🔰بخشهایی از یادداشت حجتالاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه در مورد «ابزارهای معرفت شناختی در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران» به نقل از خبرگزاری رسا
🔻مبناییترین پایه حکومت دینی #مبانی_معرفتشناختی است. در #جنگ_نرم نیز از همینجا شروع کردند. با روشهای مختلف مستقیم و غیر مستقیم، ظاهر علمی و ژورنالیستی در امکان دسترسی به حق و باطل، قواعد ثابت و همیشگی و قطعیت معرفت تردید می کنند.
🔻#معرفتشناسی مانند خون در رگهای کالبد تمامی معارف دیگر نقش دارد. در هریک از مبانی باید ابتدا اثبات شود که ما میتوانیم به معرفت یقینی دست پیدا کنیم و در بین نظریات مختلف نظریه حق را تشخیص دهیم.
🔻شبهه #پلورالیزم دینی و اینکه همه ادیان حقانیت شان برابر است و دین اسلام ترجیحی بر ادیان دیگر ندارد، خود مبتنی بر پلورالیزم معرفتی است و دیگر بین دین حق و باطل تفکیکی صورت نمیگیرد و پلورالیزم دینی جایگاه خودش را پیدا میکند. وقتی قائل به پلورالیزم دینی شدید، سؤال میشود چه لزومی دارد #حکومت_دینی مبتنی بر دین #اسلام باشد؟
🔻یکی از مهمترین مبانی دین شناختی #تعدد_قرائت هاست. اکنون بسیاری از افراد جامعۀ ما در برابر دیدگاه علما و صاحبنظران به راحتی میگویند این هم یک قرائت و یک فهمی از دین است و ما میتوانیم قرائتهای دیگری هم کنار آن فرض کنیم. گویا فرقی بین فتوای مجتهد متخصص با غیر متخصص نیست، پایه این مسئله دینشناختی در معرفتشناسی است که آیا میتوان از یک متن برداشتهای نامحدود و متناقض داشت؟
🔻#تاریخمندی_فهم_دین، که در واقع مبتنی بر #هرمنوتیک فلسفی است، مبتنی بر #نسبیگرایی و نفی معیار معرفتی است. وقتی کسی معیار معرفت را نپذیرفت، هر کسی با پیشفرض های خود متنی مانند #قرآن را معنا میکند، لذا یک نفر میتواند از قرآن #سوسیالیسم اسلامی بفهمد، یک کسی #لیبرالیزم اسلامی، یک نفر #سکولاریسم اسلامی میفهمد.
🔻لذا نسبیگرایی معرفتی منشاء بحث قرائتهای مختلف و نقد قرائت رسمی از دین شد که نتیجه آن نفی حکومت دینی، نفی ایدئولوژی کردن دین است و پلورالیزم معرفتی نیز منشاء پیدایش پلورالیزم دینی شد که بین دین اسلام و ادیان دیگر هیچ ترجیحی وجود نداشته باشد.
🔻در نتیجه تمام ارزشها و قداستها کنار میرود و جالب است در عرصۀ سیاست هم بدنبال پلورالیزم معرفتی، #جامعه_مدنی مطرح شد، احزاب مستقل از دولت، سندیکاها، تشکل ها وگروه های مستقل از دولت می توانند زمام امور را جهتدهی کنند. یعنی تشکلهای مستقل، احزاب و سندیکاها هستند که واضع قانوناند، مجری قانوناند. دولت هم یک دولت حداقلی است که طبق نظر آنها مدیریت میکند.
🔻پس مسألۀ قانونگذاری خداوند کجا میرود؟ چرا آنان کنار رفتن #تشریع الهی را میپذیرند؟ چون معتقدند:
اولاً ما براساس پلورالیزم دینی معیاری نداریم که بگوییم این دین حق و برتر است.
ثانیاً براساس هرمنوتیک فلسفی و #نسبیت و تاریخمندی فهم نمیتوانیم بگوییم این فهم ما از دین اسلام، فهم برتر است.
🔷دیدگاه #واقعگرایان که در مقابل این دیدگاه است چه نتایجی دارد؟
🔹اگر ما #رئالیسم معرفتی را پذیرفتیم، یعنی واقعیتی هست که هم قابل شناخت هم قابل شناساندن است، معیاری برای شناساندن دارد. آیا نتیجه این دیدگاه یک نوع جزمگرایی است که هر کس طبق جزم خود هر کاری انجام دهد؟ خیر، زیرا پس از ذکر معیار هم در تقنین معیار وجود دارد و هم در تشخیص فهم صحیح از غیرصحیح معیار وجود دارد.
🔹دلیل صحت رئالیزم معرفتی و بطلان ایدهآلیزم معرفتی چیست؟
🔹اصل این که واقعیتی هست، یک امر بدیهی است چون هر کسی می فهمد بالوجدان که خودش هست. یقین دارد که منکری هست. به عبارت دیگر واقعاً منکری هست که واقعاً واقعیت را انکار کرده است، خود انکار واقعیت یک واقعیت است و انکارش مستلزم اثباتش است.
🔹در کنار این گزاره بدیهی ما یک معرفتهای بدیهی دیگری مثل اصل تناقض و اصل علیت و… داریم که با کمک این گزارههای پایه و گزارههای بدیهی میتوانیم به گزارههای غیربدیهی دست پیدا کنیم، مجهولاتمان را معلوم بکنیم. یعنی رئالیزم معرفتی میگوید واقعیتی هست، واقعیت با معیار قابل شناخت است، معیارش هم گزارههای پایه است، یعنی گزاره بدیهی است.
🔹پس از اینکه صدق گزاره بدیهی را پذیرفتیم صدق یا کذب سایرگزاره های غیربدیهی نیز با ارجاع به گزاره بدیهی مشخص می شود، پس ما معیار صدق گزاره را فهمیدیم که یا خودش بدیهی باشد یا به یک گزاره بدیهی منتهی شود.
#فلسفه_اسلامی #فلسفه_دین #فلسفه_دین #فلسفه_دین_اسلامی #دین_و_سیاست #میرباباپور
https://eitaa.com/Islamic_Philosophy_of_Religion/49
لینک این مطلب در اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/CIm4aKcBexI/?igshid=8ai5lls3ojwg