eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
268 دنبال‌کننده
229 عکس
67 ویدیو
1 فایل
حس میکنم برای خودم آدمی شدم وقتی مرا به روضه ی خود راه می‌دهی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمومنین شاه ولایت مقارن گشته عیدم با عزایت مرا حق نمک ، بی حرمتی نیست ازین رو زنده ام با روضه هایت
شد مقارن به روضه ات امسال احسن الحال و ای خجسته خصال حال ما را به روضه نیکو کن یا علی یا محول الاحوال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آمد بهار خُرَّم و شد روزگار مست مست از دمِ بهار، مسیحای یار مست جان تازه گشت با نفس روح پرورش دل زنده گشت و شد ز دَمِ نوبهار مست جان یافت خاک تیره ز لطف طراوتش سبزه دمید و باغِ گل و مرغزار مست بلبل به گِرد گُل همه هوشش به باد داد بر شاخ گل سرود که شد هوشیار مست دشت از طراوت و دم باران نوبهار شد سبزه زار و گشت بسی لاله زار مست برگ درخت و غنچه به هر شاخسار مست دریا و رود و چشمه ، کُه و آبشار مست دامان دشت و جنگل و هامون و کوهسار خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار مست دلدار و دلبر و دل و دلداده ، دلنواز معشوق و عشق و عاشق و یار و نگار مست القصه از لطافت جانبخش نوبهار شد جمع کائنات ازین شاهکار مست مست بهار روی علی شو که از طرب حتی شد از جمال علی کردگار مست از جلوه اش بهار طبیعت جلا گرفت وز باده ی علی شده بی اختیار مست @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علی آن پادشه بی همتا روح تسبیح و مناجات و دعا پیشوا ،رهبر، امام و مولا علی عالی اعلا، والا ساقی جام و میِ خمّ غدیر پهلوان و یل بی شبه و نظیر بوتراب، حیدر و یعسوب الدین همچو احمد شه افلاک و زمین سجده گر بر رخ او ماه فلک غالب قوت علی نان و نمک او که نورش همه شب شب شکن است چون خلیل است و یلی بت شکن است بت شکن همچو خلیل است علی شکند بت به سر دوش نبی پدر جمله یتیمان عرب کیسه بر دوش ز خرما و رطب نیمه شب ها به دل شب می تاخت هر کجایی که یتیمی می یافت بر یتیمان سرو سامان او بود پدر جمله یتیمان او بود پادشاهی که به هنگام نماز غرق تسبیح بُد و راز و نیاز داد بر سائل زار و مضطر در رکوع از کرمش انگشتر پادشاهان به درش سر سایند همگی نوکر آن درگاهند پهلوانان جهان حیرانند مات از رزم شه مردانند شیر ربانی و مرد توحید آن ید اللهِ خداوند وحید محو رویش مه تابان سپهر نورگیر رخ او انجُم و مهر آن گل پاک تر از آب و گلاب بلبل از بوی گلش بُد بی تاب بهترین حالت خواندن به نماز سجده کردن به صمد بهر نیاز بود در سجده و چون سر برداشت تیغ چون تاج شهی بر سر داشت عدل او شد سبب قتل علی عالمی مات بُد از عدل علی بی نوارا چو نوا بود علی چون به هر درد دوا بود علی پرطنین در همه ی عرش و فلک می تراود ز لب حور و ملَک در شب قدر و شب پر برکات بر شکاف سر حیدر صلوات @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دارم مهیا میشوم الحمدالله با زخم احیا میشوم الحمدالله فارغ ز دنیا میشوم الحمدالله مهمان زهرا میشوم الحمدالله فُزتُ و رَبِّ الکَعبه شد حرف دل من فرقم دو تا گردید و حل شد مشگل من من مرتضایم پادشاه عالمینم سردار خیبر فاتح بدر و حُنِینَم باشد تمام آفرینش زیر دِینَم سوگند بر جان حسن جان و حسینم دیگر ندارم طاقت دوری زهرا دلتنگ هستم روی پاک مصطفی را زینب کبوتر وار دور بستر من گردد ، نهد مرهم بر این زخم سر من یکسو حسن بنشسته گريان در بر من سوی دگر نالان حسین و دختر من دور و برم یک باغ گل از یاس دارم شکر خدا بهر حسین عباس دارم این حیدر این شیرخدا را ، این جوانمرد شمشیر ابن ملجم از پا در نیاورد نا مردمی ها پیش از اینها دیده این مرد این زخم روز مرگ زهرا سر درآورد نزدیک سی سال است با این زخم سر کرد سی سال با هجران زهرا دیده تر کرد دارد وصیت ها بسی مولا، حسن را یک ضربه زن تنها تو خصم بوالحسن را بر خوان نماز و غسل ده ، پوشان کفن را در نیمه ی شب دفن کن این جسم من را هر چند از داغ تو هم در شور و شینم بعد از من این جان تو و جان حسینم عباس جان بالا بلند و مه جبینی ماه تمام هاشمیون در زمینی تو جان من جان امیرالمومنینی فرزند زهرایی، یل ام البنینی هرچند نور چشم شاه عالمینی تا آخرین لحظه فدایی حسینی گوید به شاه کربلا، شاه ولایت جانم حسین ،جانم حسین، بابا فدایت سوزم ز داغ تشنگان کربلایت تو بی کفن مانی و من گریان برایت آه از دمی که شمر ملعون بهر کینه با چکمه بالا میرود از روی سینه با خنجر کندی به روی حنجرت شمر آه از قفا آخر جدا سازد سرت شمر عریان رها سازد به صحرا پیکرت شمر در قتلگه بیند چو زهرا مادرت ... شمر با روضه ای در گوشه ی گودال زهرا با یا بُنَیَّ میرود از حال زهرا آه از دمی که میرود بر نی سر تو بار دگر مدهوش گردد مادر تو بر تن کند رخت اسارت خواهر تو از ناقه می افتد به صحرا دختر تو اینجای روضه حال بابا بس خراب است دلشوره ام از زینب و بزم شراب است @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا