eitaa logo
•| عشق‌یعنی‌ایستادگی |•
1.4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
346 فایل
«پریدن یادمون داده همون که ما رو باور داشت..!» ❤️ کانال ناشناسمون: @Ista_nashenas ••• تـبادلات: @Razaqi48 ••• ارتباط با مدیریت: @Razaqi48 ••• شرایط ِ کپی و..: @Sharayeet 🗓 Channel Created: 1397/12/27
مشاهده در ایتا
دانلود
•| عشق‌یعنی‌ایستادگی |•
#خبر #مدیر سنجاق کردن یه سری از پیام هایی ک قبلا گذاشته شده بود در کانال تلگرامی(شامل متن شعر منشع
وابسته و چاپلوس کیست؟ یه ‌هفته قبل از اینکه بکل از دنیا و حواشیش بِکَنَم، رصد میکردم اتفاقای این چند وقت بخصوص حواشی رو؛ اما گفتم بذارم؛ جشنواره تموم بشه؛ تا امشب... ‌ امشب که دوباره تموم این ۸سال برام مرور شد؛ یه برداشتِ چند صحنه‌ای از این سالهاست... ‌ سالهایی که همه‌چی به ناعادلانه‌ترین و‌ کثیفترین و پوشالی‌ترین دلایل میشه؛ ‌ میتونه خیلی راحت حرف بزنه و خودشو راحت کنه؛ اما باز هیچی نمیگه و انگار منتظره… ‌ قبلا هم گفتم: ما هر روز انتخابات داریم و اتفاقا هر روز توی انتخاباتمون‌ میبازیم! ‌ اگر هنر و سینمای ما داره روز بروز از ما دور میشه؛ اگه نسبت تولیدات هنری با ما تقریبا هیچه ‌ اگر رسانه نداریم و اونایی‌ام‌ که داریم مال ما نیست! اگر همهٔ اتفاقات شیک و لاکچری و مردم پسند(!) مال ما نیست! اگر فلان شخصیت یا سلبریتی جلو و پشت صحنه از دو طرف میبنده! اگر... ‌‌ از حسادتها و سکوتهــا بُخـــــل‌ها و سکونهای خودمـــــــــــــــــونه ‌‌‌ از کساییکه فقط تا نوک‌ دماغشونو میبینند و اون دو روزی که فلان منصب دستشونه! ‌ ادعای رفاقت میکنند و تا وقتیکه حضوراً باهاشون و پیششونی رفیقند! و وقتی نباشی از هر غریبه‌ غریبه‌تری! ‌ از اوناییکه حق رو میبینند و‌ سکوت میکنند! اوناییکه وقتی میخوانت که کسی نیست! ‌ اوناییکه نامه مینویسن تا از همه جا تحریمت کنند! ‌ اوناییکه ملاکشون‌ دیده‌شدن صِرفه و‌ نه تاثیرگزاری؛ و با هزارجور شلوغ‌کاری و آمارهای تقلبی سرخوشند و خیال میکنند دیده شده! برای همین دست بدامن سلبیریتها میشن! ‌‌ اون جماعت کارشونو بلدند و به دینشون استوارند! ‌‌‌‌ نگران اونایی‌ام که اینا رو نمیبینن، نمیدونن؛ بیشتر از اون، اوناییکه نمیخوان ببینن! نمیخوان بفهمن وابسته و چاپلوس و ترسو کیه؟ ‌ نمیدونن ترسو اونه که جایی وامیسته تا هم کوچکترین آسیبی نبینه هم بیشترین منافع نصیبش شه! ‌نه اونکه خودش رو برای عقیده‌اش آماج حمله‌ها میکنه! ‌ اونکه پشت سرهم پروژه از ارگانهای حکومتی میگیره و حتی پوستر و خبر سفارش رو روی صفحهٔ خودش نمیذاره تا مبادا به پیکرهٔ هنر مردمیش(!) خدشه‌ای وارد شه ‌‌ و چه زیادن کساییکه با همین ترفند بیشترینها و بهترینها رو مهمونن ‌ حتی اگر یک شب در باشند و شب دیگه در ! ‌ و اتفاقا همونها که تعدادشان کم هم نیست؛ انگشت اتهامشون به سمت امثال منیه که بنا به عقیده‌ توی میدونی که هیچوقت، هیچکس جز حکم و ارادهٔ خدا توانِ خلق و پرورش چنین توان و جسارتی رو درش نداره، با تمام وجود ایستادم رنگ عوض نکردم و جلو رفتم ‌ و رسانه طی برهه‌ای بنا به وظیفه، منفعت، شعارهای مکررش یا هر دلیل دیگه‌ای تعدادی از آثار رو، اونهم گزینشی و مطلوب خودش منتشر کرده! و اونقدر در کمال تعجب، تکرار کرده که هم به شایعات خوراک دهد هم دوستان را دلزده و مأیوس و دشمنان را دستِ‌پُر کند! ‌ ‌[که‌اتفاقاًازهمان‌اوایل، بارها به‌چنین‌انتشاری ‌اعتراض داشته‌ام] ‌ ‌ که همین‌هم؛ یک چندمِ حضور، نماهنگها، ‌تیتراژها، پروژه‌ها، مراسم، اجراها، همایشها، شراکتها و … جمع کثیری از هنرمندهای مطرحِ دیگر هم نیست! ‌ و ‌ اگر هرکس دیگه‌ای هم در این سطح و در این عرصه میساخت رسانه و سایر متصدیان‌امر انواع حمایتها و پوششها رو اونهم چندین برابر، ازش میکردن [همونطورکه‌‌ هربار بوده،کردند] ‌‌ وقتِ بی‌کسی، من هستم؛ در موسم گل و ‌بلبل از من اثری نیست! ‌ منی‌که بارها گفتم اگه شخص یا ارگانی ثابت کنه تا بحال ذره‌ای از رانتی استفاده کرده‌ام یا درخواستِ‌شخصی داشته‌ام‌ تمام فعالیتهامو کنار میذارم! ‌ منی که ۳ساله بخاطر اینکه سایهٔ این برچسب‌ِ شوم از سرم بره؛ هیچ جا نمیرم! ‌ نه رو جلدی میرم‌ و نه تیتر میشم؛ ‌ نه از کسی چیزی خواستم و میخوام؛ ‌ با جیب خودم کار میسازم که کسی به شخصیت خودم و مخاطبهام توهینی نکنه! ‌ وای بحال کساییکه حق رو میبینند و هر میزانی از قدرت دارند و در سکون‌اند! ‌و اونهاکه خبر دارند ولی بنا به منافعشون در سکوت‌اند! ‌ و در آخر عزیزان! والله کسیکه وسط میدون ایستاده و از عقیده میسازه، با عقیده میسازه؛ و آثارِ تأثیر، بُرد و تکثیر و فراگیری آثارش شفاف و مشهوده کارکردن توی اوج قلهٔ افتخار میادین دیگه، براش هم راحتترین کاره ‌هم بسیار بی‌دردسرتره هم بسیار پرمنفعت‌تر ‌ پس اگه‌ علیرغم همهٔ اتفاقها مونده؛ دلیل دیگه‌ای داره! ‌ به حرمتِ اون حق رو ببینیم و طبق اون عمل کنیم. یاحق ‌ حامدزمانی ۲۲بهمن۹۶ ‌ "و شـــــــــــــــــک؛ حــــــــق ِکسی است که با دو چشم خویش عیان میبیــــــــــــند و با پوست و گوشت و و استخوان خویــــش میچشــــــــــــــــد" ‌ ‌ ‌‌ ـــــــــ ـــــــــ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌нᴀмᴇᴅ ᴢамᴀɴʏ 🆔@Islamic_resistance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
