💐خواهران و برادران عزیزم💐
سلام علیکم
🌷صبح جمعۀ شما به خیر و شادی.
با توکل بر خداوند متعال و تحت عنایت ویژه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جهت سربلندی اسلام و ایران همه با هم در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران شرکت می کنیم و به کسی رأی می دهیم که
✅ادامه دهندۀ راه شهدای خدمت باشد.
✅کسی که مانند شهید سلیمانی، خار چشم دشمنان باشد.
✅کسی که هزاران برنامه برای اعتلای ایران عزیز در جهان، داشته و اعتقاد راسخ به «می توانیم» داشته باشد.
وظیفه شرعی،الهی،ملی خود می دانم که جهت رضایت مولا و سرورمان حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و پاسداری از خون هزاران شهید که جهت پایداری اسلام ریخته شد و دور کردن چشم طمع دشمنان از کشور عزیزمان ایران، از شما عزیزان درخواست کنم که با هر سلیقهای در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کرده و با هر رأی خود دشمنان را ناامید کنید.
🟢به امید تقدیر الهی، برای انتخاب رئیس جمهوری در تراز شهید خدمت، دکتر رئیسی.
💐 پیش به سوی آینده ای بهتر، با امید به ظهور هرچه زودتر حضرت بقیة الله الاعظم.
والسلام .
🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 خیانت به بازنشستگان
#نشر_حداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتی مسئول کمیته کارگری ستاد پزشکیان هم حکم مسئولیتش رو پاره و از دکتر سعید جلیلی حمایت کرد! پزشکیان اینقدر ضعیف ظاهر شده که حتی رفقاش گردنش نمیگیرن!
دقیقا 44 روز پس از خاکسپاری شهید جمهور...
با رمز انتخاباتی 44 راهش را ادامه میدهیم...🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرفسور حمیدرضا یوسفی استاد تمام دانشگاه آلمان میگه اگر دکتر جلیلی بیاد من مهاجرت میکنم! البته از آلمان به ایران!
برای نخبههای ایرانی..
"سعید" دیدبان بود.
بچه های تیپ می دانستند، تا سعید در دیدگاه است، قبضه های دشمن خاموش می شوند و تک بعثی ها به تعویق می افتد.
"سعید" دیدبان بود. خوب می دید. خوب محاسبه می کرد. موقعیت های حساس را می شناخت و به موقع و دقیق گرا می داد. آن وقت باقی کار با توپچی های پای قبضه بود.
تا صدای سعید از پشت بی سیم بلند می شد: و ما رمیت اذ رمیت ......
صفوف دشمن پراکنده می شد و تانکها از حرکت می ایستاد و خدمه های پشت قبضه دشمن به سنگرها می خزیدند. همزمان وقتی بی سیم چی قبضه ها جواب می داد : ولاکن الله رمی .....
ناگهان خطوط دشمن جهنم می شد و زمین به لرزه در می آمد و آسمان آتش بر سر متجاوزین آوار می شد.
و این هنر سعید بود ؛ اما نه تمام هنر او که او بیشتر از دیدبانی، نگاهش به آسمان بود و به کنگره عرش!
سعید دیدبان بود اما یک چشمش به چشمی دوربین و شیار قطب نما و چشم دیگرش به خدایی که هرگز او را تنها نگذاشت؛ چون سعید خدا را هرگز از یاد نمی برد.
سعید دیدبان بود؛ وقتی تک و تنها به سمت دیدگاه می رفت، نمی دانست چه کسی انتظار او را می کشد. شاید دیدگاه لو رفته باشد و اطلاعات و عملیات دشمن منتظرش باشد! همه می دانستند که بعثی ها با دیدبانها چه می کنند! پوست آنها را زنده،زنده می کندند تا کسی جرات نکند دوباره به دیدگاه برود و سعید بارها پیکر بی سر دیدبانها را در ارتفاعات چغالوند و بازی دراز و قمیش و گرده رش دیده بود اما پا پس نکشیده بود. آخر سعید دیدبانی بود که دل در گرو خدا داشت و بس! او باید به تکلیف خود عمل می کرد و جلوی ضربه های دشمن به خاکریز جبهه اسلام را می گرفت.
سعید دیدبان بود؛ حتی در شلمچه و کربلای پنجی که خیلی ها را همان اول داستان، آسمانی کرد. او هم قصد پرواز داشت اما خدا خواست که بماند ! خدا تنها یک پای او را علی الحساب قبول کند و باقی حسابش را گذاشت برای یوم الحساب.
سالها گذشت و سعید بدون یک پا ، از یاری دین خدا پا پس نکشید ، هر چند دیگر دیدبان نبود و در سنگر تدارکات خدمت می کرد ؛ اما برایش مهم نبود! مهم فقط عمل به تکلیف بود و بس!
سعید دیگر دیدبان نبود؛ اما دلش لک زده بود برای رفتن به دیدگاه،ثبت گرای دشمن، محاسبه و دستور اجرای آتش بر سر متجاوزینی که آمده بودند تا مردمش را نابود کنند. جنگ تمام شد و حسرت رفتن به دیدگاه بر دل سعید ماند تا امروز.........
امروز باز دشمن به مرزهای ما هجوم آورده! البته نه دشمن بعثی و گرگ های وحشی قلاده پاره کرده! امروز بدتر از دشمن خارجی، در داخل کشورمان مفسدان اقتصادی و غارتگران بیت المال به سفره مردم هجوم آورده اند و با یقه های سفید و کت و شلوارهای اتو شده، در لباس خودی، آقا زاده های نازپرورده و پر مدعا با پدران زیاده خواهشان، قصد نابودی مردمانمان را دارند! امروز قرار است ، باز سعید دیدبان شود! سعید باید دیدبان شود! یک دیدبان خوب! کار کشته و مجرب! تا هم خوب ببیند، هم خوب محاسبه کند و هم خوب گرای شکم باره های اشرافی مفسد را به مردم بدهد تا روزگار بدخواهان این مردم دوستداشتنی و فداکار، جهنم شود.
امروز کسی باید دیدبان کشور ما شود که امتحان خود را پس داده و ثابت کرده که برای این مردم جان می دهد؛ مثل سیدابراهیم؛ دیدبانی که پیکر پاره،پاره اش سوخته از دیدگاه بازگشت! کسی باید دیدبان شود که بیم جان نداشته باشد و تمام نگرانی اش مردمش باشد و لاغیر!
اما امروز حکم دیدبانی سعید را باید من و تو امضاء کنیم. من و تویی که عفلت امروزمان فردای حسرت باری را به همراه خواهد داشت. درنگ نباید کرد. به موقع و به وقت عمل نکنیم، دشمن تا ته خانه هایمان خواهد آمد و تمام هستی مان را غارت خواهد کرد.
بیائید حکم دیدبانی سعید را تا دیر نشده، در روز جمعه پانزدهم تیرماه امضاء کنیم تا با خیالی آسوده دیدگاه را به اهلش سپرده باشیم.
با اقدام به موقع، یکپارچه و همدل و انقلابی، گوش های جان را آماده می کنیم تا سعید از دیدگاه فریاد بزند :
و ما رمیت اذ رمیت ......
و ما ملت یکپارچه جواب بدهیم :
ولاکن الله رمی ......
وعده ما جمعه پانزدهم تیرماه ۱۴۰۳ پای صندوق های رأی .
تقدیم به عزیز جانباز جناب آقای دکتر سعید جلیلی ، دیدبان تیپ ۲۱ حضرت امام رضا (ع) و لشگر ۵ نصر
9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظر آقای قالیباف رو راجع به پزشکیان به اشتراک بزارین
چون اصلاحاتچیا از قالیباف به نفع خود سوء استفاده میکنند تا رأی طرفدارانش رو بگیرند
برای ۱۰۰ نفر ارسال فرمایید