هدف ما دࢪ دنیا، رسیدن بـه راحتی
نیست پیـامبرۖ فرمودند:
‹ ࢪاحتیدࢪدنیاخلقنشدھاست ›
#پناهیانگࢪامی
#شهـیدانه🥀
از دهانش پرید که ؛
" تو بالاخره از طریقِ این چشمهات
شهید میشی..."🌻
چشمهاش دࢪخشید و پرسید :
چࢪا...؟گفت:
چون خدا به این چشمها
هم جـمال داده هم کـمال...😇
این چـشمها در ࢪاھ خدا
بیداری زیاد کـشیدھ...
اشـک هم زیاد ریختھ...
شهادت به تو میاید...📿🤲🏻
#شهید_محمدابراهیمهمت. . . ]
#چشمهایش✨
#ابࢪاهیم
همیشه دࢪمقابل بدی دیگࢪان گذشت داشت میگفت طوࢪی زندگی ورفاقت کن که احترامت ࢪا داشته باشد بی دلیل از کسی چیزی نخواه وعزت نفس داشته باش🌴😇
میگفت این دعواها ومشکلات خانوادگی رابیبنن بیشتࢪ بخاطر اینه که کسی گذشت نداࢪه بابا دنیا ارزش این همه اهمیت دادن ندارھ آدم اگه بتونه توی این دنیا برای خدا کاࢪی کنه اࢪزش داࢪھ🦋🌿
#شهیدابراهیمهادی🌻
🌹#آیتاللهبهجت(ره)
✅ باکسی #رفاقت کنید
که همین که اورا دیدید،
به یاد #خدا بیفتید
و با کسانی که در فکر گناه هستند
و انسان را از #یادخدا باز می دارند،
نشست و برخاست نکنید.
#رفیق_شهیدم✨
#ابراهیم_هادی🌹
#اَللّهمَ_اَلرزُقنا_الشَهادت🌹🕊
#اَللّهُمَ_عَجّل_لِولیّک_الفَرَج_بِحَقّ_الحُسین🌼
🌸اللّهُمَ الرزُقنا شَفاعَهَ المَهدی
🌺اللّهُمَ الرزُقنا زیارتَ المَهدی
🌸اللّهمَ الرزُقنا شَفاعهَ الحُسین
🌺الّلهمَ الرزُقنا زِیارتَ الحُسین
🌸اللهم الرزُقنا الشَفاعَه الشُهدا
🌺اللّهم الرزقنا زیارَتَ الشُهدا
🌸اللّهمَ الرزُقنَا الشَهادَه🌹✨
@havayedell213(3)_5827866236616181529.mp3
4.72M
🥀یافاطمه زَهرا سَلام الله💔
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
کانال ایران قوی 🇮🇷(گروه بدر)
🥀یافاطمه زَهرا سَلام الله💔 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
دلبر دلش گرفته دلدار گریه کرده 😭😭😭
عاشق همیشه وقت دیدار گریه کرده
در کسوت گدایی حرفی بلد نبودیم
سائل همیشه جای اسرار گریه کرده
به دوستی بنده مشتاق تر خدا بود ازتوبه گنهکار غفار گریه کرده
درد مریض را جز درد آشنا تر نفهمید
گاهی طبیب هم با بیمار گریه کرده😭
صل الله علیک یا اباعبدالله الحسین 🌹
بخوانیم دعای #فرج به نیابت انبیاوحضرت زهرا [[س ]]راکه هست گشایش امور دنیا را
بخوانیم دعای #فرج به نیابت شهدای #گمنام
برا امدن یوسف #زهرا [[س]]
بخوان دعای #فرج راکه یار برگردد
بخوان دعای #فرج راکه شب سحر گردد
بخوان دعای #فرج را اگرکه می خواهی
حدیث #غیبت یارتومختصرگردد
بخوان دعای #فرج راکه یار می آید
اگر دلت ز رَهِ #اشتباه برگردد
🌹اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
🌿بسم رب الشهداء و الصدیقین🌿
🌷کتاب سه دقیقه در قیامت🌷
🌸قسمت بیست و نهم🌸
***************
از نشانه های ظهور سوال کردم،از اینکه اسرائیل و آمریکا مشغول دسیسه چینی در کشورهای اسلامی هستند و برخی کشورهای به ظاهر اسلامی با آنها همکاری میکنند. جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: نگران نباش اینها کفی برآب هستند و نیست و نابود می شوند، شما نباید سست شوید باید ایمان خود را از دست ندهید.
نکته دیگری که آنجا شاهد بودم انبوه کسانی بود که زندگی دنیای خود را تباه کرده بودند آنها فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند. جوان گفت: آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است در درجه اول زندگی دنیای شما را آباد می کند و بعد آخرت را می سازد.
به من گفتند اگر آن رابطه پیامکی را ادامه میدادیم گناه بزرگی در نامه عمل از ثبت میشد و زندگی دنیایی تو را تحت شعاع قرار می داد. در همین حین متوجه شدم که یک خانم با شخصیت و نورانی پشت سر من البته کمی با فاصله ایستادهاند. از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتن متوجه شدم که مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند.
وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی میشد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده می شد خانم روی خودش را برمی گرداند، اما وقتی به عمل خوبی می رسیدیم با لبخند رضایت ایشان همراه بود. اما توجه من به مادرم حضرت زهرا بود،در دنیا ارادت ویژه به بانوی دو عالم داشتم و در ایام فاطمیه روضه خوانی داشته و سعی میکردم که همواره به یاد ایشان باشم.
ناگفته نماند که جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نیز از اولاد حضرت زهرا به حساب میآمدیم. حالا ایشان در کنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود. کم کم تمام معصومین را در آنجا مشاهده کردم...برای شیعه خیلی سخت است که در زمان بررسی اعمال امامان معصوم در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش.
از اینکه برخی اعمال من معصومین علیه السلام را ناراحت می کردم می خواستم از خجالت آب شوم خیلی ناراحت بودم. بسیاری از اعمال خوب من از بین رفته بود چیز زیادی در کتاب اعوالم نمانده بود. از طرفی به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم که هنوز نیامده بودند.
برای یک لحظه نگاهم افتاد به دنیا و به همسرم که ماه چهارم بارداری را میگذراند و بر سر سجاده نشسته بود و با چشمان گریان خدا را به حق حضرت زهرا قسم میداد که من بمانم. نگاهم به سمت دیگری رفت داخل یک خانه در محله ماه دو کودک یتیم خدا را قسم می دادند که من برگردم.
آنها می گفتند:خدایا ما نمیخواهیم دوباره یتیم شویم.. این را بگویم که خدا توفیق داد که هزینههای این دو کودک یتیم را می دادم و سعی میکردم برای آنها پدری کنم. آنها از ماجرای عمل خبر داشتند و با گریه از خدا می خواستند که من زنده بمانم...
**************
🍀ادامه دارد....منتظر باشید😍
#سه_دقیقه_در_قیامت
#امام_زمان