- ژیپسوفیلا '
محمد حسین جانم ! پیش مادرمون نشستی :) . . دعا یادت نره ها داداشی .
فراموشمون نکنی آقامحمدحسین !
محمد حسین خادم هییت بود ..
منم خادم هییتم ..
مادر جان؛
میشه بگی چجوری واسه بچه هات نوکری کرد؟
میشه بگی چجوری واست اشک میریخت؟
میشه بگی چجوری از گریه کنای حسینت پذیرایی میکرد؟
در کل، چجوری دلبری کرد که تو خریدیش؟
- ژیپسوفیلا '
محمد حسین خادم هییت بود .. منم خادم هییتم .. مادر جان؛ میشه بگی چجوری واسه بچه هات نوکری کرد؟ میشه
روی سنگ ِ مزارش اینجوری نوشته شده "
خانه زهرا گلستان بود اما حیف سوخت .
من به عشق ِ مرتضی در این گلستان سوختم
زخمهای ِ پیکرم فریاد میزد یاعلی !
همچو عباس در تیر باران سوختم "
- ژیپسوفیلا '
محمد حسین خادم هییت بود .. منم خادم هییتم .. مادر جان؛ میشه بگی چجوری واسه بچه هات نوکری کرد؟ میشه
میشه منم بخری؟ . .
اوه نه یادم نبود من حتی توفیق نداشتم بیام تو روضه ات اشک بریزم، چه برسه به خادمی :)💔
- ژیپسوفیلا '
محمد حسین من با وفا تر از این حرفاست .
خودمون که نه !
ولی دلمون امشب تهران ِ
حوالی ِ مزار محمد حسین :))
خلاصه که آقا محمد حسین؛
خواسته امشبم از تو اینه که
به عنوان ِ یه خادم ِ کاربلد هییت،
بهم یاد بده چجوری دل
حضرت زهرا رو بدست بیارم !
- ژیپسوفیلا '
خلاصه که آقا محمد حسین؛ خواسته امشبم از تو اینه که به عنوان ِ یه خادم ِ کاربلد هییت، بهم یاد بده چجو
فقط بگو چه فرقی با بقیه خادما داشتی که حضرت زهرایی شدی !
همین :)
Mahmood Karimi - Che Fatemiyei Shod (320).mp3
6.4M
چہ فاطمیه ایی شد امسال . .
در پی اختشاشات سال ِ ۹۶ . .
فاطمیه بود و محمد حسین خادم ِ هییت :)
آقا محمد حسین ِ بسیجیمون وقتی از هییت برمیگرده
پیجش میکنن که بیان خیابان گلستان .
تو خیابون، بیشتر از ۲۰۰۰ درویش گنابادی، با اسحله سرد، گرم، قمه، نیزه و . . حمله میکنن به ماموران امنیتی .
همه ی مامورا هم خلع سلاح بودن
خلاصه که یه ماشین سمند از بیش درویش ها با سرعت زیادی میاد جلو تا راهو واسه این وحشیا وا کنه
محمد حسین از دور که داشته میومده میاد تا ماشینو متوقف کنه .
درویشا میزننش زمین...
خلاصه که به همه بسیجی ها و مامورا دستور عقب نشینی میدن، ولی محمد حسین گیر افتاده :)))💔
بیش از ۴۰ ضربه قمه ! 💔
بیش از ۲۰ ضربه نیزه ! 💔
و. . .
خالی کردن چشم ِ قشنگش با میخ ِ گداخته =)))
خب این گنابادی ها معلومه از مادر کینه داشتن . .
و این کینه روی خادم ِ هییت ِ مادر هم پیاده میشه !
- ژیپسوفیلا '
همه چیز خوبہ:)!
- میرسد این غمهای بی پایان به پایان غم مخور !
نه کسی منتظر است
نه کسی چشم به راه . .
نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه
بین عاشق شدن و مرگ مگر فرقی هست؟
وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه
- ژیپسوفیلا '
𝓳𝓵𝓹𝓼𝓸𝓯𝓲𝓵𝓪
همه ی ما یکی و قبلا داشتیم
کہ جونمون براش در میرف !
و الان دیگہ مردنشم واسمون مهم نیست . .
با دشمن ِ قدیمیت دوست میشی
و از کسی متنفر میشی که یه زمانی
باهاش فاب بودی !
عاشق ِ کسی میشی که قبلا نمیشناختیش
و عشق ِ قدیمیتو به کل فراموش میکنی !
زمان عجب چیز ِ عجیبیہ . .