براے اینڪه بدانے حقیقت انقلاب از ڪجا ضربه می‌خورد ؛ به این نوشته ها نظاره ڪن آرام آرام ... و بخش بخش به نشر و به ذڪر میگذارم؛ تا مجال تأمل و تفڪر و تعقلے باشد ... ڪه هر چه بر او گذشت همان است ڪه بر انقلاب گذشت ... پ ن : مرور این حرفها همیشه براے من همراه با اشک چشم و درد قلبه... ‌ 🆔@Islamic_resistance
•| عشق‌یعنی‌ایستادگی |•
#خبر #مدیر سنجاق کردن یه سری از پیام هایی ک قبلا گذاشته شده بود در کانال تلگرامی(شامل متن شعر منشع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مشکل ما ایـــــــــــــنه: همیشه استکبــــــــــار بُعد خارجیــــــــــــش در نظر گرفتــــــــه شده ‌ امـــــــــــــــــــــــــــا ‌ هر مسئــــــــــــولی که ظلمی بکنـــــه به مردم نمونهٔ بـارز استکبـــــاره و من دروغـــــــــگوام؛ خیانتـــــــــــــــــکارم اگر از اونـ‌ بگم؛ از اینـ ‌نه! ‌‌ شمــــــــــــــــــــــــا باید مطالبه‌گر باشیـــد! ‌ ملتی‌که مطالبه‌گر نباشه هر چی به ســــرش بیاد حَقـــــــــــــــــــــشه! ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌нᴀмᴇᴅ ᴢамᴀɴʏ ـــــــــــ ـــــــــــ 🆔@Islamic_resistance
•| عشق‌یعنی‌ایستادگی |•
#خبر پست جدید حامد زمانی در کانال تلگرام!
متنِ نوشتهٔ آقای ‌زمانی زیرِ پؙســــــــــــــــت ِ یکی از مخاطبـــــــان: [ بتاریــــــخِ ٢؍٢؍١٤٠٢ ] ‌"از حســادتها و سکوتها بُخــــــل‌ها و سکونهای خودمــــــــــــــــونه" ــــــــــــــــــــــــــــــــ ‌ امینِ متـــــــــــن باشیم. چیزی که دسـت شماست تنها، ظـــــاهرِ متن است و عمدهٔ‌تحریــــــــــــف از همینـــــــــــــجاست. چراکه: راه به باطــــــــــن نبَرد، آن که به ظاهـــــر نرؚسد ‌‌ و قبلاً گفتــــــــــــه ‌بودم، خصائص‌ظاهریِ‌هر موجود عیناً مبیِّـــــــــــــــــــــن ِ معنــــــــای‌وجودی‌ اونه که از این‌ طریــــــــــــــق، جایــــــــگاهِ خودش رو در نظامِ‌عدلِ‌الهی فریادمیزنه ‌‌‌ پــــــــــــــــــــــــــــس؛ هر بی‌نظمی و بی‌عدالتی‌ای ‌بخاطر عدمِ‌ شناخـــــــتِ انســـــــان و طبیــــعت و‌ ارتباطشون و تلاش بـرای کشف یا فهـمِ چــرایی اونه ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‌ و نیز؛ به کانالِ تلگرام هم توجه‌کنیم بروزرسانیها همان و خوانشی‌ دیــــــــــــــگر از رویــــــــــــــِـ را از رویــــــــــــ ِ مینویسنــــــــد و حالِ حال؛ «لؚمؘن یؘخشیٰ» به ِ گـِـــــــــــــــره خورده! ‌‌ بِروزرســـــــــــــــانی‌، با «به روز۫ رسیدن۫» فرق‌دارد ‌‏ هنوز، حتی بقدر کلمــه‌ای، بــــــه نپرداخته‌ایم و هنوز مشغـــولِ ذِکر‌یم. ‌ دســــــت و پایـــــمان در گره‌های گیرست و در حالیـــــــــکه دیگران سرخوشــانه یا سرکشـــانه حال‌۫ میــــــــــــــــکنند و شوقِ‌ فـــــــــــــردا دارند، با دستِ‌ بستـــه و خـــالی، [ کــــــــــــــــــــــــــــه: حُکــــــــــم ‌همینـست و جز این،راه‌ نیست ] مشغولِ بستــــــنِ زخم‌ها و گشـــــودنِ گره‌های زدهٔ ایشـــــــان و دگــــــرانیم. و همان است ‌ گره‌هایی که اگــــــــــــــر با دســـت‌ گشـوده ‌نشوند؛ بایــــــــــــــــــــــــــد بریـده یا سـوزانده ‌شوند، سایـــــــــهٔ گذشتـــــه‌ای که تا تمــــــــــــام نشود، از روز، تجـــلّیٰ و آفتــــابٛ خبــــــــــــــــری نیست. ‌ پـــــــــــــــس «فذکِّر» اگر طالـــــــــــــــــــبِ «وَالشّمْس‌وضؙحٰاهٰا»یی! ‌ ــــــــــــــــــــــــــــــــ توسـط : 🆔 @Islamic_resistance
•| عشق‌یعنی‌ایستادگی |•
#خبر #مدیر سنجاق کردن یه سری از پیام هایی ک قبلا گذاشته شده بود در کانال تلگرامی(شامل متن شعر منشع
سپیــــــــــــــــــــــدار: ‌‌ نماد قیام است؛ قیامی فرادیٰ࠰ در جنگلی که در آن بی ریشه‌ها ریشه دوانده‌اند به اِشغال حریم پاکش و هرزه‌ها و علفهای هرزش در حال عریانی و فرسایش ِ خاکش؛ تا فروکنند نیش ریشه‌هاشان را به تن انسجام و وحدت این خاک؛ برای مکیدن سهم آب و نان دیگران؛ تا پایین‌ترین دهکِ زمین، تـــــــــــــــــــا…نفت! و سازش کنند با طوفان و سیل و آفات به تجزیه و تقسیم جنگل؛ و قد بکشند برای تصاحبِ رانتِ آفتاب و گردنْ کلفت‌تر کنند و تنه، قطورتر و جــــــــــــــــــــــــــــا بازکنند برای جولانِ کرمهای فاسدِ خطرناکی که در نگاهِ مردم، خادمند و خاکی! ‌ صاحبانِ اصیل و ریشه‌داری که لابلای اینهمه شاخ و برگِ فربهِ فراخ اصلاً دیده نمیشوند! و در این رقابتِ تنگاتنگِ نابرابر برای نَمــــــــــــــــی آب و کمــــــــــــــــی آفتاب عرق میریزند و خشک میشوند؛ میسوزند و میشکنند و خرد میشوند؛ زیر سایه‌ی سنگینِ این بی‌بُته‌های پهن‌‌برگ و ســــــــــــــرانجام، لاش‌برگشانْ کود میشود پای رشدِ این تبعیض! ‌ جنگلی که در آن زردها، هم از دست شغالها نشان "شوالیه"میگیرند، هم از جنگلبانان! و قاصدکها، فقط آنها را پخش میکنند. ‌‌ آنها که از منابعِ این جنگل میخورند و برای منافع جنگل دوردست میدوند! ‌‌ از پرچمِ گلهای اینجا میمکند و عسلشان برای ملکه‌ٔ جنگل سحرآمیز‌ است. ‌ از این جنگل میزیند و در تاریکخانه‌‌ٔ جنگل سیاه میزایند! ‌‌ و گرده‌افشانانی که فقط تخم اینان میپراکنند تا وربیفتــد؛ تا بخورنـد ملخان، تخم ِهر چه ســرو و سپیـدار… و نزاید و نروید اِلّا "زرد" اِلّا علفِ هرزِ وابسته… ‌ "جنگلی که در آن ســـــــروها ساکتند و سپیـدارها غریب " ‌ چه سخت است ببینی هم‌ریشه‌‌هایت میزبانِ انگلها و قارچها شده‌اند و هم‌‌ریشانت با جوانه‌خوار و چوبخواران پیوند زده‌‌اند و دورت را تُنک کرده‌اند از نفس، از همـ‌نفس و پُر کرده‌اند از عطش، از قفــس؛ تا یا خود، بیخبر، بپوسی و بیافتی یا به تیغِ تبر، قطع‌ و حذف... تا هیزم ِآتش ِ زمستانـ‌گذرانی‌هایشان‌ شوی! ‌‌ در اینجا بادی نمی‌وزد اِلّا به مخالف و هیچ بادی درختانِ حزبِ باد را از بین نمی‌برد! و هیچ طوفان را با بیطرفان کاری نیست. ‌ ‌بادهای ویرانگر از هر طرف بیدهای آشفته‌ٔ ترسو را مجنون میکنند و تازیانه‌ میشوند بر پیکر سروها و سپیدارها تا پوستشان را بخراشند و رخنه‌‌ٔ افات و مرضها کنند. ‌ در این جنگل مدتهاست فصلِ طغیانِ آفات است و بادها و حشراتِ موذی دست در دست هم، گَردِ مرض و یأس میپراکنند… ‌ "زردها برای دیده شدن پاییز میخواهند؛ بی آنکه بدانند؛ فصلِ هرس پاییـــــز است" ۱۵؍۱۲؍۹۸ [ تنها رسانه‌ٔ سپیدار باشید ] ‌‌‌ ‌ ــــــــــــ ــــــــــــ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌нᴀмᴇᴅ ᴢамᴀɴʏ
• دســــــت و پایـــــمان در گره‌های گذشته گیرست و در حالیـــــــــکه دیگران سرخوشـــانه یا سرکشــانه حال‌۫ میــــــــــــــــکنند و شـوقِ‌فــــــــــــردا دارند؛ با دستِ‌ بستـــه و خــالی، [ کـــــــــــــــــــــــــــه: حُکــــــــــم ‌همینست و جز این،راه‌ نیستـ ] مشغولِ بستـــــنِ زخم‌ها و گشــــودنِ گره‌های زدهٔ ایشــــــان و دگــــــرانیم. ‌ ✍: @hamedzamay.new | تاریــــــخِ ٢؍٢؍١٤٠۲ @izadi.ta 🆔@Islamic_resistance
⚔︎ نشان‌دهنده‌ٔ ماهیتِ دو-لَبه و دوگانه‌‌ایست؛ در مسیرِ هویتی‌ یکپارچه ‌ «دو بَـــرِ دو بُـــر» ‌ دو دَمی کـــــــــــه یکی مؙهاجــم است و ضربه‌زننده‌ یکی مؙحافظ است و ضربه‌گیرنده ‌‌پـــــــــــــــــــــــس هـﻤ تکه‌تکه میکند و جـُـــــــــــدا هـﻤ مانع ِجداییست و تکه‌تکه‌شدن ‌ میبؙرَد و دؘریـده نمیشود میدَرَد و خریده نمیشود ‌ هم نؘمایندهٔ مؘرد از نامَرد است هم زؙداینده‌ٔ نامَـردێ از مَــــرد ‌‌ ساخته‌ در آتش است اما سوختـــه‌اش نه! دست‌ساز است، اهلِ‌سازش نیست ﻟﻴـــﻚ، ســـــازَد و ســـــازگار کند ‌‌ و در غایت اینکه شمشیـــــــــــــــــــــــــــــــــر از یکسو؛ نشانِ جنگ و مبارزه است از سـوی‌دیگر؛ آرایؘـنـــــده، زینت و نشانِ هنـــــــــــر و زیبایی ‌‌ دو لبـه‌ای که سـَـــرانجاﻣ به یکﻧﻘﻄﮥوٰاحد میرسند ‌‌و آنکیست کو بفهمد این سرؚّ بؚکرؚ بی‌غؘش در کیـمـیــای ما را ‌ ‏❞ـــــــــــــــــــــــــ شهری‌که این شمشيرش کؙنجِ‌خانه یا پؘس ِپؘســــتو در غلاف باشــــــــــــد؛ پُر میــــــــــــــــــشود از نقابــــها و سپـــــرها ‌ ــــــــــــــــــــــــ❝‌ ‌ ‌ پی‌نوشت: راویِ ‌‌‏ˮشمشیــر‟، دوم‌شخص و از زبانِ‌شنونده، خوانده‌شده ‌ ــــــــــــ ــــــــــــ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌‌‌нᴀмᴇᴅ ᴢамᴀɴʏ