eitaa logo
ایران قوی
182 دنبال‌کننده
87 عکس
67 ویدیو
28 فایل
ایران قوی، محفلی برای ترویج گفتمان حرکت عمومی با محوریت جوان متعهد در شرایط سنگین ترین جنگ نرم ادمین کانال: @B_Shamizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️روایتی واقعی از صحنه اعتراض و کمی شلوغی 20 مهر-تهران ⭕️ برحسب اتفاق چهارشنبه 20 مهر ساعت یک و نیم ظهر تهران خ فلسطین جنوبی بودم که اولین موتوری که اون طرف خیابان ایستاده بود بلند داد زد حاجی چه جرأتی داری که با عمامه اومدی اینجا؟! رفتم اون طرف خیابان و باهاش دستم دادم و اون هم با اکراه زیاد که من کجا و شما کجا و مملکت ول کنید و بزارید جوانها مملکت اداره کنند بالاخره بعد ده دقیقه صحبت گازش گرفت و رفت . اومدم به خیابان اصلی فلسطین جنوبی و به طرف بالا می اومدم که دیدم بعضی دخترها که سرشون برهنه است و شعارهایی را یواش یواش زمزمه میکنند از کنارم رد میشن و مغازه دارها که سلامشون میکنم جواب میدن و با تعجب و نوعی دلسوزی و نگرانی نگام میکنن. رفتم اون طرف خیابان که از کوچه ای برم طرف ایستگاه مترو تئاتر شهر دیدم سرکوچه شلوغه و یه مقدار ترس به دلم اومد چون کم کم فهمیده بودم که ظاهرا امروز خبراییه. بعد با خودم گفتم مگه نمی گفتی مردم خوبند. رفتم جلو جوانای هیکلی و قیافه های خفن و من هم سلام میدادم رد میشدم بعضا هم آدرس میپرسیدم که ایستگاه مترو از کدوم طرفه و جواب میدادن وارد خیابانی که به ایستگاه مترو میره شدم که یه جایی شلوغی بود و دو جوان پسر از میان اونها به من گفتن حاج آقا چه وضعی تو مملکت و از این حرفها و شروع کردیم حین راه رفتن به بحث کردن و اینکه بالاخره چه مدل بهتری از همین مردم سالاری دینی سراغ دارید؟ از ژاپن مثال زدند و من هم ین نمونه خودکشی که یکی از دوستان ساکن در اونجا نقل میکرد گفتم و بعد دیدم نه اینها خیلی حوصله این حرفها را ندارن و از اطراف هم صدای شعار دخترا میاد همه اینا یکی دو دقیقه نشد که یه خانم مسن و با حجاب معمولی از اون طرف پیاده رو گفت حاج آقا چرا این مملکت و مردم را ول نمیکنید و دست برنمیدارید؟ گفتم بالاخره این همه آخوند بچه و تربیت شده مادران ایران و مادران مثل شما هستند. گفت خامنه ای بره. گفتم خامنه ای از کجا آمده؟ یه کمی جا خورد و اون دوتا جوان هم وسط بحثها هی میگفتند که این حاجی با اون یکیا فرق داره و همینکه الان اینجاست یعنی این میفهمه درد ما را و از این حرفها را میزدند و هی میگفتند که حاج آقا برید و یه جور نگران بودند؛در همین حین یه پیرمردی که خیلی هم قیافه به ظاهر مذهبی نداشت دستم و گرفت گفت حاجی سوالی دارم تا اومدن این ور گفت حاجی بیا برو برو نمون اینجا؛ دوباره با اون جوانا یکی این طرف و اون یکی این طرف چند قدمی برداشتیم و دیدم اونا عقب تر موندن و به من میگفتند شما برید و تعداد شعار دهنده های دختران سرلخت بیشتر و صداشون بلندتر و فضا شلوغ تر میشد.از جلو جوانها می اومدند تیکه میانداختند یکی میگفت حاجی ناهار دادن بهتون اون یکی میخواست خودش را با شوخی رو من باندازه که جاخالی دادم و در کنار مغازه دارها بودن که بهشون سلام میدادم و اونا هم یه جوریا میگفتند که اینجا را زود ترک کنید وارد ایستگاه مترو شدم اما صدای توپ تانک فش فشه آخوند باید گم بشه می اومد.تو ایستگاه هم یه جوانی که دست یه دخترهم تو دستش بود رسید به من گفت هنوز استعفا ندادی؟ گفتم از چی؟ گفت از آخوندیت؟ عینا با همین مصدر صناعی. گفتم نه و اونا رد شدند برن که اوفتادم دنبالشون تو پله برقی که حالا از آخوندیت استعفا دادم از ایرانیت چطور؟ یه جوری میخواستم هم بگم ایرانیم و اینکه شما هم ایرانی هستید و استعفا ندید. گفت از ایرانیت که خیلی وقت استعفا دادید. گفتم بزارید حق انتخاب داشته باشیم. آخرین جمله که با عجله میرفت این بود که حاج آقا با مردم باشید. بعدش دیگه تقریبا همه چیز عادی بود. ⭕️اونچه برام خیلی جالب بود : اول: مواظبت مردم از یک آخوند حتی اونایی که اعتراض داشتند واقعا یک مشاهده عینی از عظمت ملت و ایمان آنها به دین و اسلام و انقلاب بود چرا که به تعبیر رهبری ایمان مردم ایران همواره با ایمان به روحانیت همراه و ملازم بوده و است. دوم: سخن اون جوان موتوری اول که هم یه جوری از جرأت من تعجب کرده و بود هم معترض بود به اینکه بزارید جوانان کار کنند که گفتم ما همین ها رو میگیم اما کدوم جوان ؟ اما بالاخره راهبرد جوان محوری انقلاب را به زبان میاره. سوم: سخن اون جوان تو مترو که گفت با مردم باشید. خیلی حرف درستی بود. واقعا چقدر از روحانیون و با چه کیفیتی بین مردم بودیم همین صرف حضور و رفت و آمد یه جوری که احساس کنند روحانی یکی از اونهاست؛ انصافا همه اینطوری نیستیم و شاید کمی بدتر و اینکه اول یه کسی میگه استعفا و بعد میگه با مردم باشید یعنی چی؟ یعنی روحانی را میخواهیم و برای همه میخواهیم. البته شاید اون همون لحظه منظورش از مردم همون چند نفر اغتشاشگره اما همین که مجبوره با ادبیات مردم با من صحبت کنه یعنی اینکه ...