﷽؛
✅ فروش و تبدیل موقوفات مسجد
📝 لطفا به سؤالات زیر پاسخ بدهید :
الف : چنانچه مسجدی خراب شود ، و سایلی داشته باشد می توان آنها را فروخت ؟
ب : اگر مسجد وسایل اضافی یا قدیمی دارد که قابل استفاده نیست یا ارزش بالایی دارند ؛ آیا می توان آن را فروخت و تبدیل نمود ؟
ج : آیا می توان آن وسایل را به فقیر و مستحق داد ؟
📖 الف : فروش موقوفات به هيچ عنوان جايز نيست و اگر مسجد خراب شود بايد آنها را صرف تعمير همان مسجد كنند و هرگاه به درد آن مسجد نخورد بايد در مساجد ديگر صرف شود و اگر به درد مساجد ديگر نيز نخورد بايد آن را بفروشند و پولش را اگر ممكن است صرف تعمير همان مسجد و گرنه صرف تعمير مسجد ديگر نمايند .
ب : فروش موقوفات به هيچ عنوان جايز نيست ولی اگر به هيچ وجه در آن مسجد قابل استفاده نيست مى توانند آن را بفروشند و اشياءِ مشابه قابل استفاده خريدارى كنند و اگر اشياءِ مشابه لازم ندارد در ساير احتياجات آن مسجد صرف شود ، در مورد وسایل بالا قیمت نیز همین گونه عمل نمایند .
ج : نمی توان به فقیر داد و باید طبق صورت قبلی عمل نمود،مگر این که به هیچ وجه قابل فروش نباشد .
✅ تبدیل قسمتی از مسجد به آبدارخانه
📝 مسجدى آبدارخانه ندارد ، آيا مىتوان قسمتى از آن را كه مزاحمت براى نمازگزاران ندارد ، تبديل به آبدارخانه كرد ؟
📖 در صورتى كه مورد نياز مسجد باشد ، و مزاحم نمازگزاران نباشد اين كار اشكالى ندارد ، امّا احكام مسجد را دارد .
#حضرت_آیت_الله_مکارم_شیرازی
﷽؛
✅ درسهایی از زندگی پیامبر (صلی الله علیه و آله)
👈 پيامبر صلى الله عليه و آله لباسش را خودش مى دوخت ،
👈 كفشش را خودش وصله مى كرد ،
👈 گوسفندش را خود مى دوشيد .
👈 با بردگان غذا مى خورد .
👈 روى زمين مى نشست و سوار بر الاغ مى شد ،
👈 كسى را همرديف خود قرار مى داد ، شرم آن نداشت كه خودش به بازار برود و نيازهاى خانه را خريدارى كرده و حمل كند .
👈 با همه افراد دست مى داد ، و تا طرف ، دستش را رها نمى كرد ، او رها نمى كرد ،
👈 به همگان سلام مى كرد و اگر به چيزى دعوت مى شد ، هر چند به خرماى خشك ، دعوت را رد نمى نمود .
👈 كم خرج و بزرگ طبع و خوش برخورد بود .
👈 چهره اش گشوده و خندان بود ، اندوهش آميخته مهربان با خشم نبود ، و در تواضعش ذلت نبود ، اشراف در بخشش داشت ،
👈 قلبى مهربان داشت ، و با همه مسلمانان مهربان بود .
👈 هرگز سر سفره اى سير بر نخواست و هرگز دست طمع به چيزى دراز نكرد .
(الميزان ، ج 6، 330.)
📝 امام صادق عليه السلام فرمود :
" رسول الله صلى الله عليه و آله ظرف مخصوص عطر داشتند ، پس از هر وضو بلافاصله آن را به دست گرفته ، خود را معطر و خوشبو مى ساخت ؛ در نتيجه چون از خانه بيرون مى آمد ، بوى عطر در محل عبور آن بزرگوار منتشر مى شد ".
( كافى ، ج 6، ص 515.)
👈 اگر عطر براى آن حضرت تعارف مى آوردند ، خود را به آن معطر مى ساخت و مى فرمود :
" بويش پاكيزه و حمل كردنش آسان است . و بيش از آن مقدارى كه براى خوراك خرج مى كرد ، به عطر پول مى داد ".
( همان )
#منبع يكصد و بيست درس زندگى از سيره حضرت محمد (ص )،حميد رضا كفاش
http://www.erfan.ir/farsi/86673.html
﷽؛
✅ سوسن, نرگس, حکیمه ؛ سه زن , دو گل , یک غنچه
#سوسن
📝 حدیثه (سوسن) معروف به جده , مادر امام حسن عسکری (ع) ، آن بانوی پارسا و عفیف پس از شهادت فرزند خود , وصی آن امام و نقطه اتکای شیعیان بود .1
📝 از گفتگوی احمد بن ابراهیم با حکیمه خاتون ؛ دختر امام جواد (ع) , برمی آید که با گذشت دو سال از شهادت امام عسکری (ع) همچنان بسیاری از کارها به دست جده بوده است ولی در حقیقت آن بانوی بزرگوار از طرف امام مهدی (عج) و به فرمان آن حضرت به رتق و فتق امور می پرداخته اند . این امتیاز تا زمانی که سُفرا و نایبان حضرت در بین شیعیان شناخته شده و منزلت یافتند , برای جده باقی بود .2
📝 جده در کنار فرزند بزرگوار خویش امام حسن عسکری (ع) در سامرا مدفون است .
#نرگس
📝 مادر امام زمان (عج) , حضرت نرجس خاتون (س) از احفاد «شمعون» , وصی عیسای نبی (ع) است که مسیح او را سنگ زیربنای مکتب خود نامید و به همین دلیل به پطرس یعنی صخره ملقب گردید .3
📝 ماجرای پیوند فرزندان اوصیا دو پیامبر اولولعزم ؛ امام حسن عسکری (ع) و ملیکا (س) و ازدواج مقدس آنها بسیار عجیب و زیبا است. بی شک این عروس آسمانی، انتخاب مادری است که خود ، سرور زنان جهان است .
📝 میزان فضیلت و معنویت حضرت نرجس خاتون (س) به حدی است که حکیمه ، خواهر امام هادی (ع) که خود از بانوان عالیقدر خاندان امامت است , او را سرآمد و سرور خاندان خویش و خود را خدمتگزار او می نامید .4
📝 زمانی که امام عسکری (ع) خبر شهادت خود و مصائب و شدائد خاندان و شیعیان خویش را برای همسر باوفایش ، نرگس خاتون (س) بیان نمود , آن بانوی مهربان از حضرت خواست تا برای مرگش قبل از رحلت امام دعا کند . خداوند دعای امام را مستجاب کرد . پیکر مطهر مادر امام زمان (عج) در کنار مرقد امام هادی(ع) به خاک سپرده شد . بالای مزار این بانوی آسمانی لوحی است که بر آن نوشته شده است : این ، قبر مادر محمد است .5
#حکیمه
📝 خواهر امام هادی (ع) در میان فرزندان ائمه (ع) از مقام علمی و معنوی ویژه ای برخوردار است .
📝 حکیمه دختر , خواهر و عمه امام معصوم است و محضر چهار امام معصوم را درک نموده است .6
📝 مستند ترین گزارش در مورد تولد امام زمان (عج) ، از سوی این بانوی بزرگوار وارد شده است و حکیمه شاهد تولد حضرت بوده است . این علویه عقیله ، نقش مهمی در تعلیم و تربیت حضرت نرگس (س) داشته و امام زمان (عج) و مادرش در منزل او پنهان بوده اند .7
📝 حکیمه خاتون در سال 274 ق وفات یافت و در پایین پای برادرزاده خود امام عسکری (ع) به خاک سپرده شد .
#پےنوشت
👈 1.سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی ص 615 .
👈 2.زنان در حکومت امام زمان (عج)، محمد جواد طبسی ص 14و15 .
👈 3.آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی، ص136 و حیات الامام الهلدی؛ دراسه وتحلیل ص 163.
👈 4.سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی ص 666 .
👈 5. فرهنگنامه مهدویت، خدامراد سلیمیان ص 405 .
👈 6.همان ،ص 145 .
👈 7.سیره پیشوایان ص 668 .
http://www.erfan.ir/farsi/52000.html
✍ پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد شیخ حسین انصاریان
﷽؛
✅ همسر بهشتی پیامبر (ص) کیست ؟
📝 این زن ، ملکه دربار پادشاهی کفرپیشه است و در اوج برخورداری از مال و جمال دنیوی ، اما فطرتش چنان پاک است و حقیقت پذیر ، که چون ندای حق را میشنود سر تسلیم به آستان خورشید حقیقت فرود آورد و در پرتو ایمانی پولادین و استقامتی مثالزدنی، وارث خانهای در بهشت عدن الهی (بنا بر گزارش قرآن) و مفتخر به همسری رسول خاتم (ص) در بهشت (بنا بر گزارش روایات) گردید .
📝 همسر فرعون ، بنا بر تصریح روایات متعدد، آسیه نام داشت . آسیه از ماده"اسی" است که در لغت به معنی حزن است ، و اگر لفظ آسیه درباره یک بنا و ساختمان به کار رود ، به معنی محکم بودن اساس و پایه آن میباشد . [1] اما در اصطلاح قرآنی نام زنی است که همسر فرعون و دختر مزاحم بوده ، [2]. برخی وی را عمه حضرت موسی نیز دانستهاند . [3].
📝 قرآن در دو آیه، از این بانوی بزرگوار با عنوان "امْرَأَتَ فِرْعَوْن" یاد کرده است . [4]
📝 به نوشته طبری ، آسیه ابتدا همسر قابوس بن مصعب بن معاویه بود . هنگامی که موسی به پیامبری رسید ، قابوس (فرعون زمان کودکی) مُرد و برادرش ولید (فرعون غرق شده در نیل) به جای وی نشست و با آسیه ، همسر برادرش ازدواج کرد . ولی از شعراء/ 26 برمیآید که فرعونِ غرق شده در نیل ، همان فرعونِ زمانِ کودکی موسی است و گفته طبری تضعیف میشود . از سوی دیگر، نامهای نامتناسب با فرهنگ و زبان قبطی، خود میتواند دلیلی بر نادرستی گزارشهای مذکور باشد . [5]
✅ آسیه از منظر قرآن
📝 چنانکه گذشت بنا بر گزارش قرآن ، آسیه همسر فرعون است . همسر شخصیتی منفی در تاریخ که به مرحلهای از سقوط در کفر رسید تا فریاد .
(أنا ربکم الأعلی)
[نازعات/24] ؛
منم خدای برتر شما سرداد ،
ولی حضرت آسیه به خدای متعالی ایمان آورد و به مقام شامخ دست یافت ، خدا او را نجات بخشید و در بهشت اسکان داد و همسر فرعون بودن و زیرسلطه او زندگی کردن تأثیری در ایمان وی نداشت :
(وضرب الله مثلاً للّذین آمنوا امْرَأَةَ فرعون إذ قالت ربّ ابنِ لی عندک بیتاً فی الجنة ونجّنی من فرعون وعمله ونجّنی من القوم الظّالمین)
[تحریم/11]. [6]
آسیه بنا بر روایت قرآن و اهل بیت (ع) دو بار، ناجی موسی (ع) در کودکی بوده است .
وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لی وَ لَکَ لا تَقْتُلُوهُ عَسی أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِ ذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ
همسر فرعون (هنگامی که دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت :
او را نکشید ، نورچشم من و شما است ، شاید برای ما مفید باشد یا او را پسر خود برگزینیم و آنها نمیفهمیدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش میپرورانند) .
(9 / قصص)
📝 به نظر میرسد که فرعون از چهره نوزاد و نشانههای دیگر از جمله گذاردن او در صندوق و رها کردنش در امواج نیل، دریافته بود که این نوزاد از بنی اسرائیل است، ناگهان کابوس قیام یک مرد بنیاسرائیلی و زوال ملک او به دست آن مرد بر روح او سایه افکندو خواهان اجرای قانون جنایتبارش درباره نوزادان بنی اسرائیل در این مورد شد .
📝 اطرافیان متملق و چاپلوس نیز فرعون را در این طرز همسر فرعون که نوزاد پسری نداشت و «آسیه» فکر تشویق کردند و گفتند: دلیل ندارد که قانون درباره این کودک اجرا نشود. اما قلب پاکش که از قماش درباریان فرعون نبود، کانون مهر این نوزاد شده بود، در مقابل همه آنها ایستاد و از آنجا که در این گونه کشمکشهای خانوادگی ، غالباً پیروزی با زنان است ، او در کار خود پیروز شد. و اگر داستان شفای دختر فرعون نیز به آن افزوده شود، دلیل پیروزی آسیه در این درگیری روشنتر خواهد شد. آسیه در فضای ظلمآلود و شکنجهگاه فرعون از خدا خواست که پروردگارا برای من نزد خویش در بهشت خانهای بساز و.... خدای متعالی دعای آسیه را مستجاب کرد و او جایگاه خویش را در بهشت مشاهده کرد، روح از بدنش جدا شد و به شهادت رسید . [7]
📝 آسیه (سلام الله علیها) از خدا دو کرامت طلب کرد :
کرامت معنوی که حضور در نزد خدای متعالی است و کرامت صوری که استقرار در بهشت است . [8]
خواست این بانوی گرامی از خدا که عرضه داشت : (رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنة)
و از خدا خانهای را طلب کرد که عندالله و در بهشت باشد برای این بود که ورود به بهشت ، حضور در جوار حضرت ربالعالمین است و در آموزههای دینی آمده است که «الجار ثم الدار»[9] در واقع ، توجه مضاعف خدای متعالی را طلب کرده است . و با تقدیم کلمه «عندک» بر کلمه «بیتاً» تقدّم رعایت همسایه بر رعایت خانه را یادآور شده است . [10].
👇👇👇
👆👆👆
✅ آسیه در آئینه روایات
📝 در روایات نیز از آسیه به نیکی یاد شده است . پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله)، آسیه را در کنار مریم ، خدیجه و فاطمه (علیها السلام) یکی از چهار زن کامل و برتر عالم و نیز از بهترین زنان اهل بهشت شمرده است . پیامبر (صلی الله علیه وآله) به نقل ابوموسی ، آسیه را به همراه مریم و خدیجه و فاطمه (علیها السلام) از زنانی میشمرد که به نهایت مراتب کمال رسیدند . نقل شده که آسیه ، به همراه حوّا، مریم و مادر موسی برای کمک به وضع حمل فاطمه بنت اسد داخل کعبه شد و آسیه ، علی (علیه السلام) را پس از تولّد در پارچهای پیچید. و هنگام تولّد فاطمه (دختر پیامبر) آسیه به همراه سارهز ، مریم و خواهر موسی ، برای کمک به خدیجه نزد وی آمدند . آسیه ، همدم خدیجه در بهشت و از همسران بهشتی پیامبر دانسته شده است . نقل شده که هنگام وفات خدیجه ، پیامبر به وی گفت :
هنگامی که بر هووهای خود، مریم ، کلثوم خواهر موسی و آسیه ، همسرفرعون واردشدی ، سلام مرا برسان . امام حسین (علیه السلام) هنگام دفن امیرمومنان ، آسیه را به همراه فاطمه و حوّا و مریم در حال ندبه بر ایشان مشاهده کرد . از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل شد که حوا در روز [قیامت، درحالیکه آسیه با او است ، در میان هفتاد هزار حوریه به استقبال فاطمه میآید . [11]
#پےنوشت
👈[1]. فراهیدی، خلیلبناحمد؛ کتاب العین.
👈[2]. طبرسی، فضل بن حسن؛ تفسیر جوامع الجامع.
👈[3]. کاشانی ملافتح الله، زبدة التفاسیر، قم، بنیاد معارف اسلامی، 1423 ق، چاپ اول، ج 7، ص 119.
👈[4]. قصص/9 و تحریم/11.
👈[5]. محمد خزائلی، اعلام قرآن، ج 1
👈[6]. جوادی آملی، توحید در قرآن ، ص 556
👈[7]. طباطبایی، المیزان، ج 19، ص 362
👈[8]. همان
👈[9]. مجلسی، بحارالانوار، ج 43
👈[10]. جوادی آملی، توحید در قرآن ، ص 555.
👈[11]. محمد بیستونی، تفسیر خانواده، ج 1
http://www.erfan.ir/farsi/79666.html
✍ پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد حسین انصاریان
﷽؛
📝 عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ :
قالَ أمْيرُالمؤمِنينَ عليه السلام :
" أحَبُّ الْأعْمالِ إلىَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فى الْأرْضِ ألدُّعاءُ وَأفْضَلُ الْعِبادَةِ ألْعِفافُ قالَ : وَكانَ أميرُالْمُؤمِنينَ رَجُلًا دَعَّاءً ".
📖 امام صادق عليه السلام فرمود :
اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد :
" محبوب ترين اعمال در روى زمين نزد خداوند دعا است و بهترين عبادت پرهيزكارى و پارسايى است و اميرالمؤمنين مردى بود كه دعايش بسيار بود ".
📝 عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قال :
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :
" ألدُّعاءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ وَعَمُودُ الدّينِ وَنُورُ السَّماواتِ وَالْأرْضِ ".
📖 امام صادق عليه السلام مى فرمايد :
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود :
" دعا سلاح مؤمن و پايه دين و روشنى آسمان ها و زمين است ".
📝 قالَ : قالَ أميرُالْمُؤمِنينَ عليه السلام :
" ألدُّعاءُ مَفاتيحُ النَّجاحِ وَمَقاليدُ الفَلاحِ وَخَيْرُ الدُّعاءِ ما صَدَرَ عَنْ صَدْرٍ نَقِىٍّ وَقَلْبٍ تَقِىٍّ وَفى الْمُناجاةِ سَبَبُ النَّجاةِ وَبِالإخْلاصِ يَكُونُ الْخَلاصُ فَإذا اشْتَدَّ الْفَزَعُ فَإلىَ اللّهِ الْمَفْزَعُ "
📖 و نيز حضرت صادق عليه السلام فرمود :
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود :
" دعا كليدهاى نجات و گنجينه هاى رستگارى است و بهترين دعا آن دعايى است كه از سينه پاك و دلى پرهيزكار برآيد و وسيله نجات در مناجات است و خلاصى به اخلاص به دست آيد و چون فزع و بى تابى سخت شود ، مفزع و پناهگاه خداست ".
📝 عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ :
" ألدُّعاءُ أنْفَذُ مِنَ السِّنانِ الْحَديدِ "
📖 امام صادق عليه السلام فرمود :
" دعا از نيزه تيز نافذتر است ".
📝 عَنْ عَلاءِ بْنِ كامِلٍ : قالَ لى أبُوعَبْدِاللّهِ عليه السلام :
" عَلَيْكَ بِالدُّعاءِ فَإنَّهُ شِفاءٌ مِنْ كُلِّ داءٍ "
📖 علاء بن كامل مى گويد : حضرت صادق عليه السلام به من فرمود :
" بر تو باد به دعا كه دعا درمان هر دردى است ".
📝 عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ :
" إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ لايَسْتَجيبُ دُعاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قاسٍ "
📖 امام صادق عليه السلام فرمود :
" خداوند دعايى كه از روى دل سخت و با قساوت باشد مستجاب نمى كند ".
✍ پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد حسین انصاریان
✅ خواندن #نماز در ساعت کاری #اداره
📝 سوال : آیا جایز است در ساعت کاری اداره، نماز را در #اول_وقت بخوانیم ؟ اگر در اول وقت مراجعهکننده داشته باشیم ، چطور ؟
📖 پاسخ آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی :
در صورتی که از نظر قانون و مقررات آن اداره ، مبادرت به انجام فریضه الهی در اول وقت منع نشده باشد ، خواندن نماز اشکال ندارد هر چند بهتر است با مختصر کردن نماز ، هم نماز در وقت فضیلت خوانده شود و هم به مراجعهکنندگان رسیدگی شود . البته اگر حاجت مؤمن با نماز در ساعت کاری تزاحم داشته باشد بهتر است ابتدا حاجت مومن را برآورده کنید و نماز را دیرتر بخوانید .
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
🌹حتماً بخوانید🌹
علّت مخفی نمودن محلّ دفن حضرت امیرالمؤمنین علی <عَلیهِ السَّلام>
🍃 بنا به وصیّت آنحضرت فرزندانش پیکر مطهرش را شبانه به نجف آورده و دور از چشم مردم به خاک سپردند و طبق وصیّت آنحضرت قبرشریفش را مخفی نمودند. مبادا منافقان،یعنی خوارج همان کوردلانی راکه کینه ی دیرینه باآن امام معصوم <علیه السلام> را داشتند باهمدستی بنی امیّه ملعون نسبت به قبر شریف آنحضرت جسارت بکنند همانهایی که توهین به آن امام بزرگوار را در نمازهای خود ثواب می دانستند همان هایی که با هزینه معاویه ملعون علیه علی <علیه السلام> احادیث جعلی ساختند و تحت هیچ شرایطی حاضر نبودند نامی از آنحضرت باقی بماند. به همین دلیل محل دفن امام<علیه السلام> سالهای سال مخفی بود و جز خواصّ از دوستان و شیعیان خالص و فرزندانش کسی به زیارت قبر شریفش نمی آمد.
🍃 برای اولین بار زمان داود بن علی عباسی متوفیٰ ۱۳۳ هجری قبرشریف امام ظاهر شد و از طرف او صندوقی برآن قبر مبارک نهادند تا در سال ۱۷۰ هجری دوباره از این قبر شریف تجلیل شد و هارون الرشید،بنایی بر آن قبر ساخت.
🍃 پس از آن کم کم به فکر این قبرشریف افتادند و هرکدام از شخصیتهای سیاسی و مذهبی آن زمان برای این حرم شریف گامی برداشته و کاری انجام دادند تا به اینصورت فعلی درآمد.
🍃 مورّخان در تعمیر حرم مطهّر حضرت امیر المؤمنین علی <علیه السلام> از افراد زیر نام برده اند :
1⃣ هارون الرشید
2⃣ در نیمهٔ دوّم قرن سوّم هجری محمد بن زید
3⃣ در قرن چهارم عضد الدوله دیلمی بزرگترین سلاطین آلِ بویه ساختمانی بسیار مجلّل و باشکوه برسرقبر مبارک آنحضرت بنا نهاد و این بنای عالی تاسال ۷۵۵ هجری باقی بود و در سال ۷۶۰ هجری که این ساختمان باعظمت طعمه آتش سوزی شد در همین سال به تجدید بنای حرم مطهّر حضرت امیر<علیه السلام> همّت گماشتند، و بعدهم شاه عباس کبیر به ترمیم بنای مقدّسه آن حرم شریف همّت گماشت.
🍃 و در نهایت این ساختمان فعلی که یکی از بدایع معماری ایرانی از زیباترین اثری است که سلسله صفویه ازخود به یادگار گذاشته اند، به دست شاه صفی نواده شاه عباس کبیر و جانشین او ساخته شده است.
📚 فخرالنّبی نوشته حضرت استادصدیق عربانی(گیلانی)، صفحهٔ ۳۸۴ و ۳۸۵ و ۳۸۶
🌺{کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی از قم المقدسه}🌺
https://eitaa.com/Javanmardi_langarudi
﷽؛
✅ اسماى پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله
#محمّد ، #احمد ، #حادّ ، #ماحى ، #عاقب ، #حاشر ، #رسول_رحمت ، #رسول_توبه ، #رسول_ملاحم ، #مقفّى ، #قُثَم ، #شاهد ، #بشير ، #نذير ، #سراج_منير ، #ضحوك ، #قتّال ، #متوكّل ، #فاتح ، #امين ، #خاتم ، #مصطفى ، #نبى ، #امّى ، #مزّمّل ، #مدّثّر ، #كريم ، #نور ، #عبد ، #رؤف ، #رحيم ، #طه ، #يس ، #منذر ، #مذكّر .
📝 شيخ صدوق از امام باقر عليه السلام نقل مىكند :
" نامش در صحف ابراهيم #ماحى ، در تورات موسى #حادّ ، در انجيل عيسى #احمد ، در فرقان #محمّد است ".
📝 معانى اين اسما را از حضرت پرسيدند فرمود :
" #ماحى يعنى محو كننده هر معبود باطل ، #حادّ يعنى عاشق دين و مؤمن براى خدا ، #احمد يعنى تعريف شده از جانب حق ، #محمّد يعنى كسى كه خدا و ملائكه و انبياء و رسل و جميع امم وى را مىستايند و بر او درود مىفرستند ".
📝 كعب الاحبار مىگويد :
"اهل بهشت او را #عبدالكريم و اهل آتش وى را #عبدالجبّار و اهل عرش او را #عبدالمجيد و ساير ملائكه او را #عبدالحميد و انبياء وى را #عبدالوهّاب و شياطين او را #عبدالقهّار و جن حضرتش را #عبدالرحيم ، وجبال جنابش را #عبدالخالق ، خشكى وى را #عبدالقادر ، دريا او را #عبدالمُهَيْمِن ، ماهىها آن حضرت را #عبدالقدّوس ، شن ريزهها او را #عبدالغياث ، وحوش وى را #عبدالرزّاق ، درندگان او را #عبدالسلام ، بهايم آن جناب را #عبدالمؤمن ، طيور آن حضرت را #عبدالغفّار ، تورات او را #مودمود ، انجيل #طاب_طاب ، صحف #عاقب ، زبور #فاروق ، خدا #طه و #يس و مؤمنان آن حضرت را #محمّد مىگويند ".
✍ پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد انصاریان
http://www.erfan.ir/farsi/85664.html
🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆
https://eitaa.com/Javanmardi_langarudi
🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
﷽؛
✅ در ولادت با سعادت #رسول_خدا "صلى اللّه عليه و آله و سلّم"
#بخش_اول
📝 بدان كه مشهور بين علماى اماميّه آن است كه ولادت با سعادت آن حضرت در هفدهم ماه ربيع الاوّل بوده و علامه مجلسى رحمه اللّه نقل اجماع بر آن فرموده و اكثر علماء سنّت در دوازدهم ماه مذكور ذكر نموده اند . و شيخ كلينى و بعض افاضل علماى شيعه نيز اختيار اين قول فرموده اند . و شيخ ما علامه نورى طابَ ثراه رساله اى در اين باب نوشته مرسوم به (ميزان السّماء در تعيين مولد خاتم الانبياء) ، طالبين به آنجا رجوع نمايند .
📝 و نيز مشهور آن است كه ولادت آن حضرت نزديك طلوع صبح جمعه آن روز بوده در سالى كه اصحاب فيل ، فيل آوردند براى خراب كردن كعبه معظّمه و به حجاره سِجّيل مُعَذّب شدند و ولادت شريف به مكّه شد در خانه خود آن حضرت . پس آن حضرت آن خانه را به عقيل بن ابى طالب بخشيد و اولاد عقيل آن را فروختند به محمّد بن يوسف برادر حَجّاج و او آن را داخل خانه خود كرد و چون زمان هارون شد (خَيْزُران) مادر او آن خانه را بيرون كرد از خانه محمّد بن يوسف و مسجد كرد كه مردم در آن نماز كنند و در سَنَه ششصد و پنجاه و نُه مَلِك مُظَفَّر والى يمن در عمارت آن مسجد سعى جميل فرمود و الحال در همان حالت باقى است و مردم به زيارت آنجا مى روند . و در وقت ولادت آن حضرت غرائب بسيار به ظهور رسيده .
📝 از حضرت صادق روايت شده است كه ابليس به هفت آسمان بالا مى رفت و گوش مى داد و اخبار سماويه را مى شنيد پس چون حضرت عيسى على نبينا وآله و عليه السلام متولد شد او را از سه آسمان منع كردند وتا چهارآسمان بالا مى رفت و چون حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم متولد شد او را از همه آسمانها منع كردند و شياطين را به تيرهاى شهاب از ابواب سماوات راندند ، پس قريش گفتند : مى بايد وقت گذشتن دنيا و آمدن قيامت باشد كه ما مى شنيديم كه اهل كتاب ذكر مى كردند ، پس عَمْرو بن اُميّه كه داناترين اهل جاهليّت بود گفت : نظر كنيد اگر ستاره هاى معروف كه به آنها هدايت مى يابند مردم و به آنها مى شناسند زمانهاى زمستان و تابستان را ، اگر يكى از آنها بيفتد ، بدانيد وقت آن است كه جميع خلايق هلاك شوند و اگر آنها به حال خودند و ستاره هاى ديگر ظاهر مى شوند ، پس امر غريب مى بايد حادث شود . و صبح آن روز كه آن حضرت متولّد شد هر بتى كه در هر جاى عالم بود بر رو افتاده بود و ايوان كسرى يعنى پادشاه عجم بلرزيد و چهارده كنگره آن افتاد و درياچه ساوه كه سالها آن را مى پرستيدند فرو رفت و خشك شد و وادى سماوه كه سالها بود كسى آب در آن نديده بود آب در آن جارى شد و آتشكده فارس كه هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد و داناترين علماى مجوس در آن شب در خواب ديد كه شتر صعبى چند اسبان عربى را مى كشند و از دجله گذشتند و داخل بلاد ايشان شدند و طاق كسرى از ميانش شكست و دو حصّه شد و آب دجله شكافته شد و در قصر او جارى گرديد و نورى در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گرديد و پرواز كرد تا به مشرق رسيد و تخت هر پادشاهى در آن صبح سرنگون شده بود و جميع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمى توانستند گفت و علم كاهنان برطرف شد و سِحْر ساحران باطل شد و هر كاهنى كه بود ميان او و همزادى كه داشت كه خبرها به او مى گفت جدائى افتاد و قريش در ميان عرب بزرگ شدند و ايشان را (آل اللّه) گفتند ؛ زيرا كه ايشان در خانه خدا بودند و آمنه عليهاالسّلام مادر آن حضرت گفت : واللّه كه چون پسرم بر زمين رسيد دستها را بر زمين گذاشت و سر به سوى آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس ، از او نورى ساطع شد كه همه چيز را روشن كرد و به سبب آن نور ، قصرهاى شام را ديدم و در ميان آن روشنى صدائى شنيدم كه قائلى مى گفت كه زائيدى بهترين مردم را ، پس او را (محمّد) نام كن و چون آن حضرت را به نزد عبدالمطّلب آوردند او را در دامن گذاشت و گفت :
شعر :
اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذى اَعْطاني
هذَا الْغُلامَ الطَّيِّب اَلاَْرْدانِ
قَدْ سادَ فِى الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمانِ ؛
" حمد مى گويم و شكر مى كنم خداوندى را كه عطا كرد به من اين پسر خوشبو را كه در گهواره بر همه اطفال سيادت و بزرگى دارد ".
پس او را تعويذ نمود به اركان كعبه و شعرى چند در فضايل آن حضرت فرمود .
📝 در آن وقت شيطان در ميان اولاد خود فرياد كرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند : چه چيز ترا از جا برآورده است اى سيّد ما ؟ گفت : واى بر شما ! از اوّل شب تا حال احوال آسمان و زمين را متغيّر مى يابم و مى بايد كه حادثه عظيمى در زمين واقع شده باشد كه تا عيسى به آسمان رفته است مثل آن واقع نشده است ، پس برويد و بگرديد و تفحّص كنيد كه چه امر غريب حادث شده است ؛ پس متفرّق شدند و گرديدند و برگشتند و گفتند : چيزى نيافتيم . آن ملعون گفت كه اِسْتعلام اين امر كار من است .
👇👇👇
👆👆👆
#بخش_دوم
📝 پس فرو رفت در دنيا و جولان كرد در تمام دنيا تا به حرم رسيد ، ديد كه ملائكه اطراف حرم را فرو گرفته اند ، چون خواست كه داخل شود ملائكه بانگ بر او زدند برگشت پس كوچك شد مانند گنجشكى و از جانب كوه حِرى داخل شد ، جبرئيل گفت : برگرد اى ملعون ! گفت : اى جبرئيل ، يك حرف از تو سؤال مى كنم ، بگو امشب چه واقع شده است در زمين ؟ جبرئيل گفت : محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه بهترين پيغمبران است امشب متولّد شده است ، پرسيد كه آيا مرا در او بهره اى هست ؟ گفت : نه، پرسيد كه آيا در امّت او بهره دارم ؟ گفت : بلى ، ابليس گفت : راضى شدم .
📝 از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام روايت شده است كه چون آن حضرت متولّد شد بتها كه بر كعبه گذاشته بودند همه بر رو در افتادند و چون شام شد اين ندا از آسمان رسيد كه
(جآءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا)
و جميع دنيا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخى و درختى خنديدند و آنچه در آسمانها و زمينها بود تسبيح خدا گفتند و شيطان گريخت و مى گفت :
بهترين امّتها و بهترين خلائق و گرامى ترين بندگان و بزرگترين عالميان محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم است .
📝 و شيخ احمد بن ابى طالب طبرسى در كتاب (احتجاج) روايت كرده است از امام موسى بن جعفر عليه السّلام كه چون حضرت رسول صلى اللّه عليه
و آله و سلم از شكم مادر بر زمين آمد دست چپ را بر زمين گذاشت و دست راست را به سوى آسمان بلند كرد و لبهاى خود را به توحيد به حركت آورد و از دهان مباركش نورى ساطع شد كه اهل مكه قصرهاى بُصْرى و اطراف آن را كه از شام است ديدند و قصرهاى سرخ يمن و نواحى آن را و قصرهاى سفيد اصطخر فارس و حوالى آن را ديدند و در شب ولادت آن حضرت دنيا روشن شد تا آنكه جنّ و انس و شياطين ترسيدند و گفتند در زمين امر غريبى حادث شده است و ملائكه را ديدند كه فرود مى آمدند و بالا مى رفتند فوج فوج و تسبيح و تقديس خدا مى كردند و ستارهها به حركت آمدند و در ميان هوا مى ريختند و اينها همه علامات ولادت آن حضرت بود و ابليس لعين خواست كه به آسمان رود به سبب آن غرائب كه مشاهده كرد ؛ زيرا كه او را جائى بود در آسمان سوّم كه او و ساير شياطين گوش مى دادند به سخن ملائكه ، چون رفتند كه حقيقت واقعه را معلوم كنند ، ايشان را به تير شهاب راندند براى دلالت پيغمبرى آن حضرت صلى اللّه عليه و آله و سلّم .
#منتهےالآمال_شیخ_عباس_قمے_جلد_اول_فصل_دوم_صفحه54و55و56و57
🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆
@Javanmardi_langarudi
🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
﷽؛
👈 ولادت #پیامبراکرم (ص) به روایت #حضرتآیتاللهمکارمشیرازی
#بخشاول
📝 ميلاد مبارك حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مطابق روايت معروف ، در روز هفدهم ربيع الأول و طبق روايت غيرمعروف ، در دوازدهم آن واقع شده وماه شادى و جشن و سرور است .
📝 لذا تكريم ، تعظيم و بزرگداشت اين روز بسيار بجاست ، به نحوی که در تكريم و تعظيم اين روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امكان و سرور همه ممكنات حضرت نبىّ اكرم (صلى الله عليه و آله) سفارش بسيار شده است .
📝 از این رو سزاوار است مسلمين با تشكيل جلسات ، هرچه بيشتر با شخصيّت نبىّ مكرّم اسلام (صلى الله عليه و آله) ، سيره و تاريخ زندگى او آشنا شوند .
✅ ولادت پیامبر اسلام در یک نگاه
📝 حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) ، از پدرى به نام «عبدالله بن عبدالمطلب» و مادرى به نام «آمنه بنت وهب» در مکه دیده به جهان گشود ، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر ، روز جمعه ، سنه عام الفيل بوده است .
✅ نامگذاری پیامبر اکرم (ص)
📝 در تاريخ زندگى مادر گرامى پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) آمنه عليها السلام چنين آمده است كه در آن هنگام كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) را در رحم داشت فرشته اى به او گفت : و تو آقاى اين امت را در رحم دارى ، هنگامى كه متولد شد بگو : من او را به خداوند يگانه از شر هر حسودى پناه مى دهم ، سپس نام او را «محمد» بگذار ، اين بانو در هنگام حمل مشاهده كرد نورى از او خارج شد و به وسيله آن نور قصرهاى «بصرى» را در سرزمين شام مشاهده كرد !
✅ حوادث شب ولادت پيامبر (ص)
📝 در شب ولادت حضرت خاتم الانبيا ، رسول معظم اسلام (صلی الله علیه و آله) ، معجزات مختلفى روى داد ؛ مطابق نقل تواريخ ، همزمان با تولّد آن حضرت بتها در خانه كعبه فرو ريختند ، آتشكده فارس خاموش شد ، درياچه ساوه كه مورد پرستش گروهى بود خشكيد و قسمتى از قصر شاهان جبّار در هم شكست و فرو ريخت .
✅ ولادت نبی مکرم اسلام ، آغازی بر پایان بت پرستی
📝 در برهه اى از زمان ، بت پرستان براى پرستش ، بت هايى از موجودات بى جان و بى شعور عالم طبيعت ، انتخاب مى كردند . به همين جهت ، عده اى خورشيدپرست شدند ، و برخى به عبادت ستاره ها پرداختند، و گروهى ديگر ماه را عبادت نمودند و حتى برخى ، بعضى از رودخانه ها و درياچه هاى مهم مانند رودخانه نيل و درياچه ساوه را مى پرستيدند و شايد خشك شدن درياچه ساوه و خاموش گشتن آتشكده فارس در هنگام ولادت حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) ، از اين جهت بوده است كه اين دو ، مورد پرستش انسان ها قرار داشتند .
📝 لذا بركاتى كه هنگام تولّد او براى جهانيان فراهم گشت، همه و همه ، بيانگر آغاز عصر جديدى در مسير توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستی بود .
✅ رابطه ولادت پیامبر اسلام (ص) و هلاکت لشکر ابرهه
📝 مقارن تولّد پيامبر (صلی الله علیه و آله) داستان اصحاب الفيل رخ داد .
«اصحاب فیل» كسانى بودند كه از سرزمين يمن برخواسته ، و بنا به دلايلى به قصد ويران كردن كعبه به سمت مكه لشكركشى كرده ، و به فرمان خداوند همه آنها نابود شدند .
📝 خلاصه داستان اصحاب الفيل به شرح زير است :
👈 مسيحيّت در سرزمين يمن در جنوب عربستان در حال گسترش بود . فرمانده اى از طرف مسيحيان آن سوى دنيا در آنجا حكومت مى كرد ، كه نام وى ابرهة بن الصباح الاشرم جدّ نجاشى معاصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود . او كليساى بى نظيرى در يمن ساخت كه شايد مانند آن در دنياى آن روز وجود نداشت . ابرهه كه به اين كليسا دلبستگى شديدى داشت ناگهان متوجّه شد كه عدّه اى شبانه آن را آتش زده و خاكستر كردند .
👈 وى از اين حادثه بسيار ناراحت و پريشان ، ومشغول تحقيق از عوامل آن شد. به اين نتيجه رسيد كه شايد مشركان عرب مكّه دست به اين كار زده باشند . لذا لشكر بزرگى فراهم و به سمت مكّه حركت كرد . تا با تخريب خانه كعبه از مشركان مكّه انتقام گيرد . هنگامى كه لشكر ابرهه به نزديك مكّه رسيد ، و مردم مكّه آن لشكر بزرگ را ديدند ، سخت وحشت كردند . زيرا #اوّلًا : سپاه فيل سوار نديده بودند ، و #ثانياً : تا آن زمان شاهد سپاهى به آن عظمت و بزرگى نبودند .
👈 ابرهه نزديك يكى از كوه هاى مكّه توقّف كرد ، و مأمورى فرستاد تا بزرگ و رئيس مكّه را نزد وى آورند . عبدالمطلب جدّ بزرگوار پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، كه در آن زمان بزرگ مكّه بود ، نزد ابرهه آمد . عظمت و ابهّت عبدالمطلب سبب شد كه ابرهه از تخت پايين آمده، و دست عبدالمطلب را گرفته ، و كنار وى روى زمين بنشيند . سپس هدفش را از لشكركشى به مكّه به وى اعلان كرد و گفت : از من چه تقاضايى دارى ؟
👇👇👇
👆👆👆
#بخشدوم
👈 عبدالمطلب گفت : من دويست شتر داشتم كه مأموران تو آن ها را مصادره كرده اند ، دستور بده آن ها را آزاد كنند ! ابرهه كه انتظار داشت عبدالمطلب در مورد حمله به كعبه با وى گفتگو كند از اين تقاضا متعجّب شد ، و گفت : شما فقط در مورد شترانت سخن مى گويى ؟
👈 عبدالمطلب گفت :
« اَنَا رَبُّ الاْبِلِ، وَ اِنَّ لِلْبَیْتِ رَبّاً سَیَمْنَعُهُ :
من صاحب شترانم ، و این خانه صاحبی (خدائی) دارد که از آن دفاع می کند ».
👈 عبدالمطلب به شهر بازگشت ، و به مردم دستور داد كه در كوه هاى اطراف مكّه متفرق شده، و پناه گيرند . سپاه ابرهه به سمت خانه خدا و به قصد تخريب آن حركت كرد . فيل سواران ناگهان ابرى را مشاهده كردند كه از سمت درياى احمر به سوى آنها حركت مى كرد . وقتى كه نزديك تر شد شاهد پرندگان كوچكى بودند كه هر يك سه عدد سنگ كوچك به اندازه نخود يكى در منقار و دوتاى ديگر را در ميان پاهايشان گرفته بودند . خداوند در مقابل سپاه عظيم فيل سواران، سپاه عظيم ترى تهيّه نكرد . بلكه با اين پرندگان كوچك به مبارزه و مقابله با پيل سواران آمد . هر پرنده اى مأمور كشتن سه نفر از سپاهيان ابرهه بود . پرندگان كوچك مأموريّت خود را به طور كامل انجام داده ، و تمام سپاهيان ابرهه را به قتل رساندند . تنها يك نفر از آنان جان سالم به در برد، تا خبر شكست مفتضحانه پيل سواران را به يمن ببرد .
👈 جمعى معتقدند كه ميان ولادت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و هلاکت لشکر ابرهه رابطه اى وجود داشته ، گويا خداوند مى خواهد هشدار دهد كه در آينده نزديك شخصى از سرزمين مكّه ظهور خواهد كرد و اين خانه مقدّس را احيا نموده، و جهان را مملوّ از ايمان و محبّت و دوستى مى كند .
👈 در حقیقت ، اين ماجرا كه مقارن ميلاد مسعود پيغمبر اكرم ص واقع شد زمينه ساز آن ظهور بزرگ بود ، و پيام آور عظمت اين قيام ، و اين همان چيزى است كه مفسران از آن تعبير به «اِرهاص» كرده اند .
👈 به هر حال اهميت اين حادثه بزرگ بقدرى بود كه آن سال را «عام الفيل » (سال فيل) ناميدند و مبدأ تاريخ عرب شناخته شد .
✅ احمد ، پیامبر موعود تورات و انجیل
📝 در كتاب هاى موجود يهود و نصارى امروز نشانه هاى اين پيامبر بزرگ را مى يابيم . در سه مورد از انجيل يوحنا روى واژه فارقليط يا فارقليطا تكيه شده است كه در ترجمه هاى فارسى به تسلّى دهنده ترجمه شده است ، از جمله : در يك جا مى خوانيم :
« و من از پدر خواهم خواست و او تسلى دهنده ديگر (فار قليطا) به شما خواهد داد كه تا به ابد با شما باشد ».
📝 در جاى ديگر آمده است :
« و چون آن تسلى دهنده (فارقليطا) بيايد كه من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد ، يعنى روح راستى كه از طرف پدر مى آيد ، او درباره من شهادت خواهد داد ».
📝 در باب بعد نيز آمده است :
« ليكن به شما راست مى گويم كه شما را مفيد است كه من بروم كه اگر من نروم ، آن تسلى دهنده (فارقليطا) به نزد شما نخواهد آمد ، اما اگر بروم او را به نزد شما خواهم فرستاد ».
📝 فارقليط كه در زبان يونانى پريكلتوس يا پراقليقوس گفته مى شود، مطابق با نام احمد است و با آيه شش سوره صف كه مى فرمايد :
« وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ؛
من بشارت به رسولى مى دهم كه بعد از من مى آيد و نامش احمد است »
كاملًا تطبيق مى كند .
📝 بشارت ديگر در سفر تكوين و پيدايش تورات در فصل هفتم به چشم مى خورد ، كه نشانه هاى آن جز بر پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) تطبيق نمى كند . در جمله هاى 17 تا 20 چنين مى خوانيم :
« و ابراهيم به خدا گفت :
« كه اى كاش اسماعيل در حضور تو زندگى نمايد ...»
و در حق اسماعيل (دعاى) ترا شنيدم ، اينك او را بركت دادم و او را بارور گردانيده به غايت زياد خواهم نمود، و دوازده سرور توليد خواهد نمود ، و او را امت عظيمى خواهم نمود »
📝 در كتاب انيس الاعلام متن اين جمله هاى تورات را كه با زبان عبرى در اختيار داشته است نقل كرده و در ترجمه آن چنين مى نويسد :
«... و او را بارور و بزرگ گردانيد به ماد ماد و دوازده امام كه از نسل او خواهد بود و او را امت عظيمى خواهم نمود».
📝 سپس مى افزايد :
« ماد ماد همان عبرانى محمد(صلی الله علیه و آله) است ».
📝 با توجه به اين كه پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مسلماً از دودمان اسماعيل است و در بشارت فوق آمده كه او را امت عظيمى خواهد بود ، و دوازده سرور و امام به وجود خواهد آورد ، روشن مى شود كه مصداقى جز شخص پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ندارد ، و اگر واژه ماد ماد نيز به آن ضميمه شود كه در متن عبرى آمده هر چند در ترجمه عربى به فارسى ، آن را نياورده اند مسأله بسيار روشن تر خواهد بود .
📝 البته بشارات متعدد ديگرى نيز از كتب عهدين ذكر كرده اند كه شرح تمام آنها به طول مى انجامد .
👇👇👇
👆👆👆
#بخشسوم
✅ بشارت بزرگمهر حکیم به آمدن پیامبر اسلام (ص)
📝 بوزرجمهر (بزرگمهر) حكيم وزير انوشيروان از دين پدران خود كه گبرى مسلك و زردشتى بودند ، به دين عيسى (عليه السلام) روى آورد ، و افراد را نصيحت كرد و گفت شنيده ام كه : در آخر الزمان پيامبرى به نام محمد مصطفى (صلى الله عليه وآله) خواهد آمد ، اگر روزگار او را درك كنم نخستين ايمان آورنده به او هستم ، و اگر نيابم اميد حشر با امت او را دارم .
📝 خبر به انوشيروان رسيد و حكم دستگيرى او را صادر كرد، و به او گفت : تو با اين كار قصد شورانيدن مردم را بر ضد من داشتى ، و يا توبه مى كنى يا تو را مى كشم ، گفت مردم مرا حكيم و خردمند مى انگارند ، و فرد حكيم و فرزانه چون از تاريكى به روشنائى آمد ، ديگر به تاريكى نرود ، وگرنه بى خرد باشد ، انوشيروان حكم به زندانى كردن او داد، و در نهایت دستور داد او را كشته و مثله كردند .
#سخنآخر
(روز ولادت پيامبر اكرم (ص) مبدأ جديد تاريخ بشريت است)
📝 شکی نیست که روز هفدهم ربیع الاول از اعیاد بزرگ اسلامی و از روزهای بسیار مهم و تاریخی است ، همانطور که ارباب تواریخ نوشته اند ، حوادث مقارن ولات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، نشان داد برگ تازه ای در تاریخ بشریت زده شده است ، در واقع این تغییرات تکوینی، مقدمه ای بود برای تحولی که پیغمبر اکرم (ص) در جهان ایجاد کرده است ، و واقعاً تاریخ قیام آن حضرت ، تاریخ بسیار زرینی است که فصل جدیدی را در زندگی انسان ها رقم زده است .
~~~~~
#عامالفيل سالى است كه ابرهه با لشكرش كه بر فيل سوار بودند به قصد تخريب كعبه آمد، ولى همگى نابود شدند.
#ارهاص به معنى معجزاتى است كه قبل از قيام پيامبر واقع مى شود ، و زمينه ساز دعوت او است اين واژه در اصل به معنى «پايه گذارى» و اولين رديف سنگ و آجرى است كه در زير ديوار مى نهند ، و به معنى آماده شدن «ايستادن» نيز آمده است .
http://mk6.ir/ChTeQ
#أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی #مُحَمَّدٍ وَ #آلِمُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
https://eitaa.com/Javanmardi_langarudi
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛
#سوره_زلزله_آیه7
" فمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ
پس هرکس هموزن ذرّه ای نیکی کند ، آن را می بیند ".
﷽؛
💖 شاد کردن دل مؤمن
📝 امام رضا علیهالسلام در مورد #شاد_کردن دل مومن میفرماید :
«فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ مِنَ الْأَعْمَالِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَعْدَ الْفَرَائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ» ؛
" بعد از انجام واجبات ، نزد خدا عملی با ارزشتر از #شاد_کردن_قلب_مؤمن نیست ".
📚 بحارالأنوار، ج۷۵، ص۳۴۷
﷽؛
✅ تماشای فیلم رقص
📝 سؤال : آیا #تماشای #فیلم_رقص جایز است ؟
📖 جواب : تماشای فیلم رقص که مشتمل بر #موسیقی_حرام یا باعث #تحریک_شهوت می گردد ، جایز نیست .
﷽؛
✅ احکام نموداری نماز طبق نظر مقام معظم رهبری
#بخشدوازدهم
📝 مبطلات نماز :
1⃣ از بین رفتن یکی از چيزهايي که بايد در حال نماز رعايت شود مثل پوشش واجب يا غصبی نبودن مکان نماز . بنابراين اگر در حال نماز بفهمد که مکانش غصبی است ، يا پوشش واجب را ندارد ، نماز باطل است .
2⃣ در بين نماز عمداً يا سهواً يا از روي ناچاري چيزي که وضو يا غسل را باطل مي کند پيش آيد ، ولى كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند ، اگر در بين نماز بول يا غائط از او خارج شود چنانچه به دستورى كه در رساله هاي عمليه گفته شده رفتار نمايد نمازش باطل نمى شود .
3⃣ گذاشتن دستها بر هم (مانند کساني که شيعه نسيتند) در حال قیام .
4⃣ آمین گفتن بعد از حمد .
5⃣ رو از قبله برگرداندن ( عمداً صورت يا بدن خود را با هم يا به تنهايی از قبله بگرداند ، بطوري که بتواند طرف راست و چپ خود را به آسانی ببيند . و اگر سهواً هم اين کار را بکند بنابر احتياط واجب نمازش باطل است . ولی اگر اندکی صورت را به دو طرف بگرداند ، نماز باطل نمیشود ) .
6⃣ سخن گفتن عمدي (غیر از ذکر و دعا) .
7⃣ خنده عمدی و با صدا .
8⃣ گریستن عمدي با صدا برای کار دنیا ، بنابراین گریه برای خدا آهسته باشد یا بلند ، اشکال ندارد ، بلکه از بهترین اعمال است .
9⃣ بر هم خوردن صورت نماز ، (يعني کاری کند که صورت نماز برهم خورد . مانند پریدن , دست زدن به صورت ممتد و امثال آن) .
🔟 خوردن و آشامیدن .
1⃣1⃣ پیش آمدن یکی از شک های باطل کننده نماز .
2⃣1⃣ کم یا زیاد شدن رکن نماز . (اگر یکی از ارکان نمازسهواً یا عمداً کم و زیاد شود نماز باطل می شود) .
﷽؛
✅ فروش خانه همسایه امام صادق (ع)
📝 امام صادق (ع) به کارگرِ خانه فرمودند :
این همسایهٔ ما که دیوار به دیوار ماست ، میخواهد خانه خود را بفروشد ، صدایش کن تا بیاید . کارگر به همسایه گفت : امام صادق (ع) منتظرت هست ، میآیی ؟ گفت : با سر میآیم ، امام صادق منتظر من است ، مگر من چه کسی هستم ! آمد و با ادب در کنار حضرت صادق (ع) نشست . امام فرمودند : شنیدم میخواهی خانهات را بفروشی ! عرض کرد : بله یابنرسولالله . گفت : چند ؟ گفت : کارشناسها خانهٔ من را چهلهزار درهم ، یعنی چهارهزار دینار قیمت کردهاند .
📝 امام فرمودند : چند گفتهای ؟ گفت : صدهزار درهم ! فرمودند : بیانصافی نیست ؟ گفت : نه یابنرسولالله ، عین انصاف است ؛ برای اینکه من این خانه را دارم قیمت میگیرم ، میگویند چهلهزار درهم و من به مشتری میگویم به خدا دلم نمیخواهد از این خانه بروم و نمیخواهم بفروشم . خانهٔ من دیوار به دیوار امام صادق است و شصتهزار درهم هم قیمت همسایگی امام صادق را به من بدهید ؛ و گرنه خانهٔ من صدهزار درهم نمیارزد ، چهلهزار درهم میارزد . امام فرمودند : خب خانهات را به من بفروش . گفت : پول نمیخواهم و کلیدش را الآن میآورم .
📝 فرمودند : نه ، ما با مردم حساب معامله بیپولی نداریم ، پول میدهم ، چند ؟ گفت : یابنرسولالله ، طبق برآوردی که ارزیابها کردهاند ، چهلهزار درهم . فرمودند : همان قیمتی که با همسایهات گذاشتی ، صدهزار درهم به من بفروش ؛ من چهلهزار درهم نمیخرم و همان قیمتی که گذاشتی و گفتی ؛ چهلهزار درهم خانهام است و شصتهزار درهم هم حق همسایگی با امام ششم است . گفت : یابنرسولالله ، اقلاً پس قیمت خود خانه را بخر ، اقلاً قیمت خود خانه را چهلهزار درهم بخر ! فرمودند : نمیشود ! غلام ، کاغذ بیاور ! نوشتند : خریدار ، امام صادق و فروشنده ، فلانکس ؛ قیمت هم صدهزار درهم . فرمودند : امضا کن ! با شرمندگی و با خجالت گفت : خودتان میگویید ، چهکار کنم ! من که میخواهم به شما مفتی بدهم .
📝 علت این هم که میخواهم بفروشم ، بدهکار هستم و اگر بدهکار نبودم ، نمیفروختم ؛ کسبم نچرخید . فرمودند : مشکلی نیست ، امضا کن . ورقه را از امام صادق گرفت و امضا کرد ، امام صادق هم امضا کردند و فرمودند : این ملک شرعاً با امضای تو و من ، برای من شد ؟ گفت : بله یابنرسولالله ! قلم را برداشتند و زیرش نوشتند : جعفر صادق ملکی را خرید که شرعاً به صدهزار درهم به ملکیتش درآمد و پولش را نقد به خریدار داد ؛ یعنی به اهل خانه فرمودند صدهزار درهم بیاورید و به این صاحبخانه بدهید .
📝 کیسهٔ پولها را آوردند ، فرمودند : پول خانه هم نقد به تو رسید . گفت : دیگر رسیده و دارم با چشمم میبینم . زیرش نوشتند : خانهای را جعفر صادق به صدهزار درهم خرید و پولش را هم تحویل داد ، بعد نوشتند : جعفر صادق این خانه و ملکش را به این شخص واگذار کرد و نامه را به او دادند خواند ، گفت : آقا ، اقلاً بگذار پولش را بردارم و بروم ، برای چه خانه را دوباره به نام من کردی ؟ فرمودند : ما بیتفاوت نسبت به شما شیعیانمان باشیم ؟ شما بهخاطر همسایگی من ، شصتهزار درهم خانه را بالاتر گفتی و من جواب این محبت تو را ندهم ؟ هم پولها برای تو و هم خانه برای تو ؛ بودن با قرآن و اهلبیت(ع) صد درصد منفعت است .
http://www.erfan.ir/farsi/89991.html
﷽؛
✅ همسايه امام صادق عليه السلام
📝 مردى همسايه ديوار به ديوار امام صادق عليه السلام بود و نسبت به آن حضرت از عمق جان و دل عشق مىورزيد .
📝 روزى حضرت شنيد همسايهاش قصد دارد خانه خود را به صد هزار درهم بفروشد ، در حالى كه خانه بيش از چهل هزار درهم ارزش نداشت .
📝 امام عليه السلام او را خواست و از او پرسيد چرا خانهات را در معرض فروش گزاردهاى ؟ پاسخ داد : دچار مشكل اقتصادى شدهام و براى حلّ اين مشكل چارهاى جز فروش خانه ندارم .
📝 حضرت فرمود : مىگويند ارزش خانهات چهل هزار درهم است چرا مىخواهى آن را به صد هزار درهم بفروشى ؟ با چشم گريان گفت : پسر رسول خدا صلى الله عليه و آله ! من شيعه و عاشق شما هستم ، يك لحظه راضى نيستم از كنار شما بروم ، مشكل مادى سبب شده است كه من تن به فروش خانه بدهم و از كنار شما كوچ كنم ! چهل هزار درهم قيمت عرفى خانه من است و شصت هزار درهم اضافه را بابت حق همسايگى با شما از خريدار طلب مىكنم .
📝 امام صادق عليه السلام كه اخلاقش اخلاق خدا و پيامبران و پدران بزرگوارش عليهم السلام بود ، بر خود واجب مىدانست كه پاسخ محبت را با محبت بدهد و از طرف مقابلش با محبتش قدردانى كند و قاعده [هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ] .
آيا پاداش نيكى جز نيكى است؟
را در حق او رعايت نمايد ، به او فرمود : خانهات را به من بفروش ، به حضرت گفت : با كمال ميل آن را به شما هبه مىكنم ، حضرت اصرار به فروش داشتند ، مالك خانه گفت : اكنون كه به فروش اصرار مىورزيد همان قيمت معمولش را كه چهل هزار درهم است عنايت كنيد ، امام فرمود : به قيمتى كه به ديگران گفتهاى به همان قيمت كه صد هزار درهم است مىخرم ، آنگاه به غلام خود فرمود : صد هزار درهم براى مالك خانه بياور ، غلام صد هزار درهم در اختيار مالك خانه گذاشت ، او هنگامى كه خواست از نزد امام صادق عليه السلام بيرون رود ، حضرت به او فرمودند : علاوه بر اين صد هزار درهم كه ارزش خانه است ، عين خانه را هم به تو تمليك كردم .
📝 آرى ؛ انسان از همنشين با كمال و مثبت خود در دنيا بهره معنوى و مادى مىبرد و در آخرت در كنار مقام و مرتبه او به فيوضات خاصه حضرت حق مىرسد و در كنار همنشين بىكمال و منفى ، عمرش را تباه مىكند و هدر مىدهد و ارزشهاى انسانىاش را از دست مىنهد و خود را به خوارى دنيا و عذاب آخرت دچار مىسازد .
http://www.erfan.ir/farsi/89249.html
﷽؛
✅ داستان اصحاب الفیل
#بخشاول
📝 مفسران و مورخان این داستان را به صورت های مختلفی نقل کرده اند ، و در سال وقوع آن نیز گفتگو دارند ، اما اصل داستان آن چنان مشهور است که در ردیف اخبار متواتر قرار گرفته ، و ما آن را طبق روایات معروف که از "سیره ابن هشام" و "بلوغ الارب" و "بحارالانوار" و "مجمع البیان" خلاصه کرده ایم میآوریم :
"ذو نواس" پادشاه یمن ، مسیحیان نجران را که در نزدیکی آن سرزمین میزیستند تحت شکنجه شدید قرار داد ، تا از آئین مسیحیت بازگردند ، (قرآن این ماجرا را به عنوان اصحاب الاخدود در سوره "بروج" آورده ، و ما آن را در تفسیر همان سوره مشروحاً بیان کردیم) .
📝 بعد از این جنایت بزرگ مردی بنام "دوس" از میان آنها جان سالم به در برد ، و خود را به "قیصر روم" که بر آئین مسیح بود رسانید ، و ماجرا را برای او شرح داد .
📝 از آنجا که فاصله میان "روم" و "یمن" زیاد بود "قیصر" نامه ای به "نجاشی" سلطان "حبشه" نوشت تا انتقام نصارای نجران را از "ذو نواس" بگیرد ، و نامه را با همان شخص برای "نجاشی" فرستاد.
📝 " نجاشی" سپاهی عظیم بالغ بر هفتاد هزار نفر به فرماندهی شخصی بنام "اریاط" روانه یمن کرد "ابرهه" نیز یکی از فرماندهان این سپاه بود . "ذونواس" شکست خورد ، و "اریاط" حکمران یمن شد ، بعد از مدتی ، ابرهه بر ضد او قیام کرد و او را از بین برد و بر جای او نشست .
📝 خبر این ماجرا به نجاشی رسید ، او تصمیم گرفت "ابرهه" را سرکوب کند ، ابرهه برای نجات خود موهای سر را تراشید ، و با مقداری از خاک یمن به نشانه تسلیم کامل نزد نجاشی فرستاد و اعلام وفاداری کرد . نجاشی چون چنین دید او را بخشید و در پست خود ابقا نمود .
📝 در این هنگام "ابرهه" برای اثبات خوش خدمتی کلیسای بسیار زیبا و مهمی بنا کرد که مانند آن در آن زمان در کره زمین وجود نداشت ، و به دنبال آن تصمیم گرفت مردم جزیره عربستان را به جای "کعبه" به سوی آن فرا خواند ، و تصمیم گرفت آنجا را کانون حج عرب سازد ، و مرکزیت مهم مکه را به آنجا منتقل کند .
📝 برای همین منظور مبلغان بسیاری به اطراف ، و در میان قبائل عرب و سرزمین حجاز فرستاد ، اعراب که سخت به "مکه" و "کعبه" علاقه داشتند و آن را از آثار بزرگ "ابراهیم خلیل" میدانستند احساس خطر کردند .
📝 طبق بعضی از روایات گروهی آمدند و مخفیانه "کلیسا" را آتش زدند ، و طبق نقل دیگری بعضی آن را مخفیانه آلوده و ملوث ساختند ، و به این ترتیب در برابر این دعوت بزرگ عکس العمل شدید نشان دادند و معبد "ابرهه" را بی اعتبار کردند .
📝 "ابرهه" سخت خشمگین شد ، و تصمیم گرفت خانه "کعبه" را به کلی ویران سازد ، تا هم انتقام گرفته باشد ، و هم عرب را متوجه معبد جدید کند ، با لشگر عظیمی که بعضی از سوارانش از "فیل" استفاده میکردند عازم مکه شد .
هنگامی که نزدیک مکه رسید کسانی را فرستاد تا شتران و اموال اهل مکه را به غارت آورند ، و در این میان دویست شتر از "عبد المطلب" غارت شد .
📝 "ابرهه" کسی را به داخل مکه فرستاد و به او گفت بزرگ مکه را پیدا کند ، و به او بگوید : "ابرهه" پادشاه "یمن" می گوید : من برای جنگ نیامده ام ، تنها برای این آمدهام که این خانه کعبه را ویران کنم ، اگر شما دست به جنگ نبرید نیازی به ریختن خونتان ندارم !
📝 فرستاده "ابرهه" وارد مکه شد و از رئیس و شریف "مکه" جستجو کرد ، همه "عبد المطلب" را به او نشان دادند ، ماجرا را نزد "عبد المطلب" بازگو کرد "عبد المطلب" نیز گفت : ما توانایی جنگ با شما را نداریم ، و اما خانه کعبه را خداوند خودش حفظ میکند .
📝 فرستاده ابرهه به عبد المطلب گفت ، باید با من نزد او بیایی ، هنگامی که عبد المطلب وارد بر ابرهه شد ، او سخت تحت تاثیر قامت بلند و قیافه جذاب و ابهت فوق العاده عبد المطلب قرار گرفت ، تا آنجا که "ابرهه" برای احترام او را از جا برخاست و روی زمین نشست ، و "عبد المطلب" را در کنار دست خود جای داد، زیرا نمی خواست او را روی تخت در کنار خود بنشاند ، سپس به مترجمش گفت از او بپرس حاجت تو چیست ؟ مترجم گفت : حاجتم این است که دویست شتر را از من به غارت برده اند دستور دهید اموالم را بازگردانند .
📝 ابرهه سخت از این تقاضا در عجب شد ، و به مترجمش گفت : به او بگو هنگامی که تو را دیدم عظمتی از تو در دلم جای گرفت ، اما این سخن را که گفتی در نظرم کوچک شدی تو در باره دویست شترت سخن میگویی ، اما در باره "کعبه"که دین تو و اجداد تو است و من برای ویرانیش آمدهام مطلقا سخنی نمی گویی ؟! "عبد المطلب" گفت : انا رب الإبل ، و ان للبیت ربا سیمنعه !:
" من صاحب شترانم ، و این خانه صاحبی دارد که از آن دفاع میکند " (این سخن ، ابرهه را تکان داد و در فکر فرو رفت).
👇👇👇
#تفسیرنمونهسورهفیلجلد27صفحه354_360
👆👆👆
#بخشدوم
📝 "عبد المطلب" به مکه آمد ، و به مردم اطلاع داد که به کوههای اطراف پناهنده شوند ، و خودش با جمعی کنار خانه کعبه آمد تا دعا کند و یاری طلبد ، دست در حلقه در خانه کعبه کرد و اشعار معروفش را خواند :
لا هم ان المرء یمنع رحله فامنع رحالک لا یغلبن صلیبهم و محالهم ابدا محالک ! جروا جمیع بلادهