eitaa logo
جلال و بی بی خانم
1.1هزار دنبال‌کننده
724 عکس
1.1هزار ویدیو
164 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام، یاد و توکل بر او سلام و خدای مملی مقاله ای دیدم از یه کسی که بر اساس جمله زیبای " اُنظُر الی ما قال و لاتَنظُر الی مَن قال" ، فقط قسمتی از حرفش را می نویسم. دقت بفرمایید : "حاج آخوند" یک روحانی بود، ملّا و با سواد ، ادیب و نکته دان و عارفی که از مدرسه و شهرگریخته بود. شیخی شاد که دست هایش بسیار نیرومند بود و زندگی اش از دسترنج خود و باغِ انگورش می‌گذشت. آقای "اخوان"،هم مدیر مدرسهٔ ما بود و هم معلم؛ خوب درس می‌داد. آقای مدیر روزی "یَرقان" گرفت و بستری شد و از "حاج آخوند" خواهش کرد بجایش درس بدهد. حاج آخوند" روز اول حضور در کلاس گفت: بچه ها! امروز ما می‌خواهیم درباره "خدا" صحبت کنیم. فرقی ندارد، همه ما از هر دین و مسلکی با "خدا" حرف می‌زنیم. حالا خیال کنید خودتان تنها نشسته‌اید و می‌خواهید با "خدا" حرف بزنید. حالا از هر کلاسی از اول تا ششم، یک نفر بیاید برای ما تعریف کند چطوری با خدا حرف می‌زند؟ و از خدا چه میخواهد؟ "مَملی" دستش را بالا گرفت و گفت: حاج آخوند! حاج آخوند! اجازه من بگم؟ "حاج آخوند" گفت: بگو پسرم! "مملی" چشمانش را بست و گفت: خدا جان! همه زمین‌های دنیا مال خودته؛ پس چرا به پدر من ندادی؟ این همه خانه توی شهر و دِه هست؛ چرا ما خانه نداریم؟ خدا جان! تو خودت می‌دانی ما در خانه‌مان بعضی شب‌ها "نانِ خالی" می‌خوریم. شیر مادرم خشک شده؛ حالا برای خواهر کوچکم "افسانه"، دیگر شیر ندارد. خداجان! گاو و گوسفندم نداریم. اگر "جهان خانم" به ما شیر نمی‌داد، خواهرم گرسنه می‌ماند و می‌مرد! خدا جان! ما هیچ وقت عید نداریم. تا حالا هیچ کدام از ما لباسِ نو نپوشیده‌ایم و ... کلاس ساکتِ ساکت بود. "مَملی" انگار یادش رفته بود توی کلاس است. "حاج آخوند" روبروی پنجره ایستاده بود و افق را نگاه می‌کرد. "حاج آخوند" آهسته گفت: حرف بزن پسرم! با خدا حرف بزن. بیشتر حرف بزن! "مملی" گفت: آقا اجازه! حرفم تمام شد. "حاج آخوند" برگشت و "مملی" را بغل کرد و گفت: بارک الله پسرم! با"خدا" باید همین جور حرف زد. کلاس تمام شد و "حاج آخوند" به خانه خود رفت و همان شب با خط خودش نامه ای نوشت که "باغ پدری‌اش" را که بهترین باغ انگور در روستایشان بود، به خانوادهٔ "مملی" بخشید". این داستان واقعی بود. مومنانه و بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و مزّه زندگی می خواهیم نمکدان پُر کنیم. توجهمان به ریختن یا نریختن نمک هست؛ اما مهم نیست. قضیه بر عکس است در زعفران، به دانه دانه اش توجه می کنیم. خب. بدونِ نمک هیچ غذایی خوشمزه هست ؟ نه. ولی بدون زعفران می توان آشپزی کرد و غذا پخت و خورد؟ بله. مراقب نمک های زندگیمان باشیم. آن ها که ساده و بی ریا و همیشه دم دستمان هستند. و...اگر روزی نباشند، وای بر سفره زندگی ما. بی مزه و بی نمک. و بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و سلامتی ۱. زنان بعد از ۴۰ ﺳﺎﻟﮕﯽ و مردان در ۵۰ سالگی، ﻫﺮ ﺳﺎﻝﺣﺪﻭﺩ ﻧﯿﻢ ﮐﯿﻠﻮ ﺍﺯ ﺣﺠﻢ ﻋﻀﻼﺕ بدن ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ. و ﺑﻪ ﺟﺎﯼ آن، ﭼﺮﺑﯽ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﻣﯽﺷﻮد. ۲. ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺳﺎﺭﮐﻮ ﭘِﻨﯿﺎ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ.و این ها ﻗﺴﻤﺘﯽ ﺟﺪﺍ ﻧﺎﺷﺪﻧﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ است ﭼﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﭼﻪ ﺩﺭ ﻣﺮﺩﺍﻥ. ۳. ﺧﺎﻧﻢﻫﺎ و آقایان بالای سن مذکور، ﺍﺯ ﻭﺯﻧﻪ ﻧﺘﺮﺳﯿد ﻭ ﺍﺯ ﻭﺭﺯﺵﻫﺎﯼ ﺑﺪﻥﺳﺎﺯﯼ و شناكردن و بدمینتون و کوهنوردی پرهيز نكنيد و هر چه زودتر ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯿﺪ. ۴. فوﺍﯾﺪ ﻭﺭﺯﺵ ﺑﺪﻥﺳﺎﺯﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻢﻫﺎﯼ ﺑﺎﻻﯼ ۴۰ ﺳﺎﻝ و آقایان بالای ۵۰ سال ، ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﭘﻮﮐﯽ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺗﺮﻣﯿﻢ ﺁﻥ، ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺗﻌﺎﺩﻝ ، اﻓﺰﺍﯾﺶ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻭ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﻧﺸﺎﻁ ، ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﭼﺮﺑﯽ ﻭ ﻭﺯﻥ ، ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻨﯽ ﻋﻀﻠﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﭼﺮﺑﯽ ، ﺑﻬﺒﻮﺩ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑﭘﺬﯾﺮﯼ ﺑﺪﻥ و افزایش توﺍﻥ ﻭ ﻧﯿﺮﻭ می‌باشد. ۵. همچنين ورزش شنا نيز بسيار کمک خوبي است در نگهداری و حفظ عضلات. ﭘِﻨﯿﺎ ﯾﮏ کلمهٔ ﺭﻭﺳﯽ ﺍﺳﺖ ﺳﺎﺭﮐﻮ ﯾﻌﻨﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﭘﻨﯿﺎ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ. خب، چه کنیم: ۱- چای را اندکی سرد بنوش تا سرطان مری نگیری. ۲- قندِ قندان را ریزتر کن . ۳- هیچ وعده غذایی را حذف نکن . ۴- نمی خواهدگیاهخوار شوی. بدن به مواد گوشتی نیازمند است . ۵- با سیر و پیاز دوست باش . ۶- آب فراوان بنوش. ۷- جویدن غذا به خوبی. ۸- شیر و ماست کم چرب بخور. ۹- گوجه فرنگی را دوست خود بدان. ۱۰- برنج را آبکش نکن . ۱۱- با سوسیس و... سرسنگین باش. ۱۲. با نوشابه قهر کن. ۱۳- نان سبوس دار میل کن. ۱۴- دیر شام نخور. ۱۵- مصرف ماهی را جدی بگیر. ۱۶-هر روز نیم ساعت پیاده روی کن. ۱۷- میوه بخور. ۱۸- به خوردن سبزیجات عادت کن. و بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و مشک روغن قدیم توی زیر زمین ها روغن بود. روغن خوب. گفتند: این سقایی که برای شما آب می آورد، موقع رفتن مشکش را پر از روغن می کند. یک روز که سقا آب آورد، سعد السلطنه کنار درِ خانه صندلی گذاشت و منتظر ماند تا سقا وارد شد و رفت توی زیر زمین. سعدالسلطنه روی صندلی نشست. وقتی که سقا می خواست از خانه خارج شود، دید مشک او پر است. پرسید: چرا آب را خالی نکردی؟ سقا با ترس و لرز گفت : آقا همه مشک ها پر بود. سعدالسلطنه گفت :پس کمی آب همین جا بپاش خنک بشه. سقا با زحمت در مشک را باز کرد، می خواست بپاشد، سعد السلطنه فهمید که در خیک او روغن است. گفت : نه، نه نمی خواهد بپاشی، ببر بده به فقرای محل! به هر کس که در محل آب ندارد. بین خودش و خدا، آبروی سقا را نریخت، با این که فهمیده بود مشک او پر از روغن است. روغنی خوب که در دوران ما مثل آن روغن شاید پیدا نشود : آیت الله مجتهدی رحمت الله علیه. و بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و بورس تحقیقی دیدم از فردی به نام حسین کلهر. خلاصه اش را تقدیم می کنم. دقت کنید : این تحقیق بر اساس ارزش فعلی ۹ شرکت بزرگ بورس ایران و تبدیل آن به قیمت طلای روز انجام شده. امروز جمعه ۱۳۹۹/۲/۱۲ ساعت پنج بامداد این تحقیق کامل شد. قیمت انس جهانی ۱۶۸۶ دلار امریکا قیمت مظنه طلای خام ۲۷۵۰.۰۰۰ تومان در ایران قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار ۶۳۵۰۰۰ تومان، به عبارتی هر کیلو گرم طلا ۶۳۵.۰۰۰.۰۰۰ تومان حالا می پردازیم به ارزش بروز سهام ۹ شرکت بزرگ بورس نسبت به قیمت طلای خام. 🔹ارزش مجموع برگه سهام های بانک ملت معادل ۱۱۳ تن طلای خام 🔹ارزش شرکت فولاد مبارکه اصفهان معادل ۳۲۰‌‌ تن‌ طلا 🔹ارزش شرکت پتروشیمی خلیج فارس ۳۷۰‌ تن‌ طلا 🔹ارزش شرکت پالایش بندرعباس ۵۳ تن‌ طلا 🔹بانک صادرات ۳۵ تن طلا 🔹بانک تجارت ۴۷ تن طلا 🔹پالایش نفت اصفهان ۵۶ تن 🔹تامین‌ اجتماعی ۱۳۷ تن طلا 🔹 پالایش نفت تهران ۶۹ تن طلا ◀️ مجموع ارزش تنها ۹ شرکت بزرگ بورس ایران، معادل است با ۱۲۰۰ تن طلای خام ۱۸ عیار 😮 ✅حالا به این آمارها توجه کنید. ذخیره طلای بانک مرکزی ایران حدودا ۱۰۰ تن برآورد می شود، یعنی ارزش ۹ شرکت و بانک ما دوازده برابر ارزش ذخایر طلای بانک مرکزی کشورمان است که پشتوانه پول ملی را تشکیل داده. چه شده صنعت ایران، به به 😂 ذخیره طلای صندوق بین المللی پول حدودا ۲۰۰۰ تن، یعنی ارزش ۹ شرکت ما بیشتر از نیمی از پشتوانه صندوق بین المللی پول است. ذخایر طلای کشور سوئیس ۱۰۰۰ تن، یعنی ارزش ۹ شرکت بورسی ما از ارزش کل ذخایر بانک مرکزی سوئیس بیشتر است. ذخایر طلای کشور آلمان ۳۵۰۰ تن، یعنی ۹ شرکت بورسی ما برابر یک سوم کل ذخایر طلای بانک مرکزی آلمان ارزشمند است. ذخایر طلای کشورهای هلند و پرتغال و بلژیک رو باهم جمع کنیم میشه ارزش ۹ شرکت بورس ایران. و از همه مهتر اینکه ارزش ۹ شرکت بورسی ایران برابر یک هشتم ذخایر طلای ایالات متحده امریکا قیمت گذاری شده است. و نکته جالب اینکه ارزش این ۹ شرکت بورسی درحال حاضر معادل ۱۲۶ میلیارد دلار، برابر ۴ سال فروش کل نفت ایران در شرایط ایده آل بدون تحریم با قیمت هر بشکه ۵۰ دلار است. با این پول میشه نیمی از ذخایر نفت کشف شده کشور قطر رو با قیمت فعلی خریداری کرد. این ۹ شرکت ۳۰ برابر باشکاه منچستر انگلیس ارزش دارند. میشه باهاش صدبار برج خلیفه رو خراب کرد و دوباره ساخت. 🤫 ارزش گذاری فعلی این ۹ شرکت ایرانی ۳ برابر قیمت مجموعه مرسدس بنز آلمان هستش. اگه کارخانه بوئینگ رو باهاش بخریم ده میلیارد دلار هم اضافه میاد. امیدوارم دخالت بیجای بنده رو ببخشید، احساس یک سر در گمی عجیبی داشتم 🌹 برادران گرامی، گفتن جهش، ولی نه اینکه یجوری بپری از اونطرف بوم بیوفتی آقای رئیس جمهور عزیز، رشد اقتصادی واقعی یک جامعه با وضعیت و سطح رفاه و معیشت اقشار مختلف آن سنجیده میشه، نه با شاخصهای دستکاری شده به قول قدیمی ها دیگ باید از زیر بجوشه. من اقتصاد را از دورانی شناختم که متوجه شدم پایه ریاضی دارد و ۲+۲ قطعا = با ۴ است. و بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و مجیر یک دعا و سه شب و روزِ سرنوشت ساز برای پول دار شدن و شفای بیمار و رفع غم و اندوه و ادای قرض. دعای مجیر. اوایل مفاتیح آمده. سُبْحَانَكَ يَا اَللَّهُ تَعَالَيْتَ يَا رَحْمَانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ. دعای مجیر از پیامبر اکرم صلّي الله عليه و آله و سلم بیان شده كه جبرئيل براي آن حضرت هنگامي كه در مقام ابراهيم مشغول نماز بودند آورده است. هر كس اين دعا را در شب و روز۱۳و۱۴و۱۵ ماه مبارک رمضان(ایام البیض) بخواند گناهش آمرزيده شود، هرچند به عدد دانه های باران و برگهای درختان و ريگ های بيابان باشد. و بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و کاپشن 🔻در همین یکی دو سال گذشته که احتیاج پیدا کردیم به یک تعدادی کاپشن پسرانه، دخترانه، و بچه‌گانه؛ من گفتم اصلاً از بازار نخرید، بدهید تولید کنند. قطعاً از انواع خارجی‌اش بهتر بود؛ یعنی زیباتر، محکم‌تر و بهتر. خب وقتی که می توانیم ما در داخل تولید کنیم چرا از خارج وارد کنیم؟ 🔻خود من دو تا کاپشن داشتم که گاهی کوه که می رفتیم استفاده می کردم، این ها خارجی بود و سوغاتی برای من آورده بودند؛ این‌ها را دادم رد شد و گفتم از این داخلی‌ها تهیّه بشود. 🔻همین کاپشنی که گفتم برای من خریده بودند، من دیدم که روی آن یک چیزی زده‌اند که این تولید خارجی است که دروغ بود؛ خیّاطش را می‌شناختیم، می‌دانستیم چه کسی درست کرده و کِی درست کرده، گفتیم کندند : امام خامنه ای مدّظلّه الوارف ۱۳۹۹/۰۲/۱۷ و بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و ماه طرف ، آخره ماه🌙 رمضون به ماه نگاه ميكنه ميگه: ببین چقدر لاغر شدی؟😶 هم خودتو از بين بردي هم مارو😂. -حلال-جلال @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام دوران طلبگی ما خیلی سخت بود، گرسنگی های زیادی کشیدم ولی درس را رها نکردم. دو سه روز بود که غذای درست و حسابی نخورده بودم، نزدیک نماز مغرب و عشاء بود که رفتم مسجد. نماز جماعت خواندم. بعد از نماز که به طرف مدرسه به راه افتادم در میانه راه شنیدم کسی مرا صدا می زند: میرزاعلی! میرزاعلی! برگشتم و با پیرمردی روبرو شدم. گفت: برای حاجتی نذر کردم امشب اولین طلبه ای را که می بینم ۵ تومان به او بدهم . ظاهراً روزی شماست. پول را به من داد و رفت.خوشحال شدم و با خودم گفتم امشب کباب می خرم و تلافی دو سه روز گرسنگی را در می آورم. به طرف کبابی راه افتادم که در میانه راه، فقیری جلوی من را گرفت و تقاضای کمک کرد. با خودم گفتم: من که دو سه روزی تحمل کردم امشب را هم صبر می کنم.‌ پول را به فقیر دادم. به طرف مدرسه راه افتادم.در میانه راه یکی از تجّار را دیدم که از دیدن من خیلی خوشحال شد و گفت: امشب به دلم افتاده ۵۰ تومان به شما هدیه بدهم.هرچه اصرار کردم که از این کار صرفنظر کند موفق نشدم و ۵۰ تومان به من داد و رفت. من به یاد این فرمایش خدا افتادم که می فرماید:هرکس کار خوبی انجام دهد ده برابر به او پاداش می دهیم : مرحوم آیت الله حاج میرزا علی مشکینی رییس مجلس خبرگان و امام جمعه قم قدس سرّه. امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِيَّةِ : آن كه پاداش الهى را باور دارد، در بخشش سخاوتمند است : ۱۳۸ http://eitaa.com/gole_zahra و بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و خنده حلال با توجه به این روزها و ایام البیض و ولادت امام مجتبی علیه السلام کمی تا قسمتی شاد باشید : یارو اومده میگه کارمو راه بنداز ایشالا گذرت پیش ما افتاد جبران میکنم. گفتم : کارت چیه؟ میگه: مرده شورم. میخوام صد سال سیاه جبران نکنی 😂 ازبک. @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و مُعِزّ المومنین وقتی امام حسن مجتبی علیه السلام برای عزت اسلام و عزت مسلمین با شرایط خاص خودش با معاویه پیمان صلح نوشت، عده ای کاسه های داغ تر از آش به ساحت مقدس آقا اهانت می کردند و بجای "سمعنا و اطعنا، شنیدیم و اطاعت کردیم" می گفتند "سمعنا و عصینا،شنیدیم و اطاعت نکردیم" و سلام می دادند به آقای ما امام مجتبی علیه السلام به : السلام علیک یا مُذلّ المومنین(نعوذ بالله). شعر زیر با قافیه بندِ "یا معزّ المومنین"(ای عزیز کننده مومنان) پاسخی زیبا برای آن اهانت است. توجه بفرمایید : ۱. حک شده بر عرش اعلی، یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِین بهترین آقای دنیا، یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِین ۲. “عِزَّهُ لِلَّهِ” یعنی که خداوند عزیز عزتت داده است آقا، یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِین ۳. وارث صبر امیرالمومنینی از ازل نایب برحق مولا، یَامُعِزَّ الْمُؤْمِنِین ۴. لا فتی الا علیُّ لا کریم الا حسن یا کریمِ آل زهرا، یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِین ۵. خُلق نیکویت حسن، رویت حسن، نامت حسن (به به ) ای سراپا حُسنِ یکجا، یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِین ۶. ذکر زیبای “حسن جان” جان دهد صد مرده را (به به چه زیبا) هر نفس هایت مسیحا، یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِین ۷. حا و سین و نون، اسرار کتاب مستی اند مستی روز و شب ما، یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِین ۸. از مِی انگور یاقوتی چشمان شماست این همه میخانه بر پا، یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِین ۹. کربلا، شیرینی تو قاسمانه جلوه کرد (شهید قاسم ابن الحسن ) پای احلی من عسل ها، یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِین ۱۰. تا ابد در قلب ما داری حرم ای بی حرم(ان شاءالله روزی حرمش را می سازیم) پرچم عشق تو بالا، یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِین ۱۱. اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ سیدی اُنْظُرْ إِلَیْنَا، یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِین. خیلی زیبا بود. الحمدلله. و بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و خنده حلال با توجه به این روزها و ایام البیض و ولادت امام مجتبی علیه السلام کمی تا قسمتی شاد باشید: یه شب پدرم گفت: اگه کنترل مملکت دست من بود ایران رو گلستون می کردم. منم گفتم والا یه کنترل کولر دستته اینجا رو جهنم کردی. بقیشو دیگه خوردم به دیوار نتونستم بگم😂. @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و علامه سال ها قبل از انقلاب اسلامی، كتابي در پاسخ به بعضي شبهات روز، نوشته بودم. روحاني مشهوري آن را خواند و پسنديد. پيام داد كه به شهر آن ها بروم تا به بهانه بزرگداشت من، مسائل روز اسلامي را نیز تبليغ كنيم. بليط قطار گرفتم و سوار شدم. با خودم گفتم ايكاش همسفری اهل علم یا كتابي نصيب شود تا راه كوتاه گردد. ديدم سيد معممِ بلند قدي بسمت كوپه من مي آيد. چهره زيبا، لباس فاخر، ريش آراسته و عمامه مرتبي داشت. گفتم خدا را شكر كه دانشمندي نصيب شد. شادمانيم ديري نپاييد. دهان كه باز كرد، دريافتم از دانش بهره اي ندارد. به ايستگاه مقصد كه رسيديم جمعيت فراواني از متدينين با پلاكاردِ خوشامد، روي سكّو منتظر بودند. مومنين به قطار ريختند. دو آخوند ديدند، من و سيد خوش بر و بالا! بدون لحظه اي ترديد، سيد را كول كردند و با سلام و صلوات بطرف ماشين ها دويدند. به هر كس التماس كردم كه مرا هم سوار كند و تا شهر برساند، قبول نكرد كه نكرد. گفتند آقا ما را براي بدرقه ملّاي دانشمند فرستاده. جاي اضافي نداريم و مسافر نمي بريم. ماشين زيباي حامل آقا سيد در جلوي دهها ماشين و ميني بوس مملو از مشايعين صلوات گو، راه افتاد و رفت. به جان كندنی، وسيله اي يافتم و خودم را به خانه ميزبان رساندم. دقايقي بود كه سيدِ حيران به میزبان رسيده بود و طرفين، تازه اصل ماجرا را فهميده بودند. خودم را معرفي كردم. آقا مرا كنار خود جاي داد و اكرام نمود.بعد سر در گوشم كرد و به مطايبه فرمود: آشيخ! مردم حق داشتند كه اشتباه گرفتند. آخر، اينهم سر و شكل و لهجه است كه تو داري؟ ملّا كه هيچ، به آدميزاد هم نمي ماني😄! علامه محمدتقی جعفري قصه را تعريف مي كرد و خودش همراه با ما مي خنديد. از يادآوري تحقيرهايي كه ديده بود، سر سوزني تكدر نداشت. تفريح هم مي كرد. در آن اتاق كوچك مملو از كتاب، در آن رداي ارزانِ كهنه، روحي عظيم خانه كرده بود. نور به قبرش ببارد. آن روز، استاد یادمان داد که بعضي ها ، عظمت روح دارند. اگر آن ها را يافتي، معاشرت با آن ها را قدر بدان. با تشکر از برادرانی که برایم ارسال کردند و برادرسیدهاشم حمزوی. @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و می دانستم اگر پیامبری باید معجزه کنی. فرمود : آن وقت ایمان می آورید؟ گفتند : آری. 🌾 خب بگویید چه کنم؟ _ آن درخت را بگو بیاید. اشاره کرد و درخت از ریشه کنده شد و روی ریشه هایش تا پیش پیامبر آمد و سایه اش را بر سرش انداخت. گفتند درخت دو نیم شود. 🌾 گفت و شد. گفتند حالا بهم بچسبد. 🌾 چسبید. گفتند بگو برگردد. 🌾 برگشت. گفتند تو جادوگری😳. فرمود : می دانستم ایمان نمی آورید. می بینمتان که در بدر کشته می شوید. در بدر کشته شدند و جنازه شان در چاه انداخته شد. تامل دارد؟ بله دارد. @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و حتما من تضمین می کنم که این شخص مستجاب الدعوه بشود، اگر جز خدا چیزی نخواهد؛ اما خدا و فلان، خدا و فلان! این دیگر در قلب او غیر از خدا چیز دیگری هست. این دعایش، دعای عادی است؛ گاهی مستجاب می شود، گاهی نمی شود. اگر کسی بخواهد مستجاب الدعوه بشود، فقط خدا، خدا، خدا، و خدا. فرمود: من ضامنم که خدا می دهد اگر در قلبش جز خدا چیزی نباشد : حضرت علامه جوادی آملی مدظله العالی کافی / جلد ۲ / صفحه ۶۲ خارج تفسیر قرآن کریم.قم. @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و صاحب مسجد بازسازی مسجد شروع شد. الحمدلله. آب را از قم می آوردند. سخت بود. خیلی. گفتند چاه حفر کنیم. به مدیر شرکت حفّاری چک دادند. تا زودتر بیایند. آمدند. محل حفرِ چاه معین شد. اینجا. خوب است. ان شاءالله شنبه، کار را شروع می کنیم. ان شاءالله. شب جمعه، در صحن مسجد، مشغول راز و نیاز بود. روی خاک ها. دستی بر شانه اش نشست. قاصدی بود از طرف صاحب مسجد؛ حضرت فرمودند: «اینجا نه! بعدها بخشی از مسجد می شود. به آب هم نمی رسید😳 . آنجا حفر کنید.» مهندسان حفاری انکار کردند. جای تازه، مناسب نیست. از او اصرار که فقط آنجا ! مسئولیت همه چیز را می پذیری؟ پذیرفت. آنجا ، چاه را کندند. چند روز بعد، مهندس ها خوشحال و خوشحال. آسان تر از همیشه به آب رسیده بودند. آب جاری شد، حالا ماند تامین مبلغ چک. باز هم صحن مسجد. و باز راز و نیاز. متوسل شد به صاحب جمکران💞! فردا صاحب شرکت حفاری و پسرش از تهران آمدند. یک روز به موعد چک. گفتند : حاج آقای لطیفی نسب جانمایی محل چاه از کی بود؟ فرمود: «این مسجد صاحب دارد». گفتند: پس این چاه هم هدیه ما به مسجد مقدس جمکران. بفرمایید این هم چک تان. پس دادند. و رفتند. تهران ؟ نه. نه . رفتند برای دو رکعت نماز تحیت. و دو رکعت نماز امام زمان. آن روز هفدهم رمضان بود. سالروز تاسیس مسجد، به امر امام علیه السلام و اجرای حسن بن مثله (۳۷۳قمری). و اینک، مسجد مقدس جمکران ۱۰۶۸ ساله شد. شهر قم، عُشّ آل محمد. 📚 راه وصال، ص۱۱۹ و بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و اعتماد؟ نشریه «وال‌استریت ژورنال» به نقل از مقامات آمریکا نوشت: آمریکا چهار سامانه موشکی پاتریوت را به همراه ده‌ها نیروی نظامی از عربستان خارج می‌کند. «دونالد ترامپ» ولی‌عهد سعودی او را تهدید کرده بود اگر به کاهش تولید نفت روی نیاورد، حمایت تسلیحاتی آمریکا را از دست خواهد داد. پس‌از این تهدید، ریاض درخواست کاخ سفید را اجابت کرد(ای ول)؛ اما باز هم ترامپ این دستور را صادر کرد😳. تحلیل: صرف‌نظر از اظهارات رسمی مقامات واشنگتن، می‌توان نتیجه گرفت؛ اقدام اخیر کاخ سفید به‌منظور باج‌گیری بیشتر از مقامات سعودی است. پس، این گاو شیرده، هنوز باید امتیازات بیشتری به آمریکا پرداخت کند. سوال : این ها، قابل اعتمادند؟ @Jalal_va_bibikhanom
به نام،یاد و توکل بر او سلام ، حرف و سکوت بعد از افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم. حتی نان خشک. ️فقط لبخندی زد. این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم. وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم. باز آقا لبخندی زد. بعد نماز صبح گفتم. نماز ظهر هم گفتم. تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچ نداریمااااا. اذان مغرب را گفتند. آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند: امشب سفره افطار نداریم؟ گفتم پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم؛ نداریم . نیست. آقا لبخند تلخی زد و فرمود یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟ خندیدم و گفتم : صد البته که هست. رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم و بشقاب و قاشق آوردم. پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا. هنوز لیوان پر نکرده بود. صدای در آمد. طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان نیز بود رفت سمت در . آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند. آقا فرمود تعارف کن بیایند بالا. همه آمدند. سلام و تحیت و نشستند. آقا فرمود : خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند. من هم گفتم بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم. آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند. در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف یعنی همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهدند. الحمدلله آب در لوله ها هست. فراوان. مرحوم نواب چیزی نگفت. یوسف رفت در را باز کند.. وقتی برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد. گفتم اینا چیه؟ گفت: همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده. گفت بگویم هر چی فکر کردند این همه غذای پخته را چه کنند؛ خانمش گفته چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه سلام الله علیها. گفته بدهند خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارد. آقا یک نگاه به من کرد. خندید و رفت. من شرمنده و شرمسار؛ غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم. کارشان که تمام شد، رفتند. آقا به من فرمود، دو نکته: اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی تاخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟ دوم وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟ بعد فرمود : مشکل خیلی‌ها  همینه. نه سکوتشون از سر انصافه، نه سر و صداشون. وقتِ نداشتن، جیغ می زنند. وقتِ داشتن، بخل و غفلت : خاطره ای بود از همسر محترم روحانی مجاهد و انقلابی، شهید حجت الاسلام و المسلمین سید مجتبی نواب صفوی نوّرالله مرقده. https://eitaa.com/joinchat/1737359374C70e3695ffe @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و برتر از هزار ماه با خدا حرف بزنید و از او عذرخواهی کنید : توصیه👆 امام خامنه ای مدّظلّه الوارف برای شب های قدر. و بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom
الغوث الغوث خلصنا من النار ای خدایی که خاتمکاری هم بلدی💞
به نام،یاد و توکل بر او سلام و رسید، نرسید ایران اسلامی کمتر از یک میلیون دلار هزینه کرد و به فضا رسید💞. عربستان بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار هزینه کرد و به صنعا نرسید🌾 : توئیت 👆یک مجاهد یمنی. @shegeftieha @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و گره گشا بار پروردگارا الها ملکا قادرا خداوندا ؛ امیر تویی، کبیر تویی، تقی همان شاگرد آشپز است. معبودا رو به سوی تو دارم هدایتی فرما تا گره از کار مردم بگشایم : دعای👆میرزا محمد تقی امیرکبیر. شب قدر سال ۱۲۶۶ ش. و بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یاد و توکل بر او سلام و امام همیشه ارزش شب قدر را به نزول قرآن می دانستم؛ اما یک شب قدر حرفهایی یاد گرفتم که همه چیز را در ذهنم به هم ریخت . استاد فرمود : آیا نزول قرآن، شب قدر را شب قدر کرده؟ یا شب قدر، شب قدر بوده و قرآن در آن نازل شده؟ انا انزلناه فی لیلة القدر . یعنی ،شب شبِ قدر بوده و بعد قرآن در آن نازل شده. آیات بعدی را دقت کنیم : لیلة القدر خیر من الف شهر تنزل الملائکة و الروح فیها «تَنزُّل» فعل مضارع است یعنی هنوز هم نازل می کنیم.هر سال تکرار می شود. در شب قدر. «الملائکه» یعنی «همه ملائکه» این الف و لامِ الملائکه در زبان عربی معنای «کل » می دهد. «روح» همان رئیس ملائکه است. خب، در آن شب همه اینها متوجه زمین اند و فرود می آیند. سوال: مگر چه اتفاقی می افتد؟ چه شده که همه دارودسته خدا در صحنه عالم متوجه زمین اند؟ هر سال؟ همه و همه؟ از تمام آسمان ها؟ بسوی زمین؟ پس هر خبری هست، اینجاست. روی زمین. همین زمین. در عالم بالا خبری نیست. عجب😳. خب : این ها کجا نازل می شوند؟ به کجا می روند؟ پیش کی می روند؟ این ها برای چه می آیند؟ جواب: آن رئیس حقیقی عالم، آن خدای لا یزال، همه را به سراغ فرمانده زمینی و خلیفه خود می فرستد. همه متوجه یک نفرند. و آن یک نفر، ولیّ روزگار است. امام عصر عجل الله فرجه الشریف. (صلوات بفرست). اوست که قرار است همه تصمیمات منجّز و معلَّق عالم به دستش برسد. شب، شب اوست. یا خدااااا. یعنی چی؟ یعنی عزیز من، اگر تا به صبح مناجات کنی و قرآن به سر بگیری؛ اما از اااااو غافل باشی بیراهه است. هیچ عملی بی رنگ فریاد درونیِ «یا صاحب الزمان» فایده ندارد. عزیزان من، بدانید باید به چه چیز بچسبید. کدام ریسمان را چنگ بزنید. فرمود : همه می آیند پایین. تو می خواهی بروی بالا؟ عجب😳 این روزها همه عطش دارند؛ آن حلقه گم شده ما امام است. چه بفهمیم چه نفهمیم. راه، این جاست. استادم فرمود: حقیقت دین معرفت امام است. معرفت امام و حجت خدا. شب قدر، شب تجلی خلافت خلیفه خدا است. خلافت او در این شب بروز می کند. یعنی تمام گردانندگان عالم هستی «من کلّ امر » بر او نازل می شوند. بله حالا آن گردانندگان تحفه قرآن را هم پیش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آوردند. جبرئیل دست خالی نیامد آن تحفه را هم آورد و الا شب قدر ، شب قدر بوده ، هست و خواهد بود و همه تنزّل می کنند بسوی امام حیّ حاضر. نکند همه عالم از دیو و دَد تا فرشته و جبرئیل متوجه او باشند و من و تو متوجه جایی دیگر. معقول نیست. و محال است سلام کنی و او جواب ندهد . در تاریخ سراغ نداریم سائلی دست پیش امام دراز کند و دست خالی برگردد. برویم در خانه امام و خدای امام. قلبمان را پیوند بزنیم به قلبش💞. زبان حال و قال ما این باشد : یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین. یوسف. ۸۸ . خدایا، من کجا او را پیدا کنم؟ آقای من کجاست😍؟ نکند همه عالم متوجه او باشند و من جایی دیگر؟ آقا ، خودت راهنمایم باش😭😘. دستم به دامنت💐. @Jalal_va_bibikhanom
به نام، یادوتوکل بر او سلام و عزیزکم ۱. عزیزکم، ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍن ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ‌ آنقدﺭ ﻗﻮﯼست ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻗﻠﺒﯽ ﺭﺍ ﺑﺸﮑﻨﺪ. مراقبش باشیم. ۲. عزیزکم، ﺑﻪ آنهاﮐﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮمان ﺣﺮﻑ می زﻧﻨﺪ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ باشیم. ﺁن ها ﺟﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎﺳﺖ. دﻗﯿﻘﺎ ﭘﺸﺖ ﺳﺮمان. ۳. عزیزکم، ﮔﺎﻫﯽ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﺎﻇﺖ ﺍﺯ ما، ﮐﺴﯽ ﯾﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ما ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺶ ﻧﮑنیم. ممکن است ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ شویم. ۴. عزیزکم، ﻧﻪ ﺳﻔﯿﺪﯼ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ. ﻧﻪ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺯﺷﺘﯽ. انسان ها را بر اساس رنگ شان قضاوت نکنیم. ۵. عزیزکم، ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ از ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎیمان ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﻼﯾﻪ کنیم، ﻧﻈﺮﯼ ﺑﻪ اطرافمان ﺑﯿﻨﺪﺍﺯیم ﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎیمان ﺭﺍ ﺷﺎﮐﺮ ﺑﺎشیم. داشته های مان را : این پنج نکته👆تذکری بود از بنده به شما و بر عکس. و بی بی خانم @Jalal_va_bibikhanom