eitaa logo
تنها‌مسیری‌های‌استان‌فارس💕
1.6هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
5.2هزار ویدیو
38 فایل
#کپی_مطالب_آزاد 🙂 ارتباط بامشاورین تنهامسیری @MoshaverTM پیشنهادات وانتقادات ونظرات @Montazer_hojat 💫لینک کانال اصلی تنهامسیرآرامش http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 🔺️شهید عبدالرسول محمدپور🔺️ 🌱تاریخ تولد: ۱۳۴۴ 🌿تاریخ شهادت:۱۳۶۶ 💫هـر وقـت بحـث شـهادت را پـیش مے کشـید مےگفـت: «خوش بہ حـال آنـان ڪه وقتے شهید می شوند چیزی از آنها باقی نمی ماند . من هم دوسـت دارم ناشناخته باشم و اثری از من باقے نمـاند.»🕊 قـبل از عـیدنوروز به مرخصے آمـده بـود و مرا دلدارےمے داد.✔ گفتم: «انشـاءالله کےبر می گردے؟» - « هفـت روز بعد از عید.» دقیقاً هفـت روز بعـد از عید تشیـع جنازه اش بود.🥀 بالاےتابوتـش نشستــم.⚰ گفتـم: «مے خواهـم صورت پسرم را ببوسـم.»😔 گفـتند:« شهیـدشماسرندارد!»💔 گفتــم: «می خواهم دستش را، بدنش را ببوســم.»😥 گفتــند: «شــهید شما دست هم ندارد، فقـط کمے از پایــش باقے مانده!»😭 نشسـتم بالاے تابــوت و گفـتم: 👈«پسرم شیــرم حلالـت. این پســر را که در راه خدا دادم با سـر و گردن و دست و پا قربانے در راه خــدا دادم. امیدوارم خــداوند این قربانے را از من قــبول کــند.»🤲 👊🔥 ☘▫️☘▫️☘▫️☘▫️☘ @IslamLifeStyles_fars 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
🇮🇷 شهیــ🌷ـــــد جلیــــــل ملک پـــــور❤️ ⬅️تاریخ تولد:۱۳۴۱ ⬅️تاریخ شهادت:۱۳۶۵ 🌱جلــیل گــفت :مــن هــر زمان ازدواج کــنم، چـهار مــاه بعد شهید مے شـوم و چـند ماه بعد از شهادتـم پسـرم به دنـیا می آید!😳 بعد ادامه داد: اسمـش را علے بگذارید، اما شما برای این پسر خیلی اذیت می شوید👶. پـدر که زیـاد حـرف او را جدے نگـرفته بود، گـفت: خوبه دیگه هنـوز خونــه نخـریده داری دیــوارش را رنـگ می زنے؟؟ 🎨صبـرڪن زن بگیری بعد از بچه حرف بزن... همان ایام برای مراسم دعای کمیل به دارالرحمه شیراز(گلزارشهدا) رفته بودیم.💐 شب جمعه بود و همه سر مزار قنــبر(برادرشهید) نشـسته بودیم. اما جلیل کمے دورتـر روے خاڪهـا نشسـته بود.⚡ قسمــت هایے از دعـا مربوط بہ عـذاب هاے جهنــم و دوری از رحمت خدا بود خوانده می شد. جلیل تحــمل شنـیدن این عبارت ها را نداشت. وقتی او را نگاه می کردم، اشک می ریخت و ناله می زد. 😥 من رفتــم و در ڪنار جلیل نشسـتم. بعد از دعـا پرسیدم چرا سر قبر برادرت نرفتے؟❓ تو ڪه با قنبر خیلے رفیــق بودے. با همان حالـش گفت: امشب آمدم سر قبر خودم بنشیـنم! ❗ همه حرفهاش درست بود ... همانطور که گفت شد 🕊 🔥👊 🌿⚘🌿⚘🌿⚘🌿⚘🌿⚘ @IslamLifeStyles_fars 💠اللهم عجل لولیک الفرج 💠
🇮🇷 شهیــــ🌺ــــــد عبدالصـــمد سبحانیان🍃 🔸️تاریخ تولد: ۱۳۳۵/۱۱/۱ 🔸️تاریخ شهادت:۱۳۵۹/۹/۱۹ ✍وقت استراحت بود و دوستان صمد نشسته بودند كه دیدند او به طرف آنها دویده و از آنها تقاضا اسلحه نمود. علت را جویا شدند. گفت: فرمانده زخمی شده و سپس برای نجات فرمانده به طرف او رفت.✔ شالش را درآورد و محكم به پای🦵 او بست و هنگامیكه در حال آوردن او بود .مورد اصابت شلیک☄ بعثی ها در آمد و به شهادت رسید. چشمان صمد تا آخرین لحظه باز بود و خیره به آسمان نگاه می كرد .🥀 📜برشی از وصیت: ☘شما خواهرانم بايد راه زينب را طي کنيد و حفاظت از خودتان کنيد و با حجابتان که از خون من محکم تر و رنگين تر است مي توانيد اين کار را به آساني انجام دهيد.🍀 ❌❌ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @IslamLifeStyles_fars 💠اللهم عجل لولیک الفرج💠
🇮🇷 شهیـــــــ🥀ــــد رجبــــعلی حبیب زاده🍁 🕊تاریخ تولد:۱۳۱۵ 🕊تاریخ شهادت:۱۳۶۰ پدرم می‌گفت: « بچه که بودم در بازار آهنگری⚒ پتکی به آهن زدم و تراشه آهن وارد چشمم شد👁، گفته بودند بیناییت را از دست می‌دهی، به حضرت ابوالفضل(ع) توسل کردم و بینایی چشمم برگشت.» ✅ همیشه در هر اتفاقی به حضرت ابوالفضل توسل می‌کرد و می‌گفت کمکم می‌کند.🤲 من 6 ساله بودم که یکی از همسایه‌ها بچه‌اش را روی دست گرفته بود به منزل ما آمد و گفت: رجب‌علی تو که می‌گویی حضرت ابوالفضل کمکم می‌کند، بچه‌ام را کمک کن. بچه‌اش در حوض خانه‌شان افتاده بود و خفه شده بود😓. پدرم گفت: «بچه‌ات مرده، چطور کمک کنم؟» بچه را در آغوش گرفت و چندبار حضرت ابوالفضل را صدا می‌زد که بچه به هوش آمد.💚 💫دو سال همراه شهید دستغیب بود. اوایل افتخاری محافظ ایشان بود ولی بعد از دیدار با امام خمینی، از طرف امام برای پدرم حقوقی مقرر کردند.به شهید دستغیب خیلی ارادت داشت.👌 همه ما شش تا برادر را لباس نظامی پوشانده بود و به نماز جمعه برد و به آیت الله دستغیب گفت: «همه این‌ها را می‌خواهم پاسدار خودت کنم.» ✔ عاقبت همزمان با آیت الله دستغیب به شهادت رسید.🥀 ✋☄ 💫💫💫💫💫💫 @IslamLifeStyles_fars 💠اللهم عجل لولیک الفرج💠
🇮🇷 شهیــــــــ🌹ـــــد ناصــــــر سعـــــــادت🍂 ✌تاریخ تولد:۱۳۳۷ ✌تاریخ شهادت:۱۳۶۰ ⚜سال 1359 مدرسه‌ها چندان جدي گرفته نمي‌شد. مواد درسي با توجه به تحولات سياسي اجتماعي مورد توجه معلمان نبود.❌ در اين ميان سيد ناصر سعادت در كلاس درس حاضر مي‌شد و به ما درس نهج‌البلاغه مي‌داد.✅اعتقاد عجيبي به سخنان مولا علي (ع) داشت و همواره كلمات قصار و خطبه‌هاي نهج البلاغه را برايمان تفسير مي‌كرد.