eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
260 دنبال‌کننده
205 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
🖼 تجسم بازگرداندن پیکر حضرت قاسم(ع) در عاشورا با قلم روح‌الامین ‌ 🔸در ایام سوگواری سید و‌ سالار شهیدان، تابلوی نقاشی «امانت» حسن روح‌الامین رونمایی شد.
همه دیدند که گهواره به تاب افتاده تب و تابی به دل طفل رباب افتاده هم دیدند که برخاست زگهواره علی گر چه شش‌ماهه ولی بهر خودش بود یلی دید تنها شده مولایش ابا عبدالله هیچ کس نیست دگر دور و بر ثارالله هر چه میدید به دوروبر مولا کشته همه اصحاب فدای سر مولا کشته نیست سقایی و عباس دلاورر کشته قاسمش کشته ی کین و علی اکبر کشته اسلم و شوذبش و عون و جعفر کشته مسلم و جون و حبیب ابن مظاهر کشته هم بریر و وهب و هم که زهیرش کشته همه اصحابش و هفتاد و دو یارش کشته گفت برخیز پدر جان که امیدیست هنوز یک علی مانده که سرباز رشیدی ست هنوز بسکه این دشت ابوفاضل و اکبر دیده دامن دشت پر از بوی علی گردیده پهلوانی چو علی ابن ابیطالب نیست هیچ کس بر علی و آل علی غالب نیست من ز نسل ولی الله ام و از این ایلم تو خلیل هستی و من حضرت اسماعیل ام ای پدر لحظه ی جانبازی من آمده است وقت ایثار و سر افرازی من آمده است ذره ای نیست مرا واهمه ازضربت تیر خیز و قنداقه ی من را به سر دست بگیر وقت جانبازی من جانب قربانگاه است تو خلیل الله و اصغر چو ذبیح الله است هر که آورده به همراه گلی خوشبو را تا که قربان بنمایند مهی خوشرو را زینب آورده به همراه دو فرزندش را نجمه آورده به همراه دو دلبندش را بهر یاری شما فاطمه ی ام بنین چار فرزند فرستاده همه ماه جبین ام لیلا که فرستاده علی اکبر را تا بریزد به برت شاخه گلی پر پر را مادر من که فقط داشت مرا بی کم و بیش نذرکرده ست برای تو همین کودک خویش رمز پیروزی تو خون علی اصغر توست حنجر نازک گلگون علی اصغر توست تو شوی حاجی و من ذبح تو در کوی منا حاجی کرب و بلا، ساکن در کوی بلا هیچ ترسی به دل پاک بنی فاطمه نیست به خداوند قسم در دل من واهمه نیست مادرم گفته ز ما تا به خدا فاصله نیست مادرم گفته علی جان عددی حرمله نیست نقش سربند سرم یا علی و یا زهراست چشم من تا به ابد بر لب خشک سقاست تشنه ام لیک کجا تشنه ی این آب فرات تشنه ی کوثرم و تشنه ی از آب حیات قرنها بعد کزین کرب وبلایت خبرست خون من بهر قیامت سندی معتبرست طفل ششماه چه غوغا کده ای راه انداخت شور اندر حرم و خیمه گه شاه انداخت خود برداشته عمامه به سر بنهاده تبغ و اسب و سپرش را به غلامش داده با شتر آمده اینبار به‌ سوی لشگر که سر جنگ ندارد پسر پیغمبر گفت ای قوم اگر آدمیت می فهمید جرعه ای آب به این کودک تشنه بدهید حرمله حاضر و آماده ی دستور امیر دهم اول پدرش یا که پسر را دم تیر گفت تیرت چو سپیدی گلویش گیرد پدر طفل ز داغ غم او می‌میرد تیر در چله و در دست گرفته ست کمان تا به یک تیر سه شعبه بزند او دو نشان ناگهان تیر رها شد ز کمان شد از شست با شتاب آمد و بر حنجر اصغر بنشست همه دیدند حسین است که بر می‌گردد چه گرفته است در آن دست که بر میگردد چیست در زیر عبا آه خدا رحم کند چه خبر شد وسط راه خدا رحم کند پشت خیمه چه کند آه خدا می‌داند رفته قبری بکند؟ آه خدا میداند مادرش آمده از طفل خبر می‌خواهد از پدر آمده قنداق پسر می خواهد آه و افسوس و دریغ از دل پر خون رباب آه شرمنده شد و غرق خجالت ارباب شد غروب و سر پاک پسرش را بردند صبح فردا به روی نیزه سرش را بردند @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه تیری بود بر این حنجر افتاد که دردش بیشتر از خنجر افتاد چنان زد حرمله بر حلق اصغر که روی دست بابایش سر افتاد
وقت اذان ظهر چو اذن اذان گرفت گویی مسیح کرب و بلا تازه جان گرفت اعجاز بین چه کرد اذان گوی کربلا کاری که جان هر دو جهان جان از آن گرفت لب تشنه لب گشود و ز الله اکبرش تنها نه جان حسین که جانی جهان گرفت گفتا شهادتین به یکتایی اله بر لب گواه، خاتم پیغمبران گرفت آغوش دشت گشت پر از هیبت علی وقتی شهادتین علی در اذان گرفت قامت قیامتی که به قد قامت الصلوه از قامتش بلند ستون،آسمان گرفت سرو قدش چو محشر و محشر ز قامتش حشر دگر ز قامت رعنا جوان گرفت شبه رسول بود و به معراج کربلا بر عرش گام زد ز بُراقش عنان گرفت بعد از نماز ظهر که اذن جهاد خواست گویی ز شاه تشنه لبان تازه، جان گرفت چکمه به پا نموده حمایل به دوش و بعد بر سر نهاده خُود و به دستی کمان گرفت با دست دیگرش ز کمر تیغ حیدری بر لب سرود ناد علی توامان گرفت آن سبز پوش هاشمیان آفتاب مهر همچون شهاب رخصتی از ‌کهکشان گرفت فرمود میروی و رود جان ز تن مرا خوش میروی برو که دلم، آنچنان گرفت گامی بزن برابر من شبه مصطفی با رفتن تو قلب زمین و زمان گرفت شد عازم نبرد و ز هل من مبارزش خصمش رمید و جان ددان بی امان گرفت برگشت تشنه لب به بر شاه عالمین او را حسین کام و زبان در دهان گرفت یعنی که تشنه تر ز پسر هست این پدر دل ها به حال خسرو لب تشنگان گرفت همچون علی به خیبر کرب و بلا، علی آمد دوباره سر ز تن ملحدان گرفت ناگه حسین دید که هنگامه ای به پاست خورشید دشت کرب و بلا ناگهان گرفت آه از دمی که همچو علی فرق او شکافت جا در میان حلقه ی اهریمنان گرفت هر کس که داشت تیغ و سنان زد به پیکرش هر کس نداشت عاریه از این و آن گرفت آه از دمی که پیکر او گشت چاک چاک گل بوسه ها ز خنجر و تیغ و سنان گرفت آه از دمی که زین غم جان سوز فاطمه زانوی رنج و غم به بغل در جنان گرفت آه از دمی که چشم تر باغبان بدید که اندر بهار عمر گلش را خزان گرفت آه از دمی که خسرو لب تشنگان رسید بر دامنش حسین سر خون چکان گرفت گفتا که در عزای تو افتاده ام ز پای افتاده ام ز پا دل کون و مکان گرفت گفتا پدر فدای لب خشک و تشنه ات روح و روان ز پیکر شاه زمان گرفت گفتا ببین پدر که چه سیراب گشته ام سیراب شد ز کوثر و، خلد آشیان گرفت زینب اگر نبود،سر نعش اکبرش می داد جان حسین چو از او توان گرفت روی عبا نهاده تن چاک چاک او از بحر بُردنش مدد از هر جوان گرفت گفتا جواد از غم جانسوز اهل بیت وز چشم عاشقانش اشک روان گرفت خاموش ای جواد کز این شعر جان گداز خون شد دو چشم و قلب امام زمان گرفت @javadkarimzadeh
آمده از خیمه برون پور شاه نور دو چشمان شه کم سپاه شور به پا کرده قد و قامتش یا که قیامت قد قدقامتش سرو قدی لاله رخی مه جبین زیر قدم هاش بلرزد زمین چکمه به پا کرده که غوغا کند حشر دگر آمده بر پا کند خود به سر،بسته حمایل به دوش واله و شیدا و بسی پر خروش تیغ کجی بر کمر آویخته زلف سیه بر سر و رو ریخته صولت او صولت پیغمبری ماه بر آن چهره بود مشتری چهره ی او معنی شمس الضحی یا که به تفسیر چو بدرالدجی ماه سما گشته به صد آبرو سجده گهش طاق دو ابروی او در نسب آمد ز ازل هاشمی احمدی و حیدری و فاطمی همچو اباالفضل قریشی نسب فخر عرب هست و خدای ادب روی مهش هر که ببیند ز دور گفته نبی آمده از کوه نور گِرد رُخش عده ای از بانوان زجه زنان لاله ی لیلا بمان هم به بر شمع چو پروانه اند گرد رخش واله و دیوانه اند سبزه قبا حضرت قرص قمر از گره ی هاشمیون شد به در جرعه ز پیمانه و ساغر زده باده ز میخانه ی کوثر زده محو رخ حضرت ساقی شده مست هوالباقی و باقی شده چشم به چشم پدرش دوخته آتشی اندر دلش افروخته شمع شده آب شده سوخته چون ز اباالفضل ادب آموخته گفت که بابا شه و سلطان دین سرور خوبان و امام مبین جمله ی اصحاب فدایت شدند بنده و خاک کف پایت شدند رخصتی اینک بده سلطان عشق تا بنهم جان سر پیمان عشق حال اگر رخصت میدان دهید هاشمیان را شوم اول شهید روح به جانم تو مسیحا بده جان به تن لاله ی لیلا بده آه کشید از دلش آن مستطاب گفت که صبری کن و کم کن شتاب راه برو چند قدم در برم اکبر من نور دو چشم ترم تا که ببینم قد و بالای تو سِیر کنم قامت رعنای تو گفت برو حیدر کرب و بلا صف شکن خیبر کرب و بلا عازم معراج به دشت بلا حضرت پیغمبر کرب و بلا بعد تو این دل چو شود بی قرار خاک بوَد بر سر این روزگار رفت به میدان رجز آغاز کرد همچو نبی باب سخن باز کرد گفت عدو این نوه ی حیدر است؟ نِی به خدا حضرت پیغمبر است منطق و خُلقش همه پیغمبری در کف او تیغ کج حیدری تیغ مگو معجزه ی ذوالفقار هیبت او حیدر دُلدُل سوار گفت به مرگم به خدا سینه چاک مرد خدا رای ز مردن چه باک فخر کنم بر پدرم مرتضی فخر عرب پادشه لافتی فاتح خیبر یل بدر و حُنین باب حسین پادشه عالمین او که ز نامش همه لرزان شوید معرکه بگریز و گریزان شوید مست من از باده ی آگاهیم نامم علی و اسد اللهیم کیست مرا پایه ی جنگاوری حیدری ام حیدری ام حیدری @javadkarimzadeh
تو علی اکبری و تاجِ سرِ سرورها واله و محو نگاهت همه پیغمبرها انبیاء معجره دارند،تو خود معجزه ای معجزت بردن دل از همه ی دلبرها قد و بالای تو خود محشرِ کبریِ دگر که به پا کرده ز نو محشر در محشرها خُلق و خویت نبوی،سیرت تو فاطمه ای تو شُبیری،شُبری آینه ی حیدرها چه کسی جز تو بُوَد شبه رسول مدنی " روی تو وجهِ مسلمان شدن کافرها " چه نمازی بشود وقت اذان گفتن تو بشکفد غنچه به محراب و گُل از منبرها وقت هنگامه به پا کردن در کرب و بلا شک نباشد که علی آمده در خیبرها زکف پاک پیمبر چو بنوشی میِ عشق ساقی ات احمد و ساغر زنی از کوثرها سرِ پاکت سرِ نی، اینکه سزاوار نبود بفدای سرِ تو،جمله ی تن ها، سرها جان نثاران و محبان همه محتاج کرم نظری کن ز کرامت، به همه نوکرها کی ادا گشته ثنای تو به اشعار جواد آسمان بر تو غزل ساخته با اخترها @javadkarimzadeh
🔴🔵 علی اکبر (ع) در بیان امام زمان(عج) 🌕 امام زمان ارواحنافداه در زیارت ناحیه مقدسه، اینگونه حضرت علی اکبر علیه السلام رو برای ما معرفی می کند... 🔺 «السلام علیک یا أول قتيل من نسل ځير سليل من سلاله ابراهیم خلیل؛ حضرت در ادامه این درسنامه می فرماید: 🔺 أشهد انك أولى بالله وبرسوله «و جعلنا الله من ملاقیک ومرافقيک ...وأبرء إلى الله من قاتلیک و اسئل الله مرافقتك في دار الخلود و أبرء إلى الله من أعدائک اولی الجحود و السلام علیک و رحمة الله و بركاته 🔸 امام زمان ارواحنافداه علی اکبر علیه‌السلام را به امتیازاتی مخصوص، وصف نموده است: 🔹 ۱. سلام و صلوات بر علی اکبر علیه‌السلام را بعد از سلام و صلوات برجد مظلوم خود، حضرت حسین بن على علیه‌السلام قرار داده است و پس از آن شروع به زیارت سایر شهدا نموده است و ایشان را اولین شهید آل هاشم در صحرای کربلا معرفی کرده است. 🔹 ۲. علی اکبر علیه‌السلام را از هر کس به خدا و رسولش نزدیکتر معرفی نموده است. 🔹 ٣. از خداوند درخواست می نماید که همواره توفیق زیارت حضرت علی اکبر علیه‌السلام را داشته باشد. 🔹 ۴. از خداوند مسألت می نماید که در روز واپسین، همنشین علی اکبر علیه‌السلام باشد. 🔹 ۵. شدت لعن و نفرین آن حضرت بر قاتلان علی اکبر علیه‌السلام حاکی از شدت غضب آن حضرت نسبت به آن جفا پیشگان است. 📚 بحارالانوار، ج۹۸، ص۲۶۹ @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا