#علمدار_عشق
#قسمت_شانزدهم
سه هفتهای از آغاز دانشگاه میگذره امروز قراره آقاجون به همراه سیدهادی برن دیدن حاج کمیل
بازهرا داشتیم حرف میزدیم
زهرا کاش توام امروز میومدی خونه ما
- برو خل وچل من برای چی بیام
زهرا: اما من دوست داشتم بیای
- ان شاالله یه روز دیگه
زهرا: ان شاالله همین امروز بشه
آقاجون تو عملیات کربلای ۵ چندتا ترکش میخوره، ترکش ها تو ناحیه خیلی حساسی بودن، طوری که امکان درآوردن ترکش ها نیست
یکی تو ناحیه کمر که به سمت نخاع درحرکت است و دیگری در ناحیه قلب
تا چندماه آقاجون از حضور و فرماندهی در جبهه منع میکنند
اما چندوقت بعد آقاجون در عملیات آزادسازی حلبچه حاضرمیشه
و دراون عملیات ریه و شش هاش توسط گاز خردل میسوزه
شش ماه پزشک آقاجون از نشستن طولانی منع کرده
برای همین آقاجون کلیه امور حجره ها رو واگذر کرده به برادرانم
وهرجا که میخواد بره بایکی از ماه ها میره
رسیدم خونه ماشین پارک کردم رفتم داخل گفتم
سلامـــــــــــ براهالی خانــــــــــه
+ سلام بابا خوبی؟ دخترم خسته نباشی
- ممنونم آقاجون شما خوبی؟
+ ممنون
نرگس جان یه زنگ به سیدهادی بزن ببین پس کی میاد بریم خونه حاج کمیل اینا
- چشم آقاجون
تلفن برداشتم و شماره سیدهادی گرفتم
- الو سلام عزیزعمه کجایی؟
قراربود بیایی با آقاجون بری خونه حاج کمیل
سلام عمه بخدا شرمنده ام
از طرف من از حاج بابا معذرت خواهی کن
بچه ها پایگاه همه رفتن ناحیه من موندم
باید این سومانی ها ببرم استخر
- باشه عمه فدات بشه اشکال نداره
دشمنت شرمنده، برو به کارت برس عزیزم
:ببخشید دیگه
-تلفن قطع کردم آقاجون براش کاری پیش اومده نمیتونه بیاد
+بابانرگس پس حاضرشو باهم بریم
- بامن آقاجون
+ آره بابا برو حاضر شو
چون زهرا دوتا برادر جوان داشت تصمیم گرفتم باچادر برم
گوشیمو برداشتم و به زهرا پیام دادم
ای بگم چی نشی زهرا، سیدهادی نمیتونه بیاد، من دارم با آقاجون میام
راوی مرتضـــــــی
تواتاقم داشتم روی پروژه تحقیقاتی که مربوط به کلاس استاد مرعشی بود کار میکردم
که یکی زد به در
- بله بفرمایید داخل
+ داداشی داری چه کار میکنی؟
- خواهرگلم دارم روی پروژم کار میکنم
+ آخی الهی، خسته نباشی
اما هرچقدرکار کردی بسه
حاج آقا موسوی اینا تو راهن
پاشو لباسهات عوض کن
- باشه خواهری
+ کدوم پیراهنت میخوای بپوشی؟
- به لباس روی تخت بود اشاره کردم
یه بلوز چهارخونه آبی روشن یعقه آخوندی و شلوار پارچه مشکی نشونش دادم
نه داداش این نه، بذار
رفت سمت کمدم یه پیراهن صورتی روشن درآورد
داداش اینو بپوش، قشنگتر نشونت میده
- باشه چشم
لباس هارو پوشیدم، صدای زنگ در بلند
مجتبی داشت میرفت سمت در که زهرا گفت: داداش مرتضی شما برو در باز کن
آقامجتبی بیا مابریم پدر همراهی کنیم
رفتم سمت در، بازش کردم
نرگس سادات با چادر پشت در بود
هنگ مونده بودم، اصلا فکر نمیکردم پشت در نرگس سادات باشه
- سلام حاج آقا بفرمایید
•• ممنونم پسرم، پدرت کجاست؟
* حاج حسن
•• کمیل خودتی
حاج حسن خم شد صورت پدرم بوسید
چقدر حجاب به نرگس سادات میاد استغفرالله ربی اتوب الیه
چقدر این دختر گاهی ذهنمو درگیر خودش میکنه
پدرم و حاج حسن رفتن داخل اتاق مخصوص پدر
یک ساعت و نیم میگذشت
نرگس: زهرا من نگرانشون شدم برو یه سر بهشون بزن
زهرا: داداش مرتضی بی زحمت یه سرو پیش پدرا، نرگس سادات نگرانه
در زدم پدر
مرتضی پسرم حال حاج حسن خوب نیست دخترخانمش صدا کن
- باهول برگشتم تو پذیرایی
خانم موسوی حال پدرتون خوب نیست
نرگس سادات: یاامام حسین
بابا.... بابا.... چی شد؟
آقای کرمی میشه کمک کنیم پدرم ببریم دکتر، اسپری شون همراهمون نیست
- بله حتما
اون شب پدرمن با مداوای برادرم مجتبی که پزشکی میخوند حل شد
اما کار حاج حسن به چادر اکسیژن رسید
من موندم تا سیدهادی و سایر بچههاشون بیان، اونا که اومدن من برگشتم خونه
چکار کرد این زهرا با داداشش
#ادامه دارد...
تنهامسیریهایاستانفارس💕
#بسم_رب_الحسین رمان: #از_نجف_تا_کربلا✨🌸 نویسنده: #رضوان_میم #قسمت_پانزدهم رسیدیم، فقط چند کیلومت
#بسم_رب_الحسین
رمان: #از_نجف_تا_کربلا✨🌸
نویسنده: #رضوان_میم
#قسمت_شانزدهم
درحسینیه مستقر شدیم.من و زینب و نرگس و گلی قرار گذاشتیم یک ساعت دیگه حرکت کنیم سمت حرم، دیگه پیاده روی تموم شد، حالا دو روز وقت داریم..🌱
باید مشاممون رو پر کنیم از بوی حرم، برای روز های دلتنگیمون...
برای روز های حسرتمون....💔
شاید دیگه نیاد این روز ها...همین چندوقت پیش بود که نازنین برام پیام فرستاد.با پیامش سوختم و گریه کردم😭با خودم گفتم:یا حسین....نکنه اربعین سال دیگه بیاد و من این موقع....😞
نازنین نوشته بود:
می گویم از کنار زیارت نرفته ها
بالا گرفته کار زیارت نرفته ها
در روز اربعین همه ما را شناختند
با نام مستعار زیارت نرفته ها💔
کفش هامون رو پا کردیم و چادر های خاکیمون رو پوشیدیم.یادم نمیره اون موقع که گلی ما رو با اون وضع دید با تعجب گفت:
-مگه نمی خواید برید حرم امام حسین⁉️
—چرا می خوایم بریم.چه طور مگه؟
-با این وضع خاکی؟با این چادر های راه؟
نرگس با بغض گفت:
—گلی،حضرت زینب هم با همین وضع رقت ملاقات امام حسین.
همین چهل روز پیش بود...
اهل بیت حسین پیاده روی خاک ها با زنجیر کشیده می شدن😔تفاوت رو احساس نمی کنی؟
موقع اومدن به کربلا عباس بود، حسین بود، اکبر بود، عمه زینب که می خواست از شتر پایین بیاد عباس زانو زد گفت خواهر بیا پاهات رو بگذار رو شونه هام😭علی رفت دست عمه رو گرفت، حسین سمت راست خواهر ایستاد تا چشم نامحرم به عمه نیوفته.😭
حالا هیچ کس نیست، هیچ کس نمونده تا مواظب باشه خار های بیابون توی پای رقیه نره😔دیگه عباس نیست که چهارچشمی حواسش به معجر دختر ها باشه.
هیچ کس نیست...😔
هر چهارتامون با صورت های خیس از اشک راه افتادیم سمت حرم، با همون چادر های خاکی...
به رسم عاشورا....
به رسم زینب...💔💔
#کپی_با_صلوات🌸
تنهامسیریهایاستانفارس💕
🔹 خب الآن هر چی خودت داری،الآن خودت برای خودت روضه بخون، خودت برای خودت مُناجات بخون. خودت... خودت..
#کنترل_ذهن برای #تقرب 17
🔵 مفاهیم زیادی در دین وجود داره که برای کنترل ذهن استفاده میشه.
مثلا یکی از اون کلمات، ذکر هست.
ذکر یعنی کنترل ذهن.
💢 در مقابلش غفلت یعنی عدم کنترل ذهن. کسی که غافل هست دیگه نمیتونه ذهنش رو متوجه چیزی کنه که باید!
بعد امام صادق علیه السلام در مِصْباحُ الشَّریعه میفرماید:
🔶 ریشهی همهی بلاها غفلت است و ریشهی همهی سعادت، ذکر.
خب حالا چرا ذکر؟
✅ چرا انقدر گفتن #ذکر مهمه؟ چرا تنهاکاری که شما هرچقدر بیشتر انجام بدید بهتره همین ذکر گفتنه؟
👈 جوابش خیییلی عمیق و دقیق هست. دعا کنید بتونم امروز این مطلب رو جا بندازم.
🔵 ببینید بزرگواران، هر کدوم از ما آدم ها یه سری "علاقه های بد" و یه سری "علاقه های خوب" توی وجودمون هست.
ما به هر کدوم از این علاقه ها که برسیم برای ما #لذت دارن
💢 یعنی اگه شما به علاقه های سطحی خودت بپردازی لذتش رو میبرید
✅ و اگه به علاقه های عمیق خودتون هم بپردازید لذت میبرید.
🔵👈 فقط یه فرقی داره این دو تا علاقه
⭕️ اگه شما به علاقه های سطحی خودت پرداختی یه ذره کیف میکنی ولی بعدش حسابی ناراحت میشی.
✅ اما اگه به علاقه های عمیق خودت پرداختی خییییلی کیف میکنی بعدشم کلی شاد میشی.
فرقش رو متوجه شدید؟
دوباره بخونید👆
⭕️ مثلا علاقه به خوردن و خوابیدن و شهوترانی و همه گناهان میشه علاقه سطحی
🌺🌺 و علاقه به پروردگار عالم و اولیای الهی و بهشت و زیبایی های روحی و ... میشه علاقه های عمیق.
💢 خب حالا یه سوال فنی؟!!!
مگه علاقه های عمیق بیشتر به انسان لذت نمیدن؟
پس چرا اکثر آدم ها سراغ علاقه های سطحی میرن؟ چرا خیلی از آدما بد میشن؟😒
✔️ جواب این سوال، یکی از مهم ترین مسائل زندگیت هست. شاید بگم مهم ترینشون...
🔵 چرا اکثر آدما سراغ علاقه های سطحی میرن که اتفاقا لذت کمتری میبرن؟ دنیا چی داره که آدم رو خراب میکنه؟
خب الان میخوایم به این سوال بسیار مهم جواب بدیم.
این یک لحظه تاریخی در زندگی شما خواهد بود.
✅ همگی لطفا این لحظه رو ثبت کنید:👇
17 دیماه 1397 ساعت 16و۱۳ دقیقه بعدازظهر.
🌺 ان شالله روز قیامت همدیگه رو میبینیم....
💢 خیلیا فکر میکنن دنیا چون #نقد هست دل ما رو برده!
دنیا چون شیرینه و شیرینیش #نقده، دل آدم رو بُرده!
🔶 آخرت چون نسیهست، ندیدیم، دل ما رو نبُرده!
چون شیرینیهاش رو نچشیدیم، دل ما رو نبُرده!☺️
👈 ولی این افراد به شدت اشتباه میکنن،چرا؟👇👇
#کنترل_ذهن
#پای_درس_استاد
#قسمت_شانزدهم
#قسمت_اول
تنهامسیریهایاستانفارس💕
#کنترل_ذهن برای #تقرب 17 🔵 مفاهیم زیادی در دین وجود داره که برای کنترل ذهن استفاده میشه. مثلا یکی ا
چون دنیا شیرینیش نقده، به تو اثبات میکنه من شیرین نیستم!👌
نه بابا شیرینه دیگه حاج آقا!🙃
نه عزیز دلم...
💢 تو خودت، سر خودت رو کلاه گذاشتی!
⭕️ دنیا با شیرینیهاش به تو میگه تو مالِ من نیستی، من مالِ تو نیستم، ما رو وِل کن...😒
❌ دنیا در کنار هر لذتش زجری به تو میده که حالت از دنیا به هم بخوره! هر کیفی میده بعدش چنان حالت رو بهم میزنه که ازش سیر میشی....😒
💢 میگه بابا مرده شورِ این لذتش رو ببرن با این همه، کشت ما رو!😠
✅ اما آخرت چون نسیهست شیرینتره، چون از لحاظ روانشناسی #خیالِ یک شیرینی از خودِ اون شیرینی بالاتره،
✔️ انسان آفریده شده برای لذتی که در #آینده میآید و باید به سوی آن برود.
⭕️ به کی داری میگی دنیا چون نقده دلِ ما رو برد؟😒
💢 دنیا چون نقد است و شیرینیاش نقد است و چشیدنیست،دل ما را نبرده است بلکه
❌ دنیا چون بیشتر، #ذکر اون در ذهنِ ما هست، چون بیشتر به یادش هستیم، دلِ ما را برده....
یه جورِ دیگه مرتب بگم:
⭕️ دنیا به خاطرِ نقد بودنش دل ما را نبرده، به خاطرِ اینکه زیاد به فکرش هستیم دلِ ما را برده.
آخرت به خاطر نسیه بودنش از ما فاصله نگرفته، چون به فکر آخرت و به ذکر آخرت نیستیم، دلِ ما را نبرده.
ماجرا سَرِ ذکره،
ماجرا سَرِ ذهنه،
ماجرا سَرِ نقد بودنش نیست.❌
✅ آخرت خصوصیاتی داره برای انسان که یه ذره فکرش، یه ذره ذهنش، لذتی ایجاد میکنه هزاران برابرِ دنیا...👌💕
مگه ما آدم نیستیم، آدم اینجوریه، آدمِ معمولی اینجوریه!
آدمهای خوب چی؟
فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا
🌺 ما که در مورد آدم خوبها صحبت نمیکنیم، آدم خوبها که توی بهشتن الآن...
اونها که غرقن الآن...
🌹 اونها که آخرت براشون نقده.
اونها که دارن اونجا رو میبینن... اونها که وصل هستن...
👈 اونها که باطنِ این دنیارو دارن میبینن... خباثت و بدیهارو دارن میبینن...
✅ میدونم بحث خوب جانیفتاده براتون😊
برای اینکه این بحث به خوبی جا بیفته این کلیپ رو با دقت و چند بار ببینید👇
#کنترل_ذهن
#پای_درس_استاد
#قسمت_شانزدهم
#قسمت_دوم