💫 با آن همه حركت كه در كلام مولا نهفته بود و آن حس و حالي كه خود داشت، جوششی در ما مي‌افكند. معلم ما، سيد ناصر سعادت، مردي كه شولايي از سكوت بر تن داشت و جز به ضرورت سخن نمي‌گفت. 👌 يكي از محبوب‌ترين معلمان بود و از نظر رفتار و اخلاق،الگو بود. بعد از اتمام كلاس، آستين‌ها را بالا مي‌زد و در سيمانكاري حياط مدرسه حاجي‌پور و درختكاري دور تا دور مدرسه، كمك مي‌كرد .🌳🌲🌳🌲🌳 🔰در زمان استراحت با همان تبسم هميشگي خود، بين بچه‌ها روي سكوها مي‌نشست و سخن می گفت.⚘ 💔🌹 ┄┅══••✾🌿🌻🌿✾••══┅┄ @IslamLifeStyles_fars ┄┅══••✾🌿🌻🌿✾••══┅┄ 💠اللهم عجل لولیک الفرج💠
🇮🇷 شهیــــــــــ🌹ـــــد رحیـــــــم سربــی🌿 🍀تاریخ تولد: ۱۳۴۲ 🍀تاریخ شهادت: ۱۳۶۳ آرزوی شهادت🥀 در دل داشت 🧕مادرش در خاطره ای می‌گوید: رحیم پسری خوش قلب و مهربان بود. احترام خاصی برایم قائل بود و از صمیم قلب مرا دوست داشت.💚 او مانند تمام شهدا آرزوی شهادت را در دل داشت. او در جبهه راننده🚙 بودند. یک روز برای حمام همراه با هشت نفر از دوستانش به پادگان می‌روند. در حین برگشت کومله ها راه آنان را سد کرده و به ضرب گلوله☄ همه را به شهادت می‌رسانند.😭 یک هفته پس از شهادت از طریق بنیاد شهید خبر شهادت رحیم را برایمان آوردند.🕊 👊 •┈••✾•🌱🥀🌱•✾••┈• @IslamLifeStyles_fars 💠اللهم عجل لولیک الفرج💠
🇮🇷 شهیــــــــــ🌷ــــده نســـرین افضـــل🍃 ☀️تاریخ تولد:۱۳۳۸ ⛅تاریخ شهادت:۱۳۶۱ 🔹همســرم بـدان ڪه من نســرین کسے ڪه تو را دوســت دارد، شهادت را هم بسیار دوســت مے‌دارم،🚩 چون خــداے خــود را در آن زمــان پــیدا مےکنم. از تــو مے‌خواهــم اگر می‌خواهے فردے خداگــونه باشـــی و درس دهنـــده، از امـــروز و از این ســـاعت سعی کنی تمــــاس خود را با خــدای خویــش بیـــشتر کنــے و همیـــن طــور معلــّمے باشی جدّے.👌 🌹 🌹 🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀 @IslamLifeStyles_fars 💠اللهم عجل لولیک الفرج💠
🇮🇷 شهیـــــ🌸ــــــد محمــــــدرضا زهتاب🚩 🌹تاریخ تولد: ۳/۳/۱۳۴۳ 🥀تاریخ شهادت: ۱۹/۱۰/۱۳۶۵ 🌾سـاده و بے ریا بود, تمـام زندگیـش یڪ چفیـہ بود. ڪه زیر انـداز و رو انـداز و جانمـازش بود. ⏳هـر چنـد وقـت یڪبار به بچه ها یک دسـت لباس خاڪی جدیـد مے دادند. بچه هـا لبـاس هاے ڪهنه را, در جاے مشخصے مے انداختـند و لباس نـو می پوشیـدند. رضا اهـل لبـاس نو گرفتـن نبـود.✔ بچہ هـا ڪه می رفتـند, توےهمـان لـباس هاےمنـدرس مے گـشت و سـالم تـرین را بر مےداشـت و با لبـاس ڪهنـه خـود عـوض مےڪرد. مے گفـتیم خوب لـباس نو بگــیر!❗ گفــت: بیت المــاله,👌 حیــفه, این لـباس ها را هــنوز میشــه استفــاده کرد! این هــم کوتـاه ترین وصــیت نامه اے ڪہ تا به حال دیـدم:👇 📜 "بســم الله الرحمن الرحيم اينجانب محمدرضا زهتاب فقط به خاطر رضاے_خــدا و الله جانم فداي اسلام. که حياتم چه ارزشي دارد در برابر نام الله. والسلام"✅ 👊 ─┅═❖🍀🌺🍀❖═┅─ @IslamLifeStyles_fars 💠اللهم عجل لولیک الفرج💠 ─┅═❖🍀🌺🍀❖═┅─
