eitaa logo
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
3.2هزار دنبال‌کننده
933 عکس
1.3هزار ویدیو
1 فایل
این کانال بمنظور آشنایی و تبیین جریانات فکری، فرهنگی، سیاسی ویژه کادرهای فعالین دانشگاه و مربیان مساجد راه اندازی گردیده است. ارتباط با ادمین : https://eitaa.com/Srfm50
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۳۸ 🔰 محمّدعلی فروغی وی یکی از شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی تاثیرگذار ایران در اواخر عهد قاجار، پهلوی اول و دوم است که در ۱۲۹۴ ق/۱۲۵۴ش در تهران زاده شد و پس از فوت پدرش محمدحسین خان (۱۳۲۶ق) لقب ذکاء‌الملک به محمد علی  تفویض شد.  اجداد پدری وی از یهودیان تاجر بغداد  بودند که چندین قرن قبل، پس از سکونت در  اصفهان  مسلمان شدند. در عهد ناصری محمدحسین خان از اصفهان به تهران آمده، در دستگاه دولتی قاجار در زمره محققان و شعرای ناصری و مظفری خدمت نمود. و مدتی نیز ریاست دارالترجمه را بر عهده داشت. فروغی با وجود تمام مناصب مهم سیاسی که به دست آورد تا پایان عمر روابط نزدیک خود را با خانواده‌اش حفظ نمود؛ به طوری که پس از فوت پدر سرپرستی برادر و سه خواهرش را بر عهده گرفت. وی در سال ۱۳۲۱ ش در سنّ ۶۷ سالگی درگذشت. همسر فروغی که خواهرزاده نظام‌السلطنه (رضاقلی) بود نیز در سن سی سالگی بر اثر سل درگذشت و فروغی که بعد از آن بیست سال زیست، هرگز ازدواج نکرد. ♦️تحصیلات فروغی تحصیلات آغازین خود را در ادبیات فارسی و عربی نزد پدر و شخصی به نام  مولانا  فراگرفت. با ورود به دارالفنون از ۱۳۰۹ق و فراگیری زبان خارجی و سایر رشته‌های آکادمیک تحصیلات تکمیلی را آغاز کرد.  وی ابتدا رشته طب را برگزید؛ اما به دلیل کمبود امکانات پزشکی و عدم تناسب آن با ذوقش این رشته را رها کرده به فلسفه  و عرفان (نزد اساتیدی چون ابوالحسن جلوه و میرزا طاهر تنکابنی در مدارس معروف تهران،ادبیات و فراگیری زبان‌های فرانسه و انگلیسی روی آورد و توانست آثار زیادی از خود بر جای گذارد.  فروغی هم‌چنین شاگرد کمال‌الملک در زمینه نقاشی (که آثاری نیز از او برجای مانده) بود و در مقابل به وی فرانسه درس می‌داد. 🔹فروغی در دوره قاجار فروغی کار خود را از چهارده، پانزده سالگی در دارالترجمه و نشریه تربیت که پدرش آن را در ۱۳۱۴ق تاسیس کرده بود به عنوان سردبیر، نویسنده و مترجم مقالات فلسفی، تاریخی،  اقتصاد و... آغاز کرد.  هم‌چنین در مدارس مختلف هم‌چون: علمیه، ادب، مظفریه و مدرسه علوم سیاسی در ۱۳۱۷ ق که بعدها به دانشکده حقوق تبدیل شد، ابتدا به عنوان مترجم برخی کتب درسی و سپس به عنوان معلم فعالیت کرد.  با فوت پدرش محمدحسین خان که پس از مدتی معلمی‌ ریاست مدرسه سیاسی را بر عهده داشت، این سمت بر عهده محمدعلی گذاشته شد و تا زمان مشروطیت این شغل را ادامه داد. 🔸با صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس اول وی به ریاست دبیرخانه مجلس انتخاب شده، انجام امور اداری و مالی مجلس، تاسیس کتابخانه، تنظیم و تحریر نظامنامه داخلی مجلس با استفاده از نظامنامه کشورهای اروپایی را بر عهده داشت و این در حالی است که فعالیت‌های وی در مدرسه سیاسی و نشریه تربیت همچنان ادامه داشت.  وی در دور دوم مجلس شورای ملی به نمایندگی مردم تهران به مجلس راه یافت و چند ماهی به عنوان رئیس و سپس نیابت رئیس فعالیت نمود  و در عین حال معلمی‌ احمدشاه قاجار و در کنار آن امور دربار را نیز که ناصرالملک نایب‌السلطنه احمدشاه عملا به عهده او گذاشته بود، اداره می‌کرد.   فروغی در دوران فترت مجلس دوم و سوم در ۱۲۹۰ش در کابینه صمصام‌السلطنه ابتدا وزیر مالیه، سپس وزیر عدلیه شد و در کابینه بعدی به ریاست مشیرالدوله وزیر عدلیه بود.   او دور سوم نیز به مجلس راه یافت؛ اما با انتصاب وی به ریاست دیوان عالی کشور از مجلس استعفا داد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۳۹ 🔰 ادامه محمدعلی فروغی... پس از جنگ جهانی اول در ۱۲۹۸ش فروغی همراه با مشاورالممالک به منظور طرح دعوای حقوقی و مالی ایران از خسارات جنگ جهانی اول برای شرکت در کنفرانس صلح ورسای راهی پاریس گشت، که به آنان اجازه شرکت در کنفرانس داده نشد.  مصادف بودن قرارداد ۱۹۱۹ م بین ایران و انگلیس که طی آن عملاً ایران را تحت‌الحمایه انگلستان قرار می‌داد، در این امر تاثیرگذار بود. فروغی بعد از کودتای ۱۲۹۹ ش به تهران بازگشت و سال ۱۳۰۱ش در کابینه مستوفی ـ که فروغی در جدال مستوفی و مدرس نقش اساسی داشت ـ وزارت خارجه را برعهده گرفت. در چهار کابینه رضاخان سردار سپه (از ۱۳۰۲ش تا ۹ آبان ۱۳۰۴ش) دو بار وزیر خارجه و دو بار وزیر مالیه بود.  ♦️فروغی در دوره رضاشاه با انتقال سلطنت از قاجار به رضاخان پهلوی توسط مجلس مؤسسان در آذر ۱۳۰۴ش فروغی به عنوان اولین نخست وزیر سلطنت رضاشاه پهلوی (به مدت شش ماه) معرفی شد. حتی برخی منابع رفتن فروغی به پاریس جهت ثبت‌ نام دو فرزندش جواد و محسن در دانشکده‌های اروپایی را بهانه و انگیزه اصلی از سفر را ملاقات با احمدشاه و اخذ استعفانامه از وی و پرداخت مبلغ هفت میلیون تومان که فروغی این انگیزه را تکذیب می‌نمود، دانسته‌اند. انجام انتخابات مجلس ششم و تاج‌گذاری شاه قبل از افتتاح مجلس ششم و نطق فروغی در مراسم از اقدامات دوران نخست‌وزیری اوست. 🔹پس از شش ماه فروغی بر اثر دخالت‌های تیمورتاش ـ وزیر دربار ـ از نخست‌وزیری استعفا داده با موافقت رضاشاه در کابینه مستوفی به صورت اسمی‌ وزیر جنگ گردید (بااین شرط که رضاشاه امور مربوط به جنگ را انجام دهد).  بعد از گذشت یک سال با استعفای مستوفی، فروغی نیز از سمت خود کناره گرفت و به عنوان سفیر کبیر ایران به ترکیه رفت. محمّدعلی فروغی به جهت مسئولیت سفیرکبیری ایران در ترکیه با کمال آتاتورک آشنا بود و در دوره رئیس‌الوزرایی توانست مقدمات سفر رضا‌شاه به ترکیه را فراهم کند تا در سفر چهل روزه به زوایای غرب‌گرایی و زدودن ارزش‌های ملّی و اسلامی رژیم آتاتورک آشنا شود و سوغات سفر ترکیه مانند تغییر کلاه، کشف حجاب و محدودیت روضه‌خوانی و مجالس عزاداری را به ایران بیاورد. 🔸وی در همین حین به ریاست هیئت نمایندگی ایران در جامعه ملل برگزیده شد و در ۱۳۰۸ ش نیز یک دوره ریاست جامعه ملل را بر عهده داشت.  با بازگشت وی به تهران از ۱۳۰۹ ش تا شهریور ۱۳۱۲ش وی به وزارت جدیدالتاسیس اقتصاد و دو ماه بعد به صورت توامان به وزارت امور خارجه رسید که البته چند ماه بعد وزارت اقتصاد منحل گردید.  مهم‌ترین واقعه حضور وی در کابینه مخبر السلطنه، هم‌کاری فروغی و تقی زاده در لغو امتیاز دارسی و انعقاد قرارداد جدید نفتی ۱۹۳۳ است. هم‌چنین وی از کسانی است که زمینه‌های سفر رضاشاه به ترکیه را که زمینه‌ساز اقدامات اسلام‌زدایانه وی در ایران شد را فراهم آورد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۴۰ 🔰 ادامه محمدعلی فروغی... واقعه گوهرشاد که پیش آمد، فروغی نخست‌ وزیری دولت را برعهده داشت و از کار بر کنار شد. چرا که خویشاوندی وی با اسدی نایب‌التولیه  حرم (دختر فروغی عروس اسدی بود) که از سوی دولتمردان عامل اصلی قیام گوهرشاد معرفی شده بود و شفاعت فروغی از وی و در تحلیلی دیگر با توجه به نقشی که وی در شهریور ۱۳۲۰ ش ایفا نمود، از عوامل برکناری وی بود. وی که ترجیح می‌داد در اوج اقدامات اسلام‌ زدایانه رضاخانی و نارضایتی مردمی‌ وجهه روشن‌فکرانه و فاضلانه‌اش را برای آینده حفظ نماید و در حقیقت برای چنین محبوبیتی به چنان مغضوبیتی احتیاج داشت، از مقام خود کناره گرفت. ♦️پس از شش سال دوری از صحنه ظاهری سیاست در بحبوحه بی‌سامانی کشور و حمله روس و انگلیس به ایران در ۱۳۲۰ش رضاشاه به منظور ساماندهی امور کشور به سراغ فروغی رفته، مجدداً زمام امور کشور را به وی سپرد. پس از مذاکره وی با شوروی و انگلیس مقرر شد رضاشاه از سلطنت کناره گیرد؛ از همین رو پس از بررسی سه گزینه پیشنهادی انگلستان در بازگردان حکومت به قاجار، برقراری رژیم جمهوری و ادامه سلطنت در خاندان پهلوی، با اقدامات فروغی رژیم سلطنتی با استعفای رضاشاه و سوگند پهلوی دوم، محمدرضا شاه تداوم یافت. 🔹فروغی در دوره محمدرضاشاه فروغی که اولین و آخرین نخست‌وزیر پهلوی اول بود، مجدداً پست نخست‌وزیری پهلوی دوم را نیز بر عهده گرفت.  وی در این مدت توانست با تثبیت انتخابات دوره سیزدهم که در زمان رضاشاه صورت گرفته بود، و انعقاد قرارداد سه جانبه با متفقین که بعد از جنگ ایران را ترک کنند، فعالیت سیاسی خود را ادامه دهد. اما به علت مخالفت‌هایی که در داخل و خارج به علت‌های مختلف از جمله دادن امتیازات به متفقین طی قرارداد و کمک فروغی به خروج رضاشاه از کشور با چشم‌پوشی از اقدامات جنایت‌کارانه وی و... سرانجام پس از چهار بار ترمیم کابینه پس از شش ماه از نخست‌وزیری کناره گرفت.  وی بلافاصله از سوی محمدرضا شاه به وزارت دربار منصوب شد، اما پس از چندی به علت برخی سوءنیت‌هایی که در دربار نسبت به وی وجود داشت، مقرر گردید به عنوان سمت سفیر کبیر به آمریکا عزیمت کند، اما به علت تعلل‌هایی که در رفتن وی صورت گرفت و با شدت یافتن بیماری و سرانجام درگذشت وی بر اثر سکته در ۵ آذر ۱۳۲۱ش در ۶۷ سالگی این ماموریت ناتمام ماند.  🔸فروغی را می‌توان تئوریسین غربزده و فراماسونر رژیم پهلوی دانست که ایران را به مثابه «آستین بی‌حرکت» می‌دانست که تا دست انگلیس در آن نباشد، ممکن نیست تکان بخورد. فروغی چه در کسوت تدریس مدرسه علوم سیاسی و مدیریت آن و چه در کسوت سیاست و افت‌وخیز‌های آن، همّت خود را برای جذب استعداد‌های علمی و فرهنگی و حمایت بی‌دریغ مادّی و سیاسی از آنها و تربیت ایشان بر روال تفکّر غربی صرف نمود. ترسیم ایدئولوژی شاهنشاهی و باستان‌گرایی و زدودن فرهنگ اسلام و احیای ایران باستان و تکمیل تفکّر جدایی دین از سیاست و انزوای روحانیت به دست او بود. فروغی برای تحقّق این برنامه‌ها به برگزاری جشن هزاره فردوسی و کنگره مستشرقان در تهران، طرح فلسفه سلطنتی با همکاری برادرش ابوالحسن فروغی، انحراف عرفان اسلامی به عرفان صوفی‌گری و شاهی، تأسیس فرهنگستان زبان با انگیزه حذف واژگان عربی و اسلامی و تدوین ایدئولوژی شاهنشاهی، البته با اهرم مسئولیت‌های مهمّی همچون رئیس‌ الوزرایی پهلوی اوّل و دوم پرداخت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۴۱ 🔰 آثار محمدعلی فروغی... فروغی که از سنین جوانی با مقالات و ترجمه‌های خود در نشریه تربیت در زمینه‌های مختلف  استعداد خود را به منصه ظهور رساند، با ورود در مدرسه سیاسی کتاب‌های گوناگونی را از زبان‌های خارجی به عنوان کتاب درسی به فارسی ترجمه نمود؛ هم‌چون "ثروت ملل" و "تاریخ ملل مشرق زمین". بیشترین آثار علمی‌ فروغی در زمان کناره‌گیری وی از سیاست در فاصله سال‌های ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ شمسی پدید آمد که ترجمه سه جلد کتاب "سیر حکمت در اروپا" و "شرح اشارات بوعلی سینا" از جمله آن‌هاست.  در اواخر عمر نیز تصمیم به نگارش خاطرات خود گرفت که بیش از ۵۰ صفحه تقریر نکرده بود که اجل به وی مهلت نداد ـ بیشتر مطالب آن درباره پدرش و رویه او در تعلیم و تربیت فرزندان و طریقه تالیفات اوست. اما به هر حال می‌توان آثار وی را که بیش از ده‌ها جلد است را شامل کتاب، مقالات، نامه‌ها، خطابه‌ها، مقدمه‌ها، ترجمه‌ها و تصحیح‌ها، در زمینه ادبیات، تاریخ، حقوق، فلسفه، اقتصاد، سیاسی و... دانست. ♦️فروغی و فراماسونری فراماسونری که در سراسر دنیا به صورت آزاد و در راستای منافع برخی دول بزرگ هم‌چون انگلیس حرکت می‌کند، از جمله تشکیلاتی است که به طور رسمی‌ فعالیت خود را از زمان قاجار در ایران آغاز نمود. پدر فروغی نیز از متاثرین میرزا ملکم خان از پیشکسوتان ترویج فرهنگ غرب و فراماسونری در ایران بود و فروغی هم از فراماسون‌های ایران شد.  وی در ۱۲۸۶ش در ۳۲ سالگی از بنیان‌گذاران لژ بیداری ایران بود و به مقام استاد اعظم با عنوان خاص چراغدار نائل شد.  او به همراه وثوق‌الدوله و دبیرالملک برای اولین بار قانون اساسی و سایر اسناد بنیادی فراموسونری را به فرمان لژ بیداری ایران از فرانسه به فارسی ترجمه کرد.  🔹فروغی از فراماسون‌های مورد حمایت انلگیسی‌ها بود و در مقابل نیز فروغی حامی‌سرسخت انگلیس بوده، پابرجایی حیات ایران را تنها با مدیریت انگلیس می‌دانست.  به گفته اشرف پهلوی فروغی از پیشنهادات انگلیسی‌ها به رضاشاه برای پست نخست‌وزیری بود. از نظر فردوست، فروغی فردی دانشمند، بااستعداد، پرکار و از نظر ظاهری فردی باوقار بود، لذا به مغز متفکر فراماسونری ایران بدل شد و نام او بر فرهنگ رسمی‌ دوره پهلوی از دبستان تا دانشگاه  سایه  افکنده بود. فروغی مدیر و معلم مدرسه علوم سیاسی (دانشکده حقوق) بود که توسط فراماسون‌های سرشناس ـ میرزا نصرالله خان مشیرالدوله و پسرش میرزا حسن خان ـ بنیان نهاده شد و با جذب طبقه حاکمه، دولت‌مردان سیاسی ایرانِ آینده را پرورش داد؛ به گونه‌ای که مجتبی مینوی می‌گوید تمام دوره درس خواندن و نشو نمای ما با تالیفات فروغی‌ها و اسم خاندان فروغی به هم پیچیده بود.  🔸فردوست معتقد است فروغی حلقه واسط نسل کهن فراماسون‌های عهد قاجار با نسل بعد بود و روح فراماسونری را از طریق اهرم حکومت و سیاست در کالبد فرهنگ جدید ایران دمید و در دوران خانه‌نشینی استعدادهای برجسته علمی‌ و فرهنگی را جذب کرد و با کمک‌های مادی و سیاسی مورد حمایت قرار داد و بر مشاهیر فرهنگی زمان خود نفوذ معنوی زیادی داشت. وی‌اندیشه‌پرداز سلطنت پهلوی بود. رواج باستان‌گرایی و حتی علاقه‌اش به شاهنامه فردوسی و صرف وقت بر آن، تا جایی که در راستای سلطنت پهلوی به جعلیاتی در ابیات کشیده شد و ملک‌الشعرای بهار را به واکنش واداشت و حتی برخی‌اندیشمندان مسلمان همچون  سهرودی را نه به عنوان حکمای اسلامی‌ بلکه به مثابه  میراث‌ دانایان ایران باستان معرفی نمود. 🆔 @Jarianshenasi
🔰 این آوینی ستیزها.‌.. 🔴 تبارشناسی مخالفان فکری و سیاسی شهید آوینی/ به بهانه سالگرد شهادت 🔹شهید سیدمرتضی آوینی از جمله جوانانی بود که در عصر انحطاط فرهنگی پهلوی رشد کرد و با قرار گرفتن در مسیر نسیم الهی انقلاب اسلامی، منقلب شد و با انفاس قدسی امام روح‌الله، سیر و سلوک کرد و بعد یک عمر خدمت و مجاهدت، دفتر عمرش به خط شهادت امضا شد و از سوی ولی فقیه زمان خود، نام گرفت. 🔸تبارشناسی مخالفان فکری و سیاسی شهید آوینی، حاوی نکات مهم و عبرت آموزی است؛ جماعتی بر راوی مجاهد دفاع مقدس، هجوم کردند که سرانجام شان به تئوریزه کردن انجامید! 🔹گرچه مرور بی لکنتِ مستندات و جزئیات تهاجم علیه سید مرتضی آوینی، امری است ضروری و البته مغفول، اما مرور اسامی مخالفان او، تا حدود زیادی در تبارشناسی خط آوینی ستیزی، راهگشاست. 🔸از (رئیس وقت صدا و سیما)، (رئیس وقت حوزه هنری)، (وزیر فرهنگ و ارشاد وقت)، (مدیر مسئول و سردبیر وقت روزنامه جمهوری)، (سردبیر وقت روزنامه کیهان) و (فیلمساز فراری که از توبه نصوح به [س...] و فلسفه رسید!) می‌توان بعنوان مخالفان دوآتشه آوینی نام برد. 🌹آوینی امروز عاقبت به خیر شده و بر خوان کرامت سیدالشهدا علیه السلام میهمان است و این جماعت سردرگم و حیران، در بند سیاست بازی های غلط خویش، به تئوریزه کردن خط سازش و هزینه‌تراشی برای نظام و رهبری، مشغول اند! @rozaneebefarda
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۴۲ 🔰‌ سیدحسن تقی‌زاده سیدحسن در خانواده‌ای مذهبی در سال ۱۲۵۷ ش (برابر با ۱۲۹۵ هجری قمری) در تبریز به‌ دنیا آمد. پدر وی سیدتقی از اهالی قفقاز روسیه بود. سیدحسن پس از فوت پدر یک‌ بار برای فروش باغ پدری از رود ارس گذشت و به قفقاز رفت و آن باغ را به عمویش فروخت و به تبریز بازگشت. پدر وی در سال ۱۳۱۴ ش وفات یافت که سیدحسن در آن زمان نوزده ساله بود. مادر وی معصومه خانم نیز از اهالی شبستر بود که وی نیز از خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده بود. ♦️تحصیلات سیدحسن از کودکی به یادگیری قرآن و هم‌چنین شرکت در مکتب آن زمان که بیشتر به کتب فارسی از شعراء و نویسندگان معروف ایرانی بود، پرداخت. پس از آن، از سن هشت سالگی دروس حوزوی و صرف و نحو و منطق و اصول فقه و فقه را فراگرفت (که خود وی آن را از سر اجبار پدر می‌دانست) و از سنین نوجوانی از دروس حوزوی جدا شد. وی در نوجوانی به سمت ریاضیات قدیم و حساب و هندسه کشیده شد و پس از آن برخی از کتب علم کلام و فلسفه را نیز خواند و سپس به خواندن برخی کتب علم جفر و رمل نیز پرداخت. پس از آن وی به‌خواندن کتب طب قدیم مشغول شد و پس از آن شروع به کتب طب جدید نمود که به‌خاطر همین شروع به یادگیری زبان فرانسه نمود. وی فرانسه را به همراه دوست خود محمدعلی‌خان تربیت نزد میرزا نصرالله‌خان سیف الاطباء به مدت شش سال فرا گرفت؛ وی علوم غیرحوزوی خود را دور از چشم پدر خود می‌خواند که بنابر قول وی اگر وی مطلع می‌شد به‌شدت منع می‌کرد. 🔹وی هم‌چنین کتب شیخیه را نیز مطالعه می‌نمود و از احوال آنان اطلاع کاملی داشت؛ سیدحسن کتب شیخ احمد احسایی را نزد یکی از علمای شیخیه به نام شیخ علی معروف فرا گرفت؛ به این‌صورت که پیش از طلوع خورشید نزد وی می‌رفت و شرح فرائد شیخ را می‌خواند. وی طریق و روش شیخیه را بهتر از روش علمای عصر خود می‌دانست و این روش را روش حکمت و تصوف یاد نمود و روحانیون مخالف را متعصب می‌دانست؛ وی از سنین بیست سالگی با مطالعه آثار  عبدالرحیم طالبوف، میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله و روزنامه‌های تجددخواه فارسی خارج از کشور و کتاب‌ها و مجلات جدید عربی و ترکی که در  مصر و عثمانی منتشر می‌شد با‌ اندیشه‌های سیاسی و ضد استبدادی و آزادی‌خواهی اروپایی آشنا شد و تمایل به آن پیدا نمود. پس از آن به یادگیری زبان انگلیسی نیز مبادرت نمود. وی انگلیسی را از مدرسه‌ای آمریکایی در تبریز فرا گرفت. 🔸فعالیت های فرهنگی وی از سن بیست سالگی شروع به‌ کارهای فرهنگی نمود که از آن جمله تدریس و تاسیس مدرسه و کتابخانه است. سیدحسن تقی‌زاده تدریس را از مدرسه دارالفنون مظفری شهر تبریز که شعبه دارالفنون تهران بود، آغاز نمود و پس از آن به‌ کمک چند نفر از دوستان تبریزی خود؛ از جمله یوسف‌خان آشتیانی اعتصام‌الملک (پدر پروین اعتصامی)، محمدعلی تربیت و حسین عدالت مدرسه تربیت را دایر نمود که دومین مدرسه در تبریز بود که با اصول جدید و غیر مکتب‌ خانه‌ای اداره و تدریس می‌شد. در این مدرسه‌ اندیشه‌های غربی ترویج می‌شد و دانش‌آموزان فرهنگ غربی را یاد می‌گرفتند؛ اما مخالفت روحانیون و مردم مذهبی مانع ادامه کار مدرسه شد. سپس شروع به ترجمه کتاب عجایب آسمانی از زبان فرانسه به فارسی شد که از جمله تالیفات وی به حساب می‌آید. پس از آن به کمک چند نفر از دوستان تبریزی خود از جمله سیدمحمد شبستری، اعتصام‌ الملک، محمدعلی تربیت و حسین عدالت کتابخانه تربیت را نیز تاسیس کرد. این کتابخانه در جریان انقلاب مشروطیت سوزانده شد. وی هم‌چنین در سال ۱۳۲۰ ق مجله گنجینه فنون را منتشر ساخت که اغلب مقالات آن ترجمه مقالات خارجی بود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۴۳ 🔰 ادامه سید حسن تقی زاده... سفر به‌کشورهای مختلف برای فرار از وبا از حدود سال ۱۳۲۰ ه. ق در بسیاری از شهرهای جنوبی ایران مرض وبا شایع شده بود و از آن‌جا به بسیاری از مناطق سرایت کرد. به همین‌جهت سیدحسن تقی‌زاده به‌ خارج از کشور مسافرت نمود. وی به شهرهای قفقاز از جمله ایروان،  تفلیس، باطوم و سپس به استانبول و اسکندریه مصر و قاهره و بعد از آن به دمشق و بیروت رفت و پس از حدود یک سال و نیم فرار از وبا و گشت و گذار در کشورهای مختلف به تبریز بازگشت. ♦️مقاله‌ای از وی به‌ دست آمده است که در زمان حضور خود در استانبول نوشته بود و در آن به مبارزه با پوشیدن لباس غربی‌ها و وابستگی ایرانیان به غرب در لباس پرداخت: «... و ما از روی کفران نعمت و جهل، تعلیمات الهیه را ترک و اوامر شرع شریف را رفض کرده، در لباس دنیوی و اخروی از عمامه تا کفن محتاج بیگانگان شده‌ایم و این همه اوامر و شرعیات دین خود را در امور صناعت و تجارت و قطع احتیاج از دشمنان دین دور‌ انداخته‌ایم و خود را اسیر ایشان کرده‌ایم. حضرت مولای متقیان می‌فرماید: احتج الی من شئت تکن اسیره  🔹ورود به مجلس اول همان‌طور که گذشت، وی با مطالعه کتب و مقالات سیاسی عربی و ترکی با نظرات آزادی‌خواهان و انقلابیون کشورهای عثمانی و مصر و هم‌چنین نظرات سیاسی اروپاییان آشنا شده بود. ورود وی به تبریز پس از مراجعت از سفر، مقارن با شروع نهضت مشروطیت در تهران بود که با مهاجرت علمای تهران به قم و هم‌چنین فشار مردم تهران به حکومت، عاقبت شاه قاجار راضی به ایجاد مجلس ملی شد و مجلس ملی شکل گرفت. در تبریز به‌جهت حضور ولیعهد، محمدعلی میرزا و سخت‌ گیری‌های وی، جنبش مشروطیت به تاخیر افتاده بود و مردم حتی از اخبار تهران آگاهی نداشتند؛ ولی پس از افزایش آگاهی و فشار مردم، بالاخره محمدعلی میرزا نیز تسلیم شد و مجبور شد که اخبار مشروطیت و خبرهای تهران را به‌اطلاع مردم تهران برساند؛ به همین‌ جهت در تبریز انتخابات برای تعیین نماینده یا وکیل آغاز شد. 🔸سیدحسن تقی‌زاده برای این‌ که از اخبار تهران به‌صورت کامل‌تری اطلاع پیدا کند، ابتدا به روسیه و تفلیس رفت تا از آن‌جا به تهران بیاید؛ وی در باکو با یکی از دوستان عبدالرحیم طالبوف آشنا شد که به‌جهت دعوت وی برای ملاقات با طالبوف، به تمیرخان شوره داغستان رفت و با طالبوف ملاقات نمود. (در مورد صحبت‌ها و گفتارهایی که بین تقی‌زاده و عبدالرحیم طالبوف رد و بدل شده، آگاهی در دست نیست؛ ولی با توجه به شخصیتی که از طالبوف سراغ داریم و این‌که وی ایرانی و از دیار تبریز بوده، باید گفت که موضوع صحبت‌های آن‌ها بیشتر درباره خبرگرفتن طالبوف از وضعیت ایران و تبریز باید باشد.) سپس به باکو بازگشت و با کشتی به رشت و پس از آن به تهران آمد تا از احوال مجلس نیز خبردار شود؛ ولی در آن‌جا خبری شنید که منجر به ماندن وی در شهر تهران شد. وی نماینده مردم تبریز در مجلس شده بود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(۹) ⛔️ تغییر به نفع تکنوکراسی 💢 در دهه اول پس از پیروزی انقلاب، سیاست خارجی جمهوری اسلامی مبتنی بر اصولی همچون نه شرقی و نه غربی، صدور انقلاب، حمایت از مستضعفین در سراسر عالم، مخالفت با حکومت‌های ضد مذهب، فاسد و سلطه‌گر بود. 💢 اما در دولت ، سیاست خارجی جمهوری اسلامی دچار تغییرات بی سابقه‌ای شد. راهبرد اصلی سیاست خارجی دولت هاشمی، سیاست بود. پس از پایان جنگ تحمیلی، اهداف فراملی به سمت اهداف ملی تغییر کرد. 💢 در حقیقت اهداف ملی و داخلی در اولویت قرار گرفت و بسیاری از رویکردهای فراملی انقلاب به حاشیه رفت. دو گفتمان در سیاست خارجی و در سیاست داخلی، به راهبرد دولت هاشمی رفسنجانی تبدیل شد. 💢 هاشمی و دولت تکنوکراتش، باورشان این بود ﻛﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ اﻗﺘﺼﺎدی زﻳﺮ ﺑﻨﺎی اﻳﺠﺎد ﻓﻀﺎی اﻣﻦ سرمایه داری است و می‌تواند به ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺳﻴﺎسی منتهی شود. 💢 به همین منظور، هاشمی رفسنجانی، تعامل با کشورهای خارجی و تنش زدایی در جهت سرمایه گذاری خارجی و توسعه اقتصادی را جهت گرفتن وام از صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، در دستورکار خود قرار داد. ادامه دارد... منابع: مقاله «سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در دوران رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني و محمد خاتمي»- «گفتمان سیاست خارجی هاشمی رفسنجانی»- سایت مجله ایرانی روابط بین الملل https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۴۴ 🔰چگونگی انتخاب سیدحسن تقی زاده به‌عنوان نماینده مجلس در آن دوران انتخابات به‌صورت صنفی انجام می‌پذیرفت و هر صنفی برای خود نماینده‌ای انتخاب نموده و به مجلس می‌فرستاد؛ بر همین اساس سیدحسن تقی‌زاده نیز به‌عنوان نماینده از طرف تجار تبریز برگزیده شد و از طرف مردم آن‌جا به مجلس راه پیدا کرد. در مورد علت رای آوردن وی در مجلس اول از سوی صنف تجار تبریز اطلاع چندانی در دست نیست؛ ولی باید گفت یکی از اصلی‌ترین علل رای آوردن وی از شهر تبریز مسلما پدر وی بود که بنا به گفته خود وی، بیست و چهار سال مرجعیت درجه اول در تبریز را داشت و دارای محراب و مسجد بود که حتی مظفرالدین شاه که در آن زمان ولیعهد قاجار بود، سال‌ها طالب دیدار و ارتباط با وی بود. ♦️از دیگر علل آن باید به‌ کارهای فرهنگی وی در شهر تبریز اشاره نمود که شرح آن گذشت. هم‌چنین وی از آزادی‌خواهان به حساب می‌آمد و در مقالاتی که در مجلات مختلف چاپ نموده بود، مخالف استبداد بود و مردم وی را از مخالفان استبداد به‌حساب می‌آوردند. وی هنگام اعلام خبر انتخاب شدن برای مجلس شورای ملی در تهران بود که به‌ وسیله تلگرافی مطلع شد که نماینده تبریز شده است؛ تقی‌زاده در آن دوران سن نسبتا کمی‌ داشت و در نطق‌های مجلس به‌عنوان تماشاچی حضور داشت. 🔹مخالفت با شاه قاجار در جریان درگیری محمدعلی شاه قاجار با مشروطه‌ طلبان، سیدحسن تقی‌زاده یکی از اشخاصی است که به‌ شدت با محمدعلی شاه قاجار مبارزه می‌کرد و از وی انتقاد می‌نمود و محمدعلی شاه برای مقابله با افرادی مانند وی می‌گفتند، برای ما مشروعه کفایت می‌کند و نیازی به مشروطه نداریم. در حالی‌که مسلما منظور محمدعلی‌شاه از این کلام مشروطه مشروعه نبود؛ بلکه حذف مشروطه و ادامه سلطنت بی‌چون و چرای شاهان قاجاری بود. 🔸آن‌چه که بیش از همه تقی‌زاده را در مجلس معروف کرد، خطابه‌هایی است که وی در مجلس ایراد نموده بود و تحسین بسیاری را برانگیخت: "مجلس ما خیلی ناقص است و بدتر آن‌که در راه ترقی و تکمیل هم نیست؛ چه اگر دول و ملل عالم و ترقی و تنزل آنان را مقیاس قرار داده و تقسیماتی با درجات اعلی و دکات اسفل ثبت کنیم، چون از صفر بالا رویم پله پله از درجات ترقی ملل صعود کنیم، می‌رسیم به دول منظمه قانونی چون روس و عثمانی و چون از آن بالا رویم به دول مشروطه اطریش و آلمان و انگلیس و از آن بالاتر به دولت فرانسه و سویس و امریکا می‌رسیم که رفته رفته نواقص کمتر می‌شود و اغلب اصلاح شده و در آن درجات اعلی باز می‌بینیم که نسبت به‌خودشان نواقصی دارند که پارلمنت‌های ایشان مشغول اصلاح آن هستند. ولی چون در عالم وهم از آن‌ها نیز بگذریم و دولتی فرض کنیم که نواقص هم در آن رفع شده باشد، بالجمله به حد کمال نوع بشری رسیده باشند؛ چون این دولت را معکوس کنیم دولت و ملت ما خواهند شد؛ همان‌طور که از قلب مناره چاه پدید آید. چون این نقائص فوق‌العاده خود را دیدیم باید از راه ملت‌پرستی به رفع آن‌ها بکوشیم و به اصلاح آن‌ها همت بگماریم.." ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۴۵ 🔰 ادامه بحث سیدحسن تقی زاده... مخالفت با امین‌السلطان (اتابک) از مهم‌ترین حوادثی که در دوران مجلس اول اتفاق افتاد، قتل اتابک میرزا علی‌اصغر ظل‌ السلطان بود که تقی‌زاده به‌ دلیل مخالفت‌های فراوانی که با اتابک داشت، متهم به شرکت در قتل وی شد. از همان ابتدای ورود تقی‌ زاده به تهران با وی مخالفت ورزید. دلیل این امر سخنرانی تقی‌زاده بود که در آن اتابک را به خیانت متهم کرده و به بازگشت او به ایران اعتراض نموده بود. مخالفت و خصومت این دو نفر هر روز افزایش می‌یافت. حتی تقی‌زاده از روزنامه حبل‌المتین که به مخالفت امین‌السلطان مقاله نوشته بود، دفاع کرد. هم‌چنین تقی‌زاده، امین‌السلطان اتابک را «خائن‌السلطان» و وطن فروش خوانده بود. ♦️به جهت همین مخالفت‌های خصمانه، وقتی اتابک در جلو مجلس ترور شد، تقی‌زاده متهم ردیف اول شناخته شد. قاتل اتابک، عباس تبریزی بود که از اعضای انجمن آذربایجانی‌ها بود. باقر عاقلی در کتاب نخست‌ وزیران ایران گفته‌ است: "آن‌چه مسلم است، قاتل، عباس‌آقا تبریزی عضو انجمن آذربایجانی‌ها بوده است و این امر مسلم است که سیدحسن تقی‌زاده در این انجمن نقش و تاثیر بسیار عمده‌ای داشته است." به هر‌حال هم تقی‌زاده و هم‌ فکرانش در حزب دمکرات و همچنین شاه از ترور اتابک سود فراوانی بردند. محمد علی همایون کاتوزیان در مقاله سیدحسن تقی‌زاده، سه زندگی در یک عمر درباره قتل اتابک و ارتباط آن با تقی‌زاده و شاه نوشته است: «اتابک می‌کوشید با کمک مشروطه‌خواهان معتدل، بویژه سیّدعبدالله بهبهانی، نوعی هم‌زیستی و سازگاری بین مشروطه خواهان و دولتی‌ها بوجود آورد. امّا این‌را نه دموکرات‌ها و تندروان می‌خواستند نه دولتی‌ها و شاه، چون هر یک از این دو گروه می‌خواست دیگری را به کلّی براندازد نه اینکه به نوعی سازش و مصالحه و توافق برسد و به‌همین دلیل هم هر دو خواستار از میان بردن اتابک بودند. چنانکه در شبی که او در صحن مجلس ترور شد هم آدم‌کشانِ شاه (به سرکردگی موقّر السلطنه) در آنجا بودند هم عباس آقا، صّراف جوان تبریزی که به او تیراندازی کرد. 🔹به‌ همین دلایل از آن زمان به بعد درباره هویّت واقعی کشنده یا کشندگان امین السلطان بحث و اختلاف بوده است. برآورد تمام شواهد و همه آرایی که در این‌ باره ابراز شده می‌رساند که تیر عباس آقا اتابک را به قتل رساند. امّا شکّی نیست که شاه نیز در فکر بود که او را به تیر غیب گرفتار کند. مخبرالسلطنه اعتقاد دارد که اتابک را مزدوران شاه کشته‌اند، یعنی موقرالسلطنه و مفاخرالملک و مدبرالسلطان که در شب حادثه هنگامی‌که مجلس تعطیل شد در آن اطراف بوده‌اند؛ دولت آبادی می‌گوید که شاه اتابک را نمی‌خواست و شاید نقشه‌ای برای قتل او داشته، ولی قاتل بی‌گمان عباس آقا بوده است. 🔸ناظم الاسلام نیز می‌نویسد ارشدالدوله از طرف شاه مشغول طرح‌ریزی قتل اتابک بود که عباس آقا مشکلِ او را حلّ کرد. از تاریخ‌نگاران جدیدتر، کسروی (تاریخ مشروطه ایران) قتل اتابک را کار خود جوان انقلابی می‌داند، اگرچه از دشمنی شاه هم با او اطلاع دارد. تقی‌زاده در سال‌های پایانی عمر خود، این اتهام را از خود دفع نموده و حتی گفته از قتل اتابک بسیار متاثر شده بود. در این مطلب دو نکته حائز اهمیت است: اول این‌که اظهار تاثر شخصی مانند تقی‌زاده از قتل اتابک بسیار بعید است؛ دوم آن‌که صرف این شایعه که تقی‌زاده پیشاپیش از ترور اتابک خبر داشته یا دستور قتل وی را داده، می‌رساند که در آن زمان وی از سران تندروان طراز اوّل به‌شمار می‌رفته است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
↙️ گلزاده غفوری و شروع ماجرا 🔸 یکی از روحانیون پیاده شده از قطار انقلاب، علی گلزاده غفوری است. 💢 او از کسانی است که علنا به مخالفت با اصل ولایت فقیه پرداخت و به آن رای منفی داد. 🔸 او که متولد ۱۳۰۲ در قزوین است، از شاگردان آیات عظام سیدحسین بروجردی، سید محمد حجت کوه کمری، سید محمدتقی خوانساری و علامه طباطبایی بود. 🔹 گلزاده غفوری همزمان با یادگیری دروس حوزه، به تحصیلات آکادمیک هم پرداخت. 🔸 او دانش آموخته کارشناسی حقوق قضائی از دانشگاه تهران و دکترای تخصصی حقوق اسلامی و مطالعات تطبیقی از دانشگاه سوربن پاریس بود. 🔹 همچنین گلزاده غفوری به واسطه حضور در فرانسه، بر زبان فرانسوی تسلط کامل داشت. 🔸 نگارش کتب تعلیمات دینی نظام جدید آموزش و پرورش در دوره‌های دبستان، راهنمایی و دبیرستان در رژیم پهلوی، توسط گلزاده غفوری، محمدجواد باهنر و... صورت گرفت. 🔹 نام گلزاده غفوری در کلیه موسسات آموزشی و فرهنگی دینی سه دهه قبل از انقلاب نیز به چشم می‌خورد. 🔸 از دیگر اقدامات ، حضور در جلسات گفتار ماه و حسینیه ارشاد، همراهی در شرکت سهامی انتشار و دفتر نشر فرهنگ اسلامی و بالاخره تدریس در مدارس و (تحت نفوذ انجمن حجتیه) بود. ادامه دارد... ✍ https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۴۶ 🔰 ادامه بحث سیدحسن تقی زاده... تنظیم قانون اساسی از اصلی‌ترین کارهای مجلس اول تنظیم قانون اساسی و پس از آن گرفتن امضای شاه برای اجرایی شدن آن بود. در ماجرای تنظیم قانون اساسی دو نوع دیدگاه وجود داشت: اول دیدگاهی که می‌گفت «مجلس ما خیلی ناقص است و بدتر آنکه در راه ترقی و تکمیل هم نیست، باید با بررسی پارلمان‌های غربی مجلس را بسازیم» که یکی از حامیان این دیدگاه در مجلس اول تقی‌زاده بود؛ و دوم دیدگاهی که می‌گفت، هرچه در مجلس تصویب می‌شود، باید به امضای شرع برسد؛ نماینده این دیدگاه شیخ فضل‌الله نوری بود که نسبت به روشنفکران بدگمان بود و نظر وی این بود که مشروطه غیر مشروعه، موجب ‌دین‌ستیزی و حذف احکام اسلام از اداره جامعه می‌شود. ♦️تقی‌زاده در کتاب خاطرات خود علماء را طرفدار شاه می‌خواند و می‌گوید: "شاه می‌گفت من مشروعه را قبول دارم و نه مشروطه را؛ آخوندها گفتند بلی این درست است." در حالی که مخالفت علماء و در راس آن‌ها شیخ فضل‌الله نوری با مشروطه بر سر کلمه نبود؛ به خاطر اصلی بود که می‌خواستند در قانون قرار دهند و آن اصل عدم مخالفت قانون با احکام شرعیه و لزوم نظارت علماء بر قانون است که به‌ همت شیخ فضل‌الله نوری و علمای مجلس این اصل به‌ قانون اساسی اضافه شد و با وجود مخالفت‌های فراوان تقی‌زاده و برخی از نمایندگان تبریز و تحریک‌شدن مردم تبریز توسط این نمایندگان، این اصل به‌عنوان اصل دوم قانون اساسی تصویب شد. 🔹به توپ بستن مجلس پس از درگیری‌های فراوانی که بین شاه و مجلس روی داد، شاه و دربار، گروهی از اوباش را جمع نمود و به آن‌ها دستور داد تا به مجلس حمله نمایند. پس از حمله این افراد به مجلس برای به‌ هم‌ زدن مجلس، پس از جمع شدن مردم برای حمایت از مجلس، تقی زاده در جمع مردم سخنرانی نمود. وقتی شاه از این ماجرا چیزی عایدش نشد و نتوانست که مجلس را ببندد، دست به دامان روسیه شد و از آن‌ها خواست تا به وی کمک کنند؛ روس‌ها نیز کلنل لیاخوف را همراه وی ساختند تا مجلس را منحل نماید؛ کلنل لیاخوف پس از حضور در تهران مستقیما به طرف مجلس رفت و مجلس را به توپ بست. 🔸پناهنده شدن به سفارت انگلیس پس از به توپ بسته شدن مجلس توسط کلنل لیاخوف روسی، بعضی از نمایندگان به باغ اتابک فرار کردند و در آن‌جا کشته شدند؛ مانند ملک‌المتکلمین و سید جمال واعظ؛ برخی دیگر از نمایندگان مجلس مانند بسیاری از مشروطه‌ طلبان فرار نموده و برخی نیز به سفارت انگلیس پناهنده شدند که از جمله این افراد تقی‌زاده بود. یکی از نتایجی که از به توپ بستن مجلس به‌دست آمد، پناهنده شدن بسیاری از نمایندگان مجلس؛ از جمله حسن تقی‌زاده به سفارت انگلیس بود. انگلیس در طی سال‌های قبل به دفعات در منظر مردم نشان داده بود که می‌خواست از مشروطه و مشروطه‌ خواهان دفاع نموده و خود را از طرفداران مشروطه در ایران نشان دهد. به‌ نظر می‌رسد که تقی‌زاده و هم‌ فکرانش از قبل، پناهنده شدن به سفارت انگلیس را در سر داشتند و اگر این‌مطلب را نپذیریم، حداقل باید گفت که انگلیسی‌ها مترصد چنین فرصتی بودند و از قبل بر روی اشخاصی مانند تقی‌زاده کار کرده بودند و به‌خوبی وی را می‌شناختند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
♨️ مخالفت شدید و دادن رای منفی به اصل ولایت فقیه ⛔️ بعد از پیروزی انقلاب، در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، از شهر تهران نامزد شد و به عنوان نفر چهارم رای آورد. ⛔️ او از فعالین مجلس خبرگان بود که علاوه بر عضویت شورای پنج نفره بررسی و تدوین آئین‌نامه داخلی مجلس خبرگان، از اعضای اصلی شورای سه نفره هماهنگی مجلس خبرگان نیز بود. ⛔️ گلزاده غفوری که تاثیر اندیشه‌های غربی در تفکرات او مشهود بود، هنگام بررسی اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان با آن به شدت مخالفت کرد.  ⛔️ احمد سلامتیان نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی معتقد است: "او از طرفداران آن طرز تفکری بود که به نوعی صحبت از «جمهوری دموکراتیک اسلامی» می‌کردند" ⛔️ "او به دادن یک مقام ویژه به روحانیت در امر حکومت اعتقادی نداشت، به ویژه با اصل ۱۱۰ قانون اساسی و دادن فرماندهی کل قوا مخالفت می‌کرد". ادامه دارد... ✍ https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۴۷ 🔰 ادامه بحث سید حسن تقی زاده... ارتباط با ادوارد براون تقی‌زاده پس از پناهنده‌ ‌شدن به سفارت انگلیس تحت حمایت انگلیسی‌ها به باکو رفت و از آن‌جا به پاریس رفته و به مدت یک ماه در پاریس اقامت نمود. ادوارد براون پروفسور انگلیسی که به زبان فارسی اشراف داشته، وی را به انگلیس دعوت می‌نماید. وی در دعوت‌ نامه خود، بسیار متواضعانه از وی درخواست مسافرت به انگلیس را می‌کند. ادوارد براون نامه خود را با این شعر آغاز نموده است: شنیدم صفات تو عاشق شدم به دیده ندیده رخ فرخت به یاد تو برخاست صبر از دلم چه‌ها خیزد آیا چو بینم رخت هم‌چنین براون در این نامه خود را «مخلص» خوانده و از وی به‌عنوان «سرکرده مجاهدان وطن‌پرست گوش‌زده این دعاگوی اخلاص کیش» یاد نموده است. باید گفت که براون با این‌کار می‌خواسته تقی‌زاده را کاملا مجذوب خود کند که در این مورد بسیار موفق بوده است. ♦️ارتباط ادوارد براون با تقی‌زاده و به‌طور کلی ارتباط تجددطلبان با انگلیسی‌ها حاوی چندین مطلب بسیار مهم است که در ذیل به آن‌ها اشاره می‌گردد: - به‌دست آوردن اطلاعات از میزان نفوذ کتاب‌های مختلف بر ایرانیان؛ به‌طور مثال در نامه‌ای ادوارد براون از تقی‌زاده می‌خواهد که درباره نفوذ روزنامه ملانصرالدین و کتاب‌های سیاحت‌نامه ابراهیم بیک و تاریخ بیداری ایرانیان برای وی بنویسد. - کسب اطلاع از شیعه و شخصیت‌های مهم شیعه و دولت‌های شیعی از جمله صفویه؛ مثلا در نامه‌ای ادوارد براون از تقی‌زاده می‌خواهد تا اطلاعاتی درباره شیخ صفی‌الدین و شاه اسماعبل صفوی و دلایل تشیع آن‌ها بدهد؛ هم‌چنین ابهاماتی درباره آن‌ها مطرح می‌نماید که وی را وادار کند تا مطالبی را درباره این افراد نگاشته و انتشار تشیع در ایران را به آن‌ها و با زور شمشیر نشان دهد. 🔹هم‌چنین اطلاعاتی راجع به تعزیه برای وی بنویسد و بگوید تحریک کننده و «مخترع!» تعزیه در ایران چه کسی بود. - ارتباط دادن تقی‌زاده با برخی از عناصر انگلیسی؛ به‌طور مثال در نامه‌ای ادوارد براون به تقی‌زاده به وضوح مشخص است که وی در صدد چنین کاری است. - کمک به چاپ کتاب‌های ایرانیان تجددخواه و آزاد‌ی‌طلب و همچنین کتبی که در آن‌ها نکات انجرافی و القاء تحریفات در آن‌ها به‌طور آشکاری به‌چشم می‌خورد؛ به طور مثال کتاب‌های نسب‌نامه سلسله صفویه، ترقی روح ایران نوشته کاظم‌زاده، وجه دین نوشته عبدالشکور و مانند آن. - سفارش ایرانیان متجدد و ترقی‌خواه به مقامات انگلیس و سایر کشورها. - تشکیل کمیته ایران در لندن برای حمایت از مشروطه ایران و تشکیل کمیته بالکان برای حمایت از مشروطه ایران و تشکیل حکومتی غربی در عثمانی. 🔸- ارتباط و کمک به انجمن سعادت؛ انجمن سعادت توسط مشروطه‌طلبان استانبول و مهاجرین تهرانی آن‌جا به‌وجود آمده بود. - حمایت از روشنفکران غرب‌گرا در جنبش مشروطیت در برابر علماء و روحانیت؛ که نمونه بارز این امر، ترور شخصیتی شهید شیخ فضل‌الله نوری است که پس از ترور شخصیتی، وی را بر چوبه دار می‌کنند و به شهادت می‌رسانند. ادوارد براون برای تقی‌زاده مقرری ماهیانه ده لیره در نظر می‌گیرد و وانمود می‌کند که این را کتابخانه‌ای که در آن کار می‌کند برای وی معین داشته است. تقی‌زاده پس از یک سال و نیم حضور در اروپا و به توصیه ادوارد براون به ایران و تبریز بازگشت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
⛔️ دفاع از سازمان منافقین 💢 علی گلزاده غفوری در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با بیش از ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار رای به عنوان نماینده تهران به عضویت مجلس در آمد. 💢 اما او به دلایلی نتوانست تا پایان دوره نماینده مردم تهران بماند. دو فرزند گلزاده غفوری به علت عضویت در سازمان مجاهدین خلق و اقدام مسلحانه علیه امنیت کشور در تابستان ۶۰ بازداشت شدند. 💢 ابتدا «محمدصادق گلزاده غفوری» که در نخستین سال نمایندگیِ علی گلزاده غفوری، محافظ پدرش بود به اتهام قیام مسلحانه، محاکمه و اعدام شد. 💢 سپس«محمدکاظم گلزاده غفوری» پسر دیگر علی گلزاده غفوری نیز شبیه برادرش محمدصادق سرنوشت مشابهی پیدا کرد. 💢 او نیز در ۱۳مهر سال ۶۰ به اتهام قیام مسلحانه علیه امنیت کشور اعدام شد. 💢 واکنش علی گلزاده غفوری به این اتفافات، عدم حضور در جلسات مجلس شورای اسلامی و نیز تحصن در ساختمان مجلس بود. ادامه دارد... ✍️ https://eitaa.com/antisecular_ir
(۱۰) ❇️ صدور انقلاب در حاشیه! (بررسی سیاست خارجی دولت هاشمی رفسنجانی) 🔶 یکی از مهم ترین اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی، سیاست است. در توضیح صدور انقلاب آمده است: «ايران بدون گسترش انقلاب اسلامی(صدور انقلاب) به فراتر از مرزهای خود نميتواند استوار باشد» 🔶 اما در دولت هاشمی، صدور انقلاب مثل دهه اول انقلاب که کاملاً رنگ و بوی ايدئولوژيكی داشت، نبود بلكه مبتنی بر الگوسازی اقتصادی بود. هاشمی رفسنجانی در اين باره معتقد بود كه صدور انقلاب بايد از طريق توسعه و پيشرفت ايران مورد توجه باشد. 🔶 دولت سازندگی، اعتقاد داشت که اگر جمهوری اسلامی در عرصه اقتصادی بتواند خود را به عنوان یک الگوی موفق مطرح نماید، مسلمانان و كشورهای اسلامی به صورت خودكار و داوطلبانه از آن الگو ميگيرند. 🔶 دولت هاشمی در صدد بود تنها به صدور ايدئولوژيكي انقلاب بسنده نشود و مدل سازی اقتصادی بتواند مكمل صدور ايدئولوژيكی انقلاب شود. 🔶 بنابراين به رغم اينكه در اين دوره صدور انقلاب هنوز در سياست خارجی موضوعيت خود را حفظ کرده بود اما تحولی عظيم در مبانی صدور انقلاب حادث گرديد. 🔷 اگر چه دولت هاشمی رفسنجانی در ظاهر خود را معتقد به سیاست صدور انقلاب جلوه می داد و بیان می کرد که فقط در تاکتیک و شیوه اجرای آن متفاوت عمل کرده اما بعد از گذشت مدتی مشخص شد که این افراد در عمل، هیچ اعتقادی به صدور انقلاب نداشته و حتی برخی از آنان مخالف این سیاست بوده‌اند. ادامه دارد... ✍ https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۴۸ 🔰 ادامه بحث سیدحسن تقی زاده... حضور در هیات مدیره مشروطه پس از پیروزی مشروطه‌خواهان و پناه بردن  محمدعلی شاه به سفارت روس و به قدرت‌ رسیدن احمد شاه کودک، جمعی از سران مشروطه مجلس عالی تشکیل دادند تا وضعیت کشور را مشخص سازند. در ماجرای حمله مشروطه‌ خواهان به تهران، تقی‌زاده؛ از جمله کسانی بود که از ترس حمله قوای روسی به آذربایجان و سپس تهران، اصرارهای فراوانی کرد که نیروها به تهران حمله نکنند. پس از چندی این مجلس منحل شد و اداره امور انقلاب مشروطه به هیات مدیره مشروطه اعطا شد که نام سیدحسن تقی‌زاده، حسین‌خان نواب، محمد ولی خان تنکابنی، سرداراسعد بختیاری، وثوق ‌الدوله و حکیم‌الملک در میان هیات مدیره به‌چشم می‌خورد. وظایف این هیئت اداره حکومت و کشور تا برگزاری انتخابات بود. از جمله کارهایی که این هیئت مدیره تقریبا تمام انگلیسی انجام داد، دستور محاکمه و قتل شیخ فضل‌الله نوری بود. جرمی‌که هیچگاه تقی‌زاده زیر بار آن نرفت. تقی‌زاده گرچه گفته هیئت مدیره شیخ فضل‌الله را محاکمه نمودند؛ ولی خود را از اعضای ابتدایی آن که دستور محاکمه شیخ فضل‌الله را دادند، ندانسته و آن را به دیگران نسبت می‌دهد. ♦️ورود به مجلس دوم تقی‌زاده در دوره دوم بار دیگر به‌عنوان نماینده مردم تبریز برگزیده شد. تقی‌زاده ریاست حزب انقلابی دموکرات را برعهده گرفت و کسانی چون حیدر عمو اوغلی تروریست قفقازی نیز در راس حزب دموکرات قرار گرفتند. در مقابل حزب دموکرات، اعتدالیون بودند، که روحانیونی مانند آیت‌الله بهبهانی و نیز سپهدار تنکابنی و ستارخان و باقرخان عضو این حزب بودند. اعتدالیون، دموکرات‌ها و تقی‌زاده را به هم‌کاری با استعمارگران متهم می‌کردند. در دوره حضور تقی‌زاده در مجلس دوم بار دیگر قتلی اتفاق افتاد که تقی‌زاده از متهمان اصلی آن به‌حساب می‌آمد. آیت‌الله بهبهانی رئیس حزب اعتدالیون باز هم به دست برخی از آذربایجانی‌ها مقتول شد؛ ولی این‌بار پیامدهای سنگینی برای تقی‌زاده به‌ همراه داشت. 🔹در دوره مجلس دوم آیت‌الله بهبهانی از سران حزب اعتدالیون ترور شد. ترور آیت‌الله بهبهانی فرصتی مناسب برای حمله به تقی‌زاده فراهم آورد؛ آیت‌الله بهبهانی بدست رجب‌ سرابی و حیدر اردبیلی و حیدرعمو اوغلی و دو نفر دیگر کشته شد؛ اما تقی‌زاده بار دیگر متهم گردید و همه نگاه‌ها متوجه وی شد. البته به‌خاطر همراهی وی با اشخاصی که در قتل بهبهانی دست داشتند، باید گفت که گرچه ممکن است که وی دستور مستقیم به قتل نداده باشد؛ ولی مطمئنا از طرح ترور توسط این اشخاص آگاهی کامل داشته است. 🔸پس از ترور، اصناف مختلف در جلو مجلس گردآمده و مجازات تقی‌زاده را می‌خواستند و حتی چند نفر از مجاهدان اعتدالی در صدد کشتن او برآمدند. مجاهدین اعتدالی علی‌محمدخان خواهرزاده تقی‌زاده (البته برخی می‌گویند، این محمدعلی خان خواهر زاده تقی‌زاده نیست و شباهت اسمی‌ با خواهرزاده تقی‌زاده دارد.) و همچنین علی‌محمد تربیت دوست صمیمی‌ وی را کشتند و به شدت فشار بر مجلس افزودند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
♨️ گلزاده و پشت پا به لباس روحانیت 🔴 در اوائل سال ۶۰ مجلس طرحی را تصویب کرد که بر اساس آن، نمایندگانی که در جلسات معینی حضور نداشتند، به عنوان «بازماندگی از انجام وظایف نمایندگی» مستعفی اعلام شوند. 🔴 این قانون شامل علی گلزاده غفوری و تعدادی از نمایندگان می شد. او به دلیل اعتراض به بازداشت و اعدام فرزندان منافقش، ۷ ماه از حضور در مجلس استنکاف کرده بود. 🔴 بعد از برکناری علی گلزاده غفوری از نمایندگی مجلس اول، در سال۶۱ این بار «مریم گلزاده غفوری» دختر و «علیرضا حاج صمدی» داماد علی گلزاده غفوری به اتهام هواداری از مجاهدین خلق بازداشت شدند. 🔴 مریم گلزاده غفوری و شوهرش در سال ۶۷ ، پس از شکست منافقین در عملیات مرصاد و به دلیل آشوب و اغتشاش در زندان و عدم توبه، اعدام شدند. 🔴 گلزاده غفوری پس از اعدام فرزندانش و برکناریش از مجلس، روابط خود را با بسیاری از دوستان و مسئولان قطع کرد و به نشانه اعتراض، لباس روحانیت را از تن به در آورد. ادامه دارد... ✍️ https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۴۹ 🔰 ادامه بحث سید حسن تقی زاده... فساد مسلک سیاسی هم‌چنین از طرف علمای نجف اطلاعیه‌ای آمد که وی را دارای فساد سیاسی دانسته و خواستار عزل وی شدند. ♦️متن اعلامیه به شرح ذیل است: "مقام منیع نیابت سلطنت عظمی، حضرات حجج اسلام دامت برکاتهم، مجلس محترم ملی، کابینه وزارت، سرداران اعظم. چون ضدیت مسلک سیدحسن تقی‌زاده که جدا تعقیب نموده است با اسلامیت مملکت و قوانین شریعت مقدسه بر خود داعیان ثابت و از مکنونات فاسده‌اش علنا پرده برداشته است؛ لذا از عضویت مجلس مقدس ملی و قابلیت امانت نوعیه لازمه آن مقام منیع بالکلیه خارج و قانونا و شرعا منعزل است. منعش از دخول در مجلس ملی و مداخله در امور مملکت و ملت بر عموم آقایان علماء اعلام و اولیاء امور و امناء دارالشورای کبری و قاطبه امرا و سرداران عظام و آحاد عساکر معظمه ملیه و طبقات ملت ایران ایدهم‌ الله بنصره العزیز واجب و تبعیدش از مملکت ایران فورا لازم و‌ اندک مسامحه و تهاون حرام و دشمنی با صاحب شریعت (علیه‌السّلام). بجای او امین دین‌پرست وطن‌پرور و ملت‌خواه صحیح‌المسلک انتخاب فرموده او را مفسد و فاسد مملکت شناسند و به ملت غیور آذربایجان و سایر انجمن‌های ایالتی و ولایتی هم این حکم الهی عز اسمه را اخطار فرمایند و هر کس از او همراهی کند در همین حکم است، ولاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، و بجمیع ما رقم، قد صدر الحکم من الاحقر عبدالله مازندرانی، و قدر صدر الحکم من الاحقر الجانی محمدکاظم خراسانی. بذلک" 🔹در ایران برخی از مردم حکم مراجع عظام را تکفیر دانستند؛ به‌همین جهت گروهی از مردم به نامه‌نگاری با مراجع نمودند و حکم تقی‌زاده را مجدد جویا شدند. آیت‌الله مازندرانی در جواب آن‌ها پس از ذکر مواردی درباره حکم تقی‌زاده نوشتند: «... بعد از بیان این مقدمه عرض می‌شود، حکمی‌که در باب تقی‌زاده از ماها دو نفر صادر شده که متفقا حکم کردیم، اولا تکفیر نبوده. هر کس نسبت تکفیر داده کذب محض است؛ بلکه حکم به فساد مسلک سیاسی و منافات مسلکش با اسلامیت مملکت بود. 🔸این نامه به مجلس موجب شد که مجلس اعتبار نامه تقی‌زاده را ملغی ساخت. البته وی در خاطرات خود گفته که مرخصی دو ماهه از مجلس گرفته و خود به خارج کشور رفته است. به دنبال اخراج یا خارج شدن تقی‌زاده از مجلس، وی به تبریز رفت؛ ولی در آن‌جا استقبالی از او نشد؛ لذا به استانبول رهسپار گردید؛ پس از وی رهبری دموکرات‌های مجلس را سلیمان میرزا برعهده گرفت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
✡️ ولنگاری امروز محصول اندیشه‌های آلوده دیروز ⛔️ که از دانش آموختگان مدرسه علوی تحت نظر است، در وبلاگ خود در ۱۷ دی ۸۸ در توصیف عملکرد گلزاده، بدون اشاره به اقدامات تأسف برانگیز او، می‌نویسد: ⛔️ «گلزاده ... در سیل حوادث پس از انقلاب اسلامی از مشارکت در تدوین قانون اساسی به تدریج به نقد قوانین و روال­های جاری کشیده شد. ابتدا به بحث طلبگی و انتقادهای رسمی روی آورد و زمانی که آن روی دیگر را دید، نمایندگی مجلس را از یک‌سو و عنوان «پدر گلزاده غفوری» را از سوی دیگر وانهاد و به خانه پناه برد. او نیز در سکوت، ردا از تن و عمامه از سر برگرفت و به بازاندیشی در نوشته­‌های گذشته بسنده کرد» ⛔️ آشنا در ادامه نوشتار خود، تعبیر «به حاشیه رانده‌شدن او توسط انقلابیون» را در موردکنار رفتن گلزاده غفوری از صحنه عمومی به کار می‌برد و می‌نویسد: ⛔️ «اگر چه او از موفق‌ترین محققان/مبلغان اسلامی معاصر بوده‌ است ولی در کشاکش حوادث پس از انقلاب اسلامی به حاشیه رانده شد. او با رفتن و نشستن در خانه، جامعه خود را به مدت بیست و هشت سال به صورت دائم مجازات کرد و با این سکوت خود فریاد اعتراض بر کشید». 🔶 به نظر می‌رسد نفوذ و رسوخ اندیشه‌های بر تئوریسین فرهنگی دولت فعلی و اثرگذاری فراوان حسام الدین آشنا بر ، زمینه ساز بوجود آمدن ولنگاری فرهنگی، رواج اسلام رحمانی، حجاب اختیاری و... در طی ۸ سال گذشته است. ✍️ https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۵۰ 🔰 ادامه بحث سید حسن تقی زاده..‌. اقامت در اروپا و جذب فرهنگ اروپایی تقی‌زاده از استانبول به اروپا رفت و به مدت پانزده سال در خارج از کشور ماندگار گردید. گرچه مراجع بزرگ تقلید آن‌ زمان حکم به اخراج وی و پایان دادن به فعالیت‌های سیاسی او در ایران دادند؛ اما با این‌حال وی از طرف مردم تبریز در دو نوبت سوم و چهارم نیز از طرف مردم تبریز و تهران به‌ نمایندگی مجلس برگزیده شد. اگرچه وی در مجلس شرکت نکرد؛ ولی صرف انتخاب وی قابل تامل است. مطمئنا حضور مجدد وی یا حتی حضور اسم وی در رجال سیاسی نوعی مقابله با علما و مراجع تقلید بود و هدف آن‌ها منزوی کردن علماء و خارج نمودن آن‌ها از مسائل سیاسی ایران بود. چگونگی انتخاب و حتی کاندیداتوری وی از دید تاریخ‌نویسان پوشیده مانده است. ♦️وی در خارج از کشور به همکاری با انگلیسی‌ها ادامه داد؛ سپس به آمریکا رفت و در آن‌جا بیشتر کارهای تحقیقاتی انجام می‌داد؛ بعد از آن و با شروع جنگ جهانی اول به دعوت آلمان به آن کشور سفر کرد و در «کمیته برلن» که کمیته‌ای در خاک آلمان و بر ضد انگلیس بود! عضو شد. درباره علت حضور وی در آلمان گفته شده است که آلمان سعی داشت که در کشورهای مستعمره دشمنان خود، طرفدارانی برای خود دست‌ و پا کند و آن کشورها را به سمت خود متمایل گرداند؛ به همین‌ جهت لایق‌ترین فردی که آلمان می‌توانست برای تبلیغات خود در ایران پیدا نماید، تقی‌زاده بود. 🔹در همان دوران از سوی مستوفی‌ الممالک به‌ سمت وزارت خارجه نیز برگزیده شد که باز هم آن را نپذیرفت. تقی‌زاده از جانب دولت به چند ماموریت سیاسی رفت که از همه مهمتر سفر او به مسکو برای مذاکره در باب عقد قرارداد تجارتی بود. پس از بازگشت از مسکو به آلمان، وی با زنی آلمانی  ازدواج کرد که اسم وی را عطیه گذاشت؛ همچنین در آن‌جا روزنامه کاوه را تاسیس کرد که به گفته وی تمام مخارج آن را آلمان‌ها می‌دادند. وی در این مجله مقاله معروف خود را چاپ نمود که بسیاری تنها جمله‌ای از آن را به یاد دارند: «ایران باید ظاهراً و باطناً و جسماً و روحاً فرنگی مآب شود و بس.» 🔸برای ارزیابی این گفته تقی‌زاده باید بخش‌های بیشتری از این مقاله را خواند. آن‌چه که به‌ خوبی در این مقاله پیداست، این است که تقی‌زاده بسیار جذب فرهنگ اروپایی شده بود و آن را الگوی مناسبی برای پیشرفت ایرانیان می‌دید. این مقاله در ایران واکنش‌های متفاوتی ایجاد کرد. از دیگر اقدامات وی آشنایی با ژون ترک‌ها بود که سعی می‌کردند، نظام مشروطه را در ترکیه برقرار نمایند. مجموعا وی حدود شش سال در ترکیه و انگلیس و آمریکا زندگی کرد و سپس به مدت نه سال در آلمان زندگی نمود که پس از حدود پانزده سال به ایران بازگشت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۵۱ 🔰 ادامه بحث سیدحسن تقی زاده ( قسمت آخر) عضویت در مجلس سنا سیدحسن تقی‌زاده در پانزدهمین دوره مجلس در سال ۱۳۲۶ ه. ش به‌ سمت نماینده مردم تبریز برگزیده شد. به‌ همین خاطر وی به ایران بازگشت و به مجلس وارد شد. در هنگام طرح اعتبار نمایندگی وی، در مجلس جنجال به راه افتاد و مخالفین به خاطر تمدید قرارداد نفت توسط وی، سعی داشتند اعتبارنامه‌اش را ملغی نمایند. تقی‌زاده در هنگام دفاع از خود گفت: "من در تهیه لایحه نفت و گذراندن آن از مجلس آلت فعل بودم و دیگری عامل و فاعل بوده است." ♦️هم‌چنین دو سال بعد، اولین دوره مجلس سنا  شکل گرفت. وی از طرف مردم تهران برای این مجلس رای آورد و به‌ مجلس راه یافت. تقی‌زاده از سوی نمایندگان به مدت شش سال به ریاست مجلس سنا انتخاب شد و در سال ۱۳۳۴ ه. ش از ریاست مجلس استعفا کرد و به جایش سید محسن صدر، صدرالاشراف، به ریاست سنا رسید. تقی‌زاده گرچه باشخص مصدق درگیری‌های دیرینه‌ای داشت؛ با این‌حال در این دوره در برخی تصمیم‌گیری‌های دولت مصدق از وی حمایت کرد و سعی می‌کرد روابط مجلس ملی و دولت را تعدیل نماید. رویکرد لیبرالی تقی‌زاده در همکاری با رژیم استبدادی رضاخان و عضویت در شورای مشورتی وی به همراهی مصدّق، مشیرالدّوله، مستوفی‌المالک، مخبرالسّلطنه و میرزا یحیی دولت‌‌آبادی برای مقابله با مجلس شورای ملّی به رهبری آیت‌الله سیّدحسن مدرس، بیش از گذشته نمایان شد. به‌ویژه اینکه قرائنی نشان می‌دهد که این شورا از ماهیت کودتای انگلیسی در سال ۱۲۹۹ و روی کارآمدن سیّدضیاءالدین طباطبایی و عزل وی و بر مسند نشاندن رضاخان، اطلاع کافی داشتند. 🔹عضو فراماسونری ایران تقی‌زاده در زمانی که نماینده نخستین دوره مجلس بود، در سال ۱۳۲۵ه. ق عضو «لژ بیداری ایران» شد. وی چند ماه بعد درخواست ارتقا به «مرتبه رفاقت» نمود و پس از مدتی به بالاترین مقام فراماسونری؛ یعنی استاد اعظم می‌رسد؛ بنابراین باید گفت که تقی‌زاده از اعضای فعال فراماسونری در ایران به حساب می‌آمد. 🔸درگذشت تقی‌زاده سیدحسن تقی‌زاده در اواخر عمر دچار فلج پا شد و با صندلی چرخدار حرکت می‌کرد. وی در سال ۱۳۴۸ ه. ش پس از عمری خدمت به دولت انگلیس و خیانت به کشور ایران سرانجام در سن ۹۱ سالگی وفات یافت. جنازه او از مسجد سپهسالار تشییع و از برابر ساختمان مجلس شورا عبور داده شد و در مقبره ظهیرالدوله دفن گردید. 🆔 @Jarianshenasi
🔴 توصیف آشنا از مرادش گلزاده غفوری 💢 حسام الدین آشنا چند روز پس از فوت علی گلزاده غفوری، او را اسلام اندیشی فرهنگی می‌داند و چنین می‌نویسد: 💢 "دکتر علی گلزاده غفوری را حد واسط اسلام‌اندیشان فردگرای سنتی و اسلام‌اندیشان جامعه‌گرای سیاسی در ایران معاصر می­ پندارم. او را در طول علامه طباطبایی، علامه مطهری و علامه جعفری، چهارمین حلقه از اسلام‌اندیشان فرهنگی تلقی می­ کنم" 💢 آشنا در ادامه منظور خود از اسلام اندیشان فرهنگی را این گونه توضیح می‌دهد: 💢 "اسلام‌اندیشی فرهنگی از پیامدهای وقایع دهه سی بود و ریشه در نیمه اول دهه ١٣١٠ داشت. این متفکران پیش و بیش از آنکه به حکومت دینی بیندیشند، دغدغه زندگی مؤمنانه در دنیای جدید را داشتند" 💢 آشنا سپس به صورت ضمنی اسلام اندیشان فرهنگی را در مقابل اسلام اندیشان سیاسی می‌داند و می‌نویسد: 💢 "رویکرد آنان به دین بیشتر دفاعی بود و نه هجومی. آنان اسلامی عقلانی و روحانی، همه فهم و قابل اجرا و در یک کلام، اسلامِ زندگی را ترویج می­ کردند" ادامه دارد... https://eitaa.com/antisecular_ir
(۱۱) ⛔️ تنش زدائی در خارج، ایجاد تنش در داخل! ♨️ حضور و نفوذ تکنوکرات‌ها در دولت سبب شد، سیاست خارجی دولت سازندگی از مباحث مبارزه با استکبار و امپریالیسم فاصله بگیرد و نوعی از سیاست خارجی که در آن تنش زدائی و میانه روی اولویت اصلی بود، در دستور کار قرار گرفت. ♨️ به طور کلی، شعارهای تکنوکراتها، تعدیل اقتصادی، توسعه صنعتی، دفاع محدود از آزادهای سیاسی و اجتماعی و تأکید بر میانه روی در سیاست خارجی و همچنین جایگزینی مسائل ژئوپلتیک با موضوعات ایدئولوژیک بود که این امر باعث بوجود آمدن اختلاف و تمایز میان نیروهای ملی_مذهبی لیبرال و مکتبی‌های پیرو خط امام شد. ♨️ هاشمی رفسنجانی در این‌باره می‌گوید: «ما تشنج‌زدایی را مطرح کردیم و می‌خواستیم مشکلاتمان را با غرب کم کنیم. آنان [مخالفان دولت] این را نوعی تجدید غرب‌زدگی تلقی می‌کردند. اگر می‌توانستند در مجلس و جاهای دیگر کارشکنی می‌کردند.» ♨️ روحیات فردی و شخصیت‌‌ آقای رفسنجانی در اتخاذ این سیاست بسیار مؤثر بود و به همین جهت کابینه او از کابینه ایدئولوژیک به کابینة تکنوکرات، تغییر یافت! ♨️ برقراری ارتباط با عربستان و کشورهای حوزه خلیج‌فارس و کشورهای اروپایی و تلاش برای آزادی گروگان انگلیسی و همچنین تلاش برای آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان از جمله اقدامات دولت هاشمی در تنش‌زدایی بود! ادامه دارد... ✍ https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۵۲ 🔰 نتیجه‌گیری و اتمام بحث در مجموع باید گفت بیشترین مسائلی که منوّرالفکران در دوره اوّل( دوره مشروطه) تا سال ۱۳۲۰ شمسی درپی آن بودند عبارت بودند از: غرب‌ باوری، مدنیّت غربی، دین‌گریزی، علم‌ زدگی، اصلاح‌طلبی در اسلام و همگام‌کردن آن با تمدّن غرب، وضع قانون بشری و قانون‌گرایی، آزادی‌خواهی به‌طور مطلق، آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی انتخاب، مخالفت با رهبری دینی و استیلای علمای دین، تصوّف‌ گرایی، تجربه‌ گرایی، دموکراسی، انکار علومی مانند اخبار، احادیث، حکمت، عرفان و انکار تقلید، مشیّت الهی، قصاص، حج، زکات، حجاب و دین، تغییر الفبای عربی، فارسی و ترکی، تفکیک دین از سیاست، بازگشایی پای استعمار انگلیس و روس به ایران، تعارض اسلام و علم، تفکّرات اومانیستی و دفاع از ملّیت و ناسیونالیسم اسلامی، لیبرالیسم و سوسیالیسم. درباره منشأ پیدایش ادیان نیز از نظریه ترس پیروی می‌کردند. ♦️نقش منوّرالفکران در جریان انقلاب مشروطه با پیدایش منوّرالفکری، سه نیرو در جامعه ایران که بر اساس سه نوع معرفت و شناخت، وحدت و انسجام یافته‌اند، رو در روی یکدیگر قرار گرفتند که عبارت بودند از: ۱. منوّرالفکران؛ ۲. حاکمان دربار و پادشاهان؛ ۳. نیروهای مذهبی و علما. منوّرالفکران که سطحی‌ترین بعد غرب، اندیشه و هستی آنان را تسخیر کرده بود، به همان مقدار که دیر با غرب آشنا شده‌اند، زود آرزوی رسیدن به آن را می‌کنند. آنان برای غلبه بر تنش‌هایی که در اثر فقدان تفکّر پدید می‌آمد، وسیله‌ای جز زور در اختیار نداشتند و بدین ترتیب، حاکمیت آنها نه‌ تنها در ایران؛ بلکه در کشورهای جهان سوم، به‌سوی استبداد جدیدی گام بر می‌داشت. 🔹منوّرالفکران در رقابت با استبداد مرسوم حاکمان و پادشاهان مشکل چندانی نداشتند، ولی وجود نیروی مذهبی در ایران و برخی عوامل دیگر موجب شد تا جایگزینی آنها از سال۱۲۵۰ ش که قرارداد رویتر امضا شد تا پی‌آمدهای قرارداد ۱۹۱۹ م که به کودتای ۱۲۹۹ ش و اقتدار رضاخان انجامید، حدود نیم سده به‌طول انجامد. پایگاه منوّرالفکران بیشتر در میان اشراف، درباریان و مستبدان سابق و لُژ نشینانی بود که علاوه بر امکان برخورد و آشنایی با غرب، بیشتر به تمتّعات مادّی توجّه داشتند و کمتر با حقایق و معانی مذهبی و دینی مأنوس بوده‌اند. در حقیقت، حاکمان سیاسی قاجار نیز در رقابت با دو نیروی منوّرالفکری و مذهبی، قدرت مقاومت نداشت و رقابت واقعی و اصلی بین دو نیروی مذهبی (علما) و منوّرالفکران بود که به‌طور طبیعی و حتی ناخود‌آگاه با قوّت تمام جریان داشت. 🔸حضور و نفوذ خزنده منوّرالفکران در دربار که ناشی از خصلت آسیب‌پذیری دربار نسبت به این نیرو بود، در عمل، دو رقیب نیروی مذهبی را در هدفی واحد گردآورد و باهم متّحد کرد و مقابله با استعمار که در آغاز، همکاری‌های نیروی مذهبی با دربار قاجار را توجیه می‌کرد، در نهایت به درگیری نیروی مذهبی و دربار انجامید. نیروی مذهبی بدون آشنایی کامل نسبت به هویّت منوّرالفکران بسیاری از حرکت‌های دربار را که تحت تأثیر و نفوذ اندیشه‌های منوّرالفکران شکل می‌گرفت، به استبداد شخص شاه نسبت می‌داد و راه حلّ همه مشکلات را در مهارکردن آن می‌دانست و منوّرالفکران با استفاده از این غفلت، در اوج درگیری نیروی مذهبی و استبداد بر فراز امواج مردمی حرکتی قرار گرفتند که مرجعیت شیعه با بسیج مردمی، خود آن را ایجاد کرده بودند. ♦️برخی از رهبران دینی با غنیمت‌ شمردن همراهی منوّالفکران در مبارزه با دربار، شعارها و دیدگاه‌های آنان را توجیه دینی می‌کردند و از این نکته غافل شدند که تلاش آنها نتیجه‌ای جز پوشش‌دادن به منوّرالفکران جهت نفوذ در میان نیروی مذهبی و دامن‌ زدن به پریشانی فرهنگی و آشفتگی فکری اجتماع ندارند. منوّرالفکران در این شرایط فکری و فرهنگی با استفاده از پوشش‌های موجود، ابتدا به حذف حریفان آگاه و پس از آن به قتل رقیبان غافل پرداختند. پایان بحث 🆔 @Jarianshenasi