eitaa logo
مسجد مقدس جمکران
68.1هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
4.1هزار ویدیو
229 فایل
کانال رسمی مسجد مقدس جمکران پخش زنده مراسم: aparat.com/Jamkaran_ir/live ارتباط با ادمین: @Admin_Jamkaran
مشاهده در ایتا
دانلود
📃 آن لحظه‌ای که بیمار تراکئوستومی را ساکشن می‌کنم و ترشحات سرفه‌اش روی لباسم می‌پاشد، آن لحظه‌ای که دو ساعت برای پیدا کردن رگ بالای سر یک بیمار بی‌حوصله می‌ایستم و با لبخند به شکایت‌هایش گوش می‌کنم، آن لحظه‌ای که برای یک نوزاد پنج‌شش‌ماهه توی بغل مادرش آنژوکت می‌زنم و به دست‌های نحیف دختر خودم فکر می‌کنم، آن لحظه‌ای که گاواژ می‌کنم و یاد بابا می‌افتم، آن لحظه‌ای که نوار قلب می‌گیرم، آن لحظه‌ای که پانسمان می‌کنم، فقط و فقط به یک چیز فکر می‌کنم: به این‌که من بدون این تجربه‌ها احتمالا هیچ‌وقت معنای بعضی از چیزها را نمی‌فهمیدم. مثلا هیچ‌وقت نمی‌فهمیدم چرا آدم باید برای کسی که قدر دلسوزی‌اش را نمی‌داند، دل بسوزاند یا مثلا چرا آدم باید شب‌ها از غصه‌ی کسی که حتی به او فکر نمی‌کند، بی‌خواب شود یا مثلا چرا آدم باید برای دردهای کسی که با حرف‌هایش اشکش را درآورده، گریه کند. یا مثلا چرا باید بدون دلیل ببخشد، یا بدون دلیل مهربان باشد، یا بدون دلیل برای کسی دعا کند، یا بدون دلیل برای کسی نگران شود. من توی تمام این لحظه‌ها انگار تو را دیده‌ام که داری برای ما بی‌معرفت‌های قدرناشناس، از ته دلت دعا می‌کنی، من توی تمام این لحظه‌ها انگار تو را دیده‌ام که ما غرغروهای همیشه‌بی‌حوصله را، با لبخندت آرام می‌کنی، من توی تمام این لحظه‌ها انگار تو را دیده‌ام که برای ما حواس‌پرت‌های سربه‌هوا گریه می‌کنی. من تا قبل از پرستارشدن خیلی از این چیزها را نمی‌فهمیدم: یکی‌اش همین عشق بی‌قید و شرطی تو به ما. فارغ از این‌که ما کی هستیم یا چه‌طور آدم‌هایی هستیم یا اصلا چه‌قدر به تو فکر می‌کنیم. 🌐 www.jamkaran.ir 🆔 @jamkaran_ir
💢 تکرار سوره «اعطینا» 🌺 چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد 🌺 باز تکرار همان سوره «اعطینا» شد ✍️ حمیدرضا برقعی کانال و صفحه رسمی مسجد مقدس جمکران👇 🆔 @jamkaran_ir سایت رسمی مسجد مقدس جمکران 👇 🌐 www.jamkaran.ir
هدایت شده از ریحانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡 ویژه میلاد حضرت زینب سلام الله علیها و 🎙 بشنوید | زخم‌های ناشناخته 📖 بیان خاطرات متفاوت و خواندنی از رشادت‌ها و دلسوزی‌های بانوان پرستار در دوران جنگ در جبهه‌های غرب و جنوب در گفتگوی رسانه ریحانه با خانم شمسی سبحانی از پرستاران دفاع مقدس 👈 فروردین ۶۳ بود. عید گذشته بود و خواهران پرستار بعضی‌ها مدتی بود که خانواده را ندیده بودند و بعضی تازه اعزام شده بودند. ما باید در کنار رسیدگی به مجروح‌ها، مادرانه هوای پرستاران را هم نگه میداشتیم. یک روزی گفتیم یک اتوبوس بگذارند تا خواهران را ببریم شهر اهواز، هوایی بخورند و از بازار خریدی چیزی دارند انجام بدهند. وقتی به بیمارستان برگشتیم، چشمتان روز بد نبیند. دیدیم تمام محوطه‌ی بیمارستان پر از مجروح است آن هم نه زخمی‌های عادی، شیمیایی. آنجا ما با یک معضلی روبرو شده بودیم که اصلاً هیچ کس مشابهش را ندیده بود و نحوه‌ی درمان و مراوده با آن نوع جانبازی را بلد نبود از طرف دیگر به ما گفته بودند که این زخم ها مسری است و شما از طریق شیمیایی‌ها آلوده می‌شوید. آنجا بیمارستان مثل بیمارستان اقدسیه، طبقه بالا و پایین داشت. باید مجروح را می‌بردیم بالا، می‌آوردیم پایین. از آنجایی که پرستار مرد نداشتیم، دیگر همه‎ کارها را خودمان میکردیم. یکی از شیمیایی‌ها جوان ۱۸-۱۹ ساله‌ی قد بلندی بنام مصطفی بود که سه نوع گاز به او اصابت کرده بود گاز تاول‌زا، گاز تخریب اعصاب و یک گاز دیگر. تمام بدنش تاول زده بود. این تاولها مثل قارچ در جاهای مرطوب رشد میکنند. زیر بغل، زیر گلو، داخل بینی و گوش و کشاله‌های ران... ❤️ @khamenei_reyhaneh