🇮🇷 🕯شهید محمد آزمون🕯 🗓تاریخ تولد:۱۳۳۷ 🗓تاریخ شهادت:۱۳۷۳ 🌿ﺷﻬـیدے ڪﻪ ﺷﻔــﺎےﺩﺧﺘﺮﺵ ﺭا اﺯ ﺣﻀــﺮﺕ ﺯﻳﻨــﺐ(س) 🌹ﮔﺮﻓــﺖ ... 👧دخترمان زیــنب از بدو تولد بیمار بود. آنقدرکه لاغرلاغر شد و جز پوسـت و استخوانے ازاو نماند.😓 او را برای مــداوا نزد پزشــک متخصصے در شیــراز بردیــم. 👨‍⚕️دڪتر پس از معاینــه گفت: «ڪودڪ شمـــادچــار نارسایے معـده و روده است و تا عمل نکندخــوب نمی شود.»💉 زمــان تعیـین شـده براے عمـل، مـصادف شـد با شـروع عملیــات والفجر ۸. من مانده بودم ڪه چه ڪنم، در شهــر بمانــم و دخترم را درمان کنــم یا به جبـهه بروم و در عملیــات شرڪت ڪنم!⭕️ آن شــب خیلے دلم گرفتــه بود، به حضرت_زینــب(س) متوســل شــدم و گــفتم💭: «خانــم، خودتان مے دانـید که مــن درجبهــه مسئولیت سنگینے دارم و نمی توانــم اینجا باشم، خودت می دانے و این بچه! اگــر این بچه را دوســت داری آن را خوب کن و گرنه هرچه خود صــلاح می دانی!»✅ 24 ساعــت بعد زینب را دکتر بردیم. دکترپس از معاینه متعجبانه گفت: «آقاے آزمــون بااین بچـہ چڪار کردے؟ اصــلاً اثرے از بیمارے در وجود او باقےنمانــده!»😳 گفتم: « بےبےحضرت_زینــب(س) ایشــان را شفــا داده!»😭🌷 👊 🌹!¡!¡!¡!¡!¡!¡!¡!¡!¡!¡!¡!¡!¡!¡!¡!¡!¡!🌹 @IslamLifeStyles_fars 💚اللهم عجل لولیک الفرج 💚
🇮🇷 ❣شهید ابوالفضل اسدزاده❣ ⭐تاریخ تولد:۲۶/۹/۱۳۳۳ 🌟تاریخ شهادت:۲۴/۱۱/۱۳۶۴ وقتی به دنیا آمد نام او را گذاشتم هدایت، اما به توصیه یکی از دوستان نامش را به ابوالفضل💚 تغییر دادیم. از کودکی به درس و تحصیل علاقه مند بود📚. همراه برادرش تا نیمه شب درس می خواندند. از همان کودکی مقید به انجام فرائض دینی بود. 👌حتی هنگامی که می خواست وارد ارتش شود از آیت الله حق شناس در جهرم اجازه گرفت.🙏 در رشته خلبانی✈ امتحان داد و با بهترنی رتبه پذیرفته شد و جهت آموزش به آمریکا اعزام شد.🧳 وقتی برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا می رفت، اولین چیزی که در ساکش گذاشت رساله امام خمینی(ره) بود،✅ آنجا هم به عنوان خلبان نمونه چندین بار تقدیر شد،👏 به نحوی که به او گفته بودند ایران باید به خلبانانی مثل تو افتخار کند.🇮🇷 استاد خلبان آمریکایی اش هم گفته بود: اگر روزی من در جنگ با اسدزاده روبرو شوم حتماً از مقابل او فرار می کنم...💪 ⚜سرانجام در عملیات والفجر 8 پس از بازگشت از ماموریت ، هواپیمایش مورد اصابت پدافند هوایی دشمن قرار گرفت.☄به هواپیما صدمه شدیدی وارد شده بود،❌ ولی در خاک ایران اسلامی در جزیره مینو به زمین اصابت کرد. افسر رادار می گفت آخرین صحبت های ابوالفضل ، ندای یا صاحب الزمان بود💠. وقتی پیکر ابوالفضل را پیدا کردند می بینند، مثل مولایش ابوالفضل، سر و دستش از بدن جدا افتاده...💔 👊 ≈≈≈🌱≈≈≈🌱≈≈≈🌱≈≈≈🌱 @IslamLifeStyles_fars آیدی کانال💠 💚اللهم عجل لولیک الفرج 💚
🇮🇷 〰🌹شــــــهید ابوالقاسم چـوپان🌹〰 🌔تاریخ تولد:۱۳۴۱ 🌒تاریخ شهادت:۱۳۶۲ 🕰ساعت 2 شب بود که از خواب پریدم. برای تجدید وضو می رفتم که شنیدم صدای ناله ای😭 از پشت خاکریز می آید. فکر کردم، رزمنده ای مجروحی👨‍🦽 را از خط آورده و پشت خاکریز گذاشته اند. نزدیکتر رفتم، دقت کردم دیدم صدای دعا و مناجات است🤲. دوست داشتم بدانم این ناله از کیست❗. تا اذان صبح همان کنار خاکریز نشستم. نزدیک اذان دیدم شخصی از گودالی 🕳بیرون آمد و به سمت نمازخانه رفت. دنبالش رفتم، تا نور روی صورتش افتاد شناختمش، قاسم بود، فرمانده گروهان یکم از گردان فجر!💫 می گفت من وقف جبهه ام, یک سال از حقوقش را صرف خرید کفش🥾 برای گردان کرد. گاه به صورتی که کسی متوجه نشود, بعد از غذا ظرف غذای تمام گردان را می شست.🍽🍽 گاهی در اطراف محوطه گردان می گشت, لباس هایی که نیروها دور انداخته بودند جمع می کرد🧥, پارگی ها را رفو می کرد و می شست و به تدارکات تحویل می داد, می گفت شاید روزی به کار امد...✔ 👊 ‌↓✨↓✨↓✨↓✨↓✨ @IslamLifeStyles_fars 💚اللهم عجل لولیک الفرج 💚
🇮🇷 💫شهید باقر نگهداری💫 💌تاریخ تولد:۱۳۴۴ 💌تاریخ شهادت:۱۳۶۱ ✍دانش آموز سال چهارم دبیرستان در رشته علوم اقتصادی بود.دوستانش در آن سال شهادت می رسند و باقر بدون اطلاع خانواده به جبهه می رود و بی صبرانه انتظار شهادت را می کشد.🕊 📄در نامه ای به خانواده می نویسد: هر هفته در مدرسه گروهي از دوستان يکبار به جبهه حرکت مي کردند و من هم دائماً اين فکر را مي کردم که چرا من نروم مگر من از آنها عزيزترم مگر خون من رنگينتر است👌 تا اينکه موقعي که براي امتحانات رفته بودم ثبت نام کردم و روزي يک دفعه دو دفعه را به بسيج نيريز مي رفتم و حالا هم معتقد به هر چه خداوند قسمت کند هستم.✅ آفرين بر چينن پدران و مادراني که چنين عزيزاني تربيت کرده اند.خدا به آنان صبر و اجر عنايت و فقدان عزیزشان را به لطف خود جبران نمايد.تا چراغي🕯 فروزان براي هدايت و راهنمايي نسل آينده کشورمان باشند.🇮🇷 خانواده هاي داغدار آنها را از ياد نبريم و در رفع نگراني آنها باشيم و ياد و خاطره آنها را هميشه زنده نگهداريم.⚡ 🌺🌺 –—–—–—–🌱❤️🌱—–—–—–— @IslamLifeStyles_fars