eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
268 دنبال‌کننده
229 عکس
67 ویدیو
1 فایل
حس میکنم برای خودم آدمی شدم وقتی مرا به روضه ی خود راه می‌دهی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 انتخاب نام حضرت زینب کبری (س)کوه صبر و مقاومت توسط خداوند عزوجل ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌺 چون حضرت زینب ( س ) به دنیا آمد مادرشان حضرت زهرا ( س ) او را خدمت پدر آوردند و فرمودند : این مولود را نام گذاری کنید.  🌺 حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند : من بر رسول خدا (ص) سبقت نمی گیرم . حضرت رسول (ص) به مسافرت رفته بودندو پس از سه روز از سفربازگشتند. 🌺 حضرت فرمودند :من هم از خداوند پیشی نمی گیرم . جبرئیل (ع) نازل شد و سلام خداوند را به پیامبر رسانید و فرمودند : خداوند نام این کودک را زینب اختیار کرده است. 🌺 سپس پیامبر اکرم(ص)حضرت زینب (س) را طلب کرده و بوسیدند و فرمودند: وصیت می کنم به حاضرین و غایبین که این دختر را به خاطر من پاس بدارید که همانا وی به خدیجه کبری (س) مانند است. 🌺 سکینه و وقار آن حضرت را به خدیجه کبری و عصمت و حیائش را به فاطمه زهرا و فصاحت و بلاغتش را به علی مرتضی و حلم و بردباریش را به حسن مجتبی و شجاعت و قوت قلبش را به حضرت سیدالشهداء(سلام الله علیهم أجمعین) همانند نموده اند. 📚 ریاحین الشریعه ج ۳ ص ۲۸ 🇮🇷
ای جان رسول مدنی احمد مختار ای همچو علی در همه احوال وفادار ای شیر یل بنت اسد میر دلاور ای پور ابوطالب، ای جعفر طیار ای بهر مساکین پدر و یار ضعیفان ای بهر محمد همه دم یار فداکار گر بود علی نزد نبی یار و وزیرش بودی تو سفیر اول آن سید ابرار در نزد نجاشی تو و آن نطق رسایت چون دُر شدی آنگونه که گردید خریدار فرمود محمد که ندانم ز قدو مت خرسند شوم زآنکه بُدم تشنه ی دیدار یا شاد ز پیروزی بر قلعه ی خیبر بر دست توانای علی حیدر کرار بودند دو سردار احد حیدر و حمزه در موته تو بودی اجل لشگر کفار گر قطع نمودند دو دست تو به موته هدیه به تو داده ست دو بال حضرت دادار ای کاش که بودید تو و حمزه در آن روز تا اینکه شوی مانع بر سینه و مسمار گر بود در آن روز نشان از تو و حمزه آنگونه نمیگشت علی بی کس و بی بار یاد آمدم اینبار ز بی دست رشیدی کاو چون تو یلی بود علمدار و سپهدار در کرب و بلا ساقی طفلان حسینش در علقمه افتاد دو دستان علمدار مانند غم رفتن تو ای یل بی دست شد فاطمه در ماتم عباس عزادار خیل شهدا غبطه خورندی به مقامش دو بال چو تو داد بر او قادر قهار
مرد میدان ، حسین فهمیده شیر غران ، حسین فهمیده آنکه در راه میهنش بگذشت از سر و جان ، حسین فهمیده سیزده ساله نوجوان رشید یل دوران ، حسین فهمیده سوی دشمن چو شیر می غرید چون دلیران ، حسین فهمیده اسوه ای پاکباز و الگوی نوجوانان ، حسین فهمیده بگرفته همه وجودش را نور ایمان ، حسین فهمیده او که در مکتب حسین آموخت درس قرآن ، حسین فهمیده زیر بار ستم نرفت هرگز چون شهیدان ، حسین فهمیده بارها شد نمود دشمن را بس گریزان ، حسین فهمیده وز شجاعت نمود دشمن را سخت حیران ، حسین فهمیده یک وجب خواست کم نگردد از خاک ایران ، حسین فهمیده تن خود را به زير تانک انداخت کرد طوفان ، حسین فهمیده کرد در راه‌ حق چنان تسلیم جان به جانان ، حسین فهمیده عاقبت شد شهید راه وطن همچو یاران ، حسین فهمیده بر سر خوان بیکران حسین گشت مهمان ، حسین فهمیده جاودان ماند نام جاویدش همچو نیکان ، حسین فهمیده شد شفیعی به عرصه ی عرصات شادی روح پاک او صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه می‌شود که ای صبا حاجت ما برآوری این همه انتظار را به یک خبر سر آوری تمام عمر خویش را به جاده خیره مانده ام که یک خبر ز قائم آل پیمبر آوری صبا رفیق خوش خبر چه می‌شود که یک سحر نسیم جانفزایی از دیار باور آوری صبا به شوق روی او چه می‌شود ز کوی او ز ساغر و سبوی او شراب کوثر آوری چه می‌شود به سرخوشان به ساقی و سبو کشان نفس نفس و هو کشان می مکرر آوری چه می‌شود که از وفا دهی به عالمی صفا ز هجر آل مصطفی پیام آخر آوری که جاده گشته پر ز گل و آمده ست عقل کل شود ز زیر پای او گلاب قمصر آوری ؟ @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به شان او خدا کند مدح و ثنای فاطمه فخر به قدر و جاه او کند خدای فاطمه خدا به عشق فاطمه خلقت ما سوی نمود وز دم و روح قدسی اش کرد بنای فاطمه به پیشگاه اقدسش قیام مصطفی کند دست به سینه نزد او شیر خدای فاطمه به یمن قدر و جاه او به عشق یک نگاه او روح الامین بیاورد وحی برای فاطمه صبا به باغبان بگو سحر هوای گلسِتان تازه شود ز نکهت روح فزای فاطمه پیرهن عروسی اش به سائلی عطا کند و این نمی ست از یم جود و عطای فاطمه اتمّ نعمت خدا ولایت علی بوَد ولایت علی بوَد عهد و وفای فاطمه کیست به عالم این همه عالمه بی معلمه جان تمام عالمی باد فدای فاطمه مزد رسالت نبی گو چه تو از جفا دهی ثانی بی حیا حیا کن ز حیای فاطمه چهل شقی بی حیا، به دشمنی مرتضی شعله زدند بر درِ بیت ولای فاطمه یک زن باردار را بین جدار و در ببین میخ در و فشار در بشنو صدای فاطمه کاش برای او سپر بودم و کاش مادرم حین فشار و ضربه ها بود به جای فاطمه سیلی چو بر رویش زدند ضربه به پهلویش زدند تا که کمان شود مگر قد رسای فاطمه کاش که مجتبی نبود یا که چه خوب شد که بود تا که به کوچه ها شود حسن عصای فاطمه دست ز تن جدا شده سر بریده از قفا شاهد روز محشرش شد شهدای فاطمه فاطمیه ست وقت غم ، مویه به مام بی حرم هست به دوش مهدیش، شال عزای فاطمه در همه روضه های او پاک نکردم اشک خود تا که بگیرم آبرو از کف پای فاطمه بس که قصیده گفته ام گوهر دیده سفته ام گه به ثنای فاطمه گه به رثای فاطمه فخر کنم به عالمی حور و پری و آدمی به هر که می رسی بگو منم گدای فاطمه ذکر لب جواد شد نغمه ی یا علی مدد چون که علی علی علی بُوَد نوای فاطمه @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم گرفته چه گویم چه کرده با ما، در چه شکوه ها که نمودست مادرم با،در دربهشت برین، درب جنت الاعلی دری که بود فرا روی عرش اعلا، در دری که روح الامین پاسبان آن در بود همان که داشت تعلق به بیت مولا، در دری که سوخته از کینه ی اراذل ها چه گویمت که چه ها کرده شعله ها با ، در دری که سوخت و گوئی تمام هستی سوخت از این غمی که بسوزاند قلب ما را ، در چهل شقی حرامی ز بسکه ضربه زدند رود که تا به در آید دگر ز لولا ، در فرشته در پس در بود و در اگر افتاد نداشت تاب ستادن به روی پا را ،در نفس نفس زدنش را شنید دیو و هدف گرفته، آه چه شد؟ میخ، سینه، حورا، در امان ز ضربه ی آخر ، امان ز وقتیکه فتاد همره مسمار روی زهرا ، در دل زمین و زمان کائنات و موجودات از این مصیبت عظمی شکست حتّی، در نوای فضه خُذینی شنید و فضه دوید رسید پشت در و دید کرده غوغا ، در شکسته پهلوی زهرا و سینه اش پر خون ز کینه کرده چه با دُخت پاک طاها، در شکست پهلو و شد سقط محسنش آن جا ز کین قوم دغا، بود شاهد آن جا ، در دلم شکست از آن بیشتر زمانیکه بدید زینب و با ناله گفت بابا ، در من و برادر و خواهر ،پدر ، شکسته دلیم دلی که سوخته در ماتم جوان ، مادر علی به صوت حزین روضه خواند و مینالید میان روضه بگفتا چه کرده با ما ، در به جرم اینکه فقط یاور علی بوده ست رسید هر که بر او، لطمه زد نه تنها در چگونه شرح دهم داغِ کوچه و سیلی ز ضربه های غلاف و ... نگویم الّا ، در @javadkarimzadeh