eitaa logo
جهاد تبیینJahaadtabyyn
171 دنبال‌کننده
23.9هزار عکس
22.8هزار ویدیو
97 فایل
مذهبی،سیاسی،قرآنی،اخبار،احادیث،نهج البلاغه،ورزشی،اطلاعات عمومی،اخبار،خنده،بهداشتی،سلامتی،حوادث و ...(موارد هنجار شکن و ضد اخلاقی، اسلامی، ولایی و قوانین ج ا ا توسط مدیران قابل حذف و پاک کردن در اسرع وقت در کانال است)جهاد تبیین فریضه ای قطعی،فوری و عینیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال خبری 20:03
🔴عالیجنابانی که خنده هاتون با بیگانگان هست و اخمتون برا ملت شریف ایران اسلامی اسم شماها رو باید حتما تو کتابای تاریخی ثبت کنن نه از جهت خدماتتون، بلکه از لحاظ خسارات جبران‌ناپذیری که به مملکت وارد کردین ملت شریف ایران اسلامی هیچگاه فراموش نخواهند کرد...هیچگاه 🔗 Nima 🔖کانال خبری 20:30👇 🌐 eitaa.com/joinchat/2748973056C49bc959112
*خاطره ای شنیدنی از استاد ادب پارسی "شفیعی کدکنی"* : چند روزی به آمدن عید مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثراً به شهرها و شهرستان های خودشان رفته و یا گرفتار کارهای عید بودند؛ اما استاد بدون هیچ تاخیری سر کلاس آمد و شروع به درس دادن کرد ... بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از شاگردان خیلی آرام گفت: «استاد آخر سال است؛ دیگر بس است!». استاد هم دستی به سر خود کشید! و عینکش را از روی چشمانش برداشت و همین طور که آن را روی میز می گذاشت، خودش هم برای اولین بار روی صندلی جا گرفت. استاد 50 ساله‌ با آن کت قهوه‌ای سوخته‌ که به تن داشت، گفت: «حالا که تونستید من را از درس دادن بیاندازید، بگذارید خاطره ای را برایتان تعریف کنم: من حدوداً 21 یا 22 ساله بودم، مشهد زندگی می کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند، با دست های چروک خورده و آفتاب سوخته، دست هایی که هر وقت آنها را می دیدم دلم می خواست ببوسمشان، بویشان کنم؛ کاری که هیچ وقت اجازه به خود ندادم با پدرم بکنم! اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام، بو می کردم و در آخر بر لبانم می گذاشتم. استاد اکنون قدری با بغض کلماتش را جمله می کند: نمی دانم شما شاگردان هم به این پی برده اید که هر پدر و مادری بوی خاصّ خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه زمانی که نبود و دلتنگش می شدم از چادر کهنه سفیدی که گل های قرمز ریز روی آن نقش بسته بود حس می کردم، چادر را جلوی دهان و بینی‌ام می گرفتم و چند دقیقه با آن نفس می کشیدم... اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچ وقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم؛ جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم. نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم. از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم... استاد حالا خودش هم گریه می کند... پدرم بود، مادر هم او را آرام می کرد، می گفت: آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم!... اما پدر گفت: خانم! نوه های ما، در تهران بزرگ شده اند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما... حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های پدر را از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود، کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم، روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوه های پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم. آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قد که هر کدام به راحتی، با لفظ "عمو" و "دایی" خطابم می کردند. پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد؛ 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد. اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس. بعد از کلاس، آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش؛ رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد. گفتم: این چیست؟ گفت: "باز کنید؛ می فهمید". باز کردم، 900 تومان پول نقد بود! گفتم: این برای چیست؟ گفت: "از مرکز آمده است؛ در این چند ماه که شما اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند؛ برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند." راستش نمی دانستم که این چه معنی می تواند داشته باشد؟! فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید 1000 تومان باشد، نه 900 تومان! مدیر گفت: از کجا می دانی؟ کسی به شما چیزی گفته؟ گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین. در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام می‌گیرد و خبرش را به من می دهد. روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم، درست گفتی! هزار تومان بوده نه نهصد تومان! آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود، که خودم رفتم از او گرفتم؛ اما برای دادنش یک شرط دارم... گفتم: "چه شرطی؟" گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟! گفتم: هیچ شنیده ای که خدا 10 برابر عمل نیکوکاران، به آن ها پاداش می دهد؟! (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها – قرآن کریم، سوره انعام، آیه160) رفتار ما با پدر و مادرمان سرمشق رفتار فرزندانمان خواهد بود.. شادی پدران و مادرانی ک در کنارمان نیستند و با خاطراتشان زندگی می کنیم، صلوات.
هدایت شده از اعجازهای الهی
✨﷽✨ حکایت جوان خدا ترس حتما بخوانید ✨✨✨✨✨✨ ___________________ سلمان یکی از یاران پیامبر ص تعریف کرده روزی از بازار آهنگران کوفه می گذشت. جوانی نقش زمین شده بود و مردم دورش را گرفته بودند. سلمان از گرمای کوره ها، عرق از پیشانی اش سرازیر بود. هر کس درباره جوان سخنی می گفت. ____________________ یکی می گفت: دچار تشنج شده است. دیگری می گفت: جن زده شده است. سلمان از میان جمعیت گذشت و کنار جوان نشست. او چشم خود را از هم گشود و گفت: من هیچ کسالتی ندارم، ولی اینان گمان می کنند بیمارم. ______________________ با شگفتی پرسید: پس چرا از حال رفتی و بر زمین افتادی؟ گفت: از بازار می گذشتم، صدای چکش های آهنین بر آهن های گداخته، مرا به یاد سخن خدا انداخت که فرمود: و لهم مقامع من حدید ( حج/21) یعنی: و برای دوزخیان، گرزهایی آهنین است. _____________________ منبع : ترجمه تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 399 ‌‌💌 @eejazelahi °۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩° 🌟💠🌓💠🌟
هدایت شده از @AntiBBC
واکنش علی مطهری به ماجرای کلیپ منتشر شده از او علی مطهری: با یک پسر مزاح کردم نه دختر! نماینده تهران در مجلس: لازم به توضیح است که مزاح مورد نظر با یک دانشجوی پسر بوده است نه دانشجوی دختر.از دعوت کننده و برگزارکننده این برنامه انتظار چنین رفتاری نمی رفت/فارس پ؛ ن؛ اصلا پسر هم باشه! ایا در یک محیط عمومی که کلی دختر و پسر نشستن باید هر سخنی را گفت!؟اونم توسط یک نماینده مجلس! @AntiBBC
هدایت شده از تحلیلگر ۵۷
🔴 وحشت برخی کاربران از شنیدن اعلام وصول طرح در جلسه علنی امروز مجلس، متحیر گشته و در اقدامی خودجوش درحال ارسال پیامک و مطالبه از نمایندگان خود در مجلس شورای اسلامی برای مخالفت با این طرح ضد هستند. سوالی که ذهن مردم را به خود درگیر کرده است، این است که چرا مجلس علیه شفافیت است و مگر چه اتفاقی افتاده که برخی نمایندگان از انتشار آن می‌ترسند. برخی تحليل ها حاکی از آن است که بعد از دستگیری ، تحرکاتی در بین برخی افراد مشاهده شده که گویا به خاطر ترس از افشای جزئیات و اعترافات زم، به دنبال محدود کردن دستگاه های ذیصلاح در انتشار اعترافات زم هستند. مردم به نمایندگان مجلس پیامک می‌زنند که باید انجام شود تا برخی جزئیات فسادها و خیانت‌های افراد به مملکت و میهن بزرگمان روشن شود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
هدایت شده از تحلیلگر ۵۷
اگه تو خیابون ببینمش و نزدم تو گوشش نیستم. مردهای مملکت اینقدر بی غیرت نشدن که هویت فراموش شده، به ناموسشون توهین کنه. مردم و اگر کوتاه بیاین، غیرت رو به قتلگاه بردید، هرجا دیدمش یه سیلی میخوابونم تو گوشش، تا یاد بگیره با ناموس این مملکت مثل آدم حرف بزنه! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
هدایت شده از تحلیلگر ۵۷
یک وزیر داریم که هست! همین عزیز که 25 سال توی زندگی کرده، در مقابل خارجیها مثل بی جنبه ها لبخند میزد، جلوی شاهان عرب زانو میزد ولی در جمع خبرنگاران داخلی اخم میکنه، گاهی هم مثل بچه ها با کل نظام میکنه و نیمه شب توی استعفا میده! حالا هم توی جلسه مجلس کرده و جلسه را ترک کرده!! اینها که کارنامه ای جز توهین به ملت ندارند حالا از همه طلبکار شده اند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
هدایت شده از تحلیلگر ۵۷
🔴 واکنش به ویدئوی جنجالی در فضای مجازی، علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان: در این کلیپ مطرح شده که من در پاسخ به سوال یک دانشجوی خانم بوده در حالی که این دروغ است، چرا که پاسخ بنده به سوال یک بود. این دانشجوی آقا جمله‌ای شبیه به این که آیا شما قرص خورده‌اید یا باید می‌خوردید، گفت که به او گفتم که بله این قرص‌ها هست و بعد آن جمله را گفتم. هیچ بحثی از دانشجوی دختر نبود و متاسفانه رسانه‌ها کردند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57
‼️شعار برادری و برابری بین شیعه و اهل سنت 🔷س 1925: برخی می‌گویند شعار برادری و برابری بین شیعه و سنی فقط جنبه‌ی سیاسی دارد و حکم شرعی نیست. آیا این مطلب درست است؟ ✅ج: خیر، این مطلب درست نیست. وحدت مسلمین حکم شرعی است. تعبیر حضرت آقا این است که «شعار وحدت مسلمین را یک مسئله‌ی استراتژیک می‌دانم_ یک مسئله‌ی تاکتیکی و مصلحتی هم نیست که حالا بگوییم مصلحت ما ایجاب می‌کند که با مسلمین غیرشیعه ارتباط داشته باشیم_ مسلمانان، به تدریج این اختلافات مذهبی و طایفه‌ای را کم کنند و از بین ببرند چون در خدمت دشمنان است.» و خدمت به دشمنان هم حرام است. 📕منبع: khamenei.ir 🆔 @resale_ahkam
هدایت شده از سعید موحدی
🔴 بسیار خواندنی.🍅 برژینسکی: امروز باید رهبران ابر قدرت های جهانی از مسولین ایرانی برای حفظ امنیت خود وقت قبلی بگیرند. سخنان برژینسکی مشاور امنیت ملی سابق ایالات متحده - بسیار جالب است - دقت کنید : روزی رهبر فقید ایران اذعان میکرد که جنگ عراق علیه ایران برای این کشور نعمت است، چندی بعد از آن به ترکیه سفری داشتم و با مقامات این کشور رایزنی میکردم، یادم هست یکی از مقامات ارشد این کشور - ترکیه - بمن با لحن تمسخر آمیزی گفت : بروید و در آمریکا مقدمات پذیرش امپراطوری عثمانی را مهیا کنید !!!! دیگر با این جملات - (اشاره به متن گفته رهبر فقید ایران که روی میزش بود در باره نعمت خواندن جنگ) - ایران رقیب جدی برای ما در منطقه نیست! من همان موقع به نادانی آن مقام ترک در دل خندیدم! همانطور که بارها اعلام کرده ام کشوری که سی و چند سال تحت شدیدترین فشارها و تحریمها بوده است اکنون با این همه مشکلات رتبه 17 اقتصاد جهانیست، دانش هسته ای را نهادینه کرده، در سلولهای بنیادی جزو پیش قراولان جهان است، پنجمین ارتش و قوای مسلح نظامی جهان را داراست، خاور میانه کاملا تحت نفوذ و سیطره آنهاست، و من اعتماد راسخ دارم این کشور با این ظرفیتها و توان بومی در اینده ای نه چندان دور احیاگر تمدن بزرگ اسلامی - ایرانی مورد نظر آیت الله خمینی میشود و حآلا کجایند حکام شیرین مغز ترک که با کودتایی چند ساعته قافیه را به ارتش خود باختند!!! غرب اگر جرات دارد ایرانیها را بحال خود وانهد! نه کمکشان کنند و نه مزاحمشان شوند!! انوقت من پیرمرد حتما امپراطوری پارس را به چشم خواهم دید! خبرگزاری تبیان/ ادامه صحبتهای برژینسکی - امروز باید پرزیدنت اوباما ، ریس جمهور اولاند، نخست وزیر نتانیاهو، صدر اعظم مرکل و نخست وزیر مستعفی دیوید کامرون و مقامات بلژیک و روسیه بروند و از مقامات ایران وقت ملاقات بگیرند و آنها ( ایرانیها) اگر صلاح دانستند به آنها یاد بدهند که چگونه کشورشان را که در محاصره جهنم تروریسم و افراطی گری وحشی گری گروه های خود سر در همسایگیشان است، اینقدر با صلابت امن کرده اند، امروز ایران یکی از امن ترین و با ثبات ترین کشورهای جهان است و دولتمردان غرب به بیراهه نروند زیرا مختصر مشکلات ایران هم بابت تنگناهای اقتصادیست که آن هم ارمغان غرب...است
فریدون مشیری   ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﻡ ﺻﺒﺢ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺷم. ﺑﺪ ﻧﮕﻮﯾﻢ ‌ ﺑﻪ ﻫﻮﺍ، ﺁﺏ ، ﺯﻣﯿﻦ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ، ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺩﻝ، ﺑﺘﮑﺎﻧﻢ ﺍﺯﻏﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻤﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﮔﺬﺷﺖ ، ﺑﺰﺩﺍﯾﻢ ﺩﯾﮕﺮ،ﺗﺎﺭ ﮐﺪﻭﺭﺕ، ﺍﺯ ﺩﻝ ﻣﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻢ، ﺗﺎ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺧﻮﺵ ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﻡ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻧﺴﯿﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺻﺪﻕ، ﺳﻼﻣﯽ ﺑﺪﻫﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻧﺨﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺴﺖ ﺗﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ، ﻧﮕﺮﺩﺩ ﻓﺮﺩﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ ﮔﺮﭼﻪ ﺩﯾﺮ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﮐﺎﺳﻪ ﺍﯼ ﺁﺏ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺮﯾﺰﻡ ،ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺯ ﺳﻔﺮ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ ﺑﺬﺭ ﺍﻣﯿﺪ ﺑﮑﺎﺭﻡ، ﺩﺭ ﺩﻝ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﯾﺎﺑﻢ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺮﻭﻡ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺧﻮﺩﻡ، ﻋﺮﺿﻪ ﮐﻨﻢ ﯾﮏ ﺑﻐﻞ ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺨﺮم ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﯽ، ﺩﻝ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺷﺎﺩ ﮐﻨﻢ ﺑﮕﺬﺭﻡ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺭﻓﯿﻖ ، ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ ﺩﻡ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﺑﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﺪﻭﺯﻡ ﺑﺎ ﺷﻮﻕ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺮﺳﺪ ﻫﻤﺴﻔﺮﯼ ، ﺑﺒﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﻣﺎﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﻗﻬﺮ ﻫﻢ ﭼﯿﺰ ﺑﺪﯾﺴﺖ ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎ ﻭﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﻢ، ﮐﻪ ﺩﮔﺮ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﯾﺮ ﮐﻨﻢ ،ﻣﻬﻠﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺮﺍ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺷﺒﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺷﺒﯽ ﻫﺴﺖ، ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺮﺩﺍﯾﯽ ...........
هدایت شده از تحلیلگر ۵۷
آخرین وضعیت پرونده سخنگوی : 🔹درباره پرونده «روح الله زم» تحقیقات مفصل و مستندات فراوانی بدست امده است از وی با سرویسهای که محرز شده و نحوه ارتباط مشخص و وجوه اخذ شده احصا شده است. 🔹سرکردگی وی برای خیلی از شبکه های ای و شبکه های خبری برون مرزی محرز شده است. 🔹اطلاعاتی به دست آمده که سرویس های بیگانه افراد را به کارگرفته اند که در آینده اخبار بیشتری در این باره منتشر می شود. 🔹تا تکمیل پرونده از بیان معذور هستیم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ☑️ @tahlilgar57