مـــــعــــجـــــــزه_عــــشـــق
رمان ناب و محتوایی #معجزه_عشق
پارتـــــــــــ👑2👑
اما موقع رفتن به دانشگاه اونقدر ذوق زده بودم که تصادف کردم!!!
با یک ماشین دیگه!!!
...
که البته هیچ کس آسیبے ندید!!
...
راننده اے که باهاش تصادف کرده بودم،یک خانم جوان بود.
...
ازماشین پیاده شدم و گفتم:
+ببخشید چرا یک دفعه زدید روے ترمز!!؟؟
...
_معذرت میخوام یک دفعه تلفنم زنگ خورد!!
...
+خواهش میکنم بنده هم خسارتی نمیخوام.ماشینم هم اونقدری آسیب ندیده!!!
...
_ممنونم😍!!
...
/سوار ماشینش شد و رفت.
من هم سوار ماشینم شدم و رفتم به دانشگاهم!!
...
ماشینمو پارک کردم و وارد حیاط دانشگاه شدم😇!!
باورش برام سخت بود...
حالا دیگه به همه آرزوهام رسیده بودم!!!
...
بعد از کلی دویدن و از این اتاق به اون اتاق رفتن برای انجام کارهام...
کلاسم شروع شد!!
...
تازه فهمیده بودم استادم خیلے سخت گیر و حساسه!!!
...
اگر کسے حتے یک ثانیه بعد از خودش میومد اجازه نمیداد وارد کلاس بشه!!!
...
چون همه اینارو دربارش شنیده بودم با سرعت به سمت کلاس رفتم😩
...
خب خدا رو شکر زود رسیده بودم و استاد هنوز نیومده بود!
...
اما!!!
...
وقتی بقیه بچه های کلاس رونگاه میکردم تا با همشون آشنا بشم،
همون خانم رو دیدم!!!
...
نمیتونستم باور کنم که هم دانشگاهیم باشه!!!
...
نمیدونم چرا...
ولے از وقتے تو صحنه تصادف دیدمش تو فکرش بودم!!!
...
توهمین فکر بودم که استاد وارد کلاس شد!!
...
یک وکیل پایه یک دادگستری!!
که شنیده بودم جزء بهتریناست!!!
...
باورم نمیشد در عین سختگیرے و حساسیتش نسبت به همه چیز،
انقدر مهربون به نظر برسه!!!
...
ولے خب عصبانے هم میشد!!
...
بالاخره جلسه اول این کلاس هم تموم شد!!!
ولے خیلے همه چیز جالب بود برام.
...
پـــایـــان پارت دو !!! 😳
#معجزه_❤️عشق❤️
#ایستائیسم
✍:نویسنده/یک ایستاده
هرگونه کپی برداری از این نوشته بدون اجازه صاحب کانال 🚫🚫🚫🚫
😍 @ista_ista 😍
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوري
استوري جديد حامد زماني
عهد ميبندم...
ديگه اشکاتو در نيارم....
ولي سخته دووم بيارم!!!
#حامدزمانے
#ايستائيسم
#صبح_اميد
😭 @ista_ista 😍