eitaa logo
روایتی‌نو | ✍سید سعید زهرایی
401 دنبال‌کننده
722 عکس
427 ویدیو
79 فایل
▪️کارشناس علوم سیاسی و اجتماعی 📌محور فعالیت: ۱.علوم سیاسی ۲.اندیشه‌ اسلامی ۳.مبانی انقلاب اسلامی ۴.اقتصاد مقاومتی ۵.امنیت ملی و بین‌الملل 🗞کانال اصوات و متون دروس زهرایی: @B_zahraii135 📩راه ارتباطی: [کانال توسط ادمین مديريت می‌شود] @abdoreza885
مشاهده در ایتا
دانلود
صبا به لطف بگو آن غزالِ رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️کار دنیارو میبینی فاطمه... _اما یکی چیزی بگم مادر؟! خداوند گفته است: وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ (10ضحی) گدایی آمده است و از شما حال خوب میخواهد، او را رد مکن! به قول : به ملازمان سلطان که رساند این دعا را؟ که به شُکرِ پادشاهی ز نظر مران گدا را همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایان بنوازد آشنا را
ماجرایِ دلِ خون گشته نگویم با کس زان که جز تیغِ غمت نیست کسی دَمسازم
3.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شکر خدا که از مدد بخت کارساز بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار در گردشند بر حسب اختیار دوست
‏گرچه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم..
3.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شکر خدا که از مدد بخت کارساز بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار در گردشند بر حسب اختیار دوست
▪️ ، بعد از فوت پسرش، غزلی میگوید که حرف دل ارباب ما در ظهر عاشورا بر بالین فرزندش است. اما این کجا و آن کجا... بلبلی خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد بادِ غیرت به صدش خار پریشان‌دل کرد طوطیی را به خیالِ شکری دل خوش بود ناگَهَش سیلِ فنا نقشِ اَمَل، باطل کرد قُرَّةُ الْعینِ من آن میوهٔ دل یادش باد که چه آسان بشد و کارِ مرا مشکل کرد ساروان بارِ من افتاد، خدا را مددی که امیدِ کَرَمَم همرهِ این مَحمِل کرد رویِ خاکیّ و نمِ چشمِ مرا خوار مدار چرخ فیروزه طربخانه از این کَهگِل کرد آه و فریاد که از چشمِ حسودِ مهِ چرخ در لحد، ماهِ کمان ابرویِ من منزل کرد نزدی شاهرخ و فوت شد امکان حافظ چه کنم؟ بازی ایام مرا غافل کرد 📂 روایتی‌نو را دنبال کنید: https://eitaa.com/J_T_zahraii135
که بَرَد به نزد شاهان ز من گدا پیامی که به کوی مِی‌فروشان دو هزار جم به جامی شده‌ام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم که به همت عزیزان برسم به نیک‌نامی
ماجرایِ دلِ خون گشته نگویم با کس زان که جز تیغِ غمت نیست کسی دَمسازم
گر بَرکَنَم دل از تو و بَردارم از تو مِهر آن مِهر بَر کِه افکنم؟ آن دل کجا بَرَم؟
کسی که از رهِ تقوا قدم برون ننهاد به عزمِ میکده اکنون رهِ سفر دارد دل‌ِ شکستهٔ به خاک خواهد برد چو لاله، داغ هوایی‌، که بر جگر دارد @j_t_zahraii135
5.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مردی ز کنندهٔ در خیبر پرس اسرار کرم ز خواجهٔ قنبر پرس گر طالب فیض حق به صدقی حافظ سر چشمهٔ آن ز ساقی کوثر پرس 📂 روایتی‌نو را دنبال کنید: https://eitaa.com/j_t_zahraii135