eitaa logo
معارف اسلامی
576 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
237 فایل
@drhosseins برای ارتباط با مدیر کانال از این آی دی استفاده کنید.
مشاهده در ایتا
دانلود
خواندنی با دوم پاپ ژان پل دوم پاپ اسبق جهان در سال ١٩٩٨ به سفر كرده بود. در این ملاقات پاپ ژان پل دوم از باب ارشاد و نصیحت به فیدل کاسترو گفت: " آیا شما به ایمان دارید ؟" فیدل با زیرکی جواب داد: " آیا شما خود به خداوند ایمان دارید؟! " پاپ که از این پاسخ جا خورده بود چند لحظه سکوت کرد و گفت: "مردم عادی به خداوند ایمان دارند، چطور ممکن است من در مقام جانشین عیسی مسیح به خدا ایمان نداشته باشم؟" سپس کاسترو گفت: "خیالم راحت شد زیرا به خاطر سکوت شما در برابر تجاوزات نظامی امریکا در گوشه و کنار جهان و کشتار انسان ها و نشان ندادن واکنش در برابر این جنایات و عدم حمایت از مظلومین جهان تصور می کردم شما بی خدا هستید!" پاپ که از سخنان کاسترو برآشفته شده بود و این عبارات را توهین به خود و پیروان کلیسای کاتولیک تلقی می کرد خواست جلسه ملاقات با کاسترو را ناتمام ترک كند اما کاسترو او را به تحمل و نشستن دعوت کرد و خطاب به او گفت: "اگر شما خود را نماینده عیسی مسیح در زمین می‌دانید و معتقد هستید میلیونها نفر در جهان پیرو دارید و بسیاری از رهبران جهان و از جمله رئیس جمهور آمریکا و مقامات این کشور به شما ایمان دارند و جایگاه شما را تقدیس می کنند، از آنها بخواهید هزینه های جنگی را کنار گذاشته و در مبارزه با فقر و نجات انسان ها به کار بگیرند!" پاپ جواب داد: " کلیسا در سیاست دخالت نمی کند!" و در اینجا کاسترو تیر خلاص را شلیک کرد و خطاب به پاپ گفت: "اگر کلیسای کاتولیک با میلیونها نفر پيرو در سیاست دخالت نمی‌کند و کاری به سرنوشت مردم و بلایی که امپریالیسم غرب و سرمایه سالاران بر سر فقرا و کشورهای جهان سوم می آورند ندارد، پس چنین کلیسایی یک نقش فانتزی و تشریفاتی دارد و چیزی شبیه تشریفات جشن سال نو و یا هالووین و روز شکرگزاری و امثال آن است و چنین کلیسایی چکار به ایمان من دارد؟! البته که من به چنین کلیسایی ایمان ندارم! زیرا اهل تشریفات و مراسم فانتزی نیستم!" پس از این ملاقات پاپ ژان پل دوم (پاپ اسبق) در بازگشت به رم خطاب به خبرنگاران گفت: "اگر چه کاسترو به کلیسا ایمان ندارد، اما به تصور من از انسان‌های مورد توجه خداوند است! "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ روایتی از جهان با فیدل در مورد جدایی دین از سیاست...* 👌😁 عجب جواب های دندان شکنی 👌😄 محض اطلاع غرب زده ها*
- خدا با (ع) و مسلمان شدن او در کشور مصر، شخصی زندگی می کرد به نام عبدالملک، که چون پسرش عبدالله نام داشت، او را ابوعبدالله(پدر عبدالله) می خواندند، عبدالمک منکر خدا بود، و اعتقاد داشت که جهان هستی خود به خود آفریده شده است، او شنیده بود که امام شیعیان، حضرت صادق(ع) در مدینه زندگی می کند، به مدینه مسافرت کرد، به این قصد تا درباره خدایابی و خداشناسی، با امام صادق(ع) مناظره کند وقتی که به مدینه رسید و از امام صادق (ع) سراغ گرفت، به او گفتند: امام صادق (ع) برای انجام مراسم حج به مکه رفته است، او به مکه رهسپار شد، کنار کعبه رفت دید امام صادق(ع) مشغول طواف کعبه است، وارد صفوف طواف کنندگان گردید، (و از روی عناد) به امام صادق(ع) تنه زد، امام با کمال ملایمت به او فرمود: نامت چیست؟ او گفت: عبدالملک (بنده سلطان) امام:کنیه تو چیست؟ عبدالملک: ابوعبدالله (پدر بنده خدا) امام: این ملکی(یعنی این حکم فرمائی که) تو بنده او هستی ( چنانکه از نامت چنین فهمیده می شود) از حاکمان زمین است یا از حاکمان آسمان؟ وانگهی (مطابق کنیه تو) پسر تو بنده خداست، بگو بدانم او بنده خدای آسمان است، یا بنده خدای زمین؟ هر پاسخی بدهی محکوم می گردی. عبدالملک چیزی نگفت، هشام بن حکم، شاگرد دانشمند امام صادق(ع) در آنجا حاضر بود، به عبدالملک گفت: چرا پاسخ امام را نمی دهی؟ عبدالملک از سخن هشام بدش آمد، و قیافه اش درهم شد. امام صادق(ع) با کمال ملایمت به عبدالملک گفت: صبر کن تا طواف من تمام شود، بعد از طواف نزد من بیا تا با هم گفتگو کنیم، هنگامی که امام از طواف فارغ شد، او نزد امام آمد و در برابرش نشست، گروهی از شاگردان امام(ع) نیز حاضر بودند، آنگاه بین امام و او این گونه مناظره شروع شد: امام: آیا قبول داری که این زمین زیر و رو و ظاهر و باطن دارد؟ منکر خدا: آری. امام: آیا زیر زمین رفته ای؟ منکر خدا: نه. امام: پس می دانی که در زیر زمین چه خبر است؟ منکر خدا: چیزی از زیر زمین نمی دانم، ولی گمان می کنم که در زیرزمین، چیزی وجود ندارد. امام: گمان شک، یکنوع درماندگی است، آنجا که نمی توانی به چیزی یقین پیدا کنی، آنگاه امام به او فرمود: آیا به آسمان بالا رفته ای؟ منکر خدا: نه. امام: آیا می دانی که در آسمان چه خبر است و چه چیزها وجود دارد؟ منکر خدا: نه امام: عجبا! تو که نه به مشرق رفته ای و نه به مغرب رفته ای، نه به داخل زمین فرو رفته ای و نه به آسمان بالا رفته ای، و نه بر صفحه آسمانها عبور کرده ای تا بدانی در آنجا چیست، و با آنهمه جهل و ناآگاهی، باز منکر می باشی(تو که از موجودات بالا و پائین و نظم و تدبیر آنها که حاکی از وجود خدا است، ناآگاهی، چرا منکر خدا می شوی؟) آیا شخص عاقل به چیزی که ناآگاه است، آن را انکار می کند؟. منکر خدا: تاکنون هیچکس با من این گونه، سخن نگفته (و مرا این چنین در تنگنای سخن قرار نداده است). امام: بنابراین تو در این راستا، شک داری، که شاید چیزهائی در بالای آسمان و درون زمین باشد و نباشد؟ منکر خدا: آری شاید چنین باشد (به این ترتیب، منکر خدا از مرحله انکار، به مرحله شک و تردید رسید.) امام: کسی که آگاهی ندارد، بر کسی که آگاهی دارد، نمی تواند برهان و دلیل بیاورد. ای برادر منصور! از من بشنو و فراگیر، ما هرگز درباره وجود خدا شک نداریم، مگر تو خورشید و ماه و شب و روز را نمی بینی که در صفحه افق آشکار می شوند و بناچار در مسیر تعیین شده خود گردش کرده و سپس باز می گردند، و آنها در حرکت در مسیر خود، مجبور می باشند، اکنون از تو می پرسم: اگر خورشید و ماه، نیروی رفتن (و اختیار) دارند، پس چرا بر می گردند، و اگر مجبور به حرکت در مسیر خود نیستند، پس چرا شب، روز نمی شود، و به عکس، روز شب نمی گذرد؟ ای برادر منصور! به خدا سوگند، آنها در مسیر و حرکت خود مجبورند، و آن کسی که آنها را مجبور کرده، از آنها فرمانرواتر واستوارتر است. منکر خدا: راست گفتی. امام: ای برادر منصور! بگو بدانم، آنچه شما به آن معتقدید، و گمان می کنید دهر (روزگار) گرداننده موجودات است، و مردم را می برد، پس چرا دهر (روزگار) گرداننده موجودات است، و مردم را می برد، پس چرا دهر آنها را برنمی گرداند، و اگر بر می گرداند، چرا نمی برد؟ ای برادر منصور! همه مجبور و ناگزیرند، چرا آسمان در بالا، و زمین در پائین قرار گرفته؟ چرا آسمان بر زمین نمی افتد؟ و چرا زمین از بالای طبقات خود فرو نمی آید، و به آسمان نمی چسبد، و موجودات روی آن به هم نمی چسبند؟!. (وقتی که گفتار واستدلالهای محکم امام به اینجا رسید، عبدالملک، از مرحله شک نیز رد شد، و به مرحله ایمان رسید) در حضور امام صادق (ع) ایمان آورد و گواهی به یکتائی خدا و حقانیت اسلام داد و آشکارا گفت: آن خدا است که پروردگار و حکم فرمای زمین و آسمانها است، و آنها را نگه داشته است! حمران، یکی از شاگردان امام که
دروغی دیگر از پزشکیان پزشکیان اهل حزب نیست! ⭕️ میثاق نامه جبهه اصلاحات ایران را چرا امضا کردید؟ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 👇 @Islamimaaref