#دلنوشتهای برای #غزه
✍احمد نوایی
من تا آخر عمرم، بلکه تا روز قیامت داغدارم.
داغدار آن جنین ۶ ماهه ای که روی سینه پدر دفنش کردند.
داغدار آن دختربچهای که فردا را ندید و عروسکهایش نصیب قلب پاره پدر شدند.
داغدار آن مادری که رفت و کودکش را در این دنیا تنها گذاشت.
من دیگر آن آدم سابق نخواهم شد.
صبحم را بااشک بر کودکان و مظلومان غزه آغاز میکنم، روزم را برای مظلومیت غزه نفس میزنم و شبم را با امنیجیبالمضطر برای تاریکی شب غزه پایان میدهم.
من دیگر آن آدم سابق نخواهم شد.
من پدر آن کودک مظلومم که زیرآوار بمباران شیاطین، بدنش تکه تکه شد.
فرزندانم پدرم مادرم و تمام خانواده ام در غزه شهید شدند، پس من جز خانواده شهدا هستم.
من پدر آن دختربچهام که گرسنه بود ولی با ترکش بمبهای آمریکایی شکمش را سیر کردند.
من پدر آن پسربچهام که تشنه بود ولی با بمبهای فسفری بدنش آب شد و با عطش شهید شد.
در ایران زاده شدم ولی
از امروز من یک فلسطینیالاصل هستم که برای آزادی کشورم نفس میزنم و مرگ را کنار خواهم زد تا فقط در خاک خودم شهید شوم.
یا شهید میشوم و در بهشت به عزیزانم میپیوندم، یا میمانم و ورود امامم را به مسجدالاقصی خواهم دید.
آن روز را نزدیک میپندارم و نَراهُ قریبا.
دندانهایم را بهم میفشارم
پاهایم را محکم بر زمین میکوبم
مشتهایم را گره کرده
و سینهام را ستبر میکنم.
امید به زندگیام را بالا میبرم و بدنم را در راه آزادی قدس قوی میکنم
و روحم را با ارتباط با امامم زنده نگه میدارم، تا فرارسیدن فرمان نایب الامام برای #جانفدا یی
همه ما عاشق مبارزه با #اسرائیل هستیم👍
#حریفت_منم
#طوفان_الاقصی
┈┉┅━❀♥️❀━┅┉┈
{@Irannnnnnmmm} 🇮🇷
┈┉┅━❀♥️❀━┅┉┈