eitaa logo
کانال ایران‌ قوی 🇮🇷(گروه بدر)
4.8هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
8.8هزار ویدیو
103 فایل
🔺وابسته به گروه بدر 🇮🇷 (لینک گروه: https://eitaa.com/joinchat/3400138763C0746bded0b) 🔻سایر کانال و گروه های وابسته: 🔘کانال ترفند و آموزش | موبایل و کامپیوتر: @moboTGM 🔘گروه ختم صلوات: https://eitaa.com/joinchat/2781085947C68b2e48895
مشاهده در ایتا
دانلود
با هم قرائت میکنیم زیارت وارث را به نیت فرج و سلامتی مولایمان صاحب الزمان عج ا... التماس دعا 🏴🏴🏴🏴👇👇
ZiyaratVareth.mp3
35.91M
بانوای حاج میثم مطیعی هر روزقبل از اذان مغرب هدیه به امام زمان عجل ا... وسید و سالار شهیدان و یاران با وفایشان به نیت سلامتی و فرج مولایمان آقا صاحب الزمان عجل ا...◾️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ما را به دوستان خود معرفی کنید.▪️ @newlove 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عِـشْقْ یِک واژه ۍ بۍارزِش بۍمَعنۍبود تاکِه یِکباره خُداگُفتْ کِه عِشقْ اَستْ حُسِينْ
💠2⃣ 100 مرتبه هدیه به امام حسین علیه السلام تا روز عاشورا بسم الله همین تا شب یادآوری میکنم چند بار ان شاء الله موفق باشید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین 🍃🤲🏴🏴 @newlove
Amin-Allah-Samavati_YasDL.com.mp3
1.36M
بانوای حاج مهدی سماواتی به نیابت از شهید ابراهیم هادی هدیه به امام زمان عجل ا... سلامتی وفرج آقا صاحب الزمان عجل ا....و هدیه به سید و سالار شهیدان ویاران با وفایش و شهدای اسلام و مدافعین حرمین◾️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ما را به دوستان خود معرفی کنید.▪️ @newlove 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بخوانیم دعای به نیابت انبیاوحضرت زهرا [[س ]]راکه هست گشایش امور دنیا را بخوانیم دعای به نیابت شهدای برا امدن یوسف [[س]] بخوان دعای راکه یار برگردد بخوان دعای راکه شب سحر گردد بخوان دعای را اگرکه می خواهی حدیث یارتومختصرگردد بخوان دعای راکه یار می آید اگر دلت ز رَهِ برگردد 🌹اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
دعای فرج ... علی فانی.mp3
3.86M
⚫️پویش استغاثه جهانی ⚫️ 🤲 دعا و توسل و التجا به نیت سلامتی و تعجیل فرج منجی عالم بشریت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ما را به دوستان خود معرفی کنید.▪️ @newlove 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴بسم رب الشهداء و الصدیقین🏴 🌷کتاب سه دقیقه در قیامت🌷 🌸قسمت بیست و پنجم🌸 *********** ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم. هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود. در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان به خاک سپرده شده بود را دیدم. اما او خیلی گرفتار بود و اصلاً در رتبه شهدا قرار نداشت. تعجب کردم تشییع او را به یاد داشتم که در تابوت شهدا بود! خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم به دنبال کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد. بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و ... اما مهم ترین مطلبی که از شهدا یادم‌ ماند مربوط به یکی از همسایگان ما بود. خوب به یاد داشتم که در دوره دبستان آخر شب وقتی از مجلس قرآن به سمت منزل آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور کردیم. از همان بچگی شیطنت داشتم، زنگ خانه مردم را می زدیم و سریع فرار می کردیم. یک شب دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم. همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدن یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانده اند، صدای زنگ قطع نمی‌شد. پسر صاحبخانه یکی از بسیجیان مسجد محل بود، بیرون آمد چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد. شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت باید به پدرت بگویم چه کار می کنی! هرچه اصرار کردم که من نبودم بی فایده بود.مرا مقابل منزل ما برد و پدرم را صدا زد.پدرم خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد. این جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید. این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمالم نوشته شده بود که به جوان پشت میز گفتم: چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم او در مورد من زود قضاوت کرد! جوان گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید. من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی. خیلی خوشحال شدم و قبول کردم.حدود یکی دو سال از گناهان اعمال من پاک شد تا جوان پشت میز گفت راضی شدی؟ گفتم بله عالیه. البته بعدا پشیمان شدم که چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند. اما باز بد نبود. همان لحظه آن شهید را دیدم و روبوسی کرد،خیلی از دیدنش خوشحال شدم. گفت: با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم از شما حلالیت بطلبم. هرچند شما هم به خاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی... ********** 🍀ادامه دارد....منتظر باشید