💢 راه درمان و رفع اختلافات و ایجاد برکت و نزول خیرات در خانه
🌷 امام صادق عليه السلام:
خانه اى كه در آن قرآن خوانده نمى شود و از خدا ياد نمى گردد، سه گرفتاری در آن خانه بوجود می آید:
1⃣ بركتش كم شده،
2⃣ فرشتگان آن را ترك مى كنند
3⃣ و شياطين در آن حضور مى يابند.(مجادلات و اختلافها را شیاطین در خانه ها ایجاد میکنند)
📚اصول كافى، ج ۲، ص ۴۹۹، ح۱
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
@inmania_thim 💕
1_3771733532.mp3
7.15M
آخرین روزهای زندگی شهید مدق به روایت همسر
✍ رفقای خوب معنوی توصیه میکنم هر وقت حال مناسب داشتید با هندزفری این صوت رو گوش کنید
از وقتی این صوت رو گوش دادم دارم با خودم فکر می کنم که تو مسیر دینداری و عشق به الله چقدر از خودم هزینه کردم؟(و شاید اگه بخوام بهتر بگم باید بپرسم آیا اصلا از خودم هزینه کردم یا نه؟)
امیدوارم موقع چشم فروبستن از این دنیای فانی و زودگذر ، مهر تایید امام زمان عج الله بر پیشانی ما زده بشه و بفرماین این بنده جوونی و عمر خودشو در راه خدا و اهل بیت هزینه کرده و در حالی سینه زنان و سلام بر اباعبدالله گویان باشیم از این جهان رخت بربندیم و با تاییدات اباعبدالله در لحظات احتضار به دیار باقی بشتابیم
چقدر در این هیاهوهای دنیا
ما محتاج نگاه یک شهیدیم😭
برای لحظاتی با شهدا باشیم
شفاعت این دنیا و آخرت ما دست شهداست
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
@inmania_thim 💕
🍃🌺 قرارهرشب 🌺🍃
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَهَ السَّاعَهَ السَّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
۞اللّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تَحبِسُ الدُّعا۞
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
@inmania_thim 💕
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء)
🔺️با نوای مهدی #دهباشی
👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد
👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد.
🌸بخوان دعای فرج که اثر دارد
┄┅❅❁❅┅┄
@inmania_thim 💕
به وقت شیدایی💕
#عشقینه_ناحله🌸🍃 #قسمت_صدو_نه همه پخش شده بودن وبعضیا به اتوبوس برگشتن. محمد یه گوشه نماز میخوند ب
#عشقینه_ناحله🌸🍃
#قسمت_صدو_یازده
اینجا نه رزقه نه قسمته!
بچه هااا فقط دعوته!!!
بهت بگم کارته دعوت هم به دلته..."
واقعا به دل بود؟
واقعا دعوتم کرده بودن؟
منه بی لیاقت؟
یه آه از ته دل کشیدم و دوباره با دقت گوش دادم به حرفاش.
قشنگ میگفت...
انگار از جونش حرف میزد....
از وجودش...
حرفاش قلقلکم میداد.
به نحو عجیبی حالمو خوب میکرد
راس میگفت.
به دعوته!
وگرنه کی فکرشو میکرد بابای من راضی بشه!!؟
"یدالله فوق ایدیهم...
یه دستی امروز تو شلمچه میاد میخوره پسِ کَلَت!
بین اون همه دخترا و بین اون همه پسرا تو بیا بریم!!!
تو بیا بریم!!!
حالا نمیدونم چرا از تو خوششون اومده...
تو کی ازشون خوشت اومد؟
اصلا الکی هم خوشت اومد....
الکی یا با دلت ...
الکی الکی شدی مثل شب عملیات!
چقدر مث غواصا شدی!
چقدر این خانوما مث غواصان با اون چادرِ مشکیشون ...!"
کلمه به کلمه ی حرفاش مث یه جوونه بود که کاشته میشد تو مغز و روحم...!
یه خورده حرف زد.
به ساعتم نگاه کردم
تقریبا دوی بعدظهر بود.
چند دقیقه دیگه مونده بود به سال تحویل .
همه پاشدیم و ایستادیم رو به قبله
"امروز مهمونیه اینجا...
مهمونیه!!
اینجا شلمچس...
بچه ها چرا اوردنتون این گوشه نشوندنتون؟
اینجا کوچه ی تنگ آشتی کنون دلا با خداستا...
کوچه تنگه اینجاست...
امشب شهدا با چوب پر خوشگلشون اومدن اتاق تکونی دلت رو کنن.
دیدی سال تحویلِ دلتو جلو انداختن؟
دیدی؟
امروز میخای بگی یا مقلب القلوب
امروز میخای بگی حول حالنا الی احسن الحال اره؟
احسن الحال وقتی میشه امام زمان بیاداا!!
آقا نگات کنه ها!!
همه بخاین که اول سالی اقا نگامون کنه"
یه چند دیقه سکوت پابرجا شد.
حالم عوض شده بود.
برای چندمین بار خدا رو شکر کردم از اینکه الان اینجام.
ازینکه شهیدا با دستای خودشون دعوت نامه ی منو امضا کرده بودن
واقعا من کجا ازشون خوشم اومده بود!
یه آهی کشیدم و با پشت دستم اشکامو کنار زدم
همه دستاشونو برده بودن بالا و دعا میکردن
دستایِ خالیمو بردم سمت اسمون و گفتم:
_خدایا امسالمو بآ نگاه آقا امام زمانم شروع کن
خدایا سالِ نگاهِ آقا باشه امسال.
خدایا من همه چیو سپردم دست خودت
من ب خاطر تو از بنده هات دل میکنم
توعم حواست به من باشه
یا مقلب القلوبِ والابصار
یا محول الحول والاحوال
یا مدبر الیل و النهار
حول حآلنا الی احسنِ الحآل
چند ثانیه گذشت و سال تحویل شد.
از پشت میکروفون سال نو رو تبریک گفت چند ثانیه هم نگذشت که دوباره همه حلقه زدن دورشو بغلش کردن.
یه نفس عمیق کشیدم .کفشم و تو دستام گرفتم و راه افتادم تو صحرایِ شلمچه ...
_
بعدِ صحبت با مامان و بابا و تبریک سال نو بهشون،تلفن و قطع کردم.
ساعت ۶غروب بود.
تازه نماز خونده بودیم و سمت اردوگاه حرکت کردیم.
ریحانه به خاطر اینکه ازش جدا شده بودم دلخور بود.
از اتوبوس پیاده شدیم.
فردا اخرین روزی بودی که اینجا بودیم
دلم برا حال و هوای عجیبش تنگ میشد.
شاید به قول اون اقا که ریحانه گف اسمش اقایِ یکتاست دیگه بهم دعوتنامه ندن.
دلم خیلی گرفته بود.
دلکندن ازینجا سخت بود.
__
به هر سختی که بود واسه برگشتن آماده شدیم .وسایل وتو اتوبوس گذاشتیم و به سمت شمال حرکت کردیم .تقریبا دوساعت از حرکتمون گذشته بود .هندزفری تو گوشم و نگام به بیرون پنجره بود.
ریحانه ازم دلخور بود و سعی میکرد کمتر باهام حرف بزنه .
اینکه نتونی چیزی بگی و از خودت دفاع کنی تا درکت کنن جز بدترین حسای ممکن بود
گوشیم زنگ خورد .اسم مامان رو صفحه گوشی نقش بست .جواب دادم
_سلام .خوبی مامان ؟
+سلام عزیزدلم خوبم تو چطوری ؟کجایین؟
_خداروشکر بد نیستم.سه چهارساعته حرکت کردیم .فک کنم فردا غروب ساری باشیم .
+اها به سلامتی بیاین ایشالله.راسی فاطمه برات خبر دارم
_چیشده ؟
+برات خاستگار اومده.چون فرداشب نبودی .گذاشتیم پس فردا
_چیی؟؟؟خاستگار چیه؟؟
+باید بگی خاستگار کیه خوشگلم ،نه چیه .پسر بزرگه آقای توسلی همون که قبلا راجبش بهت گفته بودم
_مامان شوخی میکنی دیگه ؟
+برو بچه من با تو چه شوخی دارم
دستم و روچشمام گرفتم و تو دلم گفتم فقط همینو کم داشتم
_مگه من باشما حرف نزدم چند روز پیش؟مامان جان مگه من به شما نگفتم دردم چیه ؟مگه...
+فاطمه انقدر مگه مگه نکن .کاریه که شده .نمیشد راشون ندیم که.حالا بزار بیان
_مامان توروخدا زنگ بزن کنسلش کن
+خب من برم بابات کارم داره.خداحافظ عزیزم
نگاه با تعجبم و به تماسی که قطع شده بود دوختم.
بی اراده اشکی از گوشه چشام رو گونه ام ریخت
بهـ قلم🖊
#غین_میم💚و#فاء_آل💙