eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
264 دنبال‌کننده
206 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
ای گشته گرفتار به خال لب دوست بیمار فتاده ی به تاب و تب دوست بیماری چشم دوست بیمارت کرد گشتی تو گرفتار غم هر شب دوست
بر خال لب دوست گرفتاری تو با دیدن چشم دوست بیماری تو منصور صفت کوس اناالحق زده ای سردارِ خریدارِ سرِ داری تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتند اینجا شهر پر باغ و شکوفه است گفتند اینجا شهر غیرت شهر کوفه است گفتند در اینجا درختان بار داده است اینجا درختان میوه ی بسیار داده است بس نامه هایی را نوشتند از برایت در نامه ها گفتند جانهامان فدایت گفتند ما تنها شما را می پسندیم بر مقدمت این شهر را آذین ببندیم ما با سفیرت بر سر پیمان بمانیم با مسلم تو تا به پای جان بمانیم آقا میا کوفه که اینان قوم پستند این کوفیان پست پیمان را شکستند در خانه های خود ز بیشرمی نشستند بر روی مسلم هر دری را بود بستند اینجا فقط خدعه ز هر نامرد دیدم گشتم تمام کوفه را یک مرد دیدم تنها به رویم طوعه در بگشود اینجا هرچند زن ، در کوفه مرد او بود اینجا آقا میا کوفه که شهر بی حیایی است کوفه مرامش بی حیایی، بی وفایی است آقا میا کوفه که اینها در کمین اند با تیغ و نیزه در یسار و در یمین اند از بهر قتل آل طاها در خروشند بهر دو درهم ناکسان آدم فروشند اینجا به جای گل به کف خنجر گرفتند خنجر به کف از بهر آن حنجر گرفتند اینان همه اهل نفاق و خدعه بودند یک شهر آدم قدر یک طوعه نبودند گرچه نبردی داشتم با لشگری دون شد عاقبت جسم سفیرت غرق در خون با تیغها شان جسم من شد پاره پاره گشتم فدایت بر سر دارالاماره با عشق تو جان میدهم با کام عطشان کوفه میا کوفه میا جانم حسین جان در انتظار کشتن ات یک مشت نامرد صف بسته اند اینجا ز راه کوفه برگرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عالم فدای راس بریده، ز پیکرت جانها فدای پیکر در خون شناورت آه و فغان از آن تن عریان بی کفن واویلتا از آن لب عطشان و حنجرت شب های جمعه فاطمه آید به کربلا شوید به آب دیده مزار مطهرت از کنج قتلگاه پس از چارده سَده آید به گوش نغمه ی جان سوز مادرت با چشم پر ز اشک و به آوای پُر حزین بر سینه میزند ز غم آن داغ پرورت از سینه آه میکشد از ماتمت حسین چون بنگرد به پیکر و بر راس انورت بی سر رها به دشت تن چاک چاک تو زلفت به دست باد پریشانِ آن سرت آه از دمی که بر سر نعشت رسید و دید بوسیده تیر و نیزه و شمشیر پیکرت میخواست تا که بوسه زند بر گلوی تو زد بر رگ بریده ی آن بوسه خواهرت آه از دمی که بوسه زد و در بغل گرفت کنج خرابه راس تو دُردانه دخترت @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا