✍ قصه درست از جایی تلخ شد;
که دینمان را ...
گذاشتیم سر طاقچه ! 🤕
و البته قبل آن ؛ کاملا شرحه شرحه اش کردیم! 😊 🔪🔪🔪
آخر چه معنی دارد دین خودش را بندازد وسط تماممممم روزمره گی های ما ؟! 😒
دین عزیز ! امشب #عروسی دعوتم ! لطفا بیخیال شو !💃💃💃
دین بزرگوار! با دوستانم میرویم #کوه! تو نیا لطفا ! 🙅
دین گرامی ! فردا #تولد🎉 دوستم است ! اما شما دعوت نیستی! 😌
ولی :
دین نازنینم امشب #شب_قدر است کجایییی😭😭😭
فردا #امتحان دارم کجاییییی😰😰
مادرم #حالش خوب نیست توبمان کنارم😞😞😞
کوتاهتر از دیوار تو دیواری نیست دین عزیز! 🙄
به هر جای زندگیت نگاه کنی؛ 👀به همین نتیجه میرسی!👌
که #دین را با معیار های خود دائم بالا و پایین میبریم⬇️⬆️
اگر بمن نشان دهی که کجای دین نامحرم و #نامحرم_تر داریم! خوشحال میشوم😊
اگر نشانم دهی پسرخاله ات با اسماعیل اقای بقال سرکوچه چه تفاوتی دارد🤔 (دررعایت پوشش تو)؛ خیلیییییی خوشحال میشوم! 😎
اگر نشانم دهی کجای دین ات نوشته با پسرعمویت بخند از ته دل😂 اما با صندوقدار فروشگاه محل نه!😠 بینهایت سپاسگذارم!🤗
اگر نشانم دهی کجای دین ات خوانده ای؛ که با شوهرخواهر خود شوخی کنیییی😜😉 بی حد و اندازه؛ ولی با شوهر خانم همسایه نه؛😡 ممنونت میشوم!!!🙏
نازنین خواهرم؛ برادرم .... !
مصداق این آیه نشو ❌👇
.... وَيَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَكفُرُ بِبَعضٍ وَيُريدونَ أَن يَتَّخِذوا بَينَ ذٰلِكَ سَبيلًا {۱۵۰/ نساء}
... و میگوند: «به بعضی ایمان میآوریم، و بعضی را انکار می کنیم» و میخواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند... !!!
🆔 @clad_girls
☝️بازسازی خونه عاطفه و مجتبی رو دیدی☝️
برو ببین تو ۵۰متر چه وسایلایی چیده😍
اگه خونت کوچیکه و وسایلات توش جا نمیشن یا میخوای دکور خونتو تغییر بدی حتما حتما اینجا عضو شو👇
کلی عکس #عروسی و #جهیزیه از تمامی #شهرها و #چیدمان_مدرن_منزل
🎀https://eitaa.com/joinchat/3746037781Cdd1f2cbf97🎀
👆👆👆👆👆👆
حاشیه جنجالی #نوید_محمدزاده 🔝
❌ #درآمد_بازیگران شبکه نمایش خانگی چقدر است؟ 😐
#مهریه_عجیب هنرمندان 😁
🔛 عکس #عروسی هنرمندان
ادعای عجیب #ریحانه_پارسا 😞
آخرین اخبار #سلبریتیهارو اینجا بخون👇
https://eitaa.com/joinchat/1213726825C2c52fb3d7f
حاشیه جنجالی #نوید_محمدزاده 🔝
❌ #درآمد_بازیگران شبکه نمایش خانگی چقدر است؟ 😐
#مهریه_عجیب هنرمندان 😁
🔛 عکس #عروسی هنرمندان
ادعای عجیب #ریحانه_پارسا 😞
آخرین اخبار #سلبریتیهارو اینجا بخون👇
https://eitaa.com/joinchat/1213726825C2c52fb3d7f
هدایت شده از کلاس مجردها
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#زندگینامه_شهید_محسن_حججی
#قسمت_هشتم
#ماجرای_آشنایی_شهیدحججی_باهمسرش😍
💢از زبان همسر شهید💢
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
روز #عروسی ام بود. از آرایشگاه که بیرون آمدم، نشستم توی ماشین محسن. اقوام و آشناها هم با ماشینهایشان آمده بودند عروس کشان. 😍
ما راه افتادیم و آنها هم پشت سرمان آمده اند.
