✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_هفتم
💠 یک نگاهم به قامت غرق #خون عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش اشک پیدا بود و دلم برای حیدر پر میزد که اگر اینجا بود، دست دلم را میگرفت و حالا داغ فراقش قاتل من شده بود.
جهت مقام #امام_مجتبی (علیهالسلام) را پیدا نمیکردم، نفسی برای #دعا نمانده بود و تنها با گریه به حضرت التماس میکردم به فریادمان برسد.
💠 میدانستم عمو پیش از آمدن به بقیه آرامش داده تا خبری خوش برایشان ببرد و حالا با دو پیکری که روبرویم مانده بود، با چه دلی میشد به خانه برگردم؟
رنج بیماری یوسف و گرگ مرگی که هر لحظه دورش میچرخید برای حال حلیه کافی بود و میترسیدم مصیبت #شهادت عباس، نفسش را بگیرد.
💠 عباس برای زنعمو مثل پسر و برای زینب و زهرا برادر بود و میدانستم رفتن عباس و عمو با هم، تار و پود دلشان را از هم پاره میکند.
یقین داشتم خبر حیدر جانشان را میگیرد و دل من بهتنهایی مرد اینهمه درد نبود که بین پیکر عباس و عمو به خاک #مصیبت نشسته و در سیلاب اشک دست و پا میزدم.
💠 نه توانی به تنم مانده بود تا به خانه برگردم، نه دلم جرأت داشت چشمان #منتظر حلیه و نگاه نگران دخترعموها را ببیند و تأخیرم، آنها را به درمانگاه آورد.
قدمهایشان به زمین قفل شده بود، باورشان نمیشد چه میبینند و همین حیرت نگاهشان جانم را به آتش کشید.
💠 دیدن عباس بیدست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، در آغوشش کشیدم. تمام تنش میلرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش میشکست و میدیدم در حال جان دادن است.
زنعمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عمو باورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفسشان بند آمده بود.
💠 زنعمو هر دو دستش را روی سر گرفته و با لبهایی که بهسختی تکان میخورد #حضرت_زینب (علیهاالسلام) را صدا میزد.
حلیه بین دستانم بال و پر میزد، هر چه نوازشش میکردم نفسش برنمیگشت و با همان نفس بریده التماسم میکرد :«سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده! تورو خدا بذار ببینمش!»
💠 و همین دیدن عباس دلم را زیر و رو کرده بود و میدیدم از همین فاصله چه دلی از حلیه میشکافد که چشمانش را با شانهام میپوشاندم تا کمتر ببیند.
هر روز شهر شاهد #شهدایی بود که یا در خاکریز به خاک و خون کشیده میشدند یا از نبود غذا و دارو بیصدا جان میدادند، اما عمو پناه مردم بود و عباس یل #مدافعان شهر که همه گرد ما نشسته و گریه میکردند.
💠 میدانستم این روزِ روشنمان است و میترسیدم از شبهایی که در گرما و تاریکی مطلق خانه باید وحشت خمپارهباران #داعش را بدون حضور هیچ مردی تحمل کنیم.
شب که شد ما زنها دور اتاق کِز کرده و دیگر #نامحرمی در میان نبود که از منتهای جانمان ناله میزدیم و گریه میکردیم.
💠 در سرتاسر شهر یک چراغ روشن نبود، از شدت تاریکی، شهر و آسمان شب یکی شده و ما در این تاریکی در تنگنای غم و گرما و گرسنگی با مرگ زندگی میکردیم.
همه برای عباس و عمو عزاداری میکردند، اما من با اینهمه درد، از تب سرنوشت حیدر هم میسوختم و باز هم باید شکایت این راز سر به مهر را تنها به درگاه #خدا میبردم.
💠 آب آلوده چاه هم حریفم شده و بدنم دیگر استقامتش تمام شده بود که لحظهای از آتش تب خیس عرق میشدم و لحظهای دیگر در گرمای ۴۵ درجه #آمرلی طوری میلرزیدم که استخوانهایم یخ میزد.
زنعمو همه را جمع میکرد تا دعای #توسل بخوانیم و این توسلها آخرین حلقه #مقاومت ما در برابر داعش بود تا چند روز بعد که دو هلیکوپتر بلاخره توانستند خود را به شهر برسانند.
💠 حالا مردم بیش از غذا به دارو نیاز داشتند؛ حسابش از دستم رفته بود چند مجروح و بیمار مثل عمو #مظلومانه درد کشیدند و غریبانه جان دادند.
دیگر حتی شیرخشکی که هلیکوپترها آورده بودند به کار یوسف نمیآمد و حالش طوری به هم میخورد که یک قطره #آب از گلوی نازکش پایین نمیرفت.
💠 حلیه یوسف را در آغوشش گرفته بود، دور خانه میچرخید و کاری از دستش برنمیآمد که ناامیدانه ضجه میزد تا فرشته نجاتش رسید.
خبر آوردند فرماندهان تصمیم گرفتهاند هلیکوپترها در مسیر بازگشت بیماران بدحال را به #بغداد ببرند و یوسف و حلیه میتوانستند بروند.
💠 حلیه دیگر قدمهایش قوت نداشت، یوسف را در آغوش کشیدم و تب و لرز همه توانم را برده بود که تا رسیدن به هلیکوپتر هزار بار جان کندم.
زودتر از حلیه پای هلیکوپتر رسیدم و شنیدم #رزمندهای با خلبان بحث میکرد :«اگه داعش هلیکوپترها رو بزنه، تکلیف اینهمه زن و بچه که داری با خودت میبری، چی میشه؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_هشتم
💠 شنیدن همین جمله کافی بود تا کاسه دلم ترک بردارد و از رفتن حلیه #وحشت کنم.
در هیاهوی بیمارانی که عازم رفتن شده بودند حلیه کنارم رسید، صورت پژمردهاش به #شوق زنده ماندن یوسف گل انداخته و من میترسیدم این سفرِ آخرشان باشد که زبانم بند آمد و او مشتاق رفتن بود که یوسف را از آغوش لختم گرفت و با صدایی که از این #معجزه به لرزه افتاده بود، زمزمه کرد :«نرجس #دعا کن بچهام از دستم نره!»
💠 به چشمان زیبایش نگاه میکردم، دلم میخواست مانعش شوم، اما زبانم نمیچرخید و او بیخبر از خطری که #تهدیدشان میکرد، پس از روزها به رویم لبخندی زد و نجوا کرد :«عباس به من یه باطری داده بود! گفته بود هر وقت لازم شد این باطری رو بندازم تو گوشی و بهش زنگ بزنم.»
و بغض طوری گلویش را گرفت که صدایش میان گریه گم شد :«اما آخر عباس رفت و نتونستم باهاش حرف بزنم!»
💠 رزمندهای با عجله بیماران را به داخل هلیکوپتر میفرستاد، نگاه من حیران رفتن و ماندن حلیه بود و او میخواست #حسرت آنچه از دستش رفته به من هدیه کند که یوسف را محکمتر در آغوش گرفت، میان جمعیت خودش را به سمت هلیکوپتر کشید و رو به من خبر داد :«باطری رو گذاشتم تو کمد!»
قلب نگاهم از رفتنشان میتپید و میدانستم ماندنشان هم یوسف را میکُشد که زبانم بند دلم شد و او در برابر چشمانم رفت.
💠 هلیکوپتر از زمین جدا شد و ما عزیزانمان را بر فراز جهنم #داعش به این هلیکوپتر سپرده و میترسیدیم شاهد سقوط و سوختن پارههای تنمان باشیم که یکی از فرماندهان شهر رو به همه صدا رساند :«به خدا #توکل کنید! عملیات آزادی #آمرلی شروع شده! چندتا از روستاهای اطراف آزاد شده! به مدد #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آزادی آمرلی نزدیکه!»
شاید هم میخواست با این خبر نه فقط دل ما که سرمان را گرم کند تا چشمانمان کمتر دنبال هلیکوپتر بدود.
💠 من فقط زیر لب #صاحبالزمان (علیهالسلام) را صدا میزدم که گلولهای به سمت آسمان شلیک نشود تا لحظهای که هلیکوپتر در افق نگاهم گم شد و ناگزیر یادگاریهای برادرم را به #خدا سپردم.
دلتنگی، گرسنگی، گرما و بیماری جانم را گرفته بود، قدمهایم را به سمت خانه میکشیدم و هنوز دلم پیش حلیه و یوسف بود که قدمی میرفتم و باز سرم را میچرخاندم مبادا #انفجار و سقوطی رخ داده باشد.
💠 در خلوت مسیر خانه، حرفهای فرمانده در سرم میچرخید و به زخم دلم نمک میپاشید که رسیدن نیروهای مردمی و شکست #محاصره در حالیکه از حیدرم بیخبر بودم، عین حسرت بود.
به خانه که رسیدم دوباره جای خالی عباس و عمو، در و دیوار دلم را در هم کوبید و دست خودم نبود که باز پلکم شکست و اشکم جاری شد.
💠 نمیدانستم وقتی خط حیدر خاموش و خودش #اسیر عدنان یا #شهید است، با هدیه حلیه چه کنم و با این حال بیاختیار به سمت کمد رفتم.
در کمد را که باز کردم، لباس عروسم خودی نشان داد و دیگر دامادی در میان نبود که همین لباس #عروس آتشم زد. از گرما و تب خیس عرق شده بودم و همانجا پای کمد نشستم.
💠 حلیه باطری را کنار موبایلم کف کمد گذاشته بود و گرفتن شماره حیدر و تجربه حس #انتظاری که روزی بهاریترین حال دلم بود، به کام خیالم شیرین آمد که دستم بیاختیار به سمت باطری رفت.
در تمام لحظاتی که موبایل را روشن میکردم، دستانم از تصور صدای حیدر میلرزید و چشمانم بیاراده میبارید.
💠 انگشتم روی اسمش ثابت مانده و همه وجودم دست #دعا شده بود تا معجزهای شود و اینهمه خوشخیالی تا مغز استخوانم را میسوزاند.
کلید تماس زیر انگشتم بود، دلم دست به دامن #امام_مجتبی (علیهالسلام) شد و با رؤیایی دست نیافتنی تماس گرفتم. چند لحظه سکوت و بوق آزادی که قلبم را از جا کَند!
💠 تمام تنم به لرزه افتاده بود، گوشی را با انگشتانم محکم گرفته بودم تا لحظه اجابت این معجزه را از دست ندهم و با #رؤیای شنیدن صدای حیدر نفسهایم میتپید.
فقط بوق آزاد میخورد، جان من دیگر به لبم آمده بود و خبری از صدای حیدرم نبود. پرنده احساسم در آسمان #امید پر کشید و تماس بیهیچ پاسخی تمام شد که دوباره دلم در قفس دلتنگی به زمین کوبیده شد.
💠 پی در پی شماره میگرفتم، با هر بوق آزاد، میمُردم و زنده میشدم و باورم نمیشد شرّ عدنان از سر حیدر کم شده و #عشقم رها شده باشد.
دست و پا زدن در برزخ امید و ناامیدی بلایی سر دلم آورده بود که دیگر کارم از گریه گذشته و به درگاه #خدا زار میزدم تا دوباره صدای حیدر را بشنوم. بیش از چهل روز بود حرارت احساس حیدر را حس نکرده بودم که دیگر دلم یخ زده و انگشتم روی گوشی میلرزید...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
رمان ڪپے نشود🌹
ذکر صلـــوات به نیت تعجیل در فرج مولا وشادے ارواح طیبه شهدا 🌹
|🌱قال علی عليھ السلام :
|°وسَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَاللهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ
||°گناهى كه اندوهگينت سازد، در نزد خدا بهتر است از كار نيكى كه به خودپسنديت وادارد
|||°Imam Ali ibn Abu Talib (PBUH) said the following: The sin that displeases you is better in the view of Allah than the virtue that makes you proud.
#حکمت_چھل_ششم_نھج_البلاغہ
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
ھر کدوم از این صلوات ھا ان شااللہ پیش اقا امام رضا شفیعمون باشن 💞🌱
🌹✨تعدا صلوات ھا تا الان :) ۸۵۰۰ 😌
خب دوستان عزیزم اینم از تعداد صلوات ھایی کہ شما فرستادین ان شااللہ ھمگی ھدیہ ھامون رو از امام رضا بگیریم ☝️😍🌱
حالا دیگہ پیش بہ سوی تکمیل کردن
ختم قرآن این ھفتہ ھمت کنید و
چند جز باقی موندہ رو ھم بردارید 🙃🌈
#حی_علی_الصلاة
🕙ده دقیقه با خدا حرف بزنیم...
✍🏻خداوند متعال می فرماید:
✅ من تعهدی نسبت به بنده ام دارم که اگر نماز را در وقتش بپا دارد او را عذاب نکنم و بی حساب او را به بهشت ببرم.
📚 کنز العمال، ج 7، حدیث 19036
#نماز_اول_وقت🌿
کانال جوانان انقلابی
@javananenghelabi
🌼هفت چیزی که مسخره دارد چیست؟
✍امام رضا علیه السّلام فرمود:
1- کسی که با زبانش استغفرالله بگوید ولی در دل از گناهی که کرده پشیمان نباشد خودش را مسخره کرده
2- کسی که از خدا توفیق کار خیر طلب کند ولی تلاش و کوششی نداشته باشد خود را مسخره کرده
3- کسی که از خدا بهشت بخواهد و در انجام عبادات صبر نکند و در ترک معاصی صبر نداشته باشد خود را مسخره کرده
4- کسی که از آتش جهنم به خدا پناه برد ولی از لذت گناه دست بر ندارد خودش را مسخره کرده
5- آنکس که یاد مرگ کند و از آن ترس داشته باشد ولی خود را برای مرگ آماده نکند ( یعنی اعمال خیر انجام ندهد و از گناهانش استغفار نکند) خودش را مسخره کرده
6- کسی که خدا را یاد کند و مشتاق دیدار او باشد ولی در گناهان اصرار ورزد خود را مسخره کرده
7- کسی که بدون توبه از خدا طلب عفو و بخشش کند، خودش را مسخره کرده است.
📚 نصایح مشکینی ص۲۷۴
بحارالانوار مجلسی ج۷۸ ص۳۵۶
کـــــانال جوانان انقلــــــابے
@Javananenghelabi
💚💚💚
دستنوشته رهبرانقلاب برای #حاج_احمد_متوسلیان
«صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان
و بر رزمنده بااخلاص بینشان حاج احمد متوسلیان
کانال جوانان انقلابی
@javananenghelabi
هدایت شده از فروشگاه بهارنارنج🌸🌱
باکس چرخشی دلبرمون 🍫🍬
واسه تویی که همیشه خاص و بهترینی 😉💎
#دهه_کرامت🦋
#میلادامامرضامبارک🎉
#شرکت_کننده_شماره_دوازده
برای شرکت تو چالش😍👇🏻
🌸🌸🌸🌸
https://eitaa.com/joinchat/2085224474C0bfd1a39e7
🌸🌸🌸🌸
#چالش_سین_زنی😍🙈
⚡روزی جنگ به وسیله👇
توپ🎱
تانک⛓
بمب💣
اسلحه🔫
موشک🚀
و آتش🔥
بود.
⚡اما جنگ امروز به وسیله👇
ماهواره📡
موبایل📱
رایانه💻
اینترنت🌍
و رسانه است.💻📡
⚡روزی هدف از جنگ حمله به👇
جان🗣❤️
خاک 🌫
ناموس 🧕
آب 🌊
و وطن بود🇮🇷
⚡اما امروز حمله به👇
اعتقاد⭕
مذهب📙
باور🌟
و ارزش هاست.💖
⚡ *روزی شیوه جنگ، سخت🔫💥 بود.*
⚡ *اما امروز شیوه جنگ،نرم📱💥 است.*
اما دشمن همان دشمن است⛔
⚡و ما نیز همان نسل آزاده ایم.
*و ما اکنون در جبهه نبردیم.*💻📡📱
‼ *مبادا شکست بخوریم.*
*خود را با تمام وجود آماده کنیم*✊🏻
👇
‼ *با اسلحه فضای مجازی📱💻 و استفاده درست از آن و رسانه*
⚠ *در جهت حفظ ارزش ها و عقاید*
💟 *با پیروی از دستورات خدا و رسول الله*
☝ *به اذن پروردگار مسلمانان همیشه پیروز خواهند بود✌️
#پس وظیفه ما نشر این پیام و آگاه ساختن برادران و خواهران مومن و مسلمان است.
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
#حضرتآقا ☺️
توی خونه ی یکی از
شهدا بودن که یکی میگه :
+ هدف همه ی بچه های ما #شهادتِ !
حضرت آقا هم فرمودند:
[ هدفتان شهادت نباشد ؛
هدفتان انجام تکلیفِ فوری فوتی باشد!👌
گاهی هست که اینجور تکلیفی منجر به #شهادت می شود ،
گاهی هم به شهادت منتفی نمی شود ! 🍃
البته آرزوی شهادت خوب است
اما هدف را شهادت قرار ندهید!]
#سخن_ناب ✨
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت همسلولی حاج احمد #متوسلیان در لبنان
🔺تعجب کردم که کشورشان برای آزادی آنها تلاشی نکرده است..
🗓 سالگرد ربوده شدن #حاج_احمد_متوسلیان و چهار دیپلمات
کانال جوانان انقلابی
@javananenghelabi
🔹خانم ...☝️
لازم نیست از مغازه دار کلی تشکر کنی!
🔸آقا ...☝️
مشتری شما با شما محرم نیست که بهش رنگ لباس پیشنهاد میدی و میگی این رنگ بهت میاد و تو پرو اظهار نظر میکنی!
🔹خانم ...☝️
لازم نیست با فروشنده نیم ساعت چونه بزنی
یا اگه جنس گرونه ... شروع کنی به نالیدن از گرونی !
نه خدا راضی هست که شما به خاطر ارزونتر خریدن با مرد نامحرم چونه بزنی که گاهی به شوخی کردن هم می کشه!
نه همسرت راضی هست با این کار تخفیف بگیری ...
🔸آقای فروشنده ...☝️
شما هم جنس رو به هر قیمتی میخوای بدی ...
زود قیمت نهایی رو بگو و منتظر نباش بهت التماس کنن و قربون صدقه ت برن.
🔸آقای فروشنده...☝️
مشتری تو بهت اعتماد کرده و اومده مغازت
با تیکه انداختن و شماره دادن و لات بازی ،هم مزاحم ناموس مردم نباش همم روزی خودتو خراب نکن
فکر کن مغازه بغلیت داره با زن و بچه و خواهر مادرت اینجوری رفتار میکنه عمراا قبول کنی
🔹خانمها...☝️
با شوهرتون خرید برین در صورتی که اصلا امکان نداره تنها نرین
◇آقایون...☝️
همسراتونو تو خرید کردن تنها نزارین🙏
نظر بدین در مورد انتخابش غر نزنین بزارین شمارو تکیه گاه خودش بدونه بهتون عادت کنه مهربونی بکنین
ته پولتون چیزی موند باهم برین یه فالوده ای چیزی بخورین
و اونجا کلی تعریف بکنین خریداشو (ضرر نمیکنی برادر) محبت بینتون یک به صد میشه
🔹خانم ...☝️
کسی که شما باید همه طنازی هات رو براش نگه داری شوهرته ... حواست باشه.👌
🔸آقای فروشنده ...☝️
تو مغازه ت که هستی، حواست پیش زن و بچه ی خودت باشه.
🔹خانمها ...📢☝️
🔸آقایون ...📢☝️
آرامش خونوده هاتون در گرو رفتارهای شماست ...👌
شوخی و بگو و بخند با نامحرم روی روح شما اثر می گذاره و این اثر به خونه هاتون منتقل میشه در رفتارتون با همسرتون نمود پیدا می کنه و باعث سرد شدن محبت کانون خونه تون میشه‼️
🌸اللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ
وَآلِ مُحَمـَّدﷺوَ عَجِّـل فَرَجَهُـم🌸
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
✅#تلنگر
تا نفست قطع نشده بگو😱....
✍ثروتمندی از پنجره اتاقش به بیرون نگاه کرد و مردی را دید که در سطل زبالهاش دنبال چیزی میگردد. گفت، خداروشکر فقیر نیستم. مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانهای با رفتار جنونآمیز در خیابان دید و گفت، خداروشکر دیوانه نیستم. آن دیوانه در خیابان آمبولانسی دید که بیماری را حمل میکرد گفت، خداروشکر بیمار نیستم. مریضی در بیمارستان دید که جنازهای را به سرد خانه میبرند. گفت، خداروشکر زندهام. فقط یک مرده نمیتواند از خدا تشکر کند.
چرا همین الان از خدا تشکر نمیکنیم که روز و شبی دیگر به ما فرصت زندگی داده است؟
بیایید برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم.
کانال جــــوانان انقلابی
@Javananenghelabi
#حاج_احمد_متوسلیان
چیکار کردی مرد!؟!
کانال جوانان انقلابی
@javananenghelabi
#شهيدانہ
#تلنـــــــگر
[شھید نظامۍ میره تلفن بزنه
چشمش به نامحرم میوفته!
سه روز گریه میکنه
میگه :
خدا من نفهمیدم
چشمم به ناموس مردم افتاده !
#اینجوری_شھید_شدنا 😔
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
#حی_علی_الصلاة
✍🏻امام صادق (ع) فرمودند :
هنگامی بنده ای سر وقت به نماز بایستد و مراقب آن باشد به صورت پاره ای نور سفید بالا میرود و میگوید : تو مرا حفظ ڪردی خدا تو را حفظ ڪند .
📚 محجة البیضا ج ۱
کانال جوانان انقلابی
@javananenghelabi
🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋
🌷اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌷
سلام عرض وادب خدمت دوستان
🌹بحث امشب رو تقدیم می کنیم بہ شهید محمد موافق 🌹
🌷مهدی شناسی ۲۳۴🌷
🌹... و دعائم الاخيار...🌹
🔸زیارت جامعه کبیره🔸
🔷ﯾﮏ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﻻ ﺑﻤﺎﻧﺪ،ﺑﺪﻭﻥ ﺳﺘﻮﻥ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ.ﺣﺎﻻ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻭﺳﻌﺘﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺣﺘﯿﺎﺟﺶ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﺵ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺳﺘﻮﻥﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
🔷ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭ ﺍﺳﺖ.ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺨﺼﯿﺘﺶ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﺍﻭﺝ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﺳﺘﻮﻥ و ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ.
🔷دعائم جمع دعامة يعني ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ و ستون است و ﺍﺧﯿﺎﺭ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺧﯿﺮ.ﺧﯿﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ، ﺧﻮﺏ ﺗﺮﯾﻦ.
🔷ﺍﮔﺮ ما ﻣﯽﺧﻮﺍﻫیم ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺘیم ﺑﺎﺷیم ﻫﯿﭻ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﺪﺍریم،ﺟﺰ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ اﻣﺎم ﺗﮑﯿﻪ بکنیم.
🍃ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ اهل بیت ﺗﮑﯿﻪ کنید ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺒﯿﻨید ﻣﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﮑنید.ﻣﺎ ﭼﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐنید.
🍃ﻣﺎ اهل بیت ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﻨﺎﻓﻌﯽ ﺩﺳﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ،ﺑﻪ ﻫﺮ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺩﺳﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽﮐﻨﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺩﺳﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ!
🍃ما ﻣﺜﻞ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺑﮕﯿﺮﺩ پس ﺗﻤﺎﻡ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﺷﻤﻌﺪﺍﻧﯽ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﻟﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ،نیستیم.ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ،ﺻﺪﺍﻗﺖ و ﺍﺧﻼﻕ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ.
🔴ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻠﯿﻔﻪﯼ ﺩﻭﻡ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ علیه السلام ﺩﺭ ﺷﻮﺭﺍﯾﯽ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺖ. ﺑﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺳﻪ ﺷﺮﻁ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﯼ خلیفه می شوی.ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﯽ. ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ و ﺳﻮﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺒﮏ ﻭ ﺳﯿﺎﻕ ﺩﻭ ﺧﻠﯿﻔﻪﯼ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﯽ.
🔴ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﭼﺸﻢ. ﺳﻨﺖ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽﭘﺬﯾﺮﻡ.ﺍﻣﺎ ﺑﺮ ﺳﺒﮏ ﻭ ﺳﯿﺎﻕ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ.
🔴ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭘﺲ ﺷﻤﺎ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﻧﻤﯽﺷﻮﯼ.ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﭼﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﮐﺮﺩ.ﻧﺨﻞ ﻣﯽﮐﺎﺷﺖ. ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﺭﻭﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﮐﺎﺭ ﺑﮑﻨﺪ.ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻨﺪ، ﺭﻓﺖ ﺭﻭﯼ ﻫﺴﺘﻪﻫﺎ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩ.ﺍﺯ ﻫﺴﺘﻪﻫﺎ ﺩﺭﺧﺖ ﻧﺨﻞ ﺳﺎﺧﺖ.
🔴فرمودند:ﺧﻼﻓﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺷﺮﻃﯽ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺟﺎ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻢ.
🔴ﺷﻤﺎ ﻫﻢ بیایید ﺑﻪ ﻣﺎ ﺗﮑﯿﻪ کنید.
شما ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﻧﮕﺬﺍرید.ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﻨﯿﺪ،شما ﻫﻢ ﺟﺰء ﺍﺧﯿﺎﺭ ﻭ ﺧﻮﺑﺎﻥ ﻭ ﺧﻮﺏ ﺗﺮﯾﻦﻫﺎﯼ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﯽﺷﻮید.
این یعنی "دعائم الأخيار"...
#مهدی_شناسی
#قسمت_234
#جامعه_کبیره
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
🌷مهدی شناسی ۲۳۵🌷
🌹... و دعائم الأخيار...🌹
🔸زیارت جامعه کبیره🔸
🍃ﺩﻋﺎﺋﻢ ﺍﻻﺧﯿﺎﺭ ﯾﻌﻨﯽ ﻏﺮﺭ ﺍﻟﺤﮑﻢ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍریم و ﺷﺒﯽ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺑخوانیم و ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﮑنیم.
🍃مثلا یک روایتی از ایشان هست که ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ می تواند ﺑﺎ ﺁﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﮑﻨﺪ:" ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﭼﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﺁﻥ ﭼﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﺨﻮﺍﻩ."
🍃 ﺍﻵﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽﻫﺎ ﺍﺯ ﻫﻢ ﻣﯽﭘﺎﺷﺪ. ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺁﻗﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﯿﺮﺵ ﻧﻤﯽﺁﯾﺪ.ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻋﻮﺍﺳﺖ! ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺍﺳﺖ!ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻭ ﻧﺰﺍﻉ ﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺍﺳﺖ! ﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﻇﻠﻢ ﻣﯽﺷﻮﺩ!
🍃ﯾﺎ ﻣﺜﻼ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﺩ،ﺩﺧﺘﺮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ.ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﭘﺴﺮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ولی ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ،ﭼﻘﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻣﯿﻞ و ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺳﺮﮐﻮﻓﺖ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ!
🍃 ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ و دیگر روایات اهل بیت علیهم السلام ﺑﯿﺎﯾﺪ در زندگی ها،ﺩﺍﻣﻦ ﺍﯾﻦ اختلافات برچیده می شود.
🌿همه ی ما به نوعی یک یا چند تکیه گاه داریم.ﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺟﯿﺒﺶ،ﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﺗﺶ،دیگری به علم یا زیبایی اش و... ﺗﮑﯿﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
🌿اما زیارت جامعه می گوید ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩﻫﺎ ﺳﺴﺖ ﺍﺳﺖ، ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽﺧﻮﺭﯼ. ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩﻫﺎ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ،ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺷﺪ ﻧﻤﯽﮐﻨﯽ.
🌿 ﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﺩﺭﺧﺖ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﻫﺴﺘﯿﻢ.ﺩﺭﺧﺖ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﺩﺭ ﺻﺤﺮﺍ ﯾﮏ ﻣﺘﺮ ﺑﺎﻻ ﻣﯽﺁﯾﺪ.خیلی رشد کند می شود ﺩﻭ ﻣﺘﺮ. ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﻪ.ﺍﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﮐﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺩﺍﺷﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽﺷﺪیم ﻃﺎﻗﯽ ﻣﯽﺯﺩﻧﺪ، ﺩﺭﺧﺖ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﻣﯽﺭﻓﺖ ﺑﺎﻻ. ﺗﻤﺎﻡ ﺳﻘﻒ ﺭﺍ ﭘﻮﺷﺶ ﻣﯽﺩﺍﺩ.
🌿مﺎ ﻣﺜﻞ ﺩﺭﺧﺖ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﻫﺴﺘیم.ﺍﮔﺮ به امام مهدی علیه السلام که تکیه گاه بلند و رفیع و محکم هستند،ﺗﮑﯿﻪ ﻧﮑﻨﯿم ﺭﺷﺪ ﻣﯽﮐﻨیم ﺍﻣﺎ ﻧﻪ ﭼﻨﺪﺍﻥ. ﺑﺎﺭ ﻣﯽﺩﻫﯿم اما ﻧﻪ ﭼﻨﺪﺍﻥ.
🌿اما ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ایشان ﺗﮑﯿﻪ ﮐﻨﯿم،ﻫﻢ ﺭﺷﺪ ﻤﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﺳﯿﻊ ﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ و ﻫﻢ ﺑﺎﺭمان ﺑﯿﺸﺘﺮ
🔷ﺩﻋﺎﺋﻢ ﺍﻻﺧﯿﺎﺭ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺧﻂ است ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺶ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺑﺒﯿﻦ ﻣﻦ ﭼﻄﻮﺭ ﻗﻠﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﮔﯿﺮﻡ؟ﺑﺒﯿﻦ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽﮐﻨﻢ؟ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻄﻮﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽﮐﻨﻢ؟ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﺩﻫﻢ؟ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺎﺕ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ.ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
🔷ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﯽ ﻧﻤﯽﻧﻮﯾﺴﺪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﻧﻨﻮﯾﺴﺪ. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﻫﻢ ﺧﻄﺶ ﺧﻮﺍﻧﺎ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺖ.ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﻫﻢ ﺧﻄﺶ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻭ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ.
🔷ما ﺍﮔﺮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫیم ﺧﻂ زندگیمان ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﮑﻨیم ﺑﺒﯿﻨیم امام مهدی علیه السلام ﭼﻄﻮﺭ به این عالم نگاه می کنند؟
#مهدی_شناسی
#قسمت_235
#جامعه_کبیره
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
💐قرار شبانه 💐
🕙۲۲:۰۰🕙
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi