eitaa logo
کانال ایران‌ قوی 🇮🇷(گروه بدر)
4.9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
102 فایل
🔺وابسته به گروه بدر 🇮🇷 (لینک گروه: https://eitaa.com/joinchat/3400138763C0746bded0b) 🔻سایر کانال و گروه های وابسته: 🔘کانال ترفند و آموزش | موبایل و کامپیوتر: @moboTGM 🔘گروه ختم صلوات: https://eitaa.com/joinchat/2781085947C68b2e48895
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‌ ‌‌هدف ‌ما دࢪ دنیا، رسیدن ‌بـه ‌راحتی ‌نیست ‌پیـامبرۖ‌ فرمودند: ‌‹ ࢪاحتی‌دࢪدنیاخلق‌نشدھ‌است‌ ›
🥀 از دهانش پرید که ؛ " تو بالاخره از طریقِ این چشم‌هات شهید میشی..."🌻 چشم‌هاش دࢪخشید و پرسید : چࢪا...؟گفت: چون خدا به این چشم‌ها هم جـمال داده هم کـمال...😇 این چـشم‌ها در ࢪاھ خدا بیداری زیاد کـشیدھ... اشـک هم زیاد ریختھ... شهادت به تو می‌اید...📿🤲🏻 . . . ]
همیشه دࢪمقابل بدی دیگࢪان گذشت داشت می‌گفت طوࢪی زندگی ورفاقت کن که احترامت ࢪا داشته باشد بی دلیل از کسی چیزی نخواه وعزت نفس داشته باش🌴😇 می‌گفت این دعواها ومشکلات خانوادگی رابیبنن بیشتࢪ بخاطر اینه که کسی گذشت نداࢪه بابا دنیا ارزش این همه اهمیت دادن ندارھ آدم اگه بتونه توی این دنیا برای خدا کاࢪی کنه اࢪزش داࢪھ🦋🌿 🌻
🌹(ره) ✅ باکسی کنید که همین که اورا دیدید، به یاد بیفتید و با کسانی که در فکر گناه هستند و انسان را از باز می دارند، نشست و برخاست نکنید. 🌹 🌹🕊 🌼
🌸اللّهُمَ الرزُقنا شَفاعَهَ المَهدی 🌺اللّهُمَ الرزُقنا زیارتَ المَهدی 🌸اللّهمَ الرزُقنا شَفاعهَ الحُسین 🌺الّلهمَ الرزُقنا زِیارتَ الحُسین 🌸اللهم الرزُقنا الشَفاعَه الشُهدا 🌺اللّهم الرزقنا زیارَتَ الشُهدا 🌸اللّهمَ الرزُقنَا الشَهادَه🌹✨
کانال ایران‌ قوی 🇮🇷(گروه بدر)
🥀یافاطمه زَهرا سَلام الله💔 #اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج
دلبر دلش گرفته دلدار گریه کرده 😭😭😭 عاشق همیشه وقت دیدار گریه کرده در کسوت گدایی حرفی بلد نبودیم سائل همیشه جای اسرار گریه کرده به دوستی بنده مشتاق تر خدا بود ازتوبه گنهکار غفار گریه کرده درد مریض را جز درد آشنا تر نفهمید گاهی طبیب هم با بیمار گریه کرده😭 صل الله علیک یا اباعبدالله الحسین 🌹
بخوانیم دعای به نیابت انبیاوحضرت زهرا [[س ]]راکه هست گشایش امور دنیا را بخوانیم دعای به نیابت شهدای برا امدن یوسف [[س]] بخوان دعای راکه یار برگردد بخوان دعای راکه شب سحر گردد بخوان دعای را اگرکه می خواهی حدیث یارتومختصرگردد بخوان دعای راکه یار می آید اگر دلت ز رَهِ برگردد 🌹اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿بسم رب الشهداء و الصدیقین🌿 🌷کتاب سه دقیقه در قیامت🌷 🌸قسمت بیست و نهم🌸 *************** از نشانه های ظهور سوال کردم،از اینکه اسرائیل و آمریکا مشغول دسیسه چینی در کشورهای اسلامی هستند و برخی کشورهای به ظاهر اسلامی با آنها همکاری می‌کنند. جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: نگران نباش اینها کفی برآب هستند و نیست و نابود می شوند، شما نباید سست شوید باید ایمان خود را از دست ندهید. نکته دیگری که آنجا شاهد بودم انبوه کسانی بود که زندگی دنیای خود را تباه کرده بودند آنها فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند. جوان گفت: آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است در درجه اول زندگی دنیای شما را آباد می کند و بعد آخرت را می سازد. به من گفتند اگر آن رابطه پیامکی را ادامه می‌دادیم گناه بزرگی در نامه عمل از ثبت می‌شد و زندگی دنیایی تو را تحت شعاع قرار می داد. در همین حین متوجه شدم که یک خانم با شخصیت و نورانی پشت سر من البته کمی با فاصله ایستاده‌اند. از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتن متوجه شدم که مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند. وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی می‌شد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده می شد خانم روی خودش را برمی گرداند، اما وقتی به عمل خوبی می رسیدیم با لبخند رضایت ایشان همراه بود. اما توجه من به مادرم حضرت زهرا بود،در دنیا ارادت ویژه به بانوی دو عالم داشتم و در ایام فاطمیه روضه خوانی داشته و سعی می‌کردم که همواره به یاد ایشان باشم. ناگفته نماند که جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نیز از اولاد حضرت زهرا به حساب می‌آمدیم. حالا ایشان در کنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود. کم کم تمام معصومین را در آنجا مشاهده کردم...برای شیعه خیلی سخت است که در زمان بررسی اعمال امامان معصوم در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش. از اینکه برخی اعمال من معصومین علیه السلام را ناراحت می کردم می خواستم از خجالت آب شوم خیلی ناراحت بودم. بسیاری از اعمال خوب من از بین رفته بود چیز زیادی در کتاب اعوالم نمانده بود. از طرفی به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم که هنوز نیامده بودند. برای یک لحظه نگاهم افتاد به دنیا و به همسرم که ماه چهارم بارداری را می‌گذراند و بر سر سجاده نشسته بود و با چشمان گریان خدا را به حق حضرت زهرا قسم می‌داد که من بمانم. نگاهم به سمت دیگری رفت داخل یک خانه در محله ماه دو کودک یتیم خدا را قسم می دادند که من برگردم. آنها می گفتند:خدایا ما نمی‌خواهیم دوباره یتیم شویم.. این را بگویم که خدا توفیق داد که هزینه‌های این دو کودک یتیم را می دادم و سعی می‌کردم برای آنها پدری کنم. آنها از ماجرای عمل خبر داشتند و با گریه از خدا می خواستند که من زنده بمانم‌... ************** 🍀ادامه دارد....منتظر باشید😍