eitaa logo
حجاب من ۲
118 دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
11.9هزار ویدیو
586 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 حجاب من 🇮🇷🇮🇷 اللهم عجل لولیک الفرج 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی‌از‌رفقا‌میگفت:🧔🏻 "قصد داشتم💍 گفتم‌برم و‌از‌امام‌رضا(ع)… یه‌زن‌خوب‌بخوام...❗️ رفتم ودرخواستمو‌به‌آقا‌گفتم... شب‌شد‌و‌جایی‌واسه‌خواب‌نداشتم...☹️ هر‌جای‌حرم‌که‌میخوابیدم...💤 خادما‌ هی‌میگفتن‌که...😢 "آقا‌بلند‌شو..." متوجه‌شدم‌کنار‌پنجره‌فولاد… یه‌عده‌با‌پارچه‌سبز‌خودشونو‌به‌نیت‌شفا‌بستن… کسی‌هم‌کاری‌به‌کارشون‌نداره. رفتم‌یه‌پارچه‌سبز‌گیر‌آوردم‌و....... تاااا‌صبح‌راحت‌خوابیدم...❗️ صبح‌شد...پارچه‌رو‌وا‌کردم...🌱 پا‌شدم‌که‌برم‌دنبال‌کار‌و‌زندگیم... چشتون‌روز‌بد‌نبینه…😧 یهو‌یکی‌داد‌زد : "آی‌ملت…شفا‌گرررفت…😱 به‌ثانیه‌نکشید،‌ریختن‌سرم‌و...😭 نزدیک‌بود‌لباسامو‌پاره‌پوره‌کنن‌که… خادما‌به‌دادم‌رسیدن‌و‌بردنم‌مرکز‌ثبت‌شفا یافتگان…❗️ "مدارک‌پزشکیتو‌بده‌تا‌پزشکای‌ما؛ مریضی‌و‌ادعای‌شفا‌گرفتنتو‌تأیید‌کنن..." "آقا‌بیخیاااال😳…شفا‌کدومه…⁉️ خوابم‌میومد،جا‌واسه‌خواب‌نبود... رفتم‌خودمو‌بستم‌به‌پنجره‌فولاد‌و‌خوابیدم😴… همین" تاااا‌اینو‌گفتم… یه‌چک‌خوابوند‌درِ‌گوشم‌و‌گفت: "تا‌تو‌باشی‌دیگه‌با‌احساسات‌مردم‌بازی‌نکنی"🤕 خیلی‌دلم‌شکست💔 رفتم‌دم‌پنجره‌فولاد‌و‌بابغض‌گفتم: "آقا؛دستت‌درد‌نکنه...دمت‌گرم💔 زن‌که‌بهمون‌ندادی‌هیچ… یه‌کشیده‌آب‌دار‌هم‌خوردیم.🤦🏻‍♂ همینجور‌که‌داشتم‌نِق‌میزدم… یهویکی‌زد‌رو‌شونم‌وگفت: "سلام‌پسرم❗️ "مجرّدی⁉️" گفتم‌آره؛ "من‌یه‌دختر‌دارم‌ودنبال‌یه‌دوماد‌خوب‌میگردم☺️ اومدم‌حرم‌که‌یه‌دوماد‌خوب‌پیداکنم؛ تو‌رو‌دیدم‌وبه‌دلم‌افتاد‌بیام‌سراغت... خلاااااصهههه... تا‌اینکه‌شدیم‌دوماد‌این‌حاج‌آقا🤵🏻 بعد‌ازدواج با‌خانومم‌اومديم‌حرم... از‌آقا‌تشکر‌كردم‌و‌گفتم: "آقا،ما‌حاضریما...😂 یه‌سیلی‌دیگه‌بخوریم‌و یه‌زن‌خوب‌دیگه‌هم‌بهمون‌بدیا😜😂 (به‌روایت‌آقا‌ی‌موسوی‌زاده)
یکی‌از‌رفقا‌میگفت:🧔🏻 "قصد داشتم💍 گفتم‌برم و‌از‌امام‌رضا(ع)… یه‌زن‌خوب‌بخوام...❗️ رفتم ودرخواستمو‌به‌آقا‌گفتم... شب‌شد‌و‌جایی‌واسه‌خواب‌نداشتم...☹️ هر‌جای‌حرم‌که‌میخوابیدم...💤 خادما‌ هی‌میگفتن‌که...😢 "آقا‌بلند‌شو..." متوجه‌شدم‌کنار‌پنجره‌فولاد… یه‌عده‌با‌پارچه‌سبز‌خودشونو‌به‌نیت‌شفا‌بستن… کسی‌هم‌کاری‌به‌کارشون‌نداره. رفتم‌یه‌پارچه‌سبز‌گیر‌آوردم‌و....... تاااا‌صبح‌راحت‌خوابیدم...❗️ صبح‌شد...پارچه‌رو‌وا‌کردم...🌱 پا‌شدم‌که‌برم‌دنبال‌کار‌و‌زندگیم... چشتون‌روز‌بد‌نبینه…😧 یهو‌یکی‌داد‌زد : "آی‌ملت…شفا‌گرررفت…😱 به‌ثانیه‌نکشید،‌ریختن‌سرم‌و...😭 نزدیک‌بود‌لباسامو‌پاره‌پوره‌کنن‌که… خادما‌به‌دادم‌رسیدن‌و‌بردنم‌مرکز‌ثبت‌شفا یافتگان…❗️ "مدارک‌پزشکیتو‌بده‌تا‌پزشکای‌ما؛ مریضی‌و‌ادعای‌شفا‌گرفتنتو‌تأیید‌کنن..." "آقا‌بیخیاااال😳…شفا‌کدومه…⁉️ خوابم‌میومد،جا‌واسه‌خواب‌نبود... رفتم‌خودمو‌بستم‌به‌پنجره‌فولاد‌و‌خوابیدم😴… همین" تاااا‌اینو‌گفتم… یه‌چک‌خوابوند‌درِ‌گوشم‌و‌گفت: "تا‌تو‌باشی‌دیگه‌با‌احساسات‌مردم‌بازی‌نکنی"🤕 خیلی‌دلم‌شکست💔 رفتم‌دم‌پنجره‌فولاد‌و‌بابغض‌گفتم: "آقا؛دستت‌درد‌نکنه...دمت‌گرم💔 زن‌که‌بهمون‌ندادی‌هیچ… یه‌کشیده‌آب‌دار‌هم‌خوردیم.🤦🏻‍♂ همینجور‌که‌داشتم‌نِق‌میزدم… یهویکی‌زد‌رو‌شونم‌وگفت: "سلام‌پسرم❗️ "مجرّدی⁉️" گفتم‌آره؛ "من‌یه‌دختر‌دارم‌ودنبال‌یه‌دوماد‌خوب‌میگردم☺️ اومدم‌حرم‌که‌یه‌دوماد‌خوب‌پیداکنم؛ تو‌رو‌دیدم‌وبه‌دلم‌افتاد‌بیام‌سراغت... خلاااااصهههه... تا‌اینکه‌شدیم‌دوماد‌این‌حاج‌آقا🤵🏻 بعد‌ازدواج با‌خانومم‌اومديم‌حرم... از‌آقا‌تشکر‌كردم‌و‌گفتم: "آقا،ما‌حاضریما...😂 یه‌سیلی‌دیگه‌بخوریم‌و یه‌زن‌خوب‌دیگه‌هم‌بهمون‌بدیا😜😂 (به‌روایت‌آقا‌ی‌موسوی‌زاده)