#پیامبر_اعظم_ص_معراج
چنین فرمود پیغمبر به شان ساقی کوثر
که نشنیدم ازین وصفی به شان مرتضی بهتر
ملائک در شب معراج سر مستانه میگفتند
برای دیدن حیدر بفرمائید بالاتر
#جواد_کریم_زاده
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن_مدح
تیغ آمد همچو تاجی بر سر حیدر نشست
نغمه ی فُزتُ چو بر لبهای حیدرنقش بست
هاتفی در آسمان در مدحت حیدر سرود
رستگار عالمینی ، پادشاه حق پرست
همچو تو مولود کعبه، کشته ی محراب خون
مادر گیتی نزائیده ست از روز الست
بی ولایت جبرئیل و انبیا هم کافرند
بی ولای تو خدا هم دل بر این خِلقت نبست
هر که باشد مهر حیدر در دلش محبوب ماست
آنکه دارد کین حیدر در دلش منفور و پست
صاحب نهج البلاغه مرشد روح الامین
حضرت قرآن ناطق در حقیقت حیدراست
مردم نادان نفهمیدند این حیدر که بود
مردم دانا نمیدانند این حیدر که هست
هم ید الله بود و هم دست خدا در آستین
از ازل مردانه حیدر با خدایش داد دست
ساقی کوثر علی مست از سبوی ذات حق
ذات حق هم از می جام علی گردیده مست
شیر حق، ممسوس ذات الله و مست کردگار
"لا فتی الّا علی لا سَیف الّا ذوالفقار"
#جواد_کریم_زاده
#امیرالمومنین_علی_ع
#شبهای_قدر_ضربت_خوردن
کیست مولای شیعیان ؟حیدر
علیِ عالی حیدرِ صفدر
به شب قدر قاری قرآن
به گه جنگ فاتح خیبر
بُوَد ایتام را پدر افسوس
نیست دیگر به مسجد و منبر
نسخه بی بدیل هر بیمار
یاکه دار الشفای هر مضطر
هم به روز آفتاب عالمتاب
هم به شب ماهتاب مه گستر
پهلوانی که بر کند از جای
در ز دیوار قلعه ی خیبر
انبیا جمله از دمش زنده
پادشاهان به درگهش نوکر
هم زمین فخر میکند به زمان
هم زمان بر زمین به یا حیدر
شهر علم است احمد مختار
باب آن شهر ساقی کوثر
دید تمثال پاک او در عرش
شب معراج چشم پیغمبر
هم سخن گشت با لسان علی
با رسولش چو خالق اکبر
پس بفرمود مرتضی باشد
بعد تو بر جهانیان سرور
عالمی کی دگر تصور داشت
شیر حق را فتاده در بستر
زخم فرقش بهم نمیآید
آنچنانی که ضربه زد بر سر
کشته شد مرتضی بدستان
آن شقیِ حرامی کافر
فرق او را شکافت تا ابرو
بعد سجده به ابروی دلبر
تیغ همچون بُراق تا معراج
رهسپارش نمود آن سرور
گشت معنای قاب قوسینش
فاصله یک کمان و یا کمتر
نغمه فُزتُ شد طنین انداز
در همه عرش حضرت داور
مادر دهر کی توان زائید
همچو حیدر دگر پسر در دهر
کاش در آنزمان نمی انداخت
چشم بر فرق منشقش دختر
دیدن ضربتی توانش برد
گر چه بُد سر به روی آن پیکر
آه از لحظه های در گودال
آه از ضربه های آن خنجر
دگر از غم مگو که میگیرد
این قلم شعله، سوزد این دفتر
شعر جانسوزت ای جواد گرفت
اشک از چشم عاشقان یکسر
#جواد_کریم_زاده
#شب_قدر_مناجات_با_خدا
شب قدرست هر چه باداباد
آمدم یا مرا عتاب کنی
که برو تاکنون کجا بودی
یا مرا بنده ات خطاب کنی
ای عزیزی که بودی از آغاز
احد چاره ساز بنده نواز
کاش میشد که بار دیگر هم
روی این بنده ات حساب کنی
خسته از توبه های پی در پی
توبه بشکستن اینهمه تا کی
یا محول چه میشود یکبار
در درونم تو انقلاب کنی
دانه ای پوچ و نزد تو هیچم
چون کلافی به دور خود پیچم
کمتر از ذره ام شود از لطف
ذره ای را تو آفتاب کنی
با زبان،دست، پا، به گوش و نگاه
کار من شد گناه روی گناه
گر چه شرمنده ام تو حق داری
که مرا دم به دم عذاب کنی
سرِّ این سینه گرچه نا گفته ست
هم که گیسوی حالم آشفته ست
تو فقط میتوانی ای تواب
زلف ما را به پیچ و تاب کنی
خبر بخشش ات به ما چو رسید
آمدم با هزار هزار امید
نکند بنده ی پشیمان را
از در خانه ات جواب کنی
دور کن از من این منیت را
بچشان طعم آدمیت را
نیک دانم هر آنکه آدم شد
خاک درگاه بو تراب کنی
هر که شد خاک درگه حیدر
یا که شد مست ساقی کوثر
تو به دستان کوزه گر آخر
گِل او ساغر شراب کنی
شب قدر ست هر چه باداباد
سر دهم با ولای او فریاد
ذکریا عالی و به حق علی
را شود توبه انتخاب کنی؟
کاش می آمد او ز جاده ی نور
کاش نزدیک بود صبح ظهور
کاش فرمایی اش که وقتش شد
قائما پای در رکاب کنی
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#تقارن_تحویل_سال_ضربت_خوردن
#امیرالمومنین_ع
امیرالمومنین شاه ولایت
مقارن گشته عیدم با عزایت
مرا حق نمک ، بی حرمتی نیست
ازین رو زنده ام با روضه هایت
#جواد_کریم_زاده