صلوات خاصه امام رضا علیه السلام .mp3
710.1K
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام .mp3
💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى
الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 حفظ خانواده در آخرالزمان💐
🎞 #استاد_عالی
👌#کلیپ بسیار شنیدنی 👌👌👌
#خانواده #آرامش
✅ حداقل برای ۲ نفر از دوستاتون هم بفرستید🌸
💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
*🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊*
*✨ اعمال پسندیده در شـبجمعـه✨*
*↫◄ شب جمعه بسیار شب با فضیلتی است*
*که انشاءالله با دعا و نیایش و عبادت*
*به بهترین نحو سپری کنیم*
☑️ *با این اعمال مستحبه در شب جمعه*
*اقیانوس بیکرانی از فضائل و ثوابها را*
*در پرونده اعمال خود ثبت کنید ↯*
❶ *فرستادن هزار مرتبه #صلوات در شب جمعه*
*که در لوح نقرهای و با قلم طلایی ثبت میشود*
*شيخ طوسى فرموده در روز پنجشنبه*
*مستحب است فرستادن هزار صلوات*
*بر محمد و آل محمد و در آن بگويد:*
*《اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ اَهْلِكْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْاِنْسِ مِنَ الْاَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ》*
*و گفتن اين صلوات صد مرتبه از بعد از عصر*
*پنجشنبه تا آخر روز جمعه فضيلت بسيار دارد.*
❷ *شیخ طوسی فرمود كه در آخر روز پنجشنبه*
*#استغفار كردن استجاب فروان دارد*
*یکصد مرتبه《اَستَغفِرُلله رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیه》*
*↫◄ و نيز شيخ فرموده:*
*مستحب است در آخر روز پنجشنبه*
*به اين صورت استغفار كنند*
*《اَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِی لا اِلَهَ اِلّا هُوَ الْحَیُّ الْقَيُّومُ وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ تَوْبَةَ عَبْدٍ خَاضِعٍ مِسْكِينٍ مُسْتَكِينٍ لا يَسْتَطِيعُ لِنَفْسِهِ صَرْفا وَلا عَدْلا وَلا نَفْعا وَلا ضَرّا وَلا حَيَاةً وَلا مَوْتاً وَلا نُشُورا وَ صَلَّى اللهُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْاَبْرَارِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيما》*
*❸ بسیار #تسبیحاتاربعه گفتن*
*همانا روایت شده که جمع*
*شبش نورانی است و روزش بسیار روشن*
*پس بسیار بگوئید:*
*《سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُللهِ*
*وَ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَاللهُ أکْبَرُ》*
*❹ خواندن دعای دائِمَ الْفَضْلِ ده مرتبه*
*در شب جمعه ثواب سه میلیون پاداش و حسنه*
*《يا دائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَريِّةِ*
*يا باسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ*
*يا صاحِبَ الْمَواهِبِ السَّنِيَّةِ*
*صَلِّ عَلىٰ مُحَمِّدٍ وَ آلِهِ*
*خَيْرِ الْوَرى سَجِيَّةً*
*وَاغْفِرْلَنا يا ذَاالْعُلى فِى هذِهِ الْعَشِيَّةِ》*
*❺ دعای علامه مجلسی در شب جمعه*
*که ملائکه نتوانستند ثوابش را بنویسند.*
*《اَلْحَمْدُلله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَة اِلی بَقائِها اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَة اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ》*
*❻ از حضرت رسول ﷺ منقول است که*
*هر که هفت مرتبه اين دعا را در شب جمعه*
*يا روز جمعه بخواند اگر در آن شب يا آن روز*
*بميرد داخل بهشت شود و دعا اين است:*
*《اَللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی لا اِلَهَ اِلّا أَنْتَ خَلَقْتَنِی وَ اَنَا عَبْدُکَ وَابْنُ أَمَتِکَ وَ فِی قَبْضَتِکَ وَ نَاصِيَتِی بِيَدِکَ أَمْسَيْتُ عَلَی عَهْدِکَ وَ وَعْدِکَ مَا اسْتَطَعْتُ اَعُوذُ بِرِضَاکَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ اَبُوءُ بِنِعْمَتِکَ [بِعَمَلِی] وَ اَبُوءُ بِذَنْبِی [بِذُنُوبِی] فَاغْفِرْ لِی ذُنُوبِی اِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلّا اَنْتَ》*
*❼ سه مرتبه زیارت امام حسین علیهالسلام*
*《صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِالله》*
*که آیة الله به این جهت سفارش نموده*
*که ثواب زیارت خداوند در عرش اعلىٰ*
*نوشته خواهد شد.*
*❽ خواندن هزار مرتبه ذکر《لا اِلهَ اِلَّا الله》*
*تا از عذاب الهی در امان باشید.*
*❾ طلب آمرزش و دعا در حق مؤمنان*
*در حق مؤمنان دعا بسیار كنید چنانچه از*
*حضرت زهرا سلام الله علیها روایت شده*
*اگر كسی برای ده نفر از برادران مؤمن*
*در گذشته خویش طلب آمرزش كن*
*بهشت بر او واجب شود.*
*❿ خواندن دعای کمیل*
*💠خواندن سوره های زیر👇🏻*
*☘️ امامصادق (ع)فرمودند :*
🌷 *هركس سوره كهف را*
*در #شبهاے_جمعہ بخواند بہ*
*مرگ شهادت از دنیا خواهد رفت..؛*
*یا خداوند او را شهید*
*حساب آورده و باشهدا مبعوث کند...*
📚 *ثواب الاعمال،ص۱۰۷*
🌼
🔺 *فواید سوره ملک و نسا در از بین بردن عذاب قبر* 🔺️
*پیامبر (ص) درباره این سوره میفرماید: «سورة التبارک هی المانعة من العذاب». یعنی "سوره تبارک :یا (سوره ملک)از عذاب قبر جلوگیری میکند". اگر شخصی از آشنایان شما فوت کردهاست برای رفع عذاب قبر وی، بر این سوره مداومت کنید*
*امام علی (ع) میفرماید: هر شخصی که در روز جمعه، سوره نسا را قرائت کند، از عذاب قبر نجات خواهد یافت.*
*2) ثواب الاعمال، ص105*
*منبع: الکوثر*
🌹
✅ *تلاوت سوره واقعه در شب جمعه سفارش شده است.*
*امام صادق (ع) فرمودند:*
*هر كس در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند، خداوند وی را دوست بدارد و نیز دوستی او را در دل همه مردم اندازد و در طول عمرش در این دنیا
بدبختی و تنگدستی نبیند و آسیبی از آسیبهای دنیا به او نرسد و از همدمان امیرالمؤمنین (ع) باشد و این سوره خصوصیتی نسبت به امیرالمؤمنین(ع) دارد كه دیگران با وی در آن شریك نیستند.*
*آثار و بركات سوره مبارکه واقعه:*
*۱) رفع فقر و تنگدستی* 💚
*۲) ایجاد بركت* 🌺
*۳) محبوبیت* 💕
*۴) آسانی مرگ و بخشش اموات* 🍃
🌺
*و نیز خواندن سوره های اسراء، شعرا، نمل، یس، دخان، قصص، سجده، احقاف، ص*
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
*الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ*
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
*اَلـــلّهُمَّ ؏َجِّلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🌷 #دختر_شینا۲۴
✅ فصل هشتم
زمستان هم داشت تمام میشد. روزهای آخر اسفند بود؛ اما هنوز برفها آب نشده بودند. کوچههای روستا پر از گل و لای و برفهایی بود که با خاک و خاکسترهای آتش منقلهای کرسی سیاه شده بود. زنها در گیر و دار خانهتکانی و شستوشوی ملحفهها و رخت و لباسها بودند. روزها شیشهها را تمیز میکردیم، عصرها آسمان ابری میشد و نیمهشب رعد و برق میشد، باران میآمد و تمام زحمتهایمان را به باد میداد.
چند هفتهای بیشتر به عید نمانده بود که سربازی صمد تمام شد. فکر میکردم خوشبختترین زن قایش هستم. با عشق و علاقهی زیادی از صبح تا عصر خانه را جارو میکردم و از سر تا ته خانه را میشستم. با خودم میگفتم: « عیب ندارد. در عوض این بهترین عیدی است که دارم. شوهرم کنارم است و با هم از این همه تمیزی و سور و سات عید لذت میبریم. »
صمد آمده بود و دنبال کار میگشت. کمتر در خانه پیدایش میشد. برای پیدا کردن کار درست و حسابی میرفت رزن.
یک روز صبح که از خواب بیدار شدیم و صبحانه خوردیم؛ مادرشوهرم درِ اتاق ما را زد. بعد از سلام و احوالپرسی، دوقلوها را یکییکی آورد و توی اتاق گذاشت و به صمد گفت: « من امروز میخواهم بروم خانهی خواهرت، شهلا. کمی کار دارد. میخواهم کمکش کنم. این بچهها دست و پا گیرند. مواظبشان باشید. »
موقع رفتن رو به من کرد و گفت: « قدم! اتاق دمدستی خیلی کثیف است. آن را جارو کن و دودهاش را بگیر.»
صمد لباس پوشیده بود که برود. کمی به فکر فرو رفت و گفت : « تو میتوانی هم مواظب بچهها باشی و هم خانهتکانی کنی؟! »
شانههایم را بالا انداختم و بیاراده لبهایم آویزان شد. بدون اینکه جوابی بدهم. صمد گفت: « نمیتوانی هم خانه را تمیز کنی و هم به بچهها برسی. » کتش را درآورد و گفت: « من بچهها را نگه میدارم، تو برو اتاقها را تمیز کن. کارت که تمام شد، من میروم. »
با خودم فکر کردم تا صبح زود است و بچهها خوابند بهتر است بروم اتاقها را تمیز کنم. صمد هم ماند اتاق خودمان تا مواظب بچهها باشد. پنجرههای اتاق دمدستی را باز گذاشتم. لحاف کرسی را از چهار طرف بالا دادم روی کرسی. تشکها را برداشتم و گذاشتم روی لحافهای تازده. همین که جارو را دست گرفتم تا اتاق را جارو کنم، صدای گریهی دوقلوها درآمد. اول اهمیتی ندادم. فکر کردم صمد آنها را آرام میکند.
اما کمی بعد، صدای صمد هم بلند شد.
- قدم! قدم! بیا ببین این بچهها چه میخواهند؟!
جارو را انداختم توی اتاق و دویدم طرف اتاق خودمان که آن طرف حیاط بود. دوقلوها بیدار شده بودند و شیر میخواستند. یکی از آنها را دادم بغل صمد و آن یکی را خودم برداشتم و بچه به بغل مشغول آماده کردن شیرها شدم. صمد به بچهای که بغلش بود، شیر داد و من هم به آن یکی بچه. بچهها شیرشان را خوردند و ساکت شدند. از فرصت استفاده کردم و رفتم سراغ جارو زدن اتاق.
هنوز اتاق را تا نیمه جارو نزده بودم که دوباره صدای گریهی دوقلوها بلند شد. حتماً خیس کرده بودند. مجبور شدم قبل از اینکه صمد صدایم کند، بروم دنبال بچهها. حدسم درست بود. دوقلوها که شیرشان را خورده بودند حالا جایشان را خیس کرده بودند. مشغول عوض کردن بچهها شدم. صمد بالای سرم ایستاده بود و نگاه میکرد. میگفت: « میخواهم یاد بگیرم و برای بچههای خودمان استاد شوم. »
بچهها را تر و خشک کردم. شیرشان را هم خورده بودند، خیالم راحت بود تا چند ساعتی آرام میگیرند و میخوابند. دوباره رفتم سراغ کارم. جارو را گرفتم دستم و مشغول شدم. گرد و خاکْ اتاق را برداشته بود. با روسریام جلوی دهانم را بستم. آفتاب کمرنگی به اتاق میتابید و ذرات گرد و غبار زیر نور خورشید و توی هوا بازی میکردند. فکر کردم اتاق را که جارو کردم، بروم تشکها را روی ایوان پهن کنم تا خوب آفتاب بخورند که دوباره صدای گریهی بچهها و بعد فریاد صمد بلند شد.
- قدم! قدم! بیا ببین این بچهها چه میخواهند.
جارو را زمین گذاشتم و دوباره رفتم اتاق خودمان. بچهها شیرشان را خورده بودند، جایشان هم خشک بود، پس این همه داد و هوار برای چه بود؟! ناچار یکی از آنها را من بغل کردم و آن یکی را صمد. شروع کردیم توی اتاق به راه رفتن. نگران کارهای مانده بودم. صمد هم دیرش شده بود. اما با اینحال، مرا دلداری میداد و میگفت: « بچهها که خوابیدند، خودم میآیم کمکت. »
بچهها داشتند در بغل ما به خواب میرفتند. اما تا آنها را آرام و بیصدا روی زمین میگذاشتیم، از خواب بیدار میشدند و گریه میکردند.
🔰ادامه دارد....🔰
💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
May 11