eitaa logo
حجاب من ۲
117 دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
11.9هزار ویدیو
586 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 حجاب من 🇮🇷🇮🇷 اللهم عجل لولیک الفرج 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 مثل موسی اگر برای خدا خالص کنی خودت را، 🔹 خدا نیز تو را زیر پروبال محبت خودش گرم نگه میدارد 👈 و تمام دنیا و مقدرات را بسیج میکند تا پیش چشم خودِ خودش قد بکشی و بزرگ شوی 🌴 سوره طه 🌴 🕋 وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِي «39» ⚡️ترجمه: و من به لطف خود از تو بر دلهای دشمن و دوست محبت افکندم تا تو را دوست بدارند و تا تربیت و پرورشت زیر نظر من انجام گیرد. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @talangoremazhabi ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 🔻چرا نماز میخوانیم؟ 🔻استاد قرائتی ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @talangoremazhabi ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🌹 به قول شهید آوینی: اگر در جستجوی امام زمان هستی او را در میان سربازانش بجوی از نشانه‌های خاص آنان این‌ است که همچون نور ، دیگران را ظاهر می‌کنند خود را نمی‌بینند ... ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @talangoremazhabi ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
☀️ 🔔 ما ملت امام حسینیم ✅ امام حسین علیه السلام: ای مردم! در انجام کارهای نیک بر یکدیگر سبقت بگیرید و در سود بردن از پادشهای اخروی شتاب به خرج دهید. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @talangoremazhabi ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
بزگترين گناه : رو دادن به فامیل شوهر😁 بزرگترين جهاد : زندگي با قوم شوهر😂👍 بزرگترين كار : ادب كردن خواهرشوهر😁😜 بزرگترين هنر : كم كردن روي برادرشوهر😁 بزرگترين آرزو : نديدن بستگان شوهر😁 بزرگترين نعمت : نداشتن مادرشوهر😁 بزرگترين تفريح : خيط كردن جاري😁 حالا جرأت داری بفرست برای خانواده شوهر😁 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔 @khande_garya 💯
هدایت شده از پاسدار عشق
هربـٰار مـٰادرش‌ تمـٰاس‌ مۍگرفت‌ ڪاملا مودبـٰانہ‌ رفتار مۍڪرد.. اگر درازڪش‌ بود مۍنشسـت اگر نشستہ‌ بود مۍایستـٰاد مۍگفت: درستہ‌ کہ‌ مـٰادرم‌ نیست‌ و نمیبینہ‌ ولۍ خدا کہ‌ هسـت...シ!🌱" مرادی🌷 📎 📎 📎 』 ════════════ 🆔 @Pasdar_Eshgh
هدایت شده از پاسدار عشق
سر مهدی تشنه لب را به زانو گذاشته بودم . دیدم لب مهدی به هم می‌خوره؛ گوشم را نزدیک بردم؛ گفت: آقارضا سرم‌ را روی زمین بذار.... بیهوش بودم مهدی با لباس یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد، گفت: حضرت زهرا(س) میخواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم رو از روی زانوت رو زمین بزاری . ✍راوی: شهید رضا پور خسروانی 🌷 📎 📎 📎 』 ════════════ 🆔 @Pasdar_Eshgh
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
🔹کلام‌شهید ◽️به دخترش می‌گفت: وقتی گره‌هاے بزرگ به کارتون افتاد، از خانم‌فاطِمه‌زهرا(س) کمک بخواهید❗️ گره‌هاے کوچیک رو هم از شهدا بخواید براتون باز کنند ..❗️❕ 🔸شهیدحسین‌‌همدانی 🕊شادی‌روح‌بلندپروازشان‌صلوات ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
✍🏼 شهید شیعه؛ مهدی (ادواردو) آنیلی پسر مالک کارخانه فیات، علیرغم تمام امکانات، همیشه احساس می‌کرد گمشده‌ای دارد، و بالاخره آن را در داخل کتابخانه‌ای در نیویورک پیدا کرد و بعد هم مسلمان شد. ✨شهید ادواردو می‌گوید؛ "وقتی قرآن را برای اولین‌بار دیدم، متوجه شدم که این کلمات، کلمات ماورایی هستند، دیدم این همان چیزی است که من سالها در جستجویش بودم. اگر کسی صادقانه قرآن را بخواند، قرآن هدایتش می‌کند". ادواردو، همزمان با محروم شدن از تمام امتیازات خانوادگی، تصمیم گرفت به عنوان طلبه به قم بیاید. و این بهانه‌ای شد تا او را به شهادت رساندند و اَنگ خودکشی بر او زدند، در حالی‌که هیچ شواهدی از جمله کالبدشکافی، فیلم و.... دال بر خودکشی او موجود نبود. دوستان اردواردو، معتقدند او هرگز خودکشی نکرده، بلکه به خاطر ایمان و عقیده‌اش به شهادت رسیده است. سلام و درود خداوند بر روح مطهرش رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
سالگرد شهادت شهید سید کاظم کاظمی 🌱 یک شب در خواب دیدم که امام خمینی برایم هدیه‌ای فرستاده است که درون یک جعبه سبز رنگ بود. وقتی آن را باز کردم یک کتاب اصول کافی که حاشیه‌اش تماما مطلا بود در آن قرار داشت. من آن زمان یکه خوردم که چرا امام با علمی که دارد برای من اصول کافی فرستاده است چون من در خانه چندین جلد اصول کافی داشتم. زمانی که کتاب را باز کردم متوجه شدم که امام با خودکار سبز رنگ آن را به من هدیه کرده‌اند. پس از بیدار شدن این خواب را برای مادرم تعریف کردم که گفت: شاید همسرت «سید» است... راوی: همسر شهید 💚 تاریخ شهادت: ۶۴/۶/۲ 🥀 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
معرفی کتاب استعفای کارمند شماره ۶۵۸۱۹ 🌱 بریده ای از کتاب: آقا تو بگیر بگیر عملیات، غلامرضا دستش تیر خورد. اشاره کرد که این طرف عراقی‌ها هستند. من هم روی عینکم گل مالیده بود. گفتم: نمیبینم. می گفت: بزنش. گفتم: ای کاش به آقابراهیم گفته بودیم برای عینک‌هامان برف پاک کن می‌خرید‌. همه زدند زیر خنده. ابراهیم نیز دست‌ها را قلاب کرده بود در زانوها و با هر جمله علی، قهقهه‌‌اش بلندتر می‌شد. عملیات، موفقیت آمیز انجام شده بود و همگی سر کیف بودند. - آخر سر تو همان وضعیت بابا قوری، رفتم سر وقت عراقیه. پاهاش را گرفتم و کشیدمش توی آب. غلامرضا ضعف کرده بود. گفتم: تو برو تو قایق، بخواب که علی بیدار است. نگاه کرد به ابراهیم که بی سر و صدا همه صورتش چشم بود و به او نگاه می‌کرد. - آقا! شما چرا آن پسره ی بیچاره را از یقه‌‌اش گرفته بودید و می‌کشیدید زیر آب؟ ابراهیم خندید. چین‌های ریز گوشه چشم‌هاش، عمیق‌تر شد. - دیدی که، از آب می‌ترسید و هی خودش را می‌انداخت رو این و آن. یقه‌‌اش را گرفتم و کشیدمش زیر آب. فقط می‌خواستم بفهمد که با لباس غواصی خفه نمی‌شود. 🕊🌱 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b