📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۲۸
🔰 ادامه بررسی مرامنامه حزب توده...
نوع کنش سیاسی حزب توده در فضای سیاسی ایران از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷ که رسما توسط پهلوی دوم غیرقانونی اعلام شد، کماکان پایبندی به همین مشی غیر خشن و نفوذ در ساختارهای حکومتی بوده است. حزب توده در این سالها سعی کرد با اتخاذ مشی پارلمانتاریستی، خود را به صورت قانونی وارد ساختار قدرت کند که نمونه بارز آن را میتوان در انتخابات مجلس شورای ملی چهاردهم مشاهده کرد که هشت تن از اعضای حزب توده به مجلس راه یافتند.
♦️اوج قدرت نمایی حزب توده در ایران در دهه های ۲۰ و ۳۰ است. یعنی دورانی که مقارن با حکومت استالین در شوروی است. با کمی دقت میتوان ردپای اندیشه و مرام استالین را در مواضع حزب توده در دو دهه یاد شده دید. همین مواضع و کنشها تاثیراتی را نیز بر فکر سیاسی ایران معاصر بر جای گذاشت. معروفترین نظریه استالین نظریه سوسیالیسم در یک کشور بود که طی سالهای ۱۹۲۴ تا ۱۹۴۷ موضوع مشاجرات شدید وی با لئون تروتسکی مدافع نظریه انقلاب دائمی را شکل میداد.
مفهوم سوسیالیسم در یک کشور از مشاجرات دوران اولیه انقلاب پدید آمد و به موجب آن استدلال میشد که انقلاب تنها در صورتی میتواند مصون باشد که جزئی از جنبش انقلابی جهانی را تشکیل دهد، زیرا روسیه به علت عقبماندگی نمیتواند این راه را به تنهایی بپیماید. با توجه به عدموقوع انقلابی دیگر و افول جنبش انقلابی در سطح جهان، استالین استدلال کرد عجالتا میتوان نظام سوسیالیستی را در روسیه ایجاد کرد.
🔹این نظر در مقابل نظریات روشنفکرانی چون تروتسکی، زینوویف و کامنف عرضه میشد. سرانجام استالین در فوریه ۱۹۳۱ بهطور رسمی در یک سخنرانی در جمع مدیران صنعتی از نظریه «سوسیالیسم در یک کشور» دفاع کرد.
با توجه به هماهنگی حزب توده با مواضع و خطمشیهای حکومت شوروی استالینی، تاثیر نظریه استالین بر حزب توده کاملا مشهود است. پررنگ شدن خطوط ناسیونالیسم و نیز تاثیرپذیری حزب توده در حوزه کنش سیاسی از میهنپرستی استالینی و فاصله گرفتن این حزب از انترناسیونالیسم یا همان جهان وطنی (بهعنوان یک اصل خدشهناپذیر در مارکسیسم ارتدوکس) نشان از تاثیرپذیری این حزب از نظریه «سوسیالیسم درون یک کشور» استالین داشت که به نوبه خود موجب توجه حزب توده به ناسیونالیسم شد و یکی از تاثیرات مهم این حزب را بر فکر سیاسی در ایران معاصر رقم زد.
🔸بیژن جزنی در تاریخ سیساله ایران نیز یکی از مهمترین اشتباهات حزب توده را در ابتدا "تبعیت بیقید و شرط از سیاست شوروی و رویگردانی از انترناسیونالیسم پرولتری" میداند. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۸۳
🔰 ادامه ناسیونالیسم در کلام رهبری...
گزاره های استخراج شده از تحلیل مضامین پایه ای و تبدیل آنها به کلید واژه های اساسی در خصوص تهدیدات ناسیونالیسم از منظر آیت الله خامنه ای به شرح زیر می باشد؛
۱) دشمن برای اختلال در اتحاد ملت ها از تقویت ناسیونالیست های افراطی حمایت می کند.
۲) دشمنان از سرمایه گذارى مادّى و معنوى مخصوصى برای رواج ناسیونالیسم در جهان اسلام بهره می گیرند.
۳) ناسیونالیسم افراطی ایرانی می تواند جدایی طلبی را افزایش دهد.
۴) استعمار از طریق غلیظ کردن احساسات و انگیزه هاى ناسیونالیستى سعی در فاصله انداختن میان مسلمانان دارد.
۵) ناسیونالیسم افراطی منجر به انحراف در جهان اسلام می شود.
۶) ملی گرایی منجر به جدا شدن بخشهاى امّت اسلامى از یکدیگر می شود.
۷) اختلافات فرقه ای یکی از راه های فاصله انداختن میان امت اسلامی است.
۸) استکبار از طریق ناسیونالیسم سعی در تولید اختلافات قبیله ای، ایلی و سیاسی در جامعه اسلامی دارد.
۹) تفرقه افکنی قومی و فرقه ای، ضربه ها و جراحت هایی به امت اسلامی وارد می کند.
۱۰) روشنفکران وابسته عامل اختلافات قومی و ملی در جریان ملی گرایی افراطی هستند.
۱۱) ناسیونالیسم منجر به جنگهای نژادی و دعواهای شدید می شود.
۱۲) جنگ داخلی و تشنج محیط داخلی کشور از تهدیدات ناسیونالیسم است.
۱۳) طراحان ناسیونالیسم سعی در ایجاد بدبینی میان مسلمانان دارند.
۱۴) ناسیونالیست های افراطی مانع قوی شدن ملت ها می شوند.
۱۵) استکبار جهانی در فرایند ناسیونالیسم سعی می کند از غفلت شهروندان و عدم بینش صحیح سیاسی ملتها برای مقاصد خود بهره بگیرند.
۱۶) دشمنان از طریق ناسیونالیسم مترصد نفوذ در جمهوری اسلامی هستند.
۱۷) اختلافات ناسیونالیستی افراطی مانع شکل گیری هویت مقتدر در دول اسلامی می شوند.
۱۸) ایرانی گرىِ افراطى فقط برای جامعه ضرر و پیامدهای منفی دارد.
۱۹) ناسیونالسیم خواهان بی هویتی و مطیع ساختن ملتهای اسلامی است.
۲۰) کارگزاران تقویت ناسیونالیسم افراطی در جهان اسلام خواستار اضمحلال ارزشهای دینی و ملی کشورهای اسلامی هستند.
۲۱) سرگرم شدن ملت ها به موضوعات ناسیونالیستی بسترساز غفلت از معنویت می شود. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۲۹
🔰 تاریخچه حزب توده
در مرداد سال ۱۳۲۳ نخستین کنگره حزب توده در تهران برگزار شد و در این کنگره که علنی و حضور خبرنگاران در آن آزاد بود مرامنامه و برنامه حزب به تأیید نهایی رسید. اعضای یازده نفره کمیته مرکزی مشخص و با توجه به فوت سلیمان میرزا اسکندری سه دبیرکل در صدر حزب تعیین شدند. در این کنگره اصل اول حزب این گونه تعریف شد: «حزب توده ایران حزب طبقات ستمکش یعنی کارگران و دهقانان و پیشه وران و روشنفکران آزادی خواه است». گرچه اعضای حزب در حل اختلافات میان خود چندان موفق نبودند اما برتعداد شاخههای زیر مجموعه حزب افزوده می شد. حالا حزب دارای سازمان جوانان و سازمان افسران بود و به دنبال تشکیل سازمان زنان.
♦️در شهریور همین سال معاون وزارت امور خارجه شوروی، کافتارادزه، راهی ایران شد تا امتیاز نفت شمال را به دست آورد. این در حالی روی میداد که نمایندگان حزب توده با دادن امتیاز به کشورهای خارجی مخالفت خود را اعلام کرده بودند. اما با این پیشنهاد شوروی موضع حزب عوض شد و در دفاعیات حزب به نظر نمیرسید که روسها از بیگانگان باشند و قصدشان حفظ منافع ملی ایران بود.
از منظر تودهای ها امتیاز دادن به غربیها مردود بود ولی هرگونه امتیاز به شرق مورد تأیید و تحسین باید قرار میگرفت. نورالدین کیانوری که بعدها بر مسند دبیر اولی حزب تکیه زد در این خصوص میگوید :«نظر روشن من این است که شوروی برای جلوگیری از تبدیل شمال ایران به منطقه تحت اشغال امریکا این پیشنهاد را کرد» و احسان طبری نیز در مقالهای در روزنامه مردم برای روشنفکران نوشت: «ما به همان ترتیب که برای انگلستان در ایران منافعی قائلیم و علیه آن سخن نمیگوییم باید معترف باشیم که شوروی هم در ایران منافع جدید دارد. باید به این حقیقت پی برد که مناطق شمالی ایران در حکم حریم امنیت شوروی است و عقیده دستهای که من در آن هستم این است که دولت به فوریت برای دادن امتیاز نفت شمال به روس ها و نفت جنوب به کمپانی های انگلیسی و امریکایی وارد مذاکره شود».
🔹حزب برای نمایش اعتراض خود، تظاهراتی را بر ضد دولت ساعد که با این امتیاز مخالفت کرده بود به راه انداخت. در این تظاهرات نمایندگان تودهای مجلس شرکت کردند و سربازان ارتش شوروی که هنوز در تهران حضور داشتند به نشان حمایت از معترضین آنها را همراهی می کردند. شعارهای این راهپیمایان «ساعد باید ساقط شود» و «امتیاز نفت باید به شوروی داده شود»، بود. این اقدام منجر به جدایی بسیاری از اعضای حزب از پیکره آن شد و این جداشدگان را در ردیف مخالفان حزب قرار داد. هنوز چندی از این حرکت حزب نگذشته بود که شاخه نظامی آن درمرداد ۱۳۲۴ در خراسان دست به قیام مسلحانه زد که با شکست مواجه شد و بسیاری از آنها کشته و باقی مانده افسران ارتش به شوروی پناه بردند.
🔸قصد این افسران ایجاد پایگاه نظامی در ترکمن صحرا با حمایت روس ها بود گرچه بعدها رهبران حزب این اقدام را تأیید نکردند و خود را بی خبر از آن اعلام کردند.
اقدام بعدی مشارکت با فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری میرجعفر پیشهوری عضو سابق حزب کمونیست و حزب توده بود که در روز ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ موجودیت خود را رسما اعلام کرده بود. حزب نیز بنا به خواهش رفیق استالین با اقدامات وی مخالفتی نکرد. پیشهوری که از سوی حزب برای نمایندگی آذربایجان در مجلس دوره چهاردهم خود را کاندیدا کرده بود اعتبارنامهاش در مجلس رد شد و پس از این اتفاق در کنگره اول در ۱۳۲۳ از حزب جدا شد، اما ارتباط خود را با روسها قطع نکرده بود. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۸۴
🔰 راهبردهای مقابله با تهدیدات ناسیونالیسم افراطی از منظر آیت الله خامنه ای
آیت الله خامنه ای علاوه بر آسیب شناسی ناسیونالیسم برای جهان اسلام، راهبردهایی را هم برای برون رفت از این تهدید و چالش ارائه داده اند که به شرح زیر می باشد:
براى حرکت به سمت اهداف قرآنى عزم و اراده به خرج بدهیم؛ آن وقت می توانیم. اگر یك قدم جلو برویم، خداى متعال به ما نیروى مضاعف می بخشد. این آن چیزى است که امروز ملّت هاى مسلمان باید این را بفهمند؛ باید این را درك کنند؛ یك قدم برداریم، تجربه کنیم. ما تجربه کردیم؛ ما ملّت ایران تجربه کردیم. در مقابل دشمنان اسلام و دشمنان قرآن تسلیم نشدیم، مقاومت کردیم؛ خدا به ما نیرو داد. هرچه بیشتر مقاومت کردیم، نیروى ما بیشتر شد؛ توانایی هاى ما بیشتر شد؛ امید ما به آینده بیشتر شد. این همان نسخه ى علاج دنیاى اسلام است.
♦️بصیرت و عزم
عامل اصلى عبارت است از عزم و اراده ى ما؛ تصمیم بگیریم؛ بصیرت و عزم دو عامل اصلى است. اوّلا بصیرت داشته باشیم، دشمن را بشناسیم، دوست را بشناسیم. امروز در کشورهاى اسلامى، کشورهایى هستند که مسئولان آن کشورها دچار خطاى باصره اند؛ نمی توانند دوست را از دشمن تشخیص بدهند. دشمن را دوست خیال می کنند، دوست را دشمن خیال می کنند؛ خب، انسان ضربه می خورد.
یك چنین کشورى، با چنین نگاهى، با چنین بینشى، دچار ضربه می شود؛ بصیرت لازم است. اگر بصیرت وجود داشته باشد، انسان راه را درست بشناسد، آن وقت عزم و اراده هم به خرج بدهد و نشان بدهد، راه، آسان پیموده خواهد شد.
🔹تقویت ایمان دینی در جامعه
ناسیونالیسم مثبت باید مبتنی بر احساس دینی باشد؛ به این معنا که همواره پروردگار عالم را حاضر و ناظر خویش بداند و همین موضوع عملکرد ملت را استحکام می بخشد. پس باید توجه داشت که بعضی ها از میهن دوستى، از احساسات ناسیونالیستى، یا احساسات تشکیلاتى و سازمانى استفاده می کنند؛ لیکن واضح شده است که همه ى اینها در جاهایى لنگ می مانند. آن احساسى که همه جا بُرّایى خودش را دارد، احساس دینى و احساس حضور در مقابل پروردگار عالم است. دستاویزهاى فکرى و عملى از قومیت و ناسیونالیزم تا چپ گرایىِ مارکسیستى و امثال آن از بوته ى آزمایش، ناموفق بیرون می آیند. ادامه دارد
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۳۰
🔰 ادامه تاریخچه حزب توده...
افسران توده ای که در خراسان قیام کرده بودند
وبه شوروی پناه برده بودند به ارتش فرقه دموکرات پیوستند. در این بین احمد قوام بر مسند نخستوزیری تکیه زد و با توجه به وعدههایی که در جهت حل ماجرای آذربایجان و مذاکره با روسها و مسئله نفت شمال داده بود، حزب توده برای کسب رأی اعتماد دولت وی تلاش کرد. او هم به نشان همراهی از سه توده ای؛ ایرج اسکندری و فریدون کشاورز و یزدی برای حضور در دولت دعوت به عمل آورد. حزب توده با کمال خوشحالی از این پیشنهاد استقبال کرد و این اقدام را فرصتی برای به دست گرفتن قدرت شمرد و این خود امتیازی برای روسها محسوب می شد.
♦️اما عمر این دولت کوتاه بود و با توافق هایی که بین قوام و روسها و قدرت های دیگر صورت گرفت، فرقه دموکرات از پشتیبانی روسها محروم ماند. قوام نیز با استعفا در مهر ۱۳۲۵ و تشکیل دولت جدید، وزرای تودهای را از دولت خود خارج کرد و در ۲۱ آذر ۱۳۲۵، آذربایجان کاملا در اختیار ارتش ایران قرار گرفت و ارتش سرخ خاک کشور را ترک کرد. این اقدام شکستی بزرگ برای حزب توده بود. ایرج اسکندری در این مورد می نویسد: « وضع طوری شده بود که شکست آذربایجان ضربه مهلکی به حزب و به روحیات ما وارد آورده بود. حقیقت این است که این قضیه برای شخص من یک شوک عظیمی بود ... ما آن همه پشیتبانی همه جانبه از واقعه آذربایجان کردیم، در این رابطه با دیگران اتحاد کردیم ...»
🔹این واقعه باعث شد که بسیاری از اعضای حزب که در جریان امتیاز نفت شمال از سیاست حزب دل آزرده بودند از آن جدا شدند. بسیاری از اعضای حزب توده که در غائله آذربایجان شرکت داشتند، مجبور به خروج از ایران شدند و اصلاحطلبانی که عمدتا جوانترهای جریان ۵۳ نفر بودند، در اواخر ۱۳۲۵ش، از رهبری حزب جدا شده و با ادله خاص خود جریانهای انشعابی پدید آوردند.
بهعنوان مثال خلیل ملکی که خود یکی از منتقدان بود، در سال ۱۳۳۰ با انتشار اعلامیهای با عنوان «حزب توده چه میگوید و چه میخواهد؟» علت کنارهگیری خود از حزب توده را به این صورت بیان کرد که رهبران حزب توده از روسها اطاعت کورکورانه دارند و در اتحاد با دموکراتهای آذربایجان درصدد تجزیه ایران بودند.
🔸حزب پس از شکست فرقه آذربایجان دست به تغییراتی در ساختار خود زد و سه دبیر اول حزب جای خود رابه یک هیئت هفت نفری دادند که وظیفه اش رهبری حزب تا زمان تشکیل کنگره دوم حزب بود و رهبران حزب همچون اردشیر آوانسیان، عبدالصمد کامبخش، احسان طبری و ایرج اسکندری فرار را بر قرار ترجیح داده به مسکو پناه بردند. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۸۵
🔰 ادامه راهبردهای آیت الله خامنه ای در مقابله با ناسیونالیسم افراطی
وحدت و یکپارچگی امت اسلامی..
یکى از چیزهایى که دشمنان اسلام در درون امّت اسلامى همیشه آن را دنبال کردند، امروز هم با شدّت دنبال می کنند، عبارت است از ایجاد اختلاف؛ جلوى این را باید گرفت. هر حنجره اى که در جهت اختلاف حرف بزند، بلندگوى دشمن است؛ چه خودش بداند، چه نداند. مراقب باشیم حنجره ى ما بلندگوى دشمنان اسلام و قرآن نشود؛ فریاد اختلاف سر ندهد. اختلاف مذهبى، اختلاف شیعه و سنّى، اختلاف عرب و عجم، اختلاف کشورهاى گوناگون، اختلاف قومیّت ها و ملیّت ها و تعصّبهاى ناسیونالیستى، چیزهایى است که دارند در بین جوامع مسلمان مشتعل می کنند. باید مقابل اینها ایستاد. البتّه گفتن این حرفها آسان است، عمل کردنش دشوار است؛ لکن راه عمل وجود دارد، راه باز است.
♦️اتحاد و یگانگى و وحدت کلمه، شرط اصلى است؛ چه از لحاظ ملیتى یعنى برداشتن این ناسیونالیسم ها و ملت گراییها، عرب و عجم و ترك و فارس و بقیه ى این قومیتها و ملیت ها در سطح جهان اسلام چه از لحاظ مذهبى، که شیعه و سنى و فرق گوناگون اهل تسنن و شیعه، باید اختلافات را کنار بگذارند و با هماهنگى و با تکیه بر نقاط مشترك، آن خواست معنوى را تأمین کنند.
🔹امروز ملت اسلامىِ بزرگ ما به این ذخیره نیازمند است. از این ذخیره، دو چیز باید مورد استفاده ى مسلمانان قرار گیرد: اوّل، وحدت و نزدیکى مسلمین است و دوم، توجّه به معنویت در دنیاى اسلام است. در دنیاى اسلام، هر دو عاملِ تکامل بخش و پیش برنده، مورد خدشه قرار گرفته است. امروز وحدت مسلمانان با ایجاد تفرقه هاى مذهبى، فرقه اى، نژادى، ناسیونالیسم هاى گوناگون، قومیت هاى مختلف و شعارهاى انحرافى، مخدوش شده است. مسلمانان بر فراز همه ى شعارهاى خود چه شعار قومیّت، چه شعار مذاهب اختصاصى خودشان، چه شعارهاى مربوط به سیاست هاى خودشان باید شعار وحدت و یکپارچگى امّت اسلامى را قرار دهند.
🔸امروز براى آنها یکى از کارآمدترین شعارها این است. می دانیم که استعمار و استکبار و دست قدرتهاى بیگانه همیشه سعى کرده است به انواع و اقسام حیَل، این وحدت را درهم بشکند؛ که یکى از خبیث ترین حیله ها، حیله ى غصب سرزمین فلسطین و کاشتن شجره ى خبیثه ی صهیونیسم در سرزمین اسلامى فلسطین یعنى در قلب ملت هاى مسلمان و کشورهاى اسلامى بوده است.محور، اسلام است. ما باید براى اسلام حرکت کنیم. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۳۱
🔰 ادامه تاریخچه حزب توده:
از کابینه قوام تا ترور شاه: این دوره از آذر ۱۳۲۶ تا ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ امتداد یافت که در این زمان، دوره طلایی حزب پایان مییابد. تیراندازی فردی به نام ناصر فخرآرایی به محمدرضا شاه در دانشگاه تهران موجب شد که دولت پهلوی، حزب توده را به توطئهچینی برای ترور شاه متهم کند و مدارکی مبنی بر رابطه سوءقصد کننده با روزنامه مذهبی پرچم اسلام و اتحادیه روزنامهنگاران وابسته به شورای متحده ارائه نماید. اگرچه دولت وقت، اتهام سوءقصد را به دلیل در اختیار نداشتن مدارک محکم و مستدل مسکوت گذاشت، اما در عینحال با توسل به قانون مصوب سال ۱۳۱۰، حزب توده را بهعنوان سازمانی کمونیستی منحل و غیرقانونی اعلام کرد.
♦️از ترور شاه تا ۱۳۳۰: از اعلام غیرقانونی بودن حزب تا رد قرارداد الحاقی نفت گس ـ گلشاییان، یعنی از بهمن ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۰ چهارمین دوره حیات حزب توده سپری شد. در این دوره رهبران اصلی حزب توده در زندان به سر میبردند اما ده نفر از رهبران حزب که از زمان غیرقانونی اعلام شدن حزب، دستگیر شده بودند، به کمک دو افسر شهربانی عضو سازمان نظامی به نامهای قبادی و رفعت محمدزاده با سازماندهی روزبه و عباسی، از زندان فرار کردند. کیانوری، قاسمی، مرتضی یزدی، جودت و بقراطی که موفق به فرار از زندان شده بودند، به دکتر بهرامی، علی علوی و دکتر فروتن که سه عضو باقی مانده هیأت اجرایی بودند، پیوستند و هیأت اجرایی هشتنفره، در یکی از حساسترین برهههای مبارزه برای نهضت ملی شدن صنعت نفت، زمام امور رهبری را بهدست گرفت.
🔹از ملی شدن صنعت نفت تا کودتای ۲۸ مرداد: در این دوران با توجه به این که زمام امور در دست آیتالله کاشانی و دکتر مصدق بود، حزب شرایط مناسبی برای توسعه پیدا کرد و به گفته دکتر بهرامی، دبیرکل موقت حزب در ایران، بالغ بر ده هزار نفر عضو رسمی در تهران داشت. حزب توده به ابتکار قاسمی و کیانوری از همان ابتدا با شعار ملی کردن نفت به مخالفت برخاست و در جریان نهضت ملیشدن صنعت نفت به نفع رژیم پهلوی وارد میدان شد. این حزب، با اتخاذ سیاست عدم مقاومت در مقابل کودتای ۲۸ مرداد، یکی از عوامل مهم بازگشت رژیم پهلوی به عرصه قدرت بود.
🔸نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت، موضع حزب توده نسبت به کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ است، چون شعار «ملی شدن نفت در سراسر ایران» با منافع شوروی که خواستار گرفتن امتیاز نفت در شمال ایران بود، منافات داشت، حزب شعار «لغو قرارداد جنوب» را برگزید. از اینرو در مقابل مردم که خواستشان آزادی نفت در سرتاسر ایران بود، قرار گرفت. از طرف دیگر چون حزب آمریکا را مظهر امپریالیسم جهانی که رو در روی شوروی قرار داشت، میدانست، انگلیس را بهعنوان دشمن اول نمینگریست. نتیجه این جهانبینی و رفتار سیاسی، مخالفت با شعار اصلی نهضت بود.
♦️آنها مصدق را عامل امپریالیسم آمریکا میدانستند که میخواهد نفت را با کمک آمریکاییها از دست انگلیسیها خارج کند، و به دست آمریکاییها بسپرد. افرادی نظیر ایرج اسکندری از اعضای حزب توده، این موضع را اشتباه و آن را یک نتیجهگیری نادرست میدانند که حزب توده در آن مقطع مرتکب شد. افرادی هم نظیر آبراهامیان معتقدند حزب توده احتمال کودتا را به مصدق اطلاع داده بود ولی فریدون کشاورز این مطلب را از دروغهای کیانوری میداند و معتقد است با اینکه سازمان افسری حزب توده از وقوع کودتا باخبر بود ولی هیچکس ضمانت نمیکند که کیانوری با آن همه مخالفت با مصدق، چنین دلسوز شده و او را باخبر کرده باشد.ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۸۶
🔰 ادامه راهبردهای آیه الله خامنه ای در مقابله با ناسیونالیسم افراطی
ذکر خدمات متقابل اقوام و ایران
ما اگر اقوام ایرانى را در میدان رقابت مسابقه آمیزِ به سمت خیرات بیندازیم، بسیار کار خوب و درستى انجام گرفته است. هر قومى از اقوام ایرانى- چه کُرد، چه فارس، چه ترك، چه بلوچ، چه عرب، چه ترکمن، چه لُر- سعى کند با همان روحیه ى قومى، در جهت پیشرفت ملى- نه صرفاً پیشرفت قومى- گام هاى بلندترى بردارد.
این خیلى چیز عالی اى است.
♦آن روز در جمع نخبگان سنندج و کردستان- که در یکى از سالن هاى اینجا تشکیل شد- یکى از دوستان کُرد، یك حرف خوبى زد؛ گفت همچنانى که شهید مطهرى کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام را نوشته، چقدر خوب است که یك نفرى بیاید خدمات متقابل کُرد و ایران را بنویسد؛ خدمات کُردها به ایران، خدمات ایران به کُردها. این خیلى خوب است. مشخص کنید که این قوم براى آرمان هاى ملى و براى آرمان هاى اسلامى، چه گام بلندى می تواند بردارد. آن وقت مسابقه قرار بدهید:
🔹مسابقه ى بین فارس ها، کُردها، ترك ها، عرب ها، لُرها، ترکمن ها، بلوچ ها؛ این بهترین مسابقه ى ملى است. آن وقت معلوم می شود که استعدادها چقدر جوشان و خروشان است. این می شود یك فرصت. البته دشمن می تواند این را تبدیل به تهدید هم بکند که خوشبختانه همه تان هوشیارید. دعواهاى تنگ نظرانه و ناسیونالیسم هاى قومىِ محدود، به کلى با دیدگاه اسلام و با دیدگاه بلند و بازى که همه ى ما به آن احتیاج داریم منافات دارد.
🔸امروز ایران، مرکز اساسى اسلام است. ایران، ایران اسلامى است. مسلمانان دنیا از هر ملیت و قومیت، امروز چشم به ایران دارند. ناسیونالیست ها یکدیگر را دفع می کنند؛ ولى در ایران ما و در این سرزمین پاك و مقدس، این چیست که ملتهاى دیگر را به خودش جذب می کند؟ این، ایمان و اسلام و مبارزه ى در راه هدفهاى بزرگ اسلامى است که بزرگترین آن، ستیزه گرى با ظلم و ستم و تلاش در راه آزادى و عدالت است؛ هیچ چیز دیگرى نیست. ملتها مجذوب این چیزهایند. سرباز این مرزوبوم، باید به اسلام پایبند باشد و از بن دندان و از اعماق دل، به آن معتقد و عامل باشد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۳۲
🔰 ادامه تاریخچه حزب توده...
از کودتای ۲۸ مرداد تا متلاشی شدن حزب:
پس از کودتای ۲۸ مرداد تا پیروزی انقلاب اسلامی حزب توده عملا رمقی نداشت و فعالیتهای خود را عمدتا مخفیانه انجام میداد. بهطور کلی اگر بخواهیم تا اینجا یک تحلیل خلاصه داشته باشیم، میتوان گفت در دهههای ۲۰ و ۳۰ مشی جریان چپ عمدتا غیرمسلحانه بوده و این جریان عمدتا سعی میکرده نقش و تاثیر خود را از طریق تصاحب کرسیهای پارلمانی یا نفوذ در بدنه حاکمیت یا فعالیتهای مطبوعاتی و نفوذ بر روشنفکران و کارگران ایفا کند. اما رویه جریان چپ در دهههای ۴۰ و ۵۰ کاملا عوض میشود و این جریان تقریبا از ابتدای دهه ۴۰ به سمت فعالیتهای چریکی و مسلحانه سوق پیدا میکند.
♦️این دوره با کشف سازمان نظامی حزب توده و متلاشی شدن تمام سازمانهای علنی و مخفی حزب تا سال ۱۳۳۴ به پایان میرسد. این دوره همانند دوره قبل علاوه بر افول حزب، به شکست و ورشکستگی اخلاقی و سیاسی حزب و رهبری و سازمانهای وابسته به آن انجامید.
فرار از ایران: این دوره، دوره ی بیم و امید و دوره اضطراب برای حزب توده بود؛ چه آنکه حزب از یک سو خود را در حال تجزیه میدید و از سوی دیگر امیدوار بود که با سرنگونی رژیم پهلوی بتواند سهمی از قدرت بهدست آورد؛ غافل از آنکه انقلاب اسلامی ایران، جایی برای وابستگان به قدرتهای شرقی و غربی در نظر نگرفته بود و این حزب نیز همچون سایر احزاب و گروههای وابسته به بیگانگان باید غزل خداحافظی میخواند.
🔹خسرو روزبه تنها افسر از دوازده عضو «هیات اجرایی سازمان نظامی» بود که جان سالم بهدر برد. وی هرچند در رأس حزب قرار گرفت اما تلاشهایش بینتیجه بود. افرادی همچون متقی و ثابت که از همکاران وی بودند، با پلیس تیمور بختیار (اولین رییس ساواک) همکاری میکردند و این مساله موجب لو رفتن روزبه شده بود. در این دوره همچنین تلاشهایی در خارج از کشور برای فعالیت حزب انجام گرفت و کمیته مرکزی حزب توده در آلمان شرقی تشکیل شد.
🔸پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران:
این دوره شامل سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۱ است. بنا بر اراده شوروی و دستگاههای امنیتی و جاسوسی آن کشور، سرانجام نورالدین کیانوری دبیری حزب توده را به دست میگیرد و تا زمان انحلال حزب توده در سال ۱۳۶۱، این حزب با این باور که حکومت جمهوری اسلامی دوامی ندارد، به فعالیتهای مخفی و علنی خود ادامه میدهد. در این دوره ماهیت حقیقی حزب توده مشخص میشود؛ آنجاییکه از یکسو سیاست همراهی با موج انقلاب و اسلامنمایی با شعار خط امام و از سوی دیگر، آماده کردن سازمانهای مخفی و نظامی - از جمله سازمان مخفی نوید - و جاسوسی برای شوروی را در دستورکار قرار میدهد.
♦️البته نگاه روشن حضرت امام(ره) هرگز اجازه نداد که جمهوری اسلامی فریب رفتارهای حزب توده همچون اسلامنمایی، ورود در جریان انقلاب و خط امام، مقابله با دولت بازرگان و بنیصدر و محکوم کردن تجاوز صدام را بخورد. امام خمینی(ره) با هوشیاری بارها در طول انقلاب تلاشهای جریانهای مارکسیستی و التقاطی را خنثی کردند. این در حالی بود که حزب توده با استناد به تعهد جمهوری اسلامی به اصل آزادی عقیده و فرمایش حضرت امام در دوران حضور در پاریس که «مارکسیستها آزاد خواهند بود خواستههای خود را بیان کنند، اما آزادی توطئه علیه کشور را نخواهند داشت»، چهار سال به فعالیت خود ادامه داد. اما بعد از دستگیری رهبران حزب توده در عملیات امیرالمومنین(ع) در بهمن ۱۳۶۱ و اردیبهشت ۱۳۶۲ و اعترافات وابستگان به این حزب، جرم جاسوسی حزب توده برای اتحاد جماهیر شوروی ثابت شد و در نهایت جمهوری اسلامی ماهیت واقعی این تشکیلات را با عنوان حزب شیطان افشا کرد. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۸۷
🔰 نتیجه گیری بحث
تلاش گردید تا اندیشه های رهبر انقلاب اسلامی در خصوص ناسیونالیسم مورد بررسی قرار بگیرد و در این مسیر، برخی از یافته ها نشان می دهند که آیت الله خامنه ای دو رویکرد و موضع نسبت به ناسیونالیسم اتخاذ نموده اند؛ ایشان ناسیونالیسمی که مبتنی بر نژادپرستی، قومیت گرایی، تعلقات زبانی و سایر مؤلفه های غیر اعتقادی باشد را در دسته ناسیونالیسم منفی قرار می دهند؛ زیرا دستاورد این گرایش افراطی به ملی گرایی را ویرانی دولت- ملتها می دانند و به جز خسران و زیان برای ملتها چیزی به ارمغان نخواهد آورد.
♦️در عین حال، ناسیونالیسمی که مبتنی بر احساسات دینی و علقه های ایمان حقیقی باشد را با عنوان ناسیونالیسم مثبت معرفی می نمایند که حتی میتواند برای استمرار و پایداری نظام سیاسی مناسب باشد؛ البته به شرطی که در تقابل با انترناسیونالیسم و آرمان امت واحده قرار نگیرد. آیت الله خامنه ای، ناسیونالیسم یا ملی گرایی را به معنای؛ غلیظ کردن احساسات، ملّت خواهى، تعصب هاى گروهى و حزبى؛ قوم گرایى، علایق و احساسات ملی، و حسّ وطن پرستى معنا می کنند و تأکید دارند که هر ملتی میتواند دارای روحیه ناسیونالیستی باشد اما گرایشات افراطی ناسیونالیستی نظیر ناسیونالیست افراطی ایرانی گری، ناسیونالیست افراطی ترکی، ناسیونالیست افراطی عربی و... تنها برای رشد جامعه مفید نیستند بلکه افتراق و اختناق دستاورد چنین رویکردهای غیرعقلایی می باشد.
🔹ایشان برخی از تهدیدات ناسیونالیسم افراطی را به ملتهای اسلامی معرفی می نمایند که برخی از آنها به شرح زیر می باشند؛ اختلال در روندهای ملی، دور کردن ملتها از یکدیگر، تشدید اختلافات قومی و فرقه ای، بدبینی در جهان اسلام، تضعیف قدرت کشورهای اسلامی، اضمحلال هویت اسلامی، تضعیف ایمان و معنویت در جوامع اسلامی و غیره.
🔸مقام معظم رهبری صرفاً در آسیب شناسی متوقف نشدند بلکه راهبردهایی برای برون رفت از این چالش و تهدید برای ملتها و کشورهای اسلامی ارائه داده اند. کنکاش در اندیشه ایشان نشان می دهد که اموری نظیر؛ تولید و ارائه مفاهیم جدید و مدد فکرى به ملتها در برابر تفکرات ناسیونالیستی، تمسك به اسلام برای اصلاحات سیاسی به جای تمرکز بر ملی گرایی، حاکمیت نظام ارزشى و جهان بینى صحیح بر جامعه، کثرت گرایی قومی، بصیرت سیاسی و استقامت، تقویت ایمانِ دینی در جامعه، بازگشت به اسلام و اعاده هویت اسلامی، وحدت و یکپارچگی امت اسلامی، تقویت روحیه عزت، خودباوری و قدرتمندی در جامعه منجر به برون رفت از چالش ها و پیامدهای منفی ملی گرایی می شوند. پایان بحث
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۳۳
🔰فعالیت حزب توده پس از پیروزی انقلاب اسلامی
فعالیت حزب توده در زمان حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران، در چهار دوره قابل بررسی است:
دوره انتقال: دوره اول، نخستین ماههای پس از پیروزی انقلاب را در برمیگیرد. در این دوره، رهبر حزب توده با تمهیدات خاصی به داخل کشور منتقل میشود و سازمان خود را برپا میکند. کیانوری خود در این رابطه میگوید: «با پیروزی انقلاب و پیدایش شرایط جدید سیاسی در ایران، از اول فروردین ۱۳۵۸ تا آخر اردیبهشت همان سال همه کادرهایی که داوطلب بازگشت به ایران بودند، مهاجرت را ترک کرده و به کشور بازگشتند. من شخصا روز ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ به تهران بازگشتم. همسرم مریم که عضو کمیته مرکزی بود، اوایل فروردین به ایران آمده و فعالیتهای اولیه تشکیلات دموکراتیک زنان را آغاز کرده بود. زمانی که من به ایران آمدم، کار اساسی تجدید سازمان انجام شده بود.
♦️در اوایل اسفند ماه ۱۳۵۷ فرجالله میزانی به تهران اعزام شد. او به کمک علی خاوری و آن اعضای سازمان افسری حزب که پس از ۲۵ سال از زندان شاه آزاد شده بودند (عباس حجری بجستانی، محمدعلی عمویی، رضا شلتوکی، ابوتراب باقرزاده، تقی کیمنش و محمد اسماعیل ذوالقدر) و تعدادی از زندانیان تودهای که هریک ۱۰ الی ۱۵ سال در زندان بودند مانند: آصف رزمدیده، صابر محمدزاده، هدایتالله معلم، گاگیک آوانسیان و... سازماندهی تشکیلات حزب در ایران و تجدید انتشار روزنامه مردم را آغاز کرده بودند. در خیابان ۱۶ آذر روبهروی ساختمان دانشکده فنی دانشگاه تهران، نیز ساختمانی بهعنوان دفتر مرکزی حزب تهیه شده بود. این ساختمان به یکی از اعضای سابق حزب، مهندس جمشید هرمز برادر محمود هرمز از فعالین قدیمی حزب تعلق داشت. او این ساختمان را با وام مفصلی که از بانک و مقداری هم از برادرش گرفته بود، ساخت و زمانی که آن را به اجاره ما داد هنوز تکمیل نشده بود...
🔹پس از رسیدن من به تهران کار رهبری حزب منظم شد و جلسات هیات اجرایی تشکیل گردید. پس از مدتی ما نام هیات اجرایی را به هیات سیاسی تغییر دادیم... مدت کوتاهی پس از ورود من به تهران، هیات سیاسی تصمیم گرفت که چند نفر به ترکیب هیات دبیران و هیات سیاسی اضافه شوند. بدینترتیب طبری، عمویی، خاوری و حجری به هیات دبیران و شلتوکی، باقرزاده، ذوالقدر و کیمنش به هیات سیاسی وارد شدند...»
دوره تجدید سازمان: این دوره بهطور عمده سال ۱۳۵۸ را در برمیگیرد و فعالیت تشکیلاتی رهبری حزب توده معطوف به جذب گروهها، محفلها و افراد تودهای و متشکل ساختن آنها در چارچوب سازمانهای علنی و مخفی است.
🔸دوره تثبیت: سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ را در برمیگیرد و اوج فعالیت حزب توده محسوب میشود. حزب توده توانست در این دوره سازمان علنی و تشکیلات مخفی ـ نظامی خود را منسجم سازد و فعالیتهای سیاسی، تبلیغاتی و اطلاعاتی خویش را سامان بخشد. حزب توده تلاش میکرد با تبلیغات وسیع بهعنوان حامی استراتژیک خط امام معرفی شود و در همین راستا به موضعگیری در مقابل حزب دموکرات کردستان، دولت بازرگان، حمایت از اشغال لانه جاسوسی توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، ادعای مشارکت در دفاع مقدس، مقابله تبلیغاتی با خط بنیصدر و حتی ارائه برخی اطلاعات به نهادهای انقلابی علیه ضد انقلاب راست و چپ افراطی و مائوئیسم، سعی کرد جای پای خود را در جامعه محکم کند. همچنین حزب توده در حالی نهایت تلاش خود را برای دریافت پروانه فعالیت قانونی از وزارت کشور به کار گرفت که در اوج فعالیت پنهانی خود برای سازماندهی تشکیلات مخفی - نظامی و ارتباطات جاسوسی به سر میبرد. اقدامات حزب توده در ارائه برخی اطلاعات پیرامون کودتای نوژه، این حزب را به شدت مغرور ساخت و کیانوری بارها مدعی کشف کودتا توسط حزب متبوع خود میشود؛ تودهایها نیز به شدت به اشاعه این شایعه میپردازند. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
❇️آیت الله حائری شیرازی
🔸مسئلۀ «خون»🔸
♦️روزهایی که می گذرد، روزهای استثنایی است. عالَم، #تحولات_بزرگی دارد پیدا می کند.
ما شیرازی ها، [قبرستان] دارالسلاممان سابقۀ هزارساله دارد؛ مربوط به دورۀ عَضُد الدوله و اینها بوده. اما تاکنون یک شهید در آن نداشتیم. در عوض، در زمان خودمان، در قبرستان «دارالرحمه»، بیش از چند هزار #شهید داریم. شهرهای دیگر هم همینطور.
🔹علمای ما احتیاط می کردند از اینکه وارد #خون بشوند. وقتی از یک عالِمی می خواستند تعریف کنند، می گفتند: او کاری کرد که از دماغ کسی، خون هم نیاید. از وقتی که ما با «خون» سر و کار پیدا کردیم، دورۀ جدیدی را داریم تجربه می کنیم. شما خودتان [در فقه]، چقدر احتیاط می کنید در مسئلۀ دِماء و فروج؟! خیلی شدید! ولی امام راحل در این قسمت ها #جسور بود و این نشان می دهد که پشتش به یک جایی گرم بود. من وقتی تاریخ فقهای شیعه را مطالعه می کنم، می بینم در مسئلۀ خون ریزی، احتیاط می کردند، وارد نمی شدند، مسائل را بدون خونریزی سعی می کردند حل کنند.
🔸اما از وقتی که امام آمد، خودِ این خون را به عنوان حلّالِ مشکلات یاد کرد! امام در منشور روحانیت می گوید که هرکه در سیاست دخالت می کرد، عناوین اتهام آمیز را به او می زدند؛ تا اینکه «خون» آمد و مسائل را حل کرد؛ یعنی تفکر مردم با «خون» تغییر پیدا کرد. من فکرم این است که کسی جرأت نمی کند در این راه وارد بشود مگر اینکه #پشتوانه داشته باشد. یعنی آنجا که پای خون در میان است، اتصال مرجعیت به امامت، باید تنگاتنگ باشد. آنهایی که در مسئلۀ خون دخالت نمی کنند، اتصالشان از نوع اتصال علمای سابق است. اینهایی که می خواهند در خون دخالت کنند، باید #اتصال_فوق_العاده ای داشته باشند.
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۳۴
🔰 فعالیت حزب توده پس از پیروزی انقلاب اسلامی...
دوره کنترل اطلاعاتی و انحلال: دوره چهارم که سالهای ۱۳۶۲-۱۳۶۱ را در برمیگیرد، بر اثر پیگیری نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران، اسرار ارتباط شبکه مخفی نظامی حزب توده با کا.گ.ب (سازمان امنیتی شوروی) کشف میشود و حزب، آماج کنترلها و هشدارهای اطلاعاتی ـ عملیاتی قرار میگیرد. رهبری حزب به شدت به تدارکات دفاعی در ابعاد اطلاعاتی ـ سیاسی و تبلیغاتی میپردازد و میکوشد تا خود را از زیر فشار برهاند. از جمله در نیمه سال ۱۳۶۱ به قطع ارتباط مستقیم با شوروی دست میزند و ارتباط تشکیلات مخفی ـ نظامی را پیچیدهتر و مستورتر میسازد. اما با پیگیری و هوشیاری نهادهای اطلاعاتی، این اقدامات خنثی شده و در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ اولین گروه از رهبران و کادرهای درجه اول حزب دستگیر میشوند. سرانجام در تاریخ ۱۳۶۲/۲/۶ در عملیات «امیرالمومنین علی(ع)» که در شب میلاد مولای متقیان انجام گرفت، سازمانهای علنی و مخفی حزب توده فرو ریخت و در پی آن با اطلاعیه دادستانیکل انقلاب اسلامی انحلال حزب توده اعلام شد.
♦️تلاش حزب توده برای عملیات براندازی
در نیمه دوم سال ۱۳۶۱، اطلاعاتی مبنی بر توطئه گسترده حزب توده برای براندازی نظام جمهوری اسلامی در اختیار مسئولان نظام قرار گرفت. البته ماهیت حزب توده از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی - و حتی از دوران مبارزات علیه رژیم ستمشاهی - برای سران نظام مشخص شده بود؛ شناختی که از تجربه عمیق بررسی فعالیت کمونیستها در ایران و سایر کشورهای اسلامی سرچشمه میگرفت و نسبت به سایر گروههای چپ نیز تعمیم مییافت. امام خمینی(ره) در سخنان خود بارها هوشیاری نظام از فعالیتهای حزب توده را گوشزد کرده و در برابر تلاشهای جریانهای مارکسیستی و التقاطی که منافقانه از اتحاد با نیروهای مسلمان دم میزدند، ایستادگی میکردند.
🔹در عین حال در فاصله سالهای ۱۳۶۱-۱۳۵۸، شرایط سیاسی - اجتماعی کشور بهگونهای بود که مسئولین در عین ابراز هوشیاری، میکوشیدند فعالیت رسمی حزب توده را تحمل کنند. مهمترین عاملی که سبب فعالیت آزادانه حزب توده در چهار سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی شد، تاکید حضرت امام(ره) بر اصل آزادی عقیده بود. امام(ره) در آخرین روزهای اقامت خود در پاریس تاکید کرده بودند که «مارکسیستها آزاد خواهند بود خواستههای خود را بیان کنند، اما آزادی توطئه علیه کشور را نخواهند داشت.» عامل دیگر، اعتقاد به بازسازی فکری و فرهنگی نسلی بود که در دوران حاکمیت شاه و آمریکا به فرهنگ غربی آلوده شده بود.
🔸بر این اساس، نظام جمهوری اسلامی فعالیت آزادانه احزاب و گروههای چپ در ایران را پذیرفت. این جریانات و گروهها اما با سوء استفاده از حسننیت نظام، به توطئه و آشوب روی آوردند و خیلی زود توسط مردم از صحنه سیاسی - اجتماعی کشور حذف شدند. در این میان البته حزب توده ترفند خاصی را در پیش گرفت و تلاش کرد توطئههای خود را زیر پوشش حمایت از نظام انقلابی پنهان کند.
این رویه با وجود بردباری نظام جمهوری اسلامی ادامه یافت؛ اما از آنجاییکه موجودیت این حزب موجب وارد آمدن صدماتی به کیان انقلاب میشد، نهادهای انقلابی جمهوری اسلامی پرده از چهره توطئهآمیز حزب توده برانداختند و مأموریت دستگیری سران این حزب در دستورکار «واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» قرار گرفت. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
❇️ با سلام به دوستان و همراهان عزیز
✍🏼 به لطف الهی مبحث ناسیونالیسم نیز به پایان رسید و تقریبا اهم مطالب و مباحث نحله ها و مکاتب غرب که توسط فلاسفه و روشنفکران آنان مطرح شده بود، بیان گردید.
♦️از این پس وارد مباحث روشنفکری در ایران که تحت تاثیر این افکار و جریانات در غرب بوده اند، خواهیم شد و سیر روشنفکری در ایران را دنبال خواهیم کرد.
🔹قابل توجه است به موازات این بحث مباحث جریان چپ مارکسیست نیز در کانال در حال انجام است که در مجموع این دو جریان مهم در ایران را برای شما عزیزان توضیح خواهیم داد.
انشاالله
🔴 فعالان جبهه فرهنگی!
❇️ اگر محتوای این کانال برایتان مفید بوده، بمنظور تقویت جبهه انقلاب اسلامی لطفا آدرس کانال را برای چند نفر از دوستانتان ارسال کنید.
باتشکر از همراهی تان 🙏🏻🙏🏻
🆔 @Jarianshenasi
🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃🌹
https://eitaa.com/joinchat/2435711052C25a8fe6362
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۸۸
🔰 سیر روشنفکری در ایران
جریان روشنفکری علاوه بر غرب از مباحث مهم جامعه شناسی سیاسی ایران نیز به شمار میآید که بیش از یک قرن و نیم است که بهعنوان متاعی وارداتی از سرزمین مغرب زمین وارد جامعه معاصر ایران شده و جایگزین دو مؤلفه محوری به نام دین و قومیت گشته است.
روشنفکری و منوّرالفکری نه تنها کالای غربی در برابر دین به شمار رفت؛ بلکه عنصر قومیت را نیز تحت الشّعاع قرار داد و توانست این دو رقیب را تا حدّ زیادی به حاشیه اجتماعی براند. البته توجّه به این نکته مهم ضرورت دارد که تاریخ زمینه سازی روشنفکری غربی از دل فرآیند مدرن سازی در اواخر قرون وسطی و انقلابات صنعتی و علمی آغاز میشود.
♦️درحالیکه تاریخ روشنفکر جهان سومی و روشنفکر ایرانی از زمان برخورد و مواجهه این کشورها با تمدّن غربی شروع میشود، آنها نه از دل تجربههای مدرن؛ بلکه از طریق شنیدن تجربههای مدرن از دوردست با مدرنیته آشنا شدند؛ بنابراین، روشنفکر ایرانی محصول کاملی از غرب نیست؛ بلکه محصول دادوستد سنّت با مدرنیته غربی است. او، نه غربی است و نه سنّتی؛ بلکه آمیزهای از آن دو است. این تفاوت بزرگ در تولید، موجب دگرگونی در کارکردها و وظایف روشنفکر ایرانی است.
🔹جلال آل احمد چنین میگوید:
«روشنفکر، در اصل ترجمهای است از منوّرالفکر که در دوره مشروطیت باب شد. در همان زمان که فرزندان اشرافیت از فرنگ برگشته، قانون اساسی بلژیک را داشتند به قانون اساسی ایران ترجمه میکردند، در همان زمان که مردم کوچه و بازار برای نامیدن چنین آدمهایی به تقلید از روحانیت، فکلی، مستفرنگ، متجدّد و تجدّدخواه بکار میبردند، در همان زمان آن حضرات خود را منوّرالفکر نامیدند. کلمه منوّرالفکر که از دوره مشروطیت باب شده بود، پس از شهریور ۱۳۲۰ رسماً توسط فرهنگستان ایران تبدیل به واژه روشنفکر گردید».
🔸یکی از مفاهیمی که در بحث روشنفکری مطرح میشود، مفهوم الیناسیون است که در معنای خودباختگی بکار میرود و بهصورتهای مختلف تجلّی و تحقّق مییابد. این ازخودبیگانگی در جریان روشنفکری سکولار وجود دارد. در این بیماری، انسان روشنفکر، قدرت تشخیص و انتخاب ندارد و مطیع و مقلّد فرهنگ غرب است.
مفهوم دیگری که در بحث روشنفکری باید به آن توجّه شود، مفهوم اسیمیله (Assimiles) یا شبه روشنفکری است که در واقع بهمعنای شبه اروپاییشدن و شبه غربیشدن و شبه غربزدگیشدن است و از لوازمش، نفی تفکّرات اعتقادی، بومی، دینی و سنّتی است. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۳۵
🔰 عملیات فروپاشی نهایی
در ساعت ۴:۳۰ بامداد روز ۱۳۶۱/۱۱/۱۷، نخستین مرحله عملیات مقدماتی فروپاشی حزب توده با دستگیری نورالدین کیانوری دبیر اول کمیته مرکزی حزب و همسرش مریم فرمانفرماییان فیروز، عضو هیأت سیاسی کمیته مرکزی حزب آغاز شد. در نخستین ساعات بامداد همان روز بخش مهمی از مراکز پنهانی حزب توده به تصرف نیروهای سپاه درآمد و حدود چهل نفر از چهرههای برجسته حزب توده و عناصر کلیدی کمیته مرکزی و کادرهای درجه اول این حزب دستگیر شدند.
♦️بلافاصله تخلیه اطلاعاتی این عناصر با طبقهبندی حفاظتی بالا دستورکار بعدی مقابله با حزب توده بود. با این اقدام، تلاشهای احتمالی عوامل نفوذی شوروی و حزب توده و عناصر ضد انقلاب راست در سایر ارگانها برای دستیابی به اطلاعات بهدستآمده - که جزییات آن بعدها کشف شد - ناکام ماند. در فاصله کمتر از دو ماه، اطلاعات کلیدی فراوانی پیرامون عملیات پنهانی حزب توده بهدست آمد و سازمانهای مخفی و نظامی، شبکههای نفوذی و جاسوسی و همچنین طرحهای براندازی این حزب کشف شدند. ابعاد اطلاعات کشفشده بهحدی بود که کادر رهبری حزب توده تصور آن را نمیکرد و طرحی را برای جبران و جایگزینی آن پیشبینی نکرده بود.
🔹دومین مرحله عملیات با نام «عملیات حضرت امیرالمومنین(ع)» بر مبنای اطلاعات کشفشده در مرحله نخست، در شب میلاد امام علی (ع) در هفتم اردیبهشت ۱۳۶۲ آغاز شد. در گام نخست، فرجالله میزانی مسئول تشکیلات کل، انوشیروان ابراهیمی مسئول فرقه دموکرات آذربایجان، محمدمهدی پرتوی مسئول سازمان های مخفی و نظامی، رحمان هاتفی مسئول وقت سازمان ایالتی تهران چهار عضو رهبری حزب توده که جلسه هیات دبیران را تشکیل میدادند، پس از دستگیری حجری، در ضربه اول دستگیر شدند.
🔸در این عملیات، حدود ۱۷۰ نفر از کادرهای حزبی، اعضای سازمانهای مخفی و نظامی و عوامل جاسوسی و نفوذی در تهران و همچنین بیش از ۵۰۰ نفر در شهرستانها دستگیر شدند. در این عملیات همچنین حدود ۸۰ واحد خانه مخفی حزب، سه محل جاسازیشده اسلحه، شامل ۲۰۰ قبضه انواع سلاح کمری، تفنگ ژـ۳، کلاشنیکف، آرپی.جی۷، تیربار و مقادیر زیادی فشنگ و نارنجک، صدها دستگاه اتومبیل و موتورسیکلت، انواع وسایل چاپ و تکثیر و آرشیوهای محرمانه حزبی و قریب به نه میلیون تومان وجه نقد به دست آمد.
♦️حزب توده دارای قریب به ده هزار عضو و هوادارانی بود که اکثریت آنها در سازمانهای رسمی حزب سازماندهی شده بودند و مستقیماً در جریان توطئهها و اقدمات پنهانی حزب قرار نداشتند. از همینرو، تمام تلاشها بر بازگردادن این عناصر با تکیه بر اطلاعرسانی و افشای توطئههای خیانتبار حزب توده بود. گام نخست در افشای ماهیت حزب، مصاحبه رادیو تلویزیونی تعدادی از برجستهترین سران حزب و اعتراف صریح آنان به مشارکت در تخلفات قانونی و توطئههای پنهانی و جاسوسی بود. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۸۹
🔰 سیر روشنفکری در ایران
سؤال مهم این است که روشنفکر چه ویژگیهایی دارد که فیلسوف، فقیه، فیزیکدان و ریاضیدان برجسته را روشنفکر نمیگویند، گرچه، همه آنها اهل فکر و دانشمند باشند؟ و چرا روشنفکران درباره چیستی و چرایی روشنفکری یکسان سخن نگفتهاند؟
جلال آل احمد از معایب و خیانتهای روشنفکری و کج رویها و ناملایمات و غربزدگی آنها سخن گفته و شریعتی با رویکرد مثبت به مزایای روشنفکری نگریسته است.
البته شریعتی به معایب روشنفکری اشاره میکند و میگوید: «در موقعی که مشروطیت عملی شد، قوانین بلژیک را ترجمه کرده و به جای سنّتهای استبدادی و بومی ایران بکار بردند، درحالیکه مردم ایران به آن حدّ تکامل و خودآگاهی نرسیده بودند، بدون خودآگاهی مردم، هر راهحلی در حوزههای عملی و زوایای کتابخانهها و گوشه کافههای روشنفکری محبوس خواهد ماند».
♦️پس شریعتی، عدم توجّه روشنفکری عصر مشروطیت نسبت به سنّت و خواست و نیازهای مردم و فاصلهگرفتن از مردم و طبقه عام جامعه را یکی از معایب روشنفکری معرفی میکند که زاییده بیماری خودبزرگبینی و بیاعتنایی به دیگران و عدم روحیه نقدپذیری، عدم تأمل در آراء و نظریههای خود است، امّا به خیانتهای روشنفکران نمیاندیشد.
آل احمد «فرنگیمآبی، بیدینی یا تظاهر به آن یا سهلانگاری به دین، درسخواندگی، بیگانهبودن نسبت به محیط بومی و سنّتی، جهانبینی علمی داشتن و دموکراسی و آزاداندیشی» را از مؤلفههای روشنفکری معرفی میکند.
جلال آل احمد، فعالیت روزانه و همراه با تفکّر و ابتکار برای حلّ مشکلات اجتماعی با هدف توسعه علم و فرهنگ و هنر و ارزشهای برتر را گوهر روشنفکری معرفی میکند.
🔹شاید هم بتوان به طور نسبی، تندروی، شور و هیجان همراه با احساسات و مخالفت با تحجّر، خرافات و افسانهسرایی، فعالیت بیشتر در نهادهای مطبوعاتی و دانشگاهی و گسترش فعالیت در عرصه سیاست، تاریخ، اقتصاد، جامعهشناسی و ضرورت مبارزه با استبداد و تأکید بر آزادیهای فردی و اجتماعی و ضرورت ایجاد تحوّل در جامعه و تحرّک مردم را از ویژگیهای روشنفکری تلقّی کرد؛ زیرا روشنفکری، دغدغه عقبماندگی و انحطاط و عدم پیشرفت را در سر میپروراند و تحجّر و استبداد را دو عامل اصلی آن دغدغهها و آسیبها میشمارد.
🔸ـ ولی آیا واقعاً روشنفکری، همیشه همراه با الحاد است؟
ـ آیا روشنفکری با اصلاحطلبی و احیاگری ملازم است؟
ـ نسبت روشنفکری با مفهوم تساهل و تسامح چیست؟
ـ چه رابطهای میان روشنفکر و مفسّر دین وجود دارد؟
ـ رابطه روشنفکری با سنّتستیزی یا التقاط چیست؟ ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۳۶
🔰 سازمان چریکهای فدایی خلق
♦️چگونگی شکلگیری سازمان
بعد از اینکه تعداد زیادی از افراد حزب توده در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دستگیر شدند، تعدادی نیز کشته و عدهای به خارج از کشور فرار کرده و تعدادی هم با رژیم شاهنشاهی همآوا شدند، گروهی از جوانان ماجراجو که در حزب توده فعالیت میکردند، و از حزب توده و جبهه ملی نا امید شده بودند، گروهی را تحت عنوان گروه رزم آوران توده تشکیل دادند. افرادی نظیر عباس سورکی، عبدالحسین مدرسی، ناصر آقایان، بیژن جزنی، حسین نعمتی، مهدی شیری و. . . که در جلسات خود عملکرد گذشته حزب توده و شوروی را نقادی میکردند.
🔹در ابتداء با ذهنیت و سوابقی که بعضی از آنها در جبهه ملی و فعالیتهای دانشگاهی داشتند، در جلسات جبهه ملی، حزب ملیت و گروه ارانی شرکت وسیعی در تشکیل گروه ضد استعماری داشتند که به دلیل داشتن نظرات تند و مشی مسلحانه از همان گروهها و افراد رانده شدند و از سال ۱۳۴۴ در بین خود اقدام به تهیه اسلحه و آموزش نظامی کردند.
این گروه که میتوان آنان را پایهگذار و کادر اصلی "سازمان چریکهای فدایی خلق" نامید، بدون اینکه هیچ گونه عملیاتی داشته باشند در سال ۱۳۴۷ دستگیر شدند.
آنها در زندان، به کار تشکیلاتی خود ادامه دادند و تشکل خود را حفظ نمودند. این سازمان تا اسفند ۱۳۴۹ اسمی نداشت و در اواخر فروردین ۱۳۵۰ از ادغام دو گروه چپ گرا که سابقه فعالیت آنها از اواسط دهه ۱۳۴۰ شروع شده بود، تشکیل گردید که ایدئولوژی رسمی آنان، مارکسیسم- لنینیسم، و معتقد به مبارزه مسلحانه بودند.
این دو گروه عبارت بودند از گروهی که بیژن جزنی، عباس سورکی، غفور حسنپور، علیاکبر صفایی فراهانی، محمد صفاری آشتیانی و حمید اشرف از مؤسسان آن بودند (گروه یک) و گروه دیگری که مسعود احمدزاده هروی و امیر پرویز پویان از پایهگذارانش بودند (گروه دو).
🔸گروه یک که به گروه جزنی شهرت یافت عمدتاً از افرادی تشکیل شده بود که در دهه ۳۰ و ۴۰ به مبارزه روی آورده بودند و در مبارزات سیاسی جبهه دوم ملی شرکت فعالی داشتند.
بیژن جزنی در نوروز ۱۳۴۲، با چندتن از فعالان جنبش دانشجویی مانند حسن ضیاء ظریفی و عباس سورکی گروهی را تشکیل داد که بعدها به «گروه جزنی - ظریفی» (گروه یک) معروف شد. در روز ۲۳ دی ۱۳۴۶ به مناسبت شب هفت غلامرضا تختی گردهمایی باشکوهی بر سر مزارش برپا شد. جزنی یکی از برگزارکنندگان اصلی این مراسم بود.
یک ماه پس از مرگ تختی در بعد از ظهر روز ۱۷ بهمن ۴۶، بیژن جزنی و عباس سورکی بازداشت و بهزندان قزل قلعه برده شدند. در روز ۱۸ بهمن ۴۶، ساواک شمار دیگری از اعضای گروه جزنی را دستگیر کرد، از جمله، سعید (مشعوف) کلانتری (دائی بیژن)، محمد چوپانزاده، حسن ضیاءظریفی، عزیز سرمدی، احمد جلیل افشار، ضرار زاهدیان، سیروس شهرزاد. دادگاه گروه جزنی بهریاست تیمسار ضیاء فرسیو، در بهمن ۱۳۴۷، حدود یک سال پس از دستگیری آنها، برگزار شد.
♦️گروه جزنی پس از دستگیریهای سال ۱۳۴۶ از هم نپاشید و شماری از اعضای آن از دستبرد ساواک درامان ماندند و چندی بعد، گروه را تجدید سازمان کردند. بازماندگان گروه عبارت بودند از: علی اکبر صفایی فراهانی، محمد صفاری آشتیانی، غفور حسنپور، رحمتالله پیرونذیری، اسکندر صادقینژاد و حمید اشرف.
اعضای ادامهدهنده گروه جزنی در بیرون از زندان، در سال ۱۳۴۹ بهآمادگی برای عملیات مسلحانه دست یافتند. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۹۰
🔰 سیر روشنفکری در ایران
به تعبیر آیتالله خامنهای، بهنظر میرسد که روشنفکری از اوّل بیمار به دنیا آمد و در ایران بیمار ظهور کرد. امّا شاید بتوان آنرا مداوا کرد و تفسیر صحیحی از آن ارائه داد.
روشنفکری در غرب بهصورت کلیساستیزی یا الحاد پدیدار گشت و کشورهای اسلامی نیز با نفی دینداری به سراغ تجدّد رفتند. حتی میتوان روشنفکری را نوعی بدیلسازی برای روحانیت تلقّی کرد. به همین دلیل، جریان روشنفکری با نشر مطبوعات و روزنامهها، روحانیت و رهبران دینی را واپسگرا و مخالفان اصلاحات و مدّعیان خرافه معرفی میکردند.
♦️برخی از نویسندگان معاصر، روشنفکری را فراتر رفتن از چارچوبهای سنّتی و رفتن بهسوی تحقّق ارزشهای جدید و ساختن دستگاه جدید برای تبیین وجوه مختلف زندگی و انتقاد از وضع موجود سیاسی و اجتماعی و بهکارگیری روش تعقّل و تفکّر در امور سیاست و فرهنگ و جامعه دانستهاند. با این وجود نمیتوان گفت که الحاد و بیدینی، لازمه غیر قابل انفکاک روشنفکری است و هر دو دسته دینداران و ملحدان در این جریان روشنفکری حضور دارند.
امّا روشنفکران دیندار و بیدین برخلاف جریان حاکم بر تفکّر و اندیشه جامعه حرکت میکنند و همچنین نمیتوان گفت که همیشه روشنفکران، اصلاحات را به ارمغان میآورند، البته آنها معمولاً درصدد اصلاح و تغییرند و لذا با عالمانی مانند ابنسینا و پاستور تفاوت دارند و تفاوت میان ابنسینا و سیّدجمال در همین نکته است.
🔹البته نباید از عنصر تساهل و تسامح در جریان روشنفکری سکولار غربگرا غفلت کرد. به همین دلیل، نمیتوان هر روشنفکری را مفسّر و عالم دینی دانست، امّا عالمان دین با توجّه به آگاهی از روشمندی و ضابطهمندی تفسیر میتوانند علاوه بر مفسّر دین، روشنفکر نیز باشند. و لذا روشنفکرانی که از هرمنوتیک متون مقدّس اسلام آگاهی ندارند، به تفکّر التقاطی گرفتار میشوند و با دغدغه نیازهای متغیّر جامعه و انسان، عنصر زمان و مکان را در ارزشها و باورهای دینی، بدون ضابطه دخالت میدهند.
🔸همه روشنفکران علاوه بر اینکه هیچگاه از وضع موجود جامعه خویش راضی نبودند، در واقع دو دغدغه اساسی داشتند:
ـ دغدغه اوّلشان این بود که یک نوع انحطاط و عقبماندگی و نابسامانی فرهنگی و اجتماعی در جامعه احساس میکردند. این دغدغه را هم شهید مطهری، هم شریعتی، هم بازرگان، هم میرزا ملکمخان و هم آخوندزاده داشتند.
ـ دومین دغدغهشان، دغدغه ارتباط دینداری یا سنّت با تجدّد بود، تجدّد بهمعنای نوآوری یا مدرنیته. ما چگونه مطالب نو و جدیدی را که وارد جامعه میشود با دینداری آشتی بدهیم؟ اصلاً میتوان اینها را آشتی داد؟ اگر تعارض دارند، تعارض آنها، قابل حل است یا خیر؟ دینرا کنار بزنیم یا نوآوری را؟ پس وجه مشترک همه روشنفکران این بود که وضع موجود مناسب نیست و باید تغییرش داد.
امّا راه حل گرایشهای روشنفکری متفاوت بود.
روشنفکران سکولار میگفتند: «راه درمان این است که دین را محدود یا حذف کرده و به حاشیه برانیم و در بست سراغ غرب یا شرق برویم.» کسیکه به اصالت غرب اعتقاد داشته، سکولار غربگرا و کسی که به اصالت شرق اعتقاد داشت، سکولار شرقگرا بود. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۳۷
🔰 سازمان چریکهای فدایی خلق
ادامه چگونگی شکلگیری سازمان...
گروه دو نیز که به گروه احمدزاده شناخته شده بود در مقایسه، تجربه مبارزه عملی کمتری داشت و شناخت عینی از حزب توده نداشتند. برخی از اعضای این گروه سابقه فعالیت در جبهه ملی در سالهای چهل را با خود داشتند، ولی تجربهٔ انقلاب کوبا و مبارزهٔ چریکی در آمریکای لاتین، جایگاه ویژهای را در این گروه به خود اختصاص داده بود.
♦️تفاوت دیدگاههای جزنی و احمدزاده
گروه جزنی و گروه احمدزاده در فاصله ماههای شهریور تا دی ۱۳۴۹ بر سر انتخاب «استراتژی و تاکتیک مبارزه مسلحانه» مباحثات طولانی داشتند. جزوه «آنچه یک انقلابی باید بداند» که در آخر تابستان ۱۳۴۹ به نام علیاکبر صفایی فراهانی درآمده بود، کلیترین برداشتهای دیدگاه اول (=دیدگاه جزنی) را بهدست میداد. جزوههای «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا» (بهار ۱۳۴۹)، بهقلم امیرپرویز پویان و «مبارزه مسلحانه، هم استراتژی و هم تاکتیک» (آخر تابستان ۱۳۴۹)، نوشته مسعود احمدزاده، دیدگاه دوم را مطرح مینمود.
هر دو گروه در پژوهشها و بررسیهای خود به این نتیجه رسیده بودند که جامعه ایران پس از انقلاب سفید و اصلاحات ارضی تبدیل به جامعهای سرمایهداری شدهاست؛ بهواسطه دیکتاتوری است که تودههای زیر ستم از حرکت واماندهاند؛ و بر پیشاهنگ است که با برافروختن آتش مبارزه مسلحانه و از خود گذشتن و جانبازی، تودهها را از حالت خمودی و خموشی درآورد و «انرژی ذخیره تودهها را بهانفجار بکشاند»...
🔹گروه جزنی معتقد به کار در شهر و روستا بودند. به باور آنها، «چون هدف از اولین اقدامات مسلحانه، تغییر فضای سیاسی جامعه و بهطورکلی تبلیغ مسلحانهاست، عملیات مسلحانه در روستا و شهر میتوانند یکدیگر را کامل کنند و گذشته از آن، وجود سلولهای مسلح در کوه و شهر، بهمثابه یک عامل حمایتکننده تاکتیکی، میتواند مورد استفاده قرارگیرد… جنبش روستایی میتواند کادرهایی را که در شهر امکان ادامه مبارزه ندارند، به خود جلب کنند و با اجرای عملیات مسلحانه، قوای دشمن را در مناطق وسیعی بهخود مشغول دارد و این مناطق را بهطور وسیعی «سیاسی» کند. همچنین، جنبش چریکی شهری با برهم زدن نظم شهرها، میتواند قسمتی از قوای دشمن را تجزیه کرده و سیستم عصبی دشمن را نیز مورد آسیب قرار دهد...»
گروه جزنی (گروه جنگل) برای آغاز مبارزه مسلحانه جنگل گیلان را برگزیده بود، اما، گروه احمدزاده جنگ چریکی شهری را ترجیح میداد.
🔸گروه احمدزاده متکی بر تجارب و تئوری انقلاب برزیل، پیشنهاد سازماندهی جنگ چریکی شهری را میداد و معتقد بود که جنبش باید اول، در شهر دور بگیرد و سپس، کار در روستا، متکی به مبارزه دور گرفته در شهر، آغاز گردد و در این مرحله مبارزه، بهطور عمده از شهر به روستا منتقل گردد.
به هر حال، تماس دو گروه در سراسر پاییز ۴۹ به بحثهای تئوریک گذشت…
در دیماه ۴۹، دو گروه بر سر تنظیم برنامه مبارزات آینده به توافق رسیدند و از جمله، بر این توافق شد که گروه احمدزاده-پویان چند تن از اعضایش را برای اعزام به جنگل آماده کند. از این گروه احمد فرهودی در بهمن ۴۹ به جنگل اعزام شد و به دسته چریکی جنگل به فرماندهی علیاکبر صفایی فراهانی پیوست. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۹۱
🔰 گونهشناسی روشنفکری ایرانی
گونهشناسی نخست: تاریخ دقیقی برای ورود این کالای فرهنگی به ایران در اختیار نیست تا بتوانیم گونهشناسی متقنی ارایه دهیم، لیکن شاید بتوان شکست نظامی ایران از روس و اعزام دانشجویان به فرنگ در زمان عباسمیرزا و نوشتن سفرنامهها و سیاحتنامهها پس از بازگشت به وطن و تأسیس دارالفنون در سال ۱۲۶۸ قمری و آموزش دروس غیر اسلامی در آنجا و نهضت ترجمه آثار خارجی به ایرانی را زمان ظهور این پدیده به ایران دانست. با توجّه به این مقطع تاریخی، در یک گونهشناسی روشنفکری، میتوان تمام روشنفکران و جریانهای روشنفکری در ایران را به سه دسته تقسیم کرد:
۱. روشنفکران آتئیست؛
۲. روشنفکران سکولار؛
۳. روشنفکران دیندار.
♦️روشنفکران آتئیست کسانی بودند که اعتقادی به دین نداشتند.
روشنفکران سکولار به حضور دین در فعالیتهای اجتماعی اعتقاد نداشتند و اینها نیز به دو دسته کلّی تقسیم میشدند:
روشنفکران سکولار غربگرا و روشنفکران سکولار شرقگرا که ابتدا این گروه به دلیل حضور فعّال کمونیستها و نفوذ زیاد تودهایها در ایران بیشتر مورد توجّه بود.
پیدایش روشنفکری باعث شد تا جریان غرب گرایی و غربزدگی پدید آید و گونهشناسی دیگری آشکار گردد. گروهی مانند: آخونداف و ملکمخان با احساس درماندگی و بیلیاقتی به تقلید فرومایه از غرب مبتلا شدند و گروه دیگری، جریان بازگشت به خویشتن و بازگشت به اسلام را در برابر موج غربزدگی بهوجود آوردند.
🔹این جریان، رشد فزایندهای یافت و در درون خود به دو گرایش تقسیم گردید:
الف) جریان تفکیک جنبههای مثبت غرب از جنبههای منفی آن
متفکّران این جریان بر این باور بودند که تنها باید در تکنولوژی و علم و دستاوردهای مثبت تمدّن غرب با آگاهی، نه کورکورانه از غرب تبعیّت کرد، امّا با نظام ارزشی و ایدئولوژی غربی، قاطعانه باید مبارزه نمود؛ زیرا اسلام با افکار جدید سازگاری دارد و ناآگاهی از اسلام راستین و جلوگیری استعمار از ترقی کشورها، باعث عقبافتادگی مسلمانان و کشورهای آنها شده است.
مرحوم سیّدجمالالدین اسدآبادی (۱۸۷۹ م) پایهگذار این تفکّر بود. او با شعار زدودن اسلام از خرافه و لزوم آشنایی مسلمانان با پیشرفتهای علمی و فنی جدید و مبارزه با استبداد و استعمار به تبیین و تحقّق این جریان پرداخت و بزرگانی مانند: میرزا کوچکخان، شیخ فضلالله نوری، مدرس، جلال آل احمد، شهید مطهری و شریعتی، این رویکرد را ادامه دادند. امام خمینی (ره) نیز در فرمایشاتشان از این رویکرد حمایت میکردند. البته در گستره راه حل و نوع برخورد، تفاوتهای فراوانی به چشم میخورد.
🔸ب) جریان مبارزه کلّی با غرب
این جریان با دو رویکرد سنّتی و متجدّد در جامعه رواج یافت. سنّتیها بر این باور بودند که راه حلّ نجات ایران تنها با تکیهزدن به رهیافتهای سنّتی، ممکن است و هرگونه الگوگیری از راه و رسم زندگی فرنگیان، نهتنها مشکلی را حل نمیکند؛ بلکه بر مشکلات میافزاید.
رساله «شیخ و شوخ»، نمادی از غربگرایی و سنّتگرایی است که به طنز درآمده است.
متجدّدین دینی هم مانند: احمد فردید (۱۲۹۱ ـ ۱۳۷۳)، سیّدحسین نصر (۱۳۱۲ـ ...) و رضا داوری (۱۳۱۲ ـ ...) با وجود تفاوتهایی که دارند، به این جریان گرایش داشتند؛
♦️فردید، با طیکردن مقدّماتی به این نتیجه میرسد که غرب را بهعنوان یک هستیشناسی و یک شیوه زندگی باید ترک گفت.
سیّدحسین نصر با انتقاد شدید از تجدّدگرایی، به ویژگی بارز عصر جدید حمله میکند و آنرا طغیان انسان علیه خدا و جدایی عقل از نور معرفی مینماید.
رضا داوری نیز غرب را یک کلیت و مجموعهای واحد و یک نحوه تفکّر و عمل تاریخی معرفی میکند، بهگونهای که علم و تکنولوژی با باور و ارزش توأم است.
به نظر وی، تکنولوژی نهتنها مردم را ارباب خود نساخته؛ بلکه آنان را فرمانبردار خود کرده است؛ یعنی وسیله آزادی به ابزار اسارت تبدیل شده است. غرب از دیدگاه داوری، مجموعهای یکپارچه است که نمیتوان چیزهایی را به دلخواه از آن برگزید. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۳۸
🔰 سازمان چریکهای فدایی خلق
شکست ابتدایی در جنگل
در سال ۱۳۴۹ش که بحث جنگهای چریکی روستایی و شهری میان اعضای این دو تشکیلات به میان آمده بود، متعاقب آن جستجو برای یافتن محلی مناسب برای عملیات های چریکی آغاز شد.
آنها در قالب دستجات مختلف در پوشش گردش و سفر علمی به دهات و جنگلها و شهرستانها سفر کرده که در نهایت جنگل های شمال کشور را انتخاب و اولین گروه خود را به آنجا فرستادند تا ضمن تحقیقات بیشتر و ساختن استحکامات، در آنجا تمرین کنند و بتوانند آغازگر جنگهای چریکی روستایی و شهری باشند، اما این گروه خیلی زود به دام افتاد، زیرا زمان بسیار بدی را برای این کار انتخاب کرده بودند.
♦️زمستان سال ۱۳۴۹ برف و باران و خلوتی محیط و غیر بومی بودن افراد، زود جلب نظر کرد و از طرفی ارتباط گروه با ده شهر جهت تامین وسایل و مایحتاج به سختی انجام میگرفت و پوشش تبلیغی مناسبی نیز در محیط وجود نداشت، لذا عدهای از مردم محلی احتمال میدادند که اینها سارق باشند و بالاخره مسئله کمونیست بودن آنها با درنظر گرفتن روحیه مذهبی مردم آن مناطق و خاطرات تلخ خیانت ها و اعمال کمونیستها در نهضت جنگل، این گروه را با شکست مواجه ساخت.
🔹دستگیری و اعدام اعضای گروه
با لو رفتن و دستگیر شدن یکی از اعضای گروه که رابط بین گروه و حزب توده بود، چریکها برای نجات او به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل حمله بردند، ولی مامورین پاسگاه، رابط را قبلاً به شهر فرستاده بودند، آنها پاسگاه را خلع سلاح کرده و بالاجبار به داخل جنگل گریختند. در پاسخ به این عملیات رژیم پهلوی با شدت عمل هر چه تمامتر جنگل را محاصره کرد و با بمبهای آتشزا، نقاط مشکوک را از درختان خلوت کرد و از راه زمین و هوا نیروهای ورزیده خود را اعزام داشت که ضمن چند برخورد مختصر، کلیه افراد گروه را دستگیر و اعدام و یا محکوم به زندانهای مختلف کرد.
🔸گروه جنگل مجموعاً ۲۲ نفربودند که
۱۷ نفر دستگیر شدند و از این ۱۷ نفر ۱۳ نفر: علی اکبر صفایی فراهانی، غفور حسنپور، هادی بندهخدا، احمدفرهودی، هوشنگ نیری، اسکندر رحیمی، جلیل انفرادی، عباس دانش، محمدهادی فاضلی، اسماعیل معینی، شعاعالدین مشیدی، ناصر سیفدلیل صفایی و محمدعلی محدث قندچی در تاریخ ۲۶ اسفند ۴۹ تیرباران شدند.
ودر بازجوئیها، شبکه شهری آنان نیز شناسائی شد و خصوصاً رهبران و افراد موثر گروه از قبیل حمید اشرف، زیبرم مفتاحی، پویان صفائی فراهانی و ... لو رفتند و رژیم ضمن چاپ عکسهای آنها برای دستگیر کننده هریک، صد هزار تومان جایزه تعیین کرد.
♦️این دو گروه در نهایت ، پس از واقعه سیاهکل و اعدام ۱۳ نفر از اعضایش در ۲۶ اسفند ۱۳۴۹، بهطور کامل بههم پیوستند و به عنوان:
«چریکهای فدایی خلق ایران»
و مدت کوتاهی بعد با عنوان:
«سازمان چریکهای فدایی خلق ایران»
(سچفخا) اعلام موجودیت کردند.
ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۹۲
🔰 گونه شناسی روشنفکری در ایران
گونهشناسی دوم
برخی از نویسندگان با رویکرد تاریخی به هفتگونه روشنفکری دینی اشاره کردهاند:
ـ دوره اوّل، دوره تفسیر و انطباق فرهنگی است. این دوره از سده سیزدهم آغاز میشود و در مشروطه بهثمر میرسد. روشنفکران دینی مشروطه در این زمان تحت تأثیر روشنفکران غیر دینی هستند و از سرمشق غالب آن زمان؛ یعنی توجّه به ایده جامعه مدرن تبعیّت میکنند، آنگاه میکوشند مقولات اسلامی را بهگونهای تفسیر کنند که با دنیای مدرن سازگار افتد.
ـ شاخصترین چهره روشنفکر دینی مشروطه، سیّدجمالالدین اسدآبادی است.
♦️ـ دوره دوم روشنفکری دینی، در دوره اوّل و اوایل پهلوی دوم، صورت گرفته است. در این دوره کفّه ایرانشناسی و تاریخ باستانی بیش از اسلام، سنگینی میکند، بهویژه که این نوع ناسیونالیسم با تجدّدخواهی آمرانه و اقتدارگرایانه رضاخان همراه است. این مسائل از یک سو و ظهور رو به رشد کمونیستها در صحنه فرهنگ و سیاست ایران از سوی دیگر، سبب شد که روشنفکران دینگرا در واکنش به رقابت با دو نوع هویتخواهی مفرط؛ یعنی ناسیونالیسم افراطی و مارکسیسم و لنینیسم، به هویّت صنفی خویش سوق یابند.
ـ دوره سوم بیشتر معطوف به دهههای چهل و پنجاه در ایران است که مکتبگرایی و تدوین ایدئولوژی و روشنفکری ایدئولوژیک دینی سر برکشید. احساسات و علایق دینی روشنفکران در فضای نوستالژیک، رشد بومیگرایی در ایران در اعتراض به نوسازی غربگرایانه پهلوی و خالیشدن صحنه اجتماعی از شخصیتهای کاریزماتیکی چون مصدّق، زمینه را برای حضور گستردهتر روشنفکران دینی و تعبیر ایدئولوژیک از دین (جایگزین ایدئولوژیهای مارکسیستی و ملّیگرایانه) فراهم کرد. شاخصترین چهره این دوره، دکتر شریعتی است.
🔹ـ دوره چهارم حیات روشنفکران دینی با انقلاب اسلامی ایران آغاز شد و با حاکمیت سنّتگرایی و شخصیت بانفوذ و کاریزماتیکی امام خمینی (ره)، روشنفکری دینی به سمت ائتلاف با سنّتگرایان پیش رفت. روشنفکران این دوره بهدلیل شرایط انقلابی، رویکرد ایدئولوژیک خود را تداوم بخشیدند.
ـ دهه اوّل انقلاب، مرحله جدیدی را برای روشنفکران دینی گشود و در این دوره که دوره پنجم است، روشنفکرانی مانند بازرگان، سحابی، میثمی، پیمان و... با فاصلهگرفتن از رویکرد مسلّطین بر قدرت، روند اعتراض و انتقاد و اعتزال را آغاز نمودند.
🔸ـ دهه دوم انقلاب، دوره ششم روشنفکری دینی را به نمایندگی سروش، با روند اعتزال و با رویکرد معرفتشناسانه دنبال کرد و زیربنای ساختاری و ایدئولوژیکی جمهوری اسلامی را مورد نقد قرار داد و جریان ایدئولوژیستیزی را با رهیافت بازنگری آشکار ساخت.
ـ روشنفکری دینی در دوره هفتم، روشنفکران عملگرا را بهوجود آورد.
خرداد ۷۶، نقطه عطفی برای ظهور روشنفکران عملگرا بود که با برنامه اجتماعی به صحنه سیاست بازگشتند.
البته پس از هشت سال حاکمیت اجرایی روشنفکران عملگرا و ناکارآمدی آنها در صحنه عمل و نزاعهای بیمحتوا و بیحاصل سیاسی و مشکلات اقتصادی و خستگی سیاسی توده مردم، دوباره به حاشیه رفتند و روشنفکری دینی ایدئولوژیکپذیر، دوره هشتم روشنفکری دینی را بهوجود آورد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۳۹
🔰 خط مشی فکری و ایدئولوژی سازمان
در حدود سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ تحولات جدیدی در جهان روی داد. و خروشچف رهبر وقت شوروی سعی کرد به آمریکا نزدیک شود. چین از این مطلب برای شعله ور ساختن آتش اختلافات مرزی و مرامی خود با شوروی بهره گرفت و سعی کرد در جهان سوم برای خود نفوذی کسب کند. نخستین افرادی که جذب این سیاست چین شدند جوانانی از سازمان جوانان حزب توده و جبهه ملی دوم بودند که بعدها سازمان چریکهای فدایی خلق را به وجود آوردند. آنها که از جبهه ملی و حزب توده نا امید شده بودند همچنین با الگو قرار دادن جنبش های آمریکای جنوبی و مرکزی به ویژه نهضت و قیام (کاسترو) و (ارنستو چگوارا) در کوبا، سعی کردند تا با استفاده از شیوه جنگ مخفی پارتیزانی در نقاط مختلف کشور، حکومت را سرنگون سازند.
♦️اما در خصوص مشی و ایدئولوژی این گروه باید گفت:
«مارکسیسم - لیننیسم ایدئولوژی رسمی این سازمان بود و هر دو گروه در کلیات زیر توافق داشتند:
- پذیرش مبارزه مسلحانه، هم در استراتژی و هم در تاکتیک.
- بیطرفی در قبال اختلافات چین و شوروی.
- کوشش برای توسعه جنبش انقلابی در ایران به مثابه وظیفهای ملی و انترناسیونالیستی.
- پذیرش برافتادن مناسبات فئودالی و چیرگی مناسبات سرمایهداری در ایران و وابستگی آن به امپریالیسم.
- ارزیابی از انقلاب ایران به مثابه انقلاب دموکراتیک - تودهای.
- باور به ضرورت سرکردگی طبقه کارگر برای پیروزی قطعی انقلاب دموکراتیک و گذار بیوقفه به انقلاب سوسیالیستی و دیکتاتوری پرولتاریا برای استقرار سوسیالیسم در ایران.
- نفی ضرورت مبارزه برای تشکیل حزب طبقه کارگر به عنوان امری فوری.
🔹کسانی به عضویت پذیرفته میشدند که قبلاً با ایدئولوژی طبقه کارگر آشنا شده و آن را پذیرفته باشند. مشی قهرآمیز در جهت برپا ساختن "انقلاب دمکراتیک نوین"، استراتژی گروه بود. آغاز مبارزه چریکی در جنگل و کوه، تلقی گروه از مبارزه مسلحانه در آن شرایط بود. گروه دلایل بسیاری داشت که ظاهرا از رهبری جهانی شوروی استقبال نکند. سیاست شوروی در ایران طی بیست و چند سال و رابطه غلط حزب توده با شوروی برای گروه شناخته شده بود.»
آنها در آثاری که انتشار دادهاند، مدعی شدند از رهبری جهانی شوروی استقبال نداشتهاند و سیاست شوروی بعد از استالین را مردود شناخته و بعضاً تمایلات چینی پیدا نمودهاند، ولی مدعی شدند اصل سازمان، مستقل از قطبهای جهانی کمونیسم عمل کرده است.
🔸ضربه و تجربه واقعه سیاهکل باعث شد که طرح جنگ چریکی روستائی کنار گذاشته شود،
زیرا برایشان ثابت گردید که با توجه به توافق همه همسایگان ایران و ابرقدرتها با رژیم شاه و در نتیجه عدم حمایت چریکی از کشورهای همجوار و موقعیت جغرافیایی و عدم همکاری دهنشینان و قدرت تسلط و حمایت کامل ارتش، هر گونه حرکت چریکی متمرکز به هر قیمت به شدت سرکوب خواهد شد.
بنابراین نظرها متوجه جنگ چریکی شهری شد که اعلام آن و تکمیلش از طرف سازمان مجاهدین خلق صورت گرفت. شکست سیاهکل، سازمان چریکهای فدائی خلق را به شکل پر رنگی معرفی کرد و کادر رهبری سازمان که به ناچار زندگی مخفی را آغاز کرده بود، به طور جدی به سازماندهی و عضوگیری پرداختند و پخش عکس افراد مؤثر و جایزهگذاری رژیم برای آنها ایجاد جاذبهای کرد که افراد علاقهمند به مبارزه و ماجراجو را به سوی آنها میکشاند. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi