هدایت شده از کتاب جمکران 📚
#معرفی_کتاب
📙 #زنی_که_پشت_خزر_خواب_بود
🖋 #مریم_بصیری
🔸روایت بانویی از کشور آذربایجان که به دنبال اصل و اصول خویش و یافتن ریشه های معنوی و خونی خود، به ایران باز میگردد. او در اینسفر با زنان دیگری آشنا میشود که هرکدام قصه و غصه خود را دارند. داستان «زنی که پشت خزر خواب بود»، درباره تردید آدمها و مشکلات گوناگون مردم امروز است. داستان تصمیم نهایی هر فرد که باید با اتکا به آسمان و دست بر زانوی خویش، مشکلات را برطرف کند. چهار روایت از چهار زن و زندگی متفاوت که نقطه تلاقی و طلایی زندگی آنها در مسجد مقدس جمکران رقم میخورد.
🍉برشی از کتاب: چیزهایی که مادربزرگ جستهوگریخته از بهشت میگفت، همیشه در تصورت شبیه نقشونگار همان مسجد و امامزاده بود. جایی که سبز است آبی، جایی که روحت را میبرد آن بالابالاها. البته میدانی دریاچه بهشت باید خیلی بزرگتر از حوض وسط حیاط باشد، اندازه خزر، شاید هم که نه، حتما بزرگتر. باورت میشود آینور، تو در بهشتی بودی که در خیالاتت ساخته بودی و آرزوی دیدنش را داشتی...
👨👩👧👦مخاطب: جوان👨🏻👩🏻🧔🏻🧕🏻
تهیه کتاب :
🔗http://ketabejamkaran.ir/78082
📕📕📕📕📕
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
هدایت شده از کتاب جمکران 📚
ا❁﷽❁ا
🗓 #روزشمار تا سالروز تأسیس مسجد مقدس جمکران به دستور حضرت حجت عجل الله تعال فرجه
📜بغضم گرفت. میخواستم دوباره گریه کنم؛ اما با دیدن مرد خندیدم. قیافهاش خیلی قشنگ و مهربان بود. حتی قشنگتر و مهربانتر از مادرم. با خندهاش همه اشکهایم خشک شد و من هم خندیدم. از او هم پرسیدم مادرم کجاست؟ لبخندی زد و گفت همان نزدیکیهاست. حسابی ذوق کردم. بالاخره یکی زبانم را فهمید. دست کشید روی سرم و من را بوسید. او هم مثل مادرم بوی خوبی میداد... مرد رفت و رفت تا اینکه دیدم من را گذاشت داخل کالسکه خودم. حس خوبی داشتم. من هم بوی خوبی گرفته بودم... همه جا پر از نور و چراغ بود. داشتم برای خودم دست میزدم و آواز میخواندم. مرد هم کالسکه را به چپ و راست میچرخاند و جلو میرفت.
📙 #مامان_من_گم_شده
🖋 #مریم_بصیری
🖌 #غزاله_باروتیان
🛒https://ketabejamkaran.ir/120429
📘📘📘📘📘
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
هدایت شده از کتاب جمکران 📚
ا❁﷽❁ا
🗓 #روزشمار تا سالروز تأسیس مسجد مقدس جمکران به دستور حضرت حجت عجل الله تعال فرجه
📜جمعه که میشود انگار دیوانه میشوی. انگار لهله میزنی تا نامت دوباره در میان زائران جمعه جمکران ثبت شود. انگار حسن جمکرانی میشوی. انگار برمیگردی به وقتیکه امام عصر صدوهجده ساله بود، اما چون جوانی هجدهساله در سرزمینی برهوت دورادور کشتزاری را زنجیر کشیده بود. جمعه که میشود همراه بز سفیدی میشوی که خودخواسته پیشآمده بود تا در زمینی که میرفت نام مسجد برخورد بگیرد، قربانیاش کنند. خواسته تو هم این است در قربانگاه دلت، قربانی کنی نفست را؛ شاید که سبک شوی، سرخوش شوی.
بقیه کتابی را که دستت است میخوانی تا بیشتر در شوق دیدار حسن جمکرانی با امام غائب از نظر، شریک شوی.
📙 #زنی_که_پشت_خزر_خواب_بود
🖋 #مریم_بصیری
🛒 https://ketabejamkaran.ir/78082
📘📘📘📘📘
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran