.
رویِ دستانِ پدر ، حرمله سیرابَش کرد
مادرش غمزده از خیمه ، تَماشا میکرد
زهرا خسروی | #حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم | #محرم
.
هر کس که دید رأس تو بر روی نیزهها
آهی کشید و گفت که «بیچاره مادرش»
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم | #محرم
.
رباب است و خروش و خسته حالی
به دامن اشک و جای طفل خالی
اگر گهواره را پس داده بودند
دلش خوش بود با طفل خیالی
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم | #محرم
.
طفل خود را طرف لشگر نامرد گرفت
زخم پیشانی او را عرقی سرد گرفت
رو زد و آب ندادند ، دل مرد گرفت
حرمله خیر نبینی، جگرش درد گرفت
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم | #محرم
.
همه بر خواهشِ بابا چه کنم خندیدند
به همه رو زدم اما چه کنم خندیدند...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم | #محرم
.
خیلی به اشک دیده ما خنده شد ولی
آن نیشخند حرمله از یاد ما نرفت ..
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم | #محرم
.
زیــر عبــا گرفتمت، تورو نبینه مادرت
دستــمو بردارم علــی،جدا میشه سرت
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم | #محرم
.
کاش میشد پسرم زیر عبا گریه کنم
نالهام در دل هر هلهله پنهان شده است
محمدامین سبکبار | #حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم | #محرم
دودمه
کودکم اما علمدارِ حریمِ دلبرم
من علیِ اصغرم
شافعِ سینه زنانِ کربلا در محشرم
من علیِ اصغرم
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم | #محرم
.
جز خدا در همه عمرم به كسى رو نزدم
رو زدم آب بگيرم پسرم را كشتند...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم | #محرم