🔸️هنوز هم از پایگاه «عین الأسد» عراق صدای انفجار شنیده میشود
🔹پایگاه «الاتجاه» گزارش کرده است که با گذشت ساعتها از پاسخ موشکی ایران، هنوز هم از پایگاه «عین الأسد» عراق صدای انفجار شنیده میشود که ظاهرا ناشی از ادامه آتشسوزی در برخی از آشیانههای این پایگاه است.
🔹خبری که در برخی از رسانههای فارسیزبان از وقوع انفجار در پایگاهی به نام «ناجم» در عراق منتشر شده، اشتباه و ناشی از ترجمه غلط است. در عراق پایگاهی به نام ناجم وجود ندارد.
@Jameeyemahdavi313
~┄┅┅✿❀🖤❀✿┅┅┄~
#اذان ظهر به افق تهران🦋
💎 رسول خدا (صلى الله عليه وآله): «مَا مِنْ صَلَاهٍ يحْضُرُ وَقْتُهَا إِلَّا نَادَى مَلَكٌ بَينَ يدَى النَّاسِ قُومُوا إِلَى نِيرَانِكُمُ الَّتِى أَوْقَدْتُمُوهَا عَلَى ظُهُورِكُمْ فَأَطْفِئُوهَا بِصَلَاتِكُم».(۴) (وقت هر نمازفرا مى رسد، فرشته اى در ميان مردم ندا سر ميدهد برخيزيد، به وسيله نمازتان، آن آتش گناه را كه خودتان فراهم كرديد، خاموش كنيد.»
@Jameeyemahdavi313
#عجایب جهان
زلزلهی سال ۲۰۱۱ ژاپن در سرعت چرخش زمین تغییر ایجاد کرد. طوری که سبب شد طول روز ۱/۸ میکروثانیه کوتاهتر شود./منبع: مهر
@Jameeyemahdavi313
#همسرانه
🔴 یک فرمول خوب
💠 خانمها در مقایسه با مردها نسبت به دیدار با خانواده و پدر و مادر خود بیشتر، حساس بوده و تعصب دارند.
💠 خوب است مرد گاهی پیش از درخواست همسرش پیشنهاد بدهد که برویم منزل پدر و مادرت و نسبت به خانواده وی ابراز دلتنگی کرده و یا به آنها خدمترسانی کند.
💠 این پیش قدمی شما در برقراری رابطه با خانواده همسرتان، شما را محبوب میکند.
💠و نیز اگر گاهی بخاطر مشغله نتوانستید به آنها سر بزنید و یا زمان ملاقات شما با آنها کوتاه شد همسرتان گلایه نکرده و زمینه ایجاد مشاجره، در این مسئله از بین میرود.
💠 زن دوست دارد بداند که آیا همسرش واقعا ارتباط با خانواده او را دوست دارد یا نه
💠 اینکار میتواند عامل برطرف شدن برخی دلخوریهای دیگر نیز شود.
@Jameeyemahdavi313
#پزشکی
#درمان_زخمها
1⃣درمان زخمی که تازه ایجاد شده است : مالیدن عسل روی موضع و یا پرکردن محل زخم با ژل آلوئه ورا وقتی از آلوئه ورا استفاده کردید نباید روی زخم را ببندید .
2⃣درمان زخمهای عفونی : مالیدن ترکیبی از ۵ واحد عسل + ۲ واحد نمک "تا مادامیکه سوزش وجود دارد یعنی عفونت وجود دارد بعد از کاهش سوزش می توان از عسل به تنهایی استفاده کرد" .
3⃣زخمهای دیابتی : مالیدن ترکیبی از ۵ واحد عسل + ۲ واحد روغن زیتون
@Jameeyemahdavi313
💖یاران مهدی عجل الله 💖
#یڪ_فنجاڹ_عشق_مهماڹ_مڹ_باشید #پارت ۲۸ بہ نام خداے پرستوهاے عاشق •°•°•°•. نمیتونستم اتفاقی که افتاد
#یڪ_فنجاڹ_عشق_مهماڹ_مڹ_باشید
#قسمت_بیست_و نهم
(پایانی)
به نام خداے پرستوهاے عاشق
•°•°•°•
بالبخند از مهمان هاخداحافظی میکردم.
زهرا اومد جلو. اشک تو چشمای نازش جمع شده بود.
دستمو بازکردموبغلش کردم.
_الهی خوشبخت بشی عشق زهرا
ضربه آرومی به کتفش زدم:
+من توروعاشقم😍🙊
مواظب خودت باش.
سوارماشین شدیم و همه بوق بوق کنان دنبالمون.
مسیرو عوض کردیم و چون کسی انتظارنداشت راه رواشتباه رفتن.
آره بازهم فرار کردیم😂
مامان به گوشیم زنگ زد:
_کجا رفتین نیلو؟
+بیاین سمت فرودگاه و نذاشتم بپرسه چرا.
محمد و نگاه کردمولبخندی از ته دل زدم.
همه توی فرودگاه ایستاده بودن.
_محمد جان کاش میذاشتین فردا میرفتین الان خسته این.
+نه پدر جان ما نذر کردیم و اینکه بخاطر همین خستگی گفتیم باهواپیما بریم.
بابا دیگه چیزی نگفت.
پرواز مارو اعلام کردن.
با مامان و بابا و
مامان و بابای محمد خداحافظی کردیم.
دست در دست هم از پله برقی بالا رفتیم.
محمد میگفت خیلیا دارن نگاهمونمیکنن. خب دیدن هم داره والا. عروس و داماد بااین لباس تو فرودگاه😐
.l
هواپیما در حال حرکت بود.
آروم گوشه شنل و زدم بالا و از پنجره آسمون رو نگاه کردم.از همیشه پرستاره تر بود.یا شایدم از نظر من اینطور بود.
محمد خوابش برده بود. سرمو گذاشتم روی شونه اش و به آینده فکر کردم.
با اینکه دم دمای صبح بود اما حرم شلوغ بود.
وارد حرم شدیم. شنلمو کمی عقب داده بودم و چادرعروسمو انداخته بودم جلوی صورتم تا بتونم کمی از مسیرو ببینم.
همه بالبخند نگاهمون میکردند.
وارد صحن انقلاب شدیم.
چشمم به گنبد طلایی رنگ افتاد.
قلبم تند میزد ودستام عرق کرده بود.
خوشحالی وصف ناپذیری تو وجودم رخنه کرده بود.
اولین سفر دوتایی مون.
اونم به مشهد.
چی بهتر از این؟...
صحن انقلاب کاملا فرش شده بود.
کنار سقاخونه نشستیم.
محمد دستمو گرفت.
گرمی لباش دست سردم رو گرم و صدای بم و مردونه اش گوشم رو نوازش کرد:
_ممنونم که هستی عروسِ من...
(ماڪہ بیچارـہ شدیم ڪاش ولے هیچ دلے،
گیرِ لحڹِ بم مردانہ محڪم نشود)
بغض گلومو فشرد.بغضِ عشق!
بغض کرده بودم بخاطر این همه محبت.
دستش رو فشار کوچکی دادم:
+دوستت دارم...
اونشب از همه چی گفتیم...
از آرزوهامون...
از عشقمون...
از آینده مون...
نماز خوندیم و دعا کردیم.
دعا کردیم برای خوشبختی خودمون و همه جوونا...
اشک ریختیم و شکر کردیم.
برای اینکه ، برای هم شدیم...
حالا... براے لحظہ اے آرام مےشوم
ساعات خوب زندگےام درحرم گذشت...
⬅ ادامه ندارد
پایان
•°•°•°•
باران صابری
@Jameeyemahdavi313
بسم رب الشهد الصدقین
#شهدایی
دوستان شهید مهدی باکری – فرمانده شجاع لشکر 31 عاشورا - می گویند :آن زمان که مهدی مجرد بود خیلی به او یادآوری می شد که ازدواج کند و ایشان با صداقت وصف ناپذیری می گفتند : « آن آدمی که من در انتظار اویم باید بتواند اسلحه به دست بگیرد» او مهریه همسرش را اسلحه کلت خود قرار داد و درست یک روز پس از عقد خود عازم جبهه شد و تا سه ماه برنگشت . همسرش می گوید « مرخصی برای مهدی مفهومی نداشت فقط یک بار از طرف لشکر او را به سوریه فرستادند جز این هرگز مرخصی نگرفت و تمام وقت خود را در جبهه گذرانید .
@Jameeyemahdavi313
💖یاران مهدی عجل الله 💖
--•---•--☘🌸☘--•--•-- ♥️وَ بِقُوَّتِكَ الَّتِي قَهَرْتَ بِهَا كُلَّ شَيْ ءٍ وَ خَضَعَ لَهَا كُلُّ شَ
--•--•--☘🌸🌸☘--•--•--
♥️وَبِجَبَرُوتِكَ الَّتِى غَلَبْتَ بِها كُلَّ شَىْءٍ ، وَبِعِزَّتِكَ الَّتِى لَايَقُومُ لَها شَىْءٌ
♥️ و به جبروتت که با آن بر همهچیزی فائق آمدی و به عزّتت که چیزی در برابرش تاب نیاورد
#دعای_کمیل♥️
🌻 @Jameeyemahdavi313🌻
🔸المیادین خبر داد: انفجار شدید در مرز عراق و سوریه
🔹 برآوردهای اولیه حاکی از آن است که این حمله هوایی بوده است.
🔸امنابع محلی دقایقی قبل از انفجار شاهد پرواز یک هواپیمای دشمن در آسمان بوکمال بودند.
@Jameeyemahdavi313