✦❥❥✤﷽✤❥❥✦
🔹الی المسیر بکربلا🔹
🍃🖤 شارع العباس 😭
🦋شب تاریک و آسمان تاریک
کفر آماده و امام غریب
🦋میروم خیمه خیمه میگردم
دلمامشب گرفته است عجیب
🦋دیدیای دل که آخر عمری
جگرم سوخت بی قرار شدم
🦋شرّل فامیل بد اسیرم کرد
پیش آقام شرمسار شدم
🦋از امان نامه قصدشان این بود
که بلرزد تن زنان حرم
🦋کور خواندند من ابالفضلم
جان عباس هست و جان حرم
🦋از همان وقت پیش چشم خیام
شدم از شرم زار و جان بر لب
🦋باید الان وضو بسازم و بعد
بروم دستبوسی زینب
😭السلام علیک سیدتی!
نوکرت آمده به دیدارت
😭چه شده غصه میخوری خانم
به فدای قدت علمدارت
🌹خادم اهل بیت بودن را
مادرم عاشقانه یادم داد
🌹نوکری کردن تورا بی بی
به تمامجهان نخواهم داد
🌷شب بیست و یکم که یادت هست
پدرم بوسهها بدستم داد
😭گفت: زینب امانت است عباس
دستهای تورا به دستم داد
🌷من به قربان چشمهای ترت
سر عباس نذر معجر تو
🍃من میوفتم ز اسب روی زمین
تا نیوفتد به خاک پیکر تو
🍃میخورم چهارهزار تیر و سنان
تا که یک سنگ از تو دور شود
🍃میدهم چشمهای خود را تا
چشمهای غریبه کور شود
🍃دور من هلهله شود غم نیس
دور باد از تو خندهی اشرار
😭سر منرا عمود میشکند
تا سرت نشکند سربازار
«سید پوریا هاشمی»
😭به فدایت یا عباس
✦❥❥✤❥❥✤❥❥✤❥❥✤❥❥✦
دعا گوی همگی در کربلای معلا هستم🌺
🍀شارع العباس روبروی حرم باب الحوائج
#سفرنامه
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
#الحسین_یجمعنا
✦❥••••••❉••••••❥✦
@Javaher_Alhayat
✦❥••••••❉••••••❥✦
طبیبِ جان
┄┄═✧🍃◾️﷽◾️🍃❁✧═┄┄
#پست_موقت
#سفرنامه_5
🖤آمده ام پای پیاده سمت تو
از نجف تا کربلا....
عمود به عمود....🦋
🌷السلام علی ساکن کربلا
▫️عمود ها ما را به کجا می برند...؟
🍃میدانی آخر، این عمودها به کجا میرسد؟
آنقدر میروی تا میرسی به باب الحوائج...☀️
✨یگ گنبد زرد و طلایی از دور میبینی و نگاه زوار به آن و سیل اشک جاری...🌧
🍃اینجا دیگر نمیتوانی گریه نکنی..
صدای هق هق مردم و لرزش شانه های خستهی حاجتمند😭
چه میکند قمر بنی هاشم!
همیشه شنیده بودم که زائر حسین اول باید از عباس اجازه بگیرد...❣
آقاجان!🌱
🕊اجازه میدهی به حریم عشق وارد شوم!؟
وقتی به نزدیکی حرم رسیدیم به دنبال جمعیت پیچیدیم...
📍تل زینبیه در حال تعمیر است و دورش حصار🍂
میرسیم به مقام خیمه های امام حسین! 🏴
🌴جایی که خیمه های حضرت برپا شدند و قیامتی برپاکردند...، هنوز آن خیمه ها برپاست..
اینجا دیگر نمیشود قدم برداشت...
زانوان میلرزد و توانش را از دست میدهد.🍂
روی جدول پر از خاک کنار خیابان نشستم و چرخدستی شده عصایم...
چشمها را می بندم...
کمی که خوب نگاه کنی می بینی خیمه های حسین را ...🏴
🦋گاهی زن و بچه ها دم در خیمه می آیند...شتابان...مضطرب!🍃
میشنوی صدای دخترکی با قد و قامتی کوچک که چادر بر سر دارد.🥀
و خس خس کنان و نالان، افسار ذوالجناح را گرفته...⁉️
اینجا زمان که هیچ..⏱
امام زمان از حرکت می ایستد و او را پایین می آورد!⛅️
خیلی التماس میکند، التماسو و نازهای دخترانه!🙏🦋
آخر میرسد به این جمله:
🌹بابایییی...
اول ما رو برمیگردونی مدینه...؟❣
🌱چادر روی نیمه صورتش میگیرد و با گوشه نگاهش اشاره میکند به دشمن..🔥
🌱و می گوید:
باباجون، میگماااا!
نگاه کن !
اینا خیلی وحشین...
ندیدی چطور علی اکبر، عموم عباس تکه پاره کردن😭
بابا من میترسم ازشون...خیلی ترسناکن!😥
اگه دنبالم بدون، من نمیتونم فرار کنم، می افتم زمین بابا...🥀😭
بابا ببین گوشواره هامو درآوردم...
ببین عمه م زینب چه گره محکمی به چادرم زده...
🔅مرتب جملات را عوض میکند....
می بیند التماسش، راه به جایی نمیبرد...🥀
پاها را یکی یکی به زمین می کوبد و عرش خدا به لرزه می افتد..❗️
خدایا چه شده اینجاااا...❗️
چه قیامتی برپا کرده ای؟!
👣تمام ۴روز مسیر پیاده روی یک طرف و این لحظات یک طرف...🍃🍂
قلبم به تپش افتاده و شانه ها دیگر توانی ندارد😞
حتی چرخدستی و کوله را نمیتوانم بکشم...👜....
🔺خدایا چرا انقدر بارم را سنگین کرده ام...
✨رسیدم به باب سدره المنتهی...🌿
✨السلام علیک یا سدره المنتهی..✋
#الحسین_یجمعنا
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
❅ೋ @Javaher_Alhayat❅ೋ
┄┄═✧🍃◾️﷽◾️🍃❁✧═┄┄
#پست_موقت
#سفرنامه_6
ای حسین...🥀
غریب مادر حسین...😭
🌴اینجا کربلاست....
روضه مجسم و روضه خوان مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها..🌹
اینجا که می آیی تازه معنای روضه و غصه را می فهمی🍂
اینجا میفهمی که تا بحال اصلا گریه نکرده ای🍂
🔸اینجا کربلا...
🔸وادی غم و بلا...
....نقطه شروع زندگی من🌱..!
اینجا روضه خوانی خیلی ساده است و فقط با دو جمله است...💧
🔅جمله اول را سر در ورودی حرم که نوشته است:
✨السلام علی السدره المنتهی
🔅درب بعدی که وارد میشوی...😭
آه....🍁
🔻والشمر جالس..نفس مادرش گرفت....🥀
و صدای ناله زمین و آسمان🌔
🍃🍂اینجا کافیست چشمها را ببندی و با خود، روضه خوانی امام زمان را شروع کنی...
وقتی امام زمان هر صبح و شام گریه می کند تا حایی که به جای اشک، خون میگرید...🌓
میدانی معنایش چیست؟!؟!
🌾یعنی روضه را می بیند و می خواند...
هنوز در کربلا..،عاشورا برپاست..🗡
خوب گوش کن...صدای گریه امام زمان...💔
▪️...والشمر جالس علی صدرک...▪️
مولع...
قابض...
ذابح😭😭😭
تا جایی که نفسهای امام حسین در سینه حبس شد...🍂🍂
▪️و رفع علی القناه راسه الشریف....▪️
...الا یا اهل العالم...
تا کی سر حسین به بالای نیزه ها...⁉️
---------------------🦋
هوا بسیار گرم است و صحنها نسبتا خلوت...
رفتم به زیر قبه حضرت اباعبدالله...☀️
🦋جایی که دعا به اجابت میرسد...
!...البته هر جایی که با امام باشی، دعا مستجاب است...
اما اینجا فرق دارد...✨
!....صدای همهمه عجیبی در زیر قبه به گوش میرسد که تن و بدن را میلرزاند💗
🌟راس الدعا انتظار الفرج...
⭐️بعد از آن عاقبت بخیری برای شیعیان ...
⭐️و دعاهای دیگر برای خانواده و...
دنبال روزنه ای برای رسیدن به ضریح هستم...🔅
به ناگاه میان جمعیت فاصله کمی ایجاد میشود تا ضریح...
دستم را می رسانم به پنجره فولادها...✋
داخل ضریح رنگ خون است🥀
هم ارامش دارد و هم غوغا🍃🌊
هم عقده ها و بغضها باز می شود و هم گلویت را بغضها میفشرد..🌩
🌱خیره به قبرالحسین ...
🔺ناگاه صدای جمعیتی را می شنوم که هروله کنان می آیند...فریاد میزنند :
""لبیک یا حسین ""🏴
▫️احساس میکنم دیگر دست و پا ندارم...
▫️بدنم بی حس شده است...
🔺 فشار زیادی آمده...
چشمانم بسته شد و...
وقتی چشمانم را باز کردم...در صحن روی زمین دراز کش بودم
الحمدلله... 🍀
کاش میشد برای حسین بمیریم...
کاش میشد برای یک ناله زینب ، هزاران بار جان بدهیم😔
#الحسین_یجمعنا
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
❅ೋ @Javaher_Alhayat❅ೋ
┄┄═✧🍃◾️﷽◾️🍃❁✧═┄┄
#پست_موقت
#سفرنامه_7
🌒شبانگاه در کوچه پس کوچه های کربلا میگردیم
✨خیابان سدره
🌙از دور تابلوی آبی و سفید رنگ، مقام حضرت علی اکبر را می بینیم
🏞نزدیک می شویم...کوچه بسیار تنگ است و پر از مغازه ، یک لحظه به یاد کوچه های اطراف حرم در قم افتادم...
🌄از راه پله پایین می آییم، درست سمت راست
🌃یک پنجره فولاد میبینی که سر در آن نوشته است
مقام شهادت حضرت علی اکبر...😭
🕊چقدر از خیمه های حسین دور است...
بیش از ۵۰۰ متر راه است
▪️از خیمه ها تا اینجا دیده نمیشود. مخصوصا اگر گرد و خاک برپا شود
☘فقط باید بیایی نزدیک و روی زانو بیفتی و خیره شوی به علی اکبرهای روی زمین
😢همه چیز را می دانید دیگر نیازی به گفتن نیست...
😭فقط نمیدانم زینب چگونه این همه راه، از خیمه تا اینجا دویده است...تا این لحظه کسی قدوبالای زینب را ندیده بود
🌴دست پرنوازش خواهر به روی شانه برادر می خورد...حسین بدن پسرش را رها میکند و باچشمانی پر از خون می فرماید
🌿خواهرم...زحمتمان را به باد دادی...یادته تو مدینه چهارنفر دورت حلقه میزدیم...که کسی ناموس خدا را نبینه
اینجا چکار میکنی خواهرم!!!!
🍀در این مقام برخی نماز می خوانند و برخی گریه کنان و برخی روی زمین افتاده اند و ناله می زنند😭
🖤آخر، کربلا هست و شب جمعه و روضه علی اکبر و...
🔆از همان کوچه پس کوچه های تنگ و تاریک کمی پیچ و خم را عبور کردیم
💟جمعیتی گریه کنان...نکند رسیده ایم به مقام حضرت علی اصغر...
🌹حسین را می بینی روی دستش نوازدی را در آغوش گرفته...او چه میخواهد!
🔥حرمله چه جوابی میدهد، خدا میداند
اینجا نیز به دیواره های کناری تکیه میزنم و روی خاک می نشینم...
👶🏻وقتی نوزاد داشته باشی، بهتر میفهمی که حسین چه کشیده است...مخصوصا وقتی که باید جواب مادرش را بدهی😭
برای حسین برگرداندن نوزاد تشنه خیلی سخت بود، چه برسد به اینکه...
😭می رویم سراغ باب الحوائج...
🖤ابتدا بین الحرمین رفتیم...جایی که آروزی هر کسی است که لحظه ای در آن باشد
♥️🌹اینجا بهشت است نمیدانم شاید بین دو بهشت، جنتان باشد...
🦋بعد از آن قصد حرم حضرت ابالفضل را میکنیم...
🍃اما نمیشود و جمعیت خیلی زیاد است.از دور زیارت کردیم و برگشتیم
💧دنبال آب میگردیم...وقتی خیلی تشنه شوی بدن ضعف میکند و چشمها تار میشود
💧فقط آب خنک درمان است
🍀وسط بین الحرمین آب سرد کن هست...یک لیوان آب و...
🌷اینجا بجای السلام علی الحسین باید بگویی ، الهی بفدای لبهای تشنه ی بچه های حسین...
#الحسین_یجمعنا
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
❅ೋ @Javaher_Alhayat❅ೋ
مداحی آنلاین - چهل روزه چهل ماهه چهل ساله - محمود کریمی.mp3
4.2M
🖤40 روزه 40 ماهه 40 ساله
💔دل زینب کنار تو تو گوداله😭
🎚 #محمودکریمی
#الحسین_یجمعنا
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
✦❥••••••❉••••••❥✦
@Javaher_Alhayat
✦❥••••••❉••••••❥✦