفاتون رو با هشتگهای زیر برام بفرستید @Migrator #مادر #قدس #نام
حلما بیا کجا رفتی؟
دخترمو نبرین ... ولش کنین ...
خدایا کمک... کمک ... حلما رو بردند
علی کجایی ؟ نذار اسیرش کنند .
یا صاحبالزمان ادرکنی ...الغوث ..الغوث
فاطمه بیا این بچه رو از بغلم بگیر برم دنبال دخترم.
یاالله خودت به دادم برس .
#مادر
#قدس
#صدیقه_هویدا
به وقت بهشت 🌱
لطفا شما زبان این خانم باشید... و حرفاتون رو با هشتگهای زیر برام بفرستید @Migrator #مادر #قدس #نام
دست یاری دراز میکنم به طرف تویی که توانی داری برای یاری ام.
شماها که در عرصه ی بین الملل ادعای برابری دارید منم یک زن مسلمان در چنگ دشمن غاصب.برای برابری من با یک زن اروپایی چه می کنید؟
برای من مادر زجر کشیده داغ شوهر برادر فرزند دیده چه می کنید؟
برای من انسان دردکشیده که تنها آرزویش آرامش و امنیت است چه می کنید؟
آیا رواست به جرم مسلمان بودن از همه ی آنچه از آنِ من است دست کشیدن؟آیا رواست از خاکم دست کشیدن برای زنده ماندن عزیز ترین هایم؟
من یک زن مسلمان فلسطینی ام با همه ی دردها که کشیدهام همچنان پر صلابت ایستاده ام به امید و امیییییید
#مادر
#قدس
#سوفیا
به وقت بهشت 🌱
لطفا شما زبان این خانم باشید... و حرفاتون رو با هشتگهای زیر برام بفرستید @Migrator #مادر #قدس #نام
خوش به حال کودکم. محکم مرا چسبیده. خیالش راحت است تو بغل من هیچ اتفاقی برایش نمیافتد.
من اما در آغوش وطنم امنیت ندارم. آرامش چرا.
محکم این زمین را چسبیدهام. وطن مرا سمت خود میکشاند و یکی از بیرون سعی دارد من را بکند و پرت کند.
حال جنینی را دارم چنگ زده به بطن مادر. او دستهای زخمیش را پیچانده دورم. ولی داروی کورتاژ دارد ذرهذره مرا میکشد و از بین میبرد...
#مادر
#قدس
#م_خلیلی
به وقت بهشت 🌱
لطفا شما زبان این خانم باشید... و حرفاتون رو با هشتگهای زیر برام بفرستید @Migrator #مادر #قدس #نام
عبدلله بیا..
همینجا هااا..
آره... آره...
آن زیرها را بگرد.
زیر سقف اتاق بچه ها
تنهایی نمیتوانی پیدایش کنی.
عماد توی اتاقش بود.
آخرین لحظه که صدایش کردم.
سرش داد زدم:« بیاااا بیرووووون»
قبل از اینکه بدوم بیرون.
گفت عروسک اسراء جا مانده.
دستش را کشید.
دوید توی اتاق.
بعد همه جا سیاه شد.
عبدالله
عماد توی اتاقش خوابیده.
همانجا
زیر آن خرابه ها.....
#مادر
#قدس
#فاطمه_بهرامی
به وقت بهشت 🌱
لطفا شما زبان این خانم باشید... و حرفاتون رو با هشتگهای زیر برام بفرستید @Migrator #مادر #قدس #نام
مادر یعنی کوه صبر وارامش .استقامت .ولی این صبر زمانی فریاد می شه که بیینه جگر گوشه هاش دارن جلو چشمهایش پرپر میشوند .مادری که همیشه عرور داره وتمام کارهاش رو خودش انجام میده ولی حالا التماس درچشمانش فریاد میزنه که یکی به داد بچه هاش برسه .
#مادر
به وقت بهشت 🌱
لطفا شما زبان این خانم باشید... و حرفاتون رو با هشتگهای زیر برام بفرستید @Migrator #مادر #قدس #نام
صبر کنید! به خاطر خدا صبر کنید!!!
نگه دارید قایقهای کوچک حصیر بافت را.
خاخامها بین بچههای سال زوج و فرد فرقی نگذاشتهاند. سربازان بنی گانس مثل سربازان هامان نیستند. میکشند و اهمیت نمیدهند دختر بود یا پسر.
حالا که موسیها را با سبد حصیری از غزه میبرید، صبر کنید! هارون و مریم را هم با خود ببرید. اینطور خیال من راحتتر است. روزی که موسیایم بیاید، خواهر و برادری همراهش هستند.
#مادر
#قدس
#علوی
به وقت بهشت 🌱
لطفا شما زبان این خانم باشید... و حرفاتون رو با هشتگهای زیر برام بفرستید @Migrator #مادر #قدس #نام
این مادر حرف نمیزند
لب باز میکند اما مثل ماهی بی کلام باز و بسته میشود ... دست دراز میکند اما چیزی را نمیگیرد فقط میخواهد ک دستی دراز کرده باشد.. صدای نفسی می آید همچون آه ،نفسی سنگین ک میرود ولی ب سختی برمیگردد گویی دردی هست مثل شکستگی دنده مثل ...
صدای خرد شدن می آید صدای شکستن
یا دنده ها هستن ک با قیژ قیژ و سخت جابجا میشوند یا قلبیست ک چون یخ شکسته درجا لحظه ب لحظه بیشتر ترک میخورد
این عکس یخ زده است نه صدایی دارد ن حرکتی فقط گه گاه صدای قیژ. یا صدای شکستنی از گوشه ای می آید و ناله ای شبیه کودکی ک نفس ندارد....
#مادر
#قدس
#جلالیان