eitaa logo
کانال بصیرتی و سیاسی نیاک
67 دنبال‌کننده
2هزار عکس
370 ویدیو
111 فایل
﷽ ✔کانال آموزشی-خبری پایگاه مقاومت امام سجاد(ع)_نیاک ☫هدف کانال آموزش تربیتی، معرفتی، بصیرتی و آگاهی سیاسی از طریق آموزش مجازی بوده و توسط جوانان انقلابی نیاک اداره می‌شود🇮🇷 🙏 نثار روح شهدای نیاک صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
زهیر به عزرة گفت:ای عزرة، حسین را خداوند ستوده و راه نموده است. از خدا بترس که من خیرخواه توام.‌ای عزرة مراقب باش که از آنانی نباشی که یاریگر گمراهان بر کشتن پاکان و پاک‌دامنان باشی. عزرة‌بن‌قیس گفت:ای زهیر، پیش‌تر، از دوستان و پیروان این خانواده نبودی و عثمان را طرف‌داری می‌کردی؟ زهیر پاسخ داد:گذشته، گذشته است هم‌اکنون شیعه و پیرو حسین‌بن‌علی (ع) هستم. به خدا سوگند که من نه نامه‌ای و نه پیکی برای حسین فرستادم و نه وعده یاری‌اش دادم همین که او را بر حق یافتم در راه به او پیوستم. با این سخنان، طرفین از هم جدا شدند. امام حسین (ع) پس از امان، یاران را جمع کرد و فرمود::دور خیمه‌ها گودالی همچون خندق حفر کنید و در آن آتش روشن کنید تا از یک طرف درگیر باشیم و به حرم پیامبر دست‌درازی نکنند. یاران خار‌ها و هیزم‌های بیابان را جمع کردند و در خندق انداختند و آتش زدند. در گزارش امام سجاد (ع) از آخرین تصفیه‌ها و اتمام حجت‌ها چنین آمده است: امام حسین (ع) در آغاز شب یاران خویش را جمع کرد. در آن هنگام من سخت بیمار بودم. خودم را به زحمت نزدیک کردم تا سخنان پدر را بشنوم. امام حسین (ع) فرمود::خدا را به بهترین ثنا و سپاس می‌ستایم و در سختی و آرامش شکر می‌گویم. خدایا، ستایشگر توام به پاس اینکه ما را با پیامبری محمد (ص) عزت و کرامت بخشیدی، قرآنمان آموختی و دین‌شناس و فقیهمان ساختی و گوش و چشم و دل افریدی و ما را از مشرکان قرار ندادی. باری، من یاران و همراهان وفادار و بهتر از یاران خودم و خانواده‌ای نیکوکارتر و دل‌بسته‌تر از خانواده خودم سراغ ندارم. خدایتان پاداش نیک عنایت کند. آگاه باشید که فرجام فردایتان را با این دشمنان به خوبی می‌دانم. شما را آزاد می‌گذارم، همه با فراغ خاطر بروید که من بیعت خویش را از شما برداشتم. شب همه جا را پوشانده است، این تاریکی را مرکب راهوار خویش بسازید و بروید. در برخی کتب این نکته نیز هست که امام حسین (ع) فرمود: هر کس دست دیگری یا یکی از مردان ما را بگیرید و در این تاریکی شب بروید و مرا با این گروه (دشمن) تنها بگذارید که آنان جز مرا اراده نکرده‌اند و اگر بر من دست بیابند از پی شما نخواهند آمد. در برخی کتب هست که امام سوم شیعیان خطاب به خانواده حضرت مسلم فرمودند: شما بروید، شهادت مسلم شما را کافی است. پس از خطبه امام حسین (ع) و دعوت به بازگشت، خون غیرت در رگان یاران جوشید. پس یک یک برخاستند و اعلام وفاداری کردند. امام حسین (ع) در پاسخ یاران فرمود::پس بدانید همگان کشته خواهید شد و هیچ کس باقی نخواهد ماند. خداوند به همه شما پاداش خیر عنایت فرماید. پس از این گفت‌وگو‌ها امام حسین (ع) به خیمه خویش بازگشت. 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/JHBLSXlUTwl7GGgX3evqxy
شهید سید محسن خاتمی نیاکی نام پدر: سید ابراهیم نام مادر: ایران تاریخ تولد: 1333 وضعیت اشتغال: سرباز تحصیلات: دیپلم یگان خدمتی: ارتش تاریخ شهادت: 1357/11/22 محل شهادت: تهران نحوه‌ی شهادت: تیر مستقیم در راهپیمایی 22 بهمن محل دفن: تهران سن: 24 سال 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/JHBLSXlUTwl7GGgX3evqxy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شڪر‌خدا‌ ڪہ‌دیدم‌محرمتو🖤 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/JHBLSXlUTwl7GGgX3evqxy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی حاج قاسم خودشو از سوریه برای برگزاری روضه‌ی خونگی به خانه‌ی پدری می‌رسوند... 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/Hl3ciYoYKGf7OCZnOfHZpT
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ قصه‌ی کربلا، ویژه ⚫️ با کودکان خود ببینید! 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/Hl3ciYoYKGf7OCZnOfHZpT
روز دهم محرم که با عنوان عاشورا شناخته شده، روز معرفت، محبت، حماسه و سوگ است. روز عاشورا، روز محاصره و عطش و شمشیر، شوق و عشق از افق کربلا دمید. مسافران تهجد و شب‌زنده‌داری، آزادگان و وارستگان از هر چه بند و اسارت و تردید، آماده شدند. نه در چشم‌ها نشانی از خستگی بود و نه در چهره‌ها نشان تشویش و پریشانی و شکستگی. عطر نفس‌های عاشقان بوی نیایش شبانه داشت و قلبشان روشنای ذکر و محبت و ایمان. وقتی فجر فواره زد، صدای دلنشین اذان علی‌اکبر (ع) چهار سوی دشت بی‌تاب را فرا گرفت تا زیباترین نماز صبح عالم برپا شود. فرشتگان به تماشا آمدند. چهار‌هزار فرشته که با پرچم سپید به یاری آمده بودند و امام حسین (ع) حضورشان در کربلا را به پس از شهادت خود و یاران خبر داده بود. به سرانگشت یارانی را به هم نشان می‌دادند که تاریخ، پاک‌تر و پاک‌بازتر از آنان ندیده بود. آن سو نیز، هر چه تاریکی و تباهی، خود را برای جنایت و قساوت آماده می‌کردند. دو سو همه باطل و همه حق. همه خوبی و همه پلیدی، و هستی نظاره‌گر صحنه‌ای که تماشایی‌ترین و زیباترین صحنه ممکن در آفرینش است. حادثه (اسوه) در آستانه تکوین بود. (مصباح) در نهایت درخشش خویش ایستاده بود و بر ساحل دشتی که پا به پای افتاب ارغوانی‌تر و داغ‌تر می‌شد، (سفینه) رهایی پهلو گرفته بود. عاشورا بود. همه چیز بود. خدا بود و انسان و شیطان. ایمان بود و عصیان. عشق بود و نفرت و دیگر بار فلسفه وجود و آفرینش، نه در هیأت کلمات در قامت انسان‌ها مرور می‌شد. وقت سحر، لحظه‌ای امام حسین (ع) بر زمین نشست. در حالتی شبیه خواب قرار گرفت. وقتی برخاست، فرود:در خواب دیدم که سگانی چند بر من هجوم آوردند و در میان آنان سگی پیس (دو رنگ) بود که به من نزدیک‌تر می‌شد و گمانم آن است که قاتل من ابرس (پیس) خواهد بود. در همان حال رسول خدا را دیدم که می‌گفت:فرزندم، تو شهید آل محمدی، که فرشتگان آسمان و ساکنان عرش اعلی چشم به راه تواند. امشب، روزه‌ات را نزد ما خواهی گشود. بشتاب و درنگ مکن! اینک فرشته‌ای از آسمان مأمور است که خون تو را در شیشه‌ای سبز رنگ گرد آورد. این است که رؤیای من، هنگامه رفتن فرا رسیده است و در آن هیچ تردیدی نیست. حضرت زینب با شنیدن این سخنان بلند گریست و بر صورت خود نواخت. حضرت اباعبدالله (ع) به او فرمود::خواهرم، صبور باش تا دشمن زبان به سرزنش نگشاید. این خواب در چند منزل راه نیز ذکر شده است. مهم این است که این خواب‌ها از جنس خواب‌های عادی و معمولی نیست، همچون خواب‌هایی است که پیامبر فرمود::چشم خواب است و دل بیدار. نوعی مکاشفه و حالتی که صورت ظاهری آن، شبیه خواب است. اگر این خواب در نزدیکی‌های ظهر عاشورا باشد آخرین خوابی است که گزارش شده است. صبحگاه عاشورا، عمر‌سعد نماز گزارد! آن گاه سپاه خود را برای حمله گسترده و سراسری آماده کرد. فرمانده سربازان شهر کوفه عبدالله‌بن‌زهیر اسدی بود. فرمانده مذجح و قبایل اسد، عبدالرحمان‌بن‌سیره، رهبر و فرمانده قبایل ربیعه و کنده، قیس‌بن‌اشعث‌بن‌قیس بود و رهبر قبایل تمیم و همدان، حُربن‌یزید ریاحی که تنها حر به امام حسین (ع) پیوسته بود و دیگران برای قتل امام سوم شیعیان و یاران آماده شده بودند. عمر‌سعد لشکر بیست و هشت هزار نفری یا سی هزار نفری را سامان داد. میمنه (سمت راست) را به عمر‌بن‌حجاج‌زبیدی و میسره (سمت چپ) را به شمر‌بن‌ذی‌الجوشن‌بن‌شرحبیل سپرد. فرماندهی سواران به عهده عزرة‌بن‌قیس احمسی و پیادگان به عهده شبث‌بن‌ربعی‌یربوعی بود. عمر‌سعد پرچم سپاه را به ذُید، غلام خویش سپرد. برخی فرماندهی جناح راست را سنان‌بن‌انس نخعی نگاشته‌اند. عمر‌سعد خود را در قلب سپاه قرار داد. صف‌های نماز بسته شد و امام سوم شیعیان با اهل بیت و یارانش نماز صبح برپا کرد. شوق و شور، مهمان قلب‌ها و قدم‌ها بود. پس از نماز، امام حسین (ع) لشکر اندک خویش را آماده کرد. زهیر‌بن‌قین در سمت راست، حبیب‌بن‌مظاهر در سمت چپ وپرچم را به دست برادرش، عباس، سپرد و خود و همراهانش مقابل خیمه‌ها ایستادند. امام حسین (ع) اسب خویش را عوض کرد و بر «مُر تُجَز» اسب پیامبر نشست و کتاب مصحف، قرآن مجید را پیش رو گشود. امام سوم شیعیان فرمان داده بود در پشت خیمه‌ها، خندق حفر کنند تا امکان نفوذ دشمن از پشت سر نباشد. در این خندق، چوب و هیزم و خار‌های دشت را ریختند. شب هنگام، این خندق بیشتر حفر شد تا برای نگهداری خیمه‌ها از پشت مستعدتر باشد. در صبحگاه، فرمان روشن کردن خندق صادر شد. همین که آتش شعله کشید، شمر نزدیک شد و پس از نظاره آتش برگشت و با صدای بلند گفت:ای حسین قبل از رسیدن به قیامت در دنیا برای رسیدن به آتش دوزخ شتاب کردی. امام حسین (ع) شنید و پرسید:صدای کیست! گویا شمر‌بن‌ذی‌الجوشن است. گفتند:آری اوست. خداوند تو را قرین سلامت بدارد.
ادامه نماز ظهر عاشورا اباعبدالله (ع)، سر برداشت و به آسمان نگریست. خورشید از پشت غبار، در میانه آسمان، گواه زمان نماز بود. رو به ابوثمامه کرد و فرمود::به آنان (دشمنان) بگو دست از ما بدارند تا نماز بگزاریم. با اعلام امان برای نماز از جانب سپاه اباعبدالله (ع)، حصین‌بن‌تمیم فریاد زد:این نماز پذیرفته نیست. حبیب‌بن‌مظاهر پاسخ داد:ادعا می‌کنی نماز از خاندان پیامبر (ص) پذیرفته نیست و از تو‌ای خمّار پذیرفته می‌شود؟ حبیب پس از نبرد با حصین‌بن‌تمیم با نیزه مردی از بنی‌تمیم بر زمین افتاد و قصد برخاستن داشت که حصین‌بن‌تمیم بر سر او زد. حبیب بر زمین افتاد. به نظر می‌رسد پس از حبیب‌بن‌مظاهر، قرّة‌بن‌ابی‌قرّه و انس‌بن‌حارث جنگیده و به شهادت رسیده باشند. پس از شهادت حبیب‌بن‌مظاهر اندک یاران باقی‌مانده همراه با بنی‌هاشم برای برپایی نماز ظهر عاشورا آماده شدند. شهادت بنی‌هاشم با شهادت یاران و اصحاب اباعبدالله‌الحسین (ع)، تنها بنی‌هاشم باقی ماندند. پاک‌بازانی مخلص و مؤمن که در رگ‌هایشان خون هاشمی و نبوی و علوی جریان داشت؛ مردانی که مصداق بارز و عالی این توصیف اباعبدالله (ع) بودند که:انّی لااعلمُ اصحاباً اوفی و لا خیراً مِن اصحابی. من یارانی وفادارتر و خوب‌تر از یارانم نمی‌شناسم. اینک بنی‌هاشم در واپسین ساعات عاشورا باید جان‌فشانی کنند. غربت و تنهایی امام حسین (ع) امام حسین (ع) در لحظه‌های غربت و تنهایی به میدان نگریست. نگاهش را به چپ و راست چرخاند و یاران شهیدش را مخاطب قرار داد و فرمود::ای حبیب‌بن‌مظاهر،‌ای زهیر‌بن‌القین،‌ای مسلم‌بن‌عوسجه و‌ای شیران شجاع عرصه نبرد! چرا صدایتان می‌زنم و سخنم را نمی‌شنوید؟ چرا دعوتتان به یاری می‌کنم و برنمی‌خیزید! خدایتان رحمت کند سر از خواب بردارید که حرم‌نشینان خانواده پیامبر بی‌یاورند.‌ای بزرگواران برخیزید و رویاروی این طغیانگران بیداد‌پیشه دفاع کنید. امام حسین (ع) پس از شهادت یاران به خیمه آمد و با اهل خیمه وداع کرد.
ادامه به میدان رفتن امام حسین (ع) اباعبدالله‌الحسین (ع)، تنها و غریبانه، اما مصمم، نستوه و بشکوه با صولت حیدری و هیئت نبوی قدم به میدان گذاشت. کنار میدان، یاران شهید را نگریست. هیچ‌کس نبود. فریاد امام حسین (ع) در غربت عاشورا پیچید که:هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَن حرم رسول‌الله هل مِن مُوّحد یخافُ‌الله فینا هَل مَن مُغیثٍ یرجوالله فی اغاثَتنا؟ هَل مِن مُعینٍ یرجُوا ما عنداللّهِ فی اعانَتِنا؟ آیا کسی هست تا دشمن را از حرم پیامبر (ص) دور کند؟ آیا خداپرستی هست تا بر بیدادِ رفته بر ما از خدا پروا کند و بترسد؟ آیا فریادرسی هست که دل‌بسته خدا باشد و فریادرس ما شود؟ آیا یاریگری هست که با امید به یاری خدا یاریمان کند؟ امام حسین (ع) پس از آخرین وداع با اهالی حرم اسب برانگیخت، شمشیر در کف آخته، دل بر شهادت نهاده، اما با چهره‌ای آرام و مطمئن، آماده نبرد شد. مبارز طلبید. هر کس قدم در میدان می‌نهاد. در گردش بی‌امان شمشیر او با خاک آشنا می‌شد. در گرد و غبار میدان و درخشش تیغ‌ها و حرکت شکوهمند و چالاکانه و رزم بی‌امان، پژواک صدای امام حسین (ع) در کربلا می‌پیچید که: امام سوم شیعیان فرمود::ای پسرزن بزچران تو شایسته‌تر به آتشی. مسلم‌بن‌عوسجه گفت:ای فرزند رسول خدا فدایت شوم. شمر در تیررس من است و تیرم خطا نمی‌رود او از فاسقان بزرگ است، بگذار نشانه‌اش بگیرم. امام حسین (ع) فرمودند:نه او را هدف نگیر. من خوش ندارم آغازگر جنگ باشم. از امام سجاد (ع) و امام صادق (ع) نقل است که اباعبدالله (ع) پس از نماز صبح، در حالی که قرآن را در دست راست خویش داشت، گفت:اللهم انت ثقتی فی کلّ کرب و اَنتَ رجائی فی کُلّ شدّة وَ اَنتَ لی فی کلِّ امرٍ نزل بی ثقةٌ و عدّه. کم من کربٍ یُضعف فیه الفؤاد و تقلَّ فیه الحیلة یَخذلُ فیه الصّدیق و یَشمت فیه العدوّ و انزلتهُ بک و شکوتهُ الیک رغبةً منّی الیک عَمَّن سواک ففرّجته عنّی و کشفته فانت ولیّ کُلَ نعمة و صاحبُ کلّ حسنة و منتهی کلَّ رغبة. خداوندا؛ تو در هر سختی پناه و اعتماد منی و در هر تنگنا و دشواری امید من. در هر شدت و رنجی یاور و یار منی. چه بسیار رنج‌ها و تنگنا‌ها که قلب‌ها را بیچاره و ناتوان، دوستان را دور و دشمنان را نزدیک می‌کند. در آن حال، خدایا به پیشگاه تو شکوه کردم و تو گره‌گشایی کردی و راه گشودی. خدایا، تو صاحب نعمت و نیکی و نهایت هر آرزویی. بریر از امام حسین (ع) اجازه گرفت تا با سپاه دشمن گفت‌وگو کند. امام سوم شیعیان فرمود::برو و آنان را موعظه و نصیحت کن. بریر، سوار بر اسب به سپاه نزدیک شد و با صدای بلند و رسا با یادآوری عهدشکنی مردم کوفه به موعظه سپاه دشمن پرداخت، اما سپاه، بریر را هدف تیر‌های خود قرار دادند، بریر بازگشت. امام حسین (ع) تصمیم گرفت، خود به میدان بیاید و سپاه را موعظه کند. این موعظه و اتمام حجت، مجالی بود تا اگر قلبی مستعد بازگشت باشد یا امکان گشودن روزنه‌ای به قلمرو احساس و اندیشه‌ای باشد، دریغ نشود
ادامه تیرباران صبح بنابراین گزارش، تیرباران صبح، نخستین نبرد گسترده و عمومی میان کاروان حسینی و سپاه دشمن بود. عمر‌سعد در حدود ساعت ۵/۸ به ذوید که پرچم را در دست داشت، دستور داد که پرچم را پیش ببرد. این حرکت نشانه تصمیم عمر‌سعد به شروع جنگ بود. عمر‌سعد تیری در کمان نهاد و خطاب به سپاهیان گفت:نزد امیر (عبیدالله) گواهی دهید که من نخستین کسی بودم که تیر به لشکرگاه حسین افکندم و امیرالمؤمنین یزید را به شایستگی خدمت کردم. تیر عمر‌سعد پیش روی امام حسین (ع) بر زمین افتاد. امام سوم شیعیان بلافاصله بر مرتجز سوار شد و یاران را آماده نبرد کرد و فرمود::بشتابید که این تیر‌ها سفیران و فرستادگان این قوم است به سوی شما. تیرباران بی‌امان و گسترده دشمن، بیش از نیمی و براساس برخی قول‌ها، دو سوم سپاه امام حسین (ع) را به شهادت رساند. امام حسین (ع) پس از شهادت جمعی از یاران، غمگینانه سر بلند کرد و دستی بر محاسن خویش کشید و زمزمه کرد: «خشم پروردگار بر یهود آنگاه سخت شد که برایش فرزند قائل شدند و بر نصاری آنگاه که به تثلیث معتقد شدند و بر مجوس آنگاه که بندگی ماه و آفتاب را برگزیدند. اینک غضب خدا بر این قوم که بر کشتن فرزند پیامبر او هم‌داستان شدند. نه، به خدا سوگند، داغ رسیدن به آرزوهایشان را بر قلبشان می‌گذارم تا غرقه در خون، خدای خویش را دیدار کنم.» با شهادت شهیدان حمله اولی یا تیرباران صبح، شکافی محسوس در سپاه اباعبدالله‌الحسین (ع) به وجود آمد. پس از تیرباران صبح، گرد و غبار به تدریج فرو نشست. تیراندازان اندکی عقب نشستند. در آن‌سو از خیمه‌ها صدای گریه برخاسته بود. سپاه دشمن برای جنگ گستاخ‌تر و حریص‌تر شده بود. شمر‌بن ذی‌الجوشن و عمرو‌بن‌حجاج فریاد زدند که جنگ تن‌به‌تن نکنید. بکوشید از هر سو محاصره را تنگ‌تر کنید و کار یاران حسین را یکسره سازید. دشمن نزدیک‌تر و صحنه برای رزم یاران باقی‌مانده اباعبدالله (ع) فراهم شد. شایان ذکر است عبدالله‌بن‌عمیر کلبی اولین فرد از یاران امام حسین (ع) بود که اجازه میدان طلبید و به میدان رفت.
ادامه پیش از حماسه نماز پیش از حماسه نماز شمر از جناح چپ عمر‌سعد، به سپاه امام حسین (ع) حمله‎‌ور شد. در نبرد با شمر ده تن از یاران امام سوم شیعیان به رهبری زهیر‌بن‌القین شرکت کردند. در این حملات تعداد کشته‌شدگان دشمن به ده‌ها تن می‌رسید، اما از مجموع سپاه امام حسین (ع) بیشتر از چند تن شهید نشدند. در همین زمان عمر‌سعد دستور داد به خیمه‌ها حمله کنید. یاران امام حسین (ع)، سه و چهار نفری در کنار خیمه‌ها ایستادند و به دفاع پرداختند و مهاجمانی را که به غارت و کشتن می‌اندیشند با شمشیر و نیزه و تیر دور می‌کردند یا از پای درمی‌آوردند. عمر‌سعد دستور داد خیمه‌ها را آتش بزنید. آتش آوردند. امام حسین (ع) فرمود::بگذارید آتش بزنند که آتش خود واسطه‌ای میان شما و دشمن خواهد بود. کربلا به اوج خود رسیده بود. لحظه‌های نماز نزدیک می‌شد و حماسه عظیم عاشورا به قله خودش می‌رسید. جماعت اندک، خود را برای آخرین نماز به امامت امام حسین (ع) آماده می‌کردند. این گروه کافر و از پاداش خداوند و پروردگار جن و انس روی‌گردان شدند. این گروه امام علی (ع) و فرزند نیکوکارش را که پدر و مادرش کریم و بزرگوارند، کشتند و گفتند:گرد آیید و همگی برای کشتن امام حسین (ع) آماده باشید. داد از دست نامردان پست و پلیدی که بر اهل مکه و مدینه گرد آوردند. آنگاه حرکت کردند و همدیگر را برای رضای دو بی‌دین به کشتن من برانگیختند. از ریختن خونم پروا نکردند؛ برای خشنودی عبیدالله‌بن‌زیاد که از دو سو نسل او کافر است. فرزند سعد از سر ستمگری، با لشکری انبوه چونان باران بر من تاخت و تیرباران کرد. آنان جز به دلیل افتخار من به دو ستاره درخشان-پیامبر (ص) و امام علی (ع) -با من ستیز و کینه‌توزی ندارند. آنان با من که پسر برگزیده امام علی (ع) -جانشین شایسته پس از پیامبر (ص) -هستم و فرزند فاطمه زهرا (س) می‌جنگند. من پسر دو برگزیده-امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) -هستم. دو برگزیده از میان همه خلق. من نقره پاک و زاده دو طلا-امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) -هستم. مادرم فاطمه زهرا (س) و پدرم وارث پیامبران و مولای جن و انس است. پدرم امام علی (ع) در رزمگاه بدر و اُحُد و حنین پهلوانان کفر را در هم کوبید و له کرد. پدرم در رزمگاه احد با در هم شکستن سپاه کفر و ستم، شفابخش اندوه و کینه قلب مؤمنان شد. پدرم در جنگ احزاب و فتح مکه، شرایط مرگ‌بار و نکبت‌باری را برای دو لشکر کفر رقم زد؛ و با اهل خیبر با شمشیری تیز و برنده و دو سویه نبرد کرد. با شمشیر جان‌شکار خویش صف‌ها را فرو شکافت و لشکری را که در نبرد حنین برای انتقام آمده بودند، تباه و نابود کرد. این امت بدرفتار با هم بر عترت پاک پیامبر که هماره پیش‌قدم در مبارزه با لشکر انبوه بودند در رویارویی دو سپاه تاختند. چه کسی عمویی، چون جعفر طیار دارد که خداوند دو بال به او ارزانی داشت. چه کسی جدی، چون من در عالم دارد و مانند پدرم. من فرزند دو چهره ممتاز و درخشانم. پدرم خورشید امت و مادرم ماه و من ستاره‌ای هستم که فرزند دو ماهتاب است. جدّ من پیامبر (ص)، رسول خدا و چراغ هدایت است و پدرم کسی که در دو پیمان به پیامبر وفادار ماند. پدرم قهرمان و شیر صحنه نبرد است. او بزرگوار و بخشنده و توانمند بود. پدرم، امام علی (ع)، رشته محکم و استوار دین و صاحب حوض کوثر است و به دو قبله نماز گزارده است. او با رسول خدا هفت سال به سمت بیت‌المقدس نماز گزارد. زمانی که بر روی زمین جز این دو تن نمازگزار نبود. از آن زمان که به دنیا آمد بت‌ها را رها کرد و به اندازه چشم بر هم زدنی قریش را در بُت‌پرستی همراهی نکرد. آنگاه که قریش بت‌پرستی می‌کردند، او خداپرست و پاک و پارسا بود. قریش لات و عُزّی را عبادت می‌کردند و پدرم در صحنه نبرد به پیروزی و شهادت می‌اندیشید. پدرم شیری ژیان بود که چونان شیر بر دشمن حمله می‌کرد و پی در پی ضربه می‌زد. چون شیر آن گروه طغیانگر را در هم می‌کوبید و آنان را از جام خون و شرنگ سیراب می‌کرد. در رزمگاه داغ و غبارخیز، امام حسین (ع) گاه به میمنه می‌تاخت و گاه به میسره. در این نبرد سهمگین همچنان رجز می‌خواند و گاه شعار «یا محمد (ص)»و الله اکبر سر می‌داد. صفوف را می‌شکافت و دشمنان از مقابل شمشیر او می‌گریختند. عطش در فراز و فرود شمشیر و زخم‌های تازه افزون‌تر می‌شد. امام حسین (ع)، در نبرد و مبارزه خود را به فرات رسانید. جابر جعفی می‌گوید:امام حسین (ع) بسیار تشنه بود. نزدیک آب آمد که بنوشد. مردی از بنی‌ابان‌بن دارم گفت:وای بر شما میان او و آب حایل شوید. امام حسین (ع) در حق وی نفرین کرد و عرض کرد:خدایا، تشنه‌اش بدار. این مرد تیری به دهان امام سوم شیعیان افکند. امام حسین (ع) خون از دهان می‌گرفت و به آسمان می‌افکند و زمزمه می‌کرد:خدایا به تو شکایت می‌کنم از آنچه با فرزند دختر پیامبرت (ص) روا می‌دارند.
ادامه همین که امام حسین (ع) وارد فرات شد و کفی آب برداشت که بنوشد، یکی فریاد برآورد که: «ای حسین تو آب می‌نوشی و لشکر به حرم تو نزدیک شده و هتک حرمت می‌کند.» و امام حسین (ع) با شتاب از فرات بیرون آمد و سپاه را پراکنده کرد و خود را به خیمه رساند که معلوم شد این سخن جز خدعه و نیرنگ نبوده است. در این هنگام شمر‌بن‌ذی‌الجوشن با حدود ۱۰ نفر از پیادگان قصد خیمه‌های امام حسین (ع) کرد و کوشید تا میان امام سوم شیعیان و خیمه‌ها فاصله افکند در این هنگام امام حسین (ع) فرمود::وای بر شما اگر دین ندارید و از معاد و پروا و هراستان نیست دست‌کم در دنیای خودتان آزاده باشید. سپس فرمود::آرام باشید، ساعتی دیگر اثاث زندگی من بر شما مباح خواهد بود. شمر از این سخن شرمنده شد و گفت:پسر فاطمه حق با توست. در این هنگام شیث‌بن‌ربعی پیش آمد و شمر را سرزنش کرد و شمر از آتش زدن خیمه منصرف شد. امام حسین (ع) پس از اصابت تیر به سینه، بر گونه چپ بر خاک افتاده بود. سیمای مطمئن و نگاه نافذش، دشمن را از کشتن بازمی‌داشت. کم‌کم پیادگان گستاخ به امام حسین (ع) نزدیک‌تر شدند. حلقه تنگ‌تر شد زرعة‌بن شریک ضربه‌ای بر کتف چپ امام حسین (ع) فرود آورد و آن را شکافت و پس از آن ضربه‌ای بر گردن امام زد که حضرت به رو بر زمین افتاد. امام دیگر بار سر بلند کرد و سنان‌بن‌انس نیزه‌ای بر او زد و بار دیگر امام حسین (ع) نقش بر خاک شد. حضرت زینب در کنار خیمه، ناظر صحنه بود. گویا بر تل برآمد و عمر‌سعد را که شاهد و ناظر صحنه بود خطاب قرار داد و گفت:ای پسر سعد، اباعبدالله را می‌کشند و تو تماشا می‌کنی؟ عمر‌سعد روی برگرداند در حالی که اشک بر گونه و محاسنش جاری بود. حضرت زینب (س) ناامید از عمر‌سعد فریاد زد:بین شما مسلمانی نیست؟
ادامه در طرف دیگر شمر پس از اظهار اطلاع از اینکه امام حسین (ع) کیست خنجر هندی خود را کشید و با دوازده ضربه امام سوم شیعیان را به شهادت رساند. شمر پس از این گفت‌وگو به سپاهیان گفت:حسین راست می‌گوید به سوی خودش حمله کنید. چهار هزار نفر شمشیرزن، تیرانداز و نیزه‌انداز به سمت امام حسین (ع) حمله آوردند. امام سوم شیعیان زخم فراوان برداشته بود. عطش بود و غربت. خیمه‌ها نیز در خطر. همچنان می‌جنگید. دشمن بسیار نزدیک شده بود. اما هیچ‌کس-علی‌رغم امکان کشتن-پیش نمی‌رفت. گویی پروا داشت از اینکه قاتل امام حسین (ع) معرفی شود. امام حسین (ع) هنوز بر پای ایستاده بود. در این هنگام مردی از تیره کِنده به نام مالک‌بن‌بشر که به قتل و شرارت شهرت داشت پیش آمد. به امام حسین (ع) ناسزا گفت و ضربه‌ای به سر امام حسین (ع) فرود آورد. امام حسین (ع) کلاهی دراز بر سر داشت. کلاه دریده شد و خون فوران کرد. امام حسین (ع) کلاه دریده را که از خز بود از سر برداشت. پر از خون شده بود. پس از این ضربه، سپاهیان دشمن اندکی عقب نشستند. غبار کم‌کم فرو نشست. فضا آرام شد و دو طرف اندکی دست از جنگ برداشتند. در خیمه‌ها صدای گریه برخاست. امام حسین (ع) زخم سر را بست و سپس بر آن عمامه بست. زیرجامه یمنی زیبا و درخشانی پوشید که چشم را خیره می‌کرد و سپس آن را پاره کرد تا پس از کشتن کسی از تنش بیرون نیاورد. به امام حسین (ع) گفتند:زیر این لباس، تبّان یا تنبان بپوش. امام فرمود::این لباس ذلت و خواری است و شایسته نیست که بپوشم. امام حسین (ع) آماده بازگشت به میدان شد. دشمن نیز پس از درنگی کوتاه برای پایان دادن به حادثه، گستاخ‌تر و آماده‌تر شده بود. امام با اهل بیت وداع کرد. در این هنگام تنها کسی که شاهد میدان و بازگشت امام حسین (ع) بود حضرت زینب کبری سلام‌الله علی‌ها بود و دیگران اجازه خروج از خیمه و مشاهده میدان نبرد را نداشتند. امام حسین (ع) به میدان بازگشت. دشمن گستاخ، به خیمه‌ها رو آورده بود. امام می‌جنگید و پیشتازان را عقب می‌راند. عمر‌سعد فرمان تیرباران داده بود، چندین چوبه تیر بر سر مبارک امام حسین (ع) نشسته بود. رزمگاه داغ و سوزان، حلقه محاصره را تنگ‌تر می‌کرد. امام گاه به میمنه می‌تاخت و گاه به میسره، عرق از سر و روی مولا می‌چکید. عطش سخت غلبه کرده بود. خون از بدن می‌تراوید. امام حسین (ع) خطاب به دشمن می‌فرمود:: «آیا برای کشتن من گرد آمده‌اید؟ به خدا سوگند بعد از من هیچ بنده‌ای از بندگان خدا را نخواهید کشت. خداوند به خاطر کشته شدن من بر شما غضب خواهد کرد. سوگند به خدای جهان! من امیدوارم خداوند در برابر این همه نامردی، ما را گرامی بدارد و چنان انتقام ما را از شما بگیرد که خودتان درنیابید. آگاه باشید در اثر کشته شدن من، خون‌ریزی میان شما گسترش خواهد یافت و خدای متعال خشم خود را بر شما خواهد افزود تا به عذاب دردناک اخروی گرفتار آیید.» پس از نبرد دوباره و برداشتن زخم‌های مکرر، امام حسین (ع) لحظه‌ای درنگ کرد. در این هنگام سنگ‌اندازان شروع به پرتاب سنگ کردند که ناگهان سنگی سنگین به پیشانی امام اصابت کرد و خون بر پیشانی جاری شد. امام حسین (ع) دامن پیراهن یا زره را بالا آورد تا خون را پاک کند که ناگهان تیری زهرآگین و سه پر بر سینه امام نشست. امام حسین (ع) تیر را بیرون کشید. خون، چون ناودان بیرون می‌تراوید. امام حسین (ع) سر برداشت و به آسمان نگریست و زمزمه کرد:بسم‌الله و بالله و علی ملّةِ رسول‌الله. آنگاه فرمود::الهی تعلمُ انّهُم یقتلون رَجُلاً لیس علی وجه‌الارض ابن نبیُّ .... خدایا می‌دانی آنان کسی را می‌کشند که بر زمین جز او فرزند پیامبری نیست. امام حسین (ع) دست بر جای تیر می‌نهاد و خون بیرون تراویده را در مشت جمع می‌کرد و به آسمان پرتاب می‌کرد و مشت دیگرکه پر می‌شد بر صورت و محاسن می‌کشید و می‌گفت:با این صورت خضاب شده با خون، جدم رسول خدا را دیدار می‌کنم و قاتلان خود را یک‌یک معرفی می‌کنم. پس از این، امام حسین (ع) بر زمین افتاد و پیادگان نزدیک شدند تا کار امام را یکسره کنند. دراین هنگام عبدالله‌بن‌الحسن (ع) از خیمه بیرون دوید تا امام حسین (ع) را یاری کند که با شمشیر بحر‌بن‌کعب و تیراندازی حرملة‌بن‌کامل اسدی در دامان عمویش به شهادت رسید. شمر در این لحظه قصد حمله به خیمه‌ها کرد. امام حسین (ع) بر زمین افتاده بود. شمر نیزه خود را در خیمه امام فرو برد و فریاد زد:آتش بیاورید تا خیمه و خیمه‌نشینان را بسوزانیم. امام حسین (ع) با صدایی که از حنجره تشنه برمی‌خاست فرمود::پسر ذی‌الجوشن، خدایت به آتش بسوزاند، برای سوزاندن خانواده و خیمه‌ام آتش می‌طلبی؟ 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/JHBLSXlUTwl7GGgX3evqxy
شب دهم محرم: # عاشورا، روز دهم از ماه محرّم. اهمیت این روز برای شیعیان به دلیل واقعه عاشورای سال ۶۱ قمری است. امام حسین(ع) در روز عاشورا به همراه یارانش در سرزمین کربلا در جنگ با سپاه کوفه به فرماندهی عمر بن سعد به شهادت رسید. شیعیان همه‌ساله با آغاز ماه محرم به عزاداری می‌پردازند. مراسم عزاداری در بیشتر مناطق تا روزهای ۱۱ و ۱۲ محرم و در بعضی مناطق تا پایان ماه صفر ادامه می‌یابد. اوج این عزاداری‌ها در روز عاشوراست. این روز در تقویم رسمی ایران، عراق، افغانستان، پاکستان و هند، تعطیل است .🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/JHBLSXlUTwl7GGgX3evqxy
شهید سید عبدالله قریشی نیاکی نام پدر: سید ابراهیم نام مادر: محترم تاریخ تولد: 1330/10/14 آمل وضعیت اشتغال: دادیار تحصیلات: کارشناس حقوق قضایی محل خدمت: دادگستری‌آمل تاریخ شهادت: 1360/11/6 محل شهادت: آمل نحوه‌ی شهادت: اصابت‌گلوله‌درحمله منافقین در ششم بهمن سال 60‌ محل دفن: آمل سن: 30 سال 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/JHBLSXlUTwl7GGgX3evqxy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای هرزه زبانی که بدین خطّه وَبالی ازغیرت وناموس،تورا نیست‌خیالی دوزنددهانی که کندهتک به حرمت ناموس پرستانِ کلاردشت وشمالی آمل-نیک نژادنیاکی۱۳۹۹/۶/۸ 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/Hl3ciYoYKGf7OCZnOfHZpT
«چه شکیبی عباس! » گر که هم آب نیاری، تو نجیبی عباس خِجلتَت‌چیست؟نه‌ بنمای ‌غریبی ‌عباس آب ‌شرمنده، فرات ‌است لَبان ‌خشکیده تشنه ٔ‌ نوشش تو گشت، عجیبی عباس تا به‌ دریا شدی‌ و تَرننمودی ‌لب ‌خویش آذر اَفکنده ای ‌بر آب ، لَهیبی عباس بانگ برپاست زاَطفال،که بر گرد عمو زیور خَرگه و بر خیمه ،تو زیبی عباس شمر با حیله تُرا خوانْد به اردوی ستم لیک ، رسوا گر ترفند و فریبی، عباس می شود کرد مگر رخنه تو را با نیرنگ؟ بر سر خدعه و تزیور ، نَهیبی عباس آفرین بر تو ‌و پیمان به خون آغشته هرکه ‌را نی‌شوداین‌ عهد نصیبی، عباس دست بُبریده ٔ تو نسخهٔ درمان پیچد دردها را تو شفابخش و طبیبی عباس عالَم و آدم اگر چرخ زند در همه عمر نتوان یافت مثال تو «حبیبی» عباس آمل-نیک نژادنیاکی ۱۳۹۷/۶/۲۸ 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/Hl3ciYoYKGf7OCZnOfHZpT
🔰فواید سینه زدن بر امام حسین علیه السلام : ⚜به مرور زمان که هوای آلوده وارد ریه ها می شود و لوله هایی که مجاری هوا به سمت ریه ها هستند را آلوده و مسدود میکند با سینه زدن ابن غبار خارج می شود ( خلط های آلوده تخلیه می شود ) ⚜افزایش اکسیژن ⚜جریان خون اکسیژن بیشتری به سمت مغز انتقال می دهد ، لذا باعث کاهش اضطراب می گردد ⚜تخلیه روانی 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/JHBLSXlUTwl7GGgX3evqxy
✅نشاط یاران امام حسین(ع) ✍حاج آقا قرائتی :اسلام به انگيزه انسان بسيار توجّه دارد. حتی انفاق بى‏ نشاط، مورد انتقاد قرآن ‏است. «هم‏ كارهون» اما در كربلا نشاط بود؛ فرزند سيزده ساله امام حسن(ع) حضرت قاسم فرمود: مرگ نزد من از عسل شيرين ‏تر است. ياران امام حسين(ع) مى‏ گفتند: اگر بارها زنده شويم باز كشته شويم، دست از تو بر نمى‏ داريم. ▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ ▪️ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/Hl3ciYoYKGf7OCZnOfHZpT
(روز عاشورا چگونه گذشت؟) 5:47 اذان صبح امام (ع) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری» طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند. حدود 6 امام حسین(ع) دستور داد تا اطراف خیمه ها خندق بکنند و آن را با خاربوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند. 7:06 طلوع آفتاب کمی بعد از طلوع آفتاب. امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام (ع) نامه نوشته اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده اند؟ آنها انکار کردند. امام نامه هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام (ع) پرسید چرا حکم ابن زیاد را نمی پذیرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی رهاند؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه ... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام (ع) حدوداً نیم ساعت طول کشده است. حدود 8 بعد از سخنرانی امام (ع) چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای) کوفه بود (الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان سخنان مشابهی گفتند. بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر. فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسانی دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند. حدود 9 روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره ای جز پذیرش آن نیست. آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی دانیم . تعداد کشتگان تیر اندازی. با تعداد کشتگان حمله اول 50 نفر ذکر شده است.) 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/JHBLSXlUTwl7GGgX3evqxy
(روز عاشورا چگونه گذشت؟) ادامه حدود 10 بعد از تیراندازی ،«یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد. بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین (ع) حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام‌(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقب نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیر انداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیر باران و آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام(ع) تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را 50 نفر و این شهر آشوب 38 نفر ذکر کرده است. اولین شهید، ابوالشعثا بود و 8 تیر انداخت که 5 نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند زهیر و 10 نفر به آنها حمله کردند. حدود 11 بعد از این حملات، امام‌(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. ‌بعضی «در مقابل نگاه امام‌(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است». یک بار هفت نفر از اصحاب امام‌(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد. ۱۲:۵۰ اذان ظهر حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته‌اند امام(ع) خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.» امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟» حدود ساعت ۱۳ ۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر پسر امام حسین(ع) بود. البته الفتوح عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.» 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/JHBLSXlUTwl7GGgX3evqxy
(روز عاشورا چگونه گذشت؟) ادامه حدود ساعت ۱۴ عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمه ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست.» حدود ساعت ۱۵ امام(ع) به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره اش علی اصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد. امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ده نفر به مقابله امام(ع) آمدند. بعد از شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد. در مقاتل نوشته اند زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمی‌کرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن (ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!» ۱۶:۰۶ اذان عصر وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین کشته شود شنیدم که می‌گفت «به خدا پس از من کس را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد ...» حدود ساعت ۱۷ بعد از شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته اند تمام این افراد بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمه‌ها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد. نزدیک غروب آفتاب است . سر امام را جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان هم خرد شود. ۱۸:۴۹ اذان مغرب داستان روز غم انگیز عاشورا این‌طور تمام می‌شود که درحالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را می‌داده، سنان بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا که من بهترین مردمان را کشته ام!» 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/JHBLSXlUTwl7GGgX3evqxy
🏴🏴السلام علیک یااباعبدالله ع🏴🏴 ⚫خیرین محترم در روز عاشورای حسینی ، منتظر مشارکت شما درپویش کمک به خانواده های نیازمند وکم درآمد طائفه هستیم⚫ 🔸️خیرین محترم لطفا کمک های مالی خود را از طریق سامانه خیرین👇 https://ppng.ir/d/DYGD 🔸️ویا با شماره کارت اختصاصی مجمع خیرین نزد بانک توسعه تعاون واریزبکنید.👇 🔹️۵۰۲۹ ۰۸۷۰ ۰۰۷۳ ۰۸۹۸🔹️ مجمع خیرین طائفه بزرگ نیاکی متوسلین به مولاناسیدحسن ولی ع‌
کاروان اسیران در نیمروز روز یازدهم محرم از کنار قتلگاه شهدای کربلا عبور کردند. سر امام حسین (ع) پس از شهادت به خولی سپرده شد. خولی سر مبارک امام را در خورجین اسب نهاد. بنابراین گزارش، امام حسین (ع) در هنگام شهادت ۵۷ یا ۵۸ سال داشت. پس از شهادت ایشان به ظاهر حادثه عاشورا تمام شده بود. هیچ جنگاور و مدافعی در کربلا نبود. در این زمان می‌توان به رخدادهایی، چون غارت لباس‌های امام حسین (ع)، اسب تاختن بر بدن ایشان، غارت و آتش زدن خیمه‌ها و فرستادن سر مبارک امام حسین (ع) به کوفه اشاره کرد. شایان ذکر است سپیده‌دم غم‌آلود کربلا در یازدهمین روز محرم در حالی دمید که بوی خون در مشام فضا پیچیده بود و اجساد پاک شهیدان در گوشه گوشه خاک پراکنده. خیمه‌های نیم‌سوخته و غارت‌شده و زنان و کودکانی که خواب آرام نداشتند، آماده حوادث بعد می‌شدند و سپاه عمر‌سعد که آن شب را در خواب گذرانده بودند، برخاستند. امام سجاد (ع) در تب می‌سوخت و عمه‌اش زینب (س) پرستار او بود. زنان و کودکان با لباس‌های پاره پاره و بدن‌های تازیانه خورده و صورت نیلی از سیلی، منتظر اسارت بودند. در چنین شرایطی عمر‌سعد فرمان داد تا سر‌های شهیدان را جدا کنند. سواران و پیادگان مشغول جدا کردن سر‌ها در میدان و داخل خیمه شهدا شدند. پس از جدا کردن سرها، عمر‌سعد دستور داد که سر‌ها را میان قبایل تقسیم کنند. گویا میزان شرکت قبایل در کربلا معیار سهم آنان می‌شد. فرماندهان و لشکر آماده حرکت شدند. عمر‌سعد به حُمید احمری دستور داد تا اعلام کند، لشکر آماده رفتن به کوفه باشد. در لهوف آمده است که سر‌ها را پیش‌تر، شمر‌بن‌ذی‌الجوشن، قیس‌بن‌اشعث و عمرو‌بن‌حَجاج به کوفه بردند. گفتنی است در نیمروز روز یازدهم محرم، غمر‌سعد آهنگ بازگشت به کوفه کرد. در این هنگام مجموعه‌ای از کودکان، زنان و امام سجاد (ع) آماده حرکت می‌شدند. وضعیت کاروان اسیران بسیار دردناک و اندوه‌بار بود. حضرت زینب (س) جمع پراکنده را با سختی و دشواری گرد آورده بود. چشم‌ها همه به او بود و او پناهگاه و یاور این لحظه‌های بی‌پناهی و غربت و اسارت بود. آنگاه زنان را از خیمه بیرون آوردند و آن را آتش زدند. آنان با سر و پای برهنه بیرون آمدند و به اسارت رفتند. در آن هنگام گفتند:شما را به خدا سوگند، ما را از قتلگاه امام حسین (ع) عبور دهید. چون چشم زنان به پیکر شهیدان افتاد، ناله و شیون سر دادند و بر گونه‌ها سیلی نواختند. اسفراینی در کتاب نورالعین فی مشهدالحسین (ع) می‌نویسد:عمر‌سعد فرمان داد زنان را با زور از پیکر امام حسین (ع) جدا کردند و با سر و روی باز در میان دشمنان بر اشتران بی‌جهاز نشاندند و با داشتن بدترین غم‌ها و مصایب، مانند اسیران حرکت دادند. در طول راه، حضرت زینب (س)، علی‌رغم همه رنج‌ها و داغ‌ها، به دلداری و تسلای خاطر داغ‌دیدگان می‌پرداخت. خاطرنشان می‌شود کوفه، شهر بهترین و برجسته‌ترین یاران امام حسین (ع) و اینک شهری که داغ اتهام سنگین پیمان‌شکنی بر پیشانی دارد، آماده ورود کاروانی است که از کربلای حماسه و سوگ آمده است. این شهر چهل‌روز پیش، شاهد شهادت مسلم‌بن‌عقیل و هانی‌بن عروه بوده است. شهر کوفه برای حضرت زینب (س) ناشناخته نیست. پیمان‌شکنی کوفه در کوله‌بار تجربه‌های دختر امام علی (ع) اند. خته شده است. بی‌وفایی و پیمان‌شکنی نسبت به پدر و برادر از کوفه در ذهن و روح او تصویری ساخته که با کربلا کامل شده است. 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/JHBLSXlUTwl7GGgX3evqxy
شب یازدهم محرم: کربلا، بازماندگان واقعه کربلا همچون امام سجاد(ع)، امام چهارم شیعیان و حضرت زینب(س)، دختر امام علی(ع) که به اسارت لشکر عمر سعد درآمدند. اسرا به دستور عمر سعد، شب یازدهم محرم در کربلا نگه داشته شدند و بعد از ظهر روز یازدهم، ابتدا به کوفه نزد ابن زیاد برده شدند و سپس عبیدالله بن زیاد، گروهی از جمله شمر و طارق بن مُحَفِّز را همراه اسیران به دربار یزید در شام فرستاد. ابن زیاد اسیران را بر روی محمل‌هایی بدون پرده و پوشش به سوی شام فرستاد و دست و پای برخی همچون امام سجاد (ع) را غل و زنجیر کرد. مهمترین شخصیت‌ها در میان اسیران، امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) بودند. آنان با سخنان خود در هنگام اسارت، سبب پشیمانی برخی از مردم و بنا بر نقلی یزید بن معاویه شدند. به عقیده برخی مورخان، کاروان اهل بیت(ع)، در روز اربعین، چهل روز پس از شهادت امام حسین(ع) به کربلا بازگشتند، شیخ مفید و شیخ طوسی بر این عقیده‌اند که اهل بیت(ع) بعد از آزادی، به مدینه بازگشته‌اند، نه کربلا. 🏴 مقاومت بسیج امام سجادع نیاک لینک کانال در ایتا 👇👇 https://eitaa.com/InsightCulturalNiak لینک کانال در واتساپ👇👇 https://chat.whatsapp.com/JHBLSXlUTwl7GGgX3evqxy