eitaa logo
حجاب من ۲
118 دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
11.9هزار ویدیو
586 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 حجاب من 🇮🇷🇮🇷 اللهم عجل لولیک الفرج 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
☺️☺️☺️☺️ حرف های عالی👇👇👇👇👇👇👇👇👇 حتما کامل بخوانید
چـادرٺ🖤 حالِ مرا ازقبل بهٺرمےڪند😌 قرصِ ماهَم🌙، اینکہ ابرےمیشوےزیباٺری😇 من ٺیمّم مےڪنم👐🏻 باخاڪ پای چادرٺ🖤🍃 آن زمانیکہ بہ سوی قبلہ رو مےآورے☺️ ••࿐
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این اشک های ما طبیعی نیست ...💔🖤 🔹نشرحداکثری🌸 🍃🥀 ⎛ #ʝσiŋ ↯ ✨⎠ 『
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌∞♥∞ °•|📲|•° استوری 🍃 به بخشش خدا ایمان داشته باشیم 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀وقتی با خدا حرف می زنی،🥀 🥀هیچ نفسی هدر نمی رود🥀 🥀وقتی منتظر خدا باشی🥀 🥀هیچ لحظه ای تلف نمی شود🥀. 🥀وقتی به خدا "اعتماد" کنی،🥀 🥀هرگز شکست را نخواهی دید.🥀 🥀خدا هیچ چیز را از🥀 دست نخواهی داد...💔
⚠️🌿 تا‌سف‌آور‌است‌‌‌💔 ڪار‌انسانۍ‌ڪه،برای‌سبڪ‌ڪردن‌ بدنش‌دوساعت‌برروۍ‌تردمیݪ‌میدود اما.. براے‌سبڪ‌ڪردن‌بار‌گناهانش‌ دو‌دقیقه‌دربرابر‌پروردگار‌نمۍ‌ایستد
خلوت‌نشینِ باور تنهایي‌ام تویی ای سبزپوش كعبه دل‌ها ظهور كن 🌱🌸 | | •
🌈😇 یادتان باشد لباس مشکی ام را تا کنید گوشه ای از قبر من این جامه را هم جا کنید کاش من در شام تاسوعا بمیرم تا شما خرجیم را نذر خرج ظهر عاشورا کنید🌿🌱
یکی‌از‌رفقا‌میگفت:🧔🏻 "قصد داشتم💍 گفتم‌برم و‌از‌امام‌رضا(ع)… یه‌زن‌خوب‌بخوام...❗️ رفتم ودرخواستمو‌به‌آقا‌گفتم... شب‌شد‌و‌جایی‌واسه‌خواب‌نداشتم...☹️ هر‌جای‌حرم‌که‌میخوابیدم...💤 خادما‌ هی‌میگفتن‌که...😢 "آقا‌بلند‌شو..." متوجه‌شدم‌کنار‌پنجره‌فولاد… یه‌عده‌با‌پارچه‌سبز‌خودشونو‌به‌نیت‌شفا‌بستن… کسی‌هم‌کاری‌به‌کارشون‌نداره. رفتم‌یه‌پارچه‌سبز‌گیر‌آوردم‌و....... تاااا‌صبح‌راحت‌خوابیدم...❗️ صبح‌شد...پارچه‌رو‌وا‌کردم...🌱 پا‌شدم‌که‌برم‌دنبال‌کار‌و‌زندگیم... چشتون‌روز‌بد‌نبینه…😧 یهو‌یکی‌داد‌زد : "آی‌ملت…شفا‌گرررفت…😱 به‌ثانیه‌نکشید،‌ریختن‌سرم‌و...😭 نزدیک‌بود‌لباسامو‌پاره‌پوره‌کنن‌که… خادما‌به‌دادم‌رسیدن‌و‌بردنم‌مرکز‌ثبت‌شفا یافتگان…❗️ "مدارک‌پزشکیتو‌بده‌تا‌پزشکای‌ما؛ مریضی‌و‌ادعای‌شفا‌گرفتنتو‌تأیید‌کنن..." "آقا‌بیخیاااال😳…شفا‌کدومه…⁉️ خوابم‌میومد،جا‌واسه‌خواب‌نبود... رفتم‌خودمو‌بستم‌به‌پنجره‌فولاد‌و‌خوابیدم😴… همین" تاااا‌اینو‌گفتم… یه‌چک‌خوابوند‌درِ‌گوشم‌و‌گفت: "تا‌تو‌باشی‌دیگه‌با‌احساسات‌مردم‌بازی‌نکنی"🤕 خیلی‌دلم‌شکست💔 رفتم‌دم‌پنجره‌فولاد‌و‌بابغض‌گفتم: "آقا؛دستت‌درد‌نکنه...دمت‌گرم💔 زن‌که‌بهمون‌ندادی‌هیچ… یه‌کشیده‌آب‌دار‌هم‌خوردیم.🤦🏻‍♂ همینجور‌که‌داشتم‌نِق‌میزدم… یهویکی‌زد‌رو‌شونم‌وگفت: "سلام‌پسرم❗️ "مجرّدی⁉️" گفتم‌آره؛ "من‌یه‌دختر‌دارم‌ودنبال‌یه‌دوماد‌خوب‌میگردم☺️ اومدم‌حرم‌که‌یه‌دوماد‌خوب‌پیداکنم؛ تو‌رو‌دیدم‌وبه‌دلم‌افتاد‌بیام‌سراغت... خلاااااصهههه... تا‌اینکه‌شدیم‌دوماد‌این‌حاج‌آقا🤵🏻 بعد‌ازدواج با‌خانومم‌اومديم‌حرم... از‌آقا‌تشکر‌كردم‌و‌گفتم: "آقا،ما‌حاضریما...😂 یه‌سیلی‌دیگه‌بخوریم‌و یه‌زن‌خوب‌دیگه‌هم‌بهمون‌بدیا😜😂 (به‌روایت‌آقا‌ی‌موسوی‌زاده)