🌱چونکه صبح آمد و چشمم باز شد
قلب من باچشم تو همراز شد
🌱غرق رحمت میشود آن روز که
صبحش با یاد تو آغاز شد...
💌 #سلام_رفیق_شهیدم
🌹هفته دفاع مقدس گرامی باد
صلواتی هدیه کنیم به شهیدان و رزم آفرینان سلحشور هشت سال دفاع مقدس که امنیت امروزمان مرهون فداکاری دیروز آنهاست.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#هفته_دفاع_مقدس
#دفاع_مقدس
جـھـٰادابـنالعـمـٰاد .
شهـــادت...
داسـتان ماندگارے
آنانے اســت
ڪہ دانستند ...
دنیا جاے ماندن نیست
#صبحتون_شهـــــدایی
#شهـــدا_همیـــشه_نگـــاهــی
حاج اسـماعیل دولابی(ره):
خداوند فرمود: اگر #شکـر کردید
برای شما زیاد میکنم و اگر کفران
کردید هـمانا عذابــم سخت است.
شُکـــــر هر چیزی مناسب خود آن
چیز است شکر پول، کمک کردن و
#انـــــفاق به فقیر است شکر علم
تعلیــم دادن و شکر قدرت گرفتن
دست ضعـیف و...
جـھـٰادابـنالعـمـٰاد .
مقام معظـــم رهـــبری:
بعضی ها خــیال میکنند که مسئله
#کــــرونا تمام شد نه تــــمام نشده
وقتی شماکه مسئول دولتی هستید
دریک اجتماع مردمی ماسک نمیزند
جوانی هم که در خیابان راه میرود
#تشـــویق میشود ماسک نزند بعد
از آنی که تلفات مان دو رقمی شده
بود و بهحدود سی و چندتا رسیده
بود حالا رســـــیده به صد و سی و
چند تا هم مـــــردم و هم مسئولین
#مــــراقبت کنند.
@Jahad1370313
دستمالآرزوهایــمرافشردمـ:
فقط³قطرهچڪید:
۱-اربعین
۲-پایپـیاده
۳-ڪربلا
#دلتنگحـــرمارباب💔
#عاشقانه🌹
زُل زدم توی چشاش
گفتم: آقا معلم!
برا #همسرتون درسی ،
پیشنهادی ، بحثی نداری؟
گفت: حالا دیگه خونه
هم شده مدرسه!
گفتم : استاد استاده ،
چه توی خانه و چه توی مدرسه!
گفت: هر وقت خواستی
توی #زندگیت نذر ڪنی ،
نذر ڪن ده شب نماز شب بخونی!
یڪی دیگه هم اینڪه
سحرخیز باش...
بچه ها رو هم از همین الان
عادت بده به سحرخیزی
و نماز شب...
شهید مجتبی ڪلاهدوزان
#زندگی_به_سبک_شهدا
ازچندشبپیش
تمام ساعتها را
بهوقتزمین
یڪساعتبهعقبکشیدند
ازامروز
ساعتهایزمینییادمیگیرندکمیآرامتر
بگذرند...
نمۍدانم:
بهوقتزمین
ڪیظهورخواهیکردآقایمن..💔
فقطمیدانم
دلممیخواهد
ساعتآمدنترا،
نهیڪساعت
کهساعتهابهعقببڪشم.
خداراچهدیدی:
شایدعمرڪوتاهمنهم
بهدیدارتبرسدبهوقتظهور
اللهمعجلفَرَجمولاناصاحبالزمان(عج)
#سہشنبہهایمهدوۍ
#ما_ملت_امام_حسینیم
#اللهمعجللولیکالفرج
⭕️ زنان آخرالزمان به کجا میروند؟!!!😔
اگر به فعالیت های جدید آرایشگاههای زنانه دقت کنید فضای اسفناک این محیط ها رو نمیتونید تحمل کنید.😑
خدمات کاشت ناخن💅 و مژه ولیفتینگ ها که با چسب انجام میشه، اپیلاسیونهای بکینی و.. پرسینگ ها و... که به سرعت نور در حال افزایشه.
❌مدیر اسبق شبکه ی فارسی وان میگه برای نابودی خانواده باید 👌🏿اول مادر خانواده رو به لجن کشید.
آرایشگاههای ما الان دارن بین زن و طهارت و عبادت فاصله میندازن .
دارن تو زمین دشمن بازی میکنن و البته کاسبی خوبی هم دارن.😟
چی به سر ِغسل های حیض و جنابت و استحاضه و نفاس این خانم های ناخن کاشته میاد❓
اگر نطفه ای در حالتی که غسل جنابت و حیض به گردنشون هست بسته بشه چی به سرِ اون بچه میاد❓
تکلیف نمازهای قضا شده چی میشه❓
این واقعا درده...
.اینکه آرایشگاها تند تند با پکیج های آف خورده و تخفیفات زیاد این خدمات رو میدن و افراد بعضاً متشرع گول فتوا های ساختگی رو میخورن و ...😖
خودم توی یک آرایشگاه کتابچه ای دیدم که نظر همه مراجع درباره کاشت ناخن را بلامانع زده بود. هیچ اسمی از گردآورنده فتواها و حتی اسم و آدرس چاپخونه روش نبود. اون کتابو به ناخن کارها میدن تا به مشتری های ناآگاه و سطحی نگر نشون بدن و اونا هم به راحتی فریب میخورن...
من سعی کردم تو هر گروه یا کانال آرایشگاهی که عضو هستم این نکته رو تذکر بدم.
بعضی جاها با این سوال که آیا این خدمات نماز داره یا نه، سعی کردم به چالش بکشونمشون.
خیلی هاش از همون فتوای ساختگی استفاده کردن.گفتن مراجع گفتن به صورت جبیره وضو بگیرید
و من هم فتوای درست همون مرجع رو براشون فرستادم:👇🏿
📃 بنا براحتیاط واجب هر طور شده باید مانع برداشته شود و اگر اصلا امکان نداشته باشد باید تا وقتی که برداشتن مانع ممکن شود وضو جبیره انجام شود و بعد از برداشتن مانع تمامی نمازهای این مدت قضا شود.😨🙁
یکی دو تای دیگه هم پیامهام رو پاک کردن
این کار حرامه و مصداق تعاونوا علی الإثم و العدوان هست و پول این خدمات هم به گفته ی مراجع حرامه. 😬😑
از آرایشگاهها غافل نشید.
تا میشه تو دیوار و گروهها اونا رو به چالش بکشید.
شکرفتوای درست مراجع رو تو گروهها پخش کنید و خلاصه سکوت نکنید که اون دنیا در برابر خدا مسئول نباشیم ....😔😔
حواسمون باشه داریم به کجا میریم
یادمون باشه فرزندانمون باید از دامن مادرها به معراج برن
زندگیهایمان را دستخوش طوفانی نکنیم که پایانش غفلت از همسر وفرزندان و ویرانی خانواده است😞
امر به معروف باید همه جا باشه ...
⭕️نشر واجب
••✾ #دخترانزهرایی✾••
┄🍃┅✨❀┅🌼┅❀✨┅🍃┄
@dokhtaranchadorii ♡
┄🍃┅✨❀┅🌼┅❀✨┅🍃┄
🌸⃟❥ᬉᭂ🌸ᬉᭂᭂ❥⃟🌸 . 🌸⃟❥ᬉᭂ🌸ᬉᭂᭂ❥⃟🌸
✨﷽✨
✅#هشت #خاصیت #تربت #امام حسین علیه السلام
1- امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
سجده كردن بر تربت امام حسين عليه السلام هفت حجاب را از (منع قبولى آن) نماز بر مى دارد.
2- ذكر با تسبيح تربت سيّدالشّهدا براى هر ذكر چهل حسنه در نامه اعمال مى نويسند، و حتّى بدون ذكر، تسبيح را در دست چرخاندن هر يك بيست حسنه دارد.
3 - هر گاه كام نوزاد را با تربت سيّد الشّهداء باز كنند مانند اكسيرى كه مس را به طلا مبدل ميسازد و وجود نوزاد را از هر پليدى دور نموده و محبّت اهل بيت رسول خدا صلی الله علیه و آله را در دل او مى كارد.
4 - بر لحد يعنى قبر هر ميّتى كه تربت كربلا باشد از عذاب قبر رهانيده ميشود.
5 - تربت كربلا بر هر درد بى درمانى شفا بخش مى باشد كما اينكه بسيار تجربه شده است و در كتب مختلف ذكر گرديده است .
6 - خاك مقتل حسين بن على عليه السلام حصن ، يعنى حصار مى باشد از هر آفات و هر گزندى ، و هر كس آن را با خود حمل نمايد، محفوظ خواهد ماند.
7- آرام بخش تلاطم موّاج درياهاست يعنى هرگاه دريا به تلاطم آيد، و چاره از همه جا قطع گردد،كمى تربت كربلا بر آن بپاشند دريا آرام ميگيرد.
8 - تربت مظلوم كربلا تحفه حوريان بهشت است آن گاه كه در روز قيامت ماه و خورشيدى نيست تا نور افشانى كند و ظلمات محشر همه جا را فرا مى گيرد،
💥 به دستور خداوند خاك كربلا كه تربت سيّدالشّهداء عليه السلام مى باشد برداشته شده و در بالاى بهشت قرار داده مى شود و نور عظيمى از تربت آن حضرت همه جا را روشن مى كند و همه ديدگان را خيره مى سازد كما اينكه خورشيد چشم انسان را مى زند و كسى نمى تواند مستقيم به آن نگاه كند...
📚كشكول النور ج ۱ ص ۱۸۶
📚سفينة النّجاة ص۷۲ - بحار الانوار ج۱۰
#کربلا
#تربت
#امام_حسین_علیه_السلام
عهدبستمنفسمباشی
ومنباشموتو...
[~`°•❤️]
ایکهبیتونفسم
تنگدلمتنگتراست...
عهدبستم😌😇
#رفیقعآشقتم🤛🏻🤜🏻💞
#پروفایل✨
#رفیقانہ💜
ودلمچشمـیِرامیخواهدڪـہ
تارببیندحـرمرا ، میانسیـلاشڪ
#بھیادبیــاور🖤
| #دلنوشته♥️ |
این روزا..
اگر ڪھ دیدید
حالمون خوش نیست؛
بے قراریم!
همش تو فڪریم..
چیزے نیست!
اینا طبیعیه
آخھ
ما
ڪربلامون
دیر شدھ
دیرھ دیرم نھ هـا
ڪم شده...
راستش
این وسـطا
بعضیـامون هستن!
تا حالا ڪربلا نرفتن..
اصلا ما هیچ!
بھ حالِ ڪربلا نرفتھ ها
دعا ڪنین..
#التماسدعایحالخوب
••┈┈••❥•🦋•❥••┈┈••
هرکه گوید خنده بر هر درد بی درمان دواست
ماکهگوییمگریه برمولا "حسین" درمانماست...
#ارباب
ما چه میدانیم جانباز چیست...؟!
👌لطفا بادقت وباحوصله تااخر بخونید
معرفت پشهها 🦟
برای دیدن یکی از دوست های جانبازم،
رفته بودم آسایشگاه امام خمینی (ره) که در شمالی ترین نقطه تهران است...
فکر می کردم از مجهزترین آسایشگاه های کشور باشد، که نبود😐 بیشتر به خانه ای بزرگ شبیه بود. دوستم نبود، فرصتی شد به اتاق های دیگر سری بزنم.
اکثر جانبازها آنجا قطع نخاع بودند، برخی قطع نخاع گردنی، یعنی از گردن به پایین حرکت نداشتند، بسیاری از کمر، بعضی نابینا بودند، بعضی جانباز از هر دو دست. 😭
و من چه می دانستم جانبازی چیست، و چه دنیایی دارند آن ها...😔
جانبازی که ۳۵ سال بود از تخت بلند نشده بود پرسید؛ "کاندیدا شده ای! آمده ای با ما عکس بگیری؟" گفتم نه!
ولی چقدر خجالت کشیدم. حتی با دوربین موبایلم هم تا آخر نتوانستم عکسی بگیرم.
می گفت اینجا گاه مسئولی هم می آید، البته خیلی دیر به دیر، و معمولا نزدیک انتخابات!
همه اینها را با لبخند و شوخی می گفت. هم صحبتی گیر آورده بود، من هم از خدا خواسته!
نگاه مهربان و آرام اش به من تسلی می داد.😊
وقتی فهمید در همان عملیاتی که او ترکش خورده من هم بوده ام، خیلی زود با من رفیق شد.🍃
پرسیدم خانه هم می روی؟ گفت هفته ای دو هفته ای یک روز، نمی خواست باعث مزاحمت خانواده اش باشد!😭
توضیح می داد خانواده های همه جانبازهای قطع نخاع خودشان بیمار شده اند، هیچکدام نیست دیسک کمر نگرفته باشند. پرسیدم اینجا چطور است؟
شکر خدا را می کرد، بخصوص از پرسنلی که با حقوق ناچیز کارهای سختی دارند. یک جور خودش را بدهکار پرسنل می دانست.
گفتم: بی حرکتی دست و پا خیلی سخت است، نه؟
با خنده می گفت نه! 😳 نکته تکاندهنده و جالبی برایم تعریف کرد، او که نمی توانست پشه ها را نیمه شب از خودش دور کند، می گفت با پشه های آنجا دیگر دوست شده است...
می گفت "نیمه شب ها که می نشینند روی صورتم، و شروع می کنند خون مکیدن، بهشان می گویم کافیست است دیگر!"😥 می گفت خودشان رعایت می کنند و بلند می شوند، نگاهم را که می بینند، می روند. شانس آوردم اشک هایم را ندید که سرازیر شده بودند.😔
نوجوان بوده، ۱۶ ساله که ترکش به پشت سرش خورده و الان نزدیک ۵۰ سالش شده بود.
و سال ها بود که فقط سقف بی رنگ و روی آسایشگاه را می دید. آخر من چه می دانستم جانبازی چیست! صدای رعد و برق و باران از بیرون آمد، کمک کردم تختش را تا بیرون سالن بیاوریم، تا باران نرمی که باریدن گرفته بود را ببیند.
چقدر پله داشت مسیر! پرسیدم آسایشگاه جانبازهای قطع نخاع که نباید پله داشته باشد. خندید و گفت اینجا ساختمانش مصادره ای است و اصلا برای جانبازها درست نشده است.
خیلی خجالت کشیدم😔. دیوارهای رنگ و رو رفته آسایشگاه، تخت های کهنه، بوی نم و خفگی داخل اتاق ها... هر دقیقه اش مثل چند ساعت برایم می گذشت.
به حیاط که رسیدیم ساختمان های بسیار شیک روبرو را نشانم داد. ساختمان هایی که انگار اروپایی بودند. می گفت اینها دیگر مصادره ای نیستند، بسیاری از این ساختمان ها بعد از جنگ ساخته شده، و امکاناتش خیلی بیشتر از آسایشگاه های جانبازهاست.
نمی دانستم چه جوابش را بدهم. تنها سکوت کردم.
می گفت فکر می کنی چند سال دیگر ما جانبازها زنده باشیم😭؟ یکه خوردم. چه سئوالی بود! گفتم چه حرفی می زنی عزیزم، شما سرورِ مایید، شما افتخار مایید، شما برکت ایرانید، همه دوستتان دارند، همه قدر شما را می دانند، فقط اوضاع کشور این سال ها خاص است، مشکلات کم شوند حتما به شما بهتر می رسند.😔
خودم هم می دانستم دروغ می گویم.😥 کِی اوضاع استثنایی و ویژه نبوده؟ کِی گرفتاری نبوده. کِی برهه خاص نبوده اوضاع کشور... چند دقیقه می گذشت که ساکت شده بود، و آن شوخ طبعی سابقش را نداشت. بعد از اینکه حرف مرگ را زد.
انگار یاد دوستانش افتاده باشد. نگاهش قفل شده بود به قطره های ریز باران و به فکر فرو رفته بود.
کاش حرف تندی می زد! 😭
کاش شکایتی می کرد!😭
کاش فریادی می کشید و سبک می شد!
و مرا هم سبک می کرد!
یک ساعت بعد بیرون آسایشگاه بی هدف قدم می زدم. دیگر از خودم بدم می آمد. از تظاهر بدم می آمد. از فراموش کاری ها بدم می آمد. از جانباز جانباز گفتن های عده ای و تبریک های بی معنای پشتِ سر هم. از کسانی که می گویند ترسی از جنگ نداریم
همان ها که موقع جنگ در هزار سوراخ پنهان بودند. و این روزها هم، نه جانبازها را می بینند
نه پدران و مادران پیر شهدا را...
بدم می آمد از کسانی که نمی دانند ستون های خانه های پر زرق و برقشان چطور بالا رفته!😔
از کسانی که جانبازها را هم پله ترقی خودشان می خواهند!
کاش بعضی به اندازه پشه ها معرفت داشتند😔
وقتی که می خوردند، می گفتند کافیست!
و بس می کردند،😭
و می رفتند،
ما چه می دانیم جانبازی چیست...😭😔
هفته دفاع مقدس مبارک باد..🍃⚘
#تیکــه_کتـــآب
🌺 « دلم میخواهد، پس نمیخورم » 🌺
شهید بزرگوار مغفوری هیچ وقت خودش را به تن اسایی عادت
نمی داد .
به یادم هست که ما مدتی در بافت سکونت داشتیم .🏘
شبی ایشان به منزلم آمد. 🏡
موقع خواب به روال عادی خواستم برایش رختخواب بیندازم .🛏
گفت : « نمی خواهم »❌
گفتم « زمین سرد است ، چرا خودت را اذیت میکنی؟» ❓
گفت:« میخواهم به هیچ چیز این دنیا عادت نکنم » ⏳
از این دست موارد هم به یاد دارم که در جایی مهمان بودیم .📒
آن روز صاحب خانه شیرینی های بسیار خوشمزه و خوش پختی را فراهم کرده بود ...🍴
به همه تعارف کرد و برداشتند ،
بجز این بزرگوار »:❌
«گفتم:
خیلی خوشمزه است چرا نمیخوری؟» ⁉️
گفت :
« خیلی دلم می خواهد بخورم ، پس نمی خورم » 💡
#شهیدعبدالمهدیمغفوری 📌🥀
#هفته_دفاع_مقدس
#سنگربہدوشان_سیدعلے💚
#نـحن_الغالبون✌️🏻