عصر بود. وسط راه محسن لبخندی زد و به من گفت:
"زهرا، میای همه شون رو قال بزاریم؟"
گفتم: "گناه دارن محسن. "😅
گفت: "بابا بیخیال. "
یکدفعه پیچید توی یک فرعی.
چندتا از ماشینها دستمان را خواندند. 😁 آمدن دنبالمان😃
توی شلوغی خیابان ها و ترافیک، #محسن راه باریکی پیدا کرد و از آنجا رفت.
همانها را هم قال گذاشت. 😁👌🏻
#خوشحال_بود قاه داشت میخندید. 🤩
دیگر نزدیکیهای غروب بود داشتن #اذان_مغرب می گفتند.
محسن و رو ترمز و ماشین را گوشه خیابان نگه داشت. 😊
حس و حال خاصی پیدا کرده بود. دیگر مثل چند دقیقه قبل #خوشحال_نبود و #نمی_خندید.😢
رو کرد به من گفت: "زهرا الان بهترین موقع برای #دعا کردن بیا برای هم دعا کنیم. "😇
.
بعد گفت: "من دعا می کنم تو آمین بگو خدایا شهادت نصیب من بکن. "
دلم هری ریخت پایین. 😨
اشکام سرازیر شد. مثل شب عقد،دوباره حرف شهادت را پیش کشیده بود.😢
من تازه عروس باید #شب_عروسی هم برای #شهادت شوهرم دعا میکردم‼️
اشک هایم بیشتر بارید.
نگاهم کرد و خندید و گفت:" گریه نکن این همه پول آرایشگاه دادم، داری همش را خراب میکنی. "😅
خودم را جمع و جور کردم.
دلم نیومد دعایش را بدون آمین بگذارم،
گفتم: " ان شاالله به آرزویی که داری برسی.
فقط یک شرط داره. 😌
اگه شهید شدی، باید همیشه پیشم باشی. تو سختی ها و تنهایی ها. باید ولم نکنی. باید مدام حست کنم. قبول؟"😊😌
سرش را تکان داد و گفت: " قبول. "
گفتم: "یه شرط دیگه هم دارم. اگر شهید شدی ،باید سالم برگردی. باید بتونم صورت و چهره را ببینم. " گفت: "باز هم قبول. "😊
نمی دانستم…نمی دانستم این یکی را روی حرفش نمی ایستد و زیر قولش میزند! 😔
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
☜【کلاس مجردها】
https://eitaa.com/joinchat/449576986C29c5e50e56
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
هدایت شده از کلاس مجردها
✅ #شهاب_مرادی: برای انتخاب درست باید چه نکاتی را مدنظر قرارداد؟
💠 #انتخاب_همسر به مجموعهای از مهارتها نیاز دارد. مثلا فرد قبل از انتخاب همسر باید بدبین باشد، اما پس از انتخاب همسر بايد تعامل و تفاهم كند و پس از #عروسی هم باید کاملاً خوشبینی حاکم باشد. پس از عروسي بايد خودخواهی برود و فداکاری جایگزین آن شود. جاي توجه به مسائل «خودم» #قبل_از_ازدواج است، اما متأسفانه جوانان ما، قبل از انتخاب همسر، کاملاً ایثارگر هستند، اما بعد از انتخاب همسر میپرسند پس خودم چی؟ برخی از ازدواج، برداشت اشتباهی دارند. مثلاً وقتي #پسر فردی شرور است، میگویند با ازدواج خوب میشود! ولي ازدواج که برای خوب شدن پسر نیست. ازدواج میکند و اوضاع بدتر هم میشود.
❓ این عدم توانایی انتخاب درست از کجا ناشی میشود؟ چرا ما متوجه نمیشویم که بیشتر #طلاق ها از همین مورد ناشی میشود؟
🌹 در جامعه با یک آمار چهار میلیونی از زنانی روبهرو هستيم كه هميشه دختران و #خانواده های آنها اغلب دلایلی همچون اعتیاد، خشونت، و محدود کردن، را علت طلاق می دانند در حالی که مشکل اعتیاد است. پسرها و خانواده آنها نيز اغلب پاسخ میدهند: به دلیل مشکلات روحی و روانی #دختر! اما کمتر میشنویم كه بگویند من طلاق گرفتم، چون انتخاب همسر بلد نبودم؛ چون خانواده بلد نبودند از من حمایت کنند و بلد نبودند از من در انتخاب همسر پشتیبانی کنند.
⭕️ هیچکس نميگويد من طلاق گرفتم چون در مرحله انتخاب همسر مشکل داشتم. كمتر كساني هستند كه بگویند ما انتخابمان خوب بود، اما آن عواملی که میتوانست ما را در کنار هم خوب نگه دارد، نمیشناختیم یا مهارتهای لازمش را نداشتیم بسيار كمتر ميشنويم كه كسي بگويد «من هم سهمی در طلاق داشتم». در مشاورهها کم میشنویم که بگوید من آمدهام تا سهم خودم را شناسایی و ضعفهایم را جبران کنم.
☜【کلاس مجردها】
https://eitaa.com/joinchat/449576986C29c5e50e56
💖💍💖💍💖💍💖💍💖💍💖
هدایت شده از کلاس مجردها
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#زندگینامه_شهید_محسن_حججی
#قسمت_هشتم
#ماجرای_آشنایی_شهیدحججی_باهمسرش😍
💢از زبان همسر شهید💢
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
روز #عروسی ام بود. از آرایشگاه که بیرون آمدم، نشستم توی ماشین محسن. اقوام و آشناها هم با ماشینهایشان آمده بودند عروس کشان. 😍
ما راه افتادیم و آنها هم پشت سرمان آمده اند.
عصر بود. وسط راه محسن لبخندی زد و به من گفت:
"زهرا، میای همه شون رو قال بزاریم؟"
گفتم: "گناه دارن محسن. "😅
گفت: "بابا بیخیال. "
یکدفعه پیچید توی یک فرعی.
چندتا از ماشینها دستمان را خواندند. 😁 آمدن دنبالمان😃
توی شلوغی خیابان ها و ترافیک، #محسن راه باریکی پیدا کرد و از آنجا رفت.
همانها را هم قال گذاشت. 😁👌🏻
#خوشحال_بود قاه داشت میخندید. 🤩
دیگر نزدیکیهای غروب بود داشتن #اذان_مغرب می گفتند.
محسن و رو ترمز و ماشین را گوشه خیابان نگه داشت. 😊
حس و حال خاصی پیدا کرده بود. دیگر مثل چند دقیقه قبل #خوشحال_نبود و #نمی_خندید.😢
رو کرد به من گفت: "زهرا الان بهترین موقع برای #دعا کردن بیا برای هم دعا کنیم. "😇
.
بعد گفت: "من دعا می کنم تو آمین بگو خدایا شهادت نصیب من بکن. "
دلم هری ریخت پایین. 😨
اشکام سرازیر شد. مثل شب عقد،دوباره حرف شهادت را پیش کشیده بود.😢
من تازه عروس باید #شب_عروسی هم برای #شهادت شوهرم دعا میکردم‼️
اشک هایم بیشتر بارید.
نگاهم کرد و خندید و گفت:" گریه نکن این همه پول آرایشگاه دادم، داری همش را خراب میکنی. "😅
خودم را جمع و جور کردم.
دلم نیومد دعایش را بدون آمین بگذارم،
گفتم: " ان شاالله به آرزویی که داری برسی.
فقط یک شرط داره. 😌
اگه شهید شدی، باید همیشه پیشم باشی. تو سختی ها و تنهایی ها. باید ولم نکنی. باید مدام حست کنم. قبول؟"😊😌
سرش را تکان داد و گفت: " قبول. "
گفتم: "یه شرط دیگه هم دارم. اگر شهید شدی ،باید سالم برگردی. باید بتونم صورت و چهره را ببینم. " گفت: "باز هم قبول. "😊
نمی دانستم…نمی دانستم این یکی را روی حرفش نمی ایستد و زیر قولش میزند! 😔
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
☜【کلاس مجردها】
https://eitaa.com/joinchat/449576986C29c5e50e56
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