جلسه آموزشی قران دارالقران الکریم حرم مطهر امام رضا ع
🆔 @JavadPanahi 🌺
ای اهل ایمان (در کار دین) صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیّا و مراقب کار دشمن بوده و خدا ترس باشید، باشد که فیروز و رستگار گردید.
✨سوره آل عمران آیه ۲۰۰
🆔 @Javadpanahi 🌺
🌷 پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) :
✍ كسى كه آخرت همّ و غم او باشد، خداوند دلش را بى نياز مى گرداند و پريشانى اش را رفع می کند و دنيا، بر خلاف میل او به او روى مى آورد.
👌 و كسى كه دنیا همّ و غم او باشد ، خداوند فقر را در پيش چشمانش قرار مى دهد و ذهنش را آشفته مى کند و از دنيا جز همان كه برايش مقدّر شده است ، نصيب او نمى شود.
📗 كنز العمّال ، ج 3 ، ص 205
🆔 @Javadpanahi 🌺
🌷 امام جواد (علیه السلام) :
✍ توبه بر چهار پایه استوار است :
👌 پشیمانی به دل
👌 استغفار به زبان
👌 کار (و جبران) با اعضاء
👌 و تصمیم بر اینکه به گناه باز نگردد.
📒 کشف الغمّه ، ج2 ، ص349
🆔 @Javadpanahi 🌺
فدای سرت اگر آنچه میخواستی نشد .
اگر چرخ دنیا با چرخ تو نمی چرخد ،
تو بسپار به خدا . . .
خوب میشه به زمین و زمان گیر ندیم و سخت نگیریم :)
خوب میشه اگر زندگی کنیم نه فقط نفس بکشیم ^_^ !
چرخ دنیا به ظاهر به دلمون نیست
اما ؛
بسپاریم خدا همه چی رو . . .
درست میشه جان دلم توکل کن خودش
كسى كه به خدا ايمان داره
أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
یاد خدا آرامبخش دلهاست(رعد/٢٨)
اگر چیزی را از دست دادی
یادت باشد درختان در پاییز همه برگهای خود را از دست می دهند
تا بهتر از آن را در بهار بدست آورند،
زندگی دارای مراحلیست که
گاه تلخ است و گاهی شیرین ...
🆔 @Javadpanahi 🌺
سلام خدمت دوستان خوبم
صبحتان بخیر باشه ان شاءالله
غزلی زیبا از استاد سخن سعدی شیرازی
تقدیم شما خوبان
عیب جویانم حکایت پیش جانان گفتهاند
من خود این پیدا همیگویم که پنهان گفتهاند
پیش از این گویند کز عشقت پریشانست حال
گر بگفتندی که مجموعم پریشان گفتهاند
پرده بر عیبم نپوشیدند و دامن بر گناه
جرم درویشی چه باشد تا به سلطان گفتهاند
تا چه مرغم کم حکایت پیش عنقا کردهاند
یا چه مورم کم سخن نزد سلیمان گفتهاند
دشمنی کردند با من لیکن از روی قیاس
دوستی باشد که دردم پیش درمان گفتهاند
ذکر سودای زلیخا پیش یوسف کردهاند
حال سرگردانی آدم به رضوان گفتهاند
داغ پنهانم نمیبینند و مهر سر به مهر
آن چه بر اجزای ظاهر دیدهاند آن گفتهاند
ور نگفتندی چه حاجت کآب چشم و رنگ روی
ماجرای عشق از اول تا به پایان گفتهاند
پیش از این گویند سعدی دوست میدارد تو را
بیش از آنت دوست میدارم که ایشان گفتهاند
عاشقان دارند کار و عارفان دانند حال
این سخن در دل فرود آید که از جان گفتهاند
🆔 @JavadPanahi 🌺
🍃 پندانه
آورده اند که کودک فقیری ظرفی دردست داشت، و از این مغازه به اون مغازه دنبال کمی روغن می گشت
چون پولی نداشت کسی به او روغن نمی داد.
رفت تا به در مغازه ای دیگر رسید صاحب مغازه ظرفش را برداشت وکمی ازتفالهٔ گاو درون آن ریخت وظرف رابه کودک داد ولی آن کودک چیزی نگفت ظرف را برداشت و رفت و آن تفالهٔ درون آن را برای مدتی درخانه نگهداری کرد.
روزی ازجلو همان مغازه می گذشت که صاحب مغازه آه وناله می کرد که دندان درد دارم کودک جلو رفت وگفت داروی آن پیش من است.
رفت و مقداری ازخشک شده همان تفاله را لای کاغذی پیچید وبه مغازه دارگفت آن را بر دندانت بگذار مغازه دار هم آن رابرداشت وبردندانش گذاشت بعد از کودک سوال کرداین چه دارویی بودکه به من دادی
کودک گفت این باقی مانده ی همان روغن(تفالهٔ گاوی)است که به من دادی .
تا توانی دلی بدست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
شیخ هم دراین مورد فرمود: بزرگی به عقل است نه به سن وقد..
🆔 @Javadpanahi 🌺
داستانک_معنوی
✍مولوی با کبکبه و دبدبه، در حالی که مریدانش احاطه اش کرده بودند
و آب وضویش را به تبرک بر می داشتند، با شمس برخورد و با تکبر در او نگریست.
❓شمس گفت: سؤالی دارم.
مولوی گفت: بپرس.
شمس گفت : بگو بدانم محمد(ص)، پیامبر ما برتر بود یا حلاج، شیخ ما؟
❗️مولوی خشمگین شد و گفت: کفر می گوئی؟
❓شمس گفت: پس چرا محمد پس از سالها عبادت خدا،هنوز در دعاهایش این گونه می خواست که : خدایا خودت را به من بشناسان! ولی حلاج آنقدر در خدا غرق شده بود که می گفت من خدا هستم
و فریاد انا الحق می زد.
🔸مولوی درماند. شمس روی برتافت و رفت. مولوی به التماس به دنبال وی روان شد و تمنا کرد تا شمس پاسخش گوید.
❓شمس گفت :چون نمی دانی، چرا با این تکبر و تفرعن بر زمین خدا راه می روی؟
👈پاسخ این است که محمد(ص) دریانوش بود و هرچه از معرفت خدا در جام وجودش می ریختند پر نمی شد ولی جام حلاج ظرفیت نداشت تا اندکی در آن ریختند مست شد و به عربده کشی افتاد. آن که را اسرار حق آموختند مَُهرکردند و دهانش دوختند
🆔 @Javadpanahi 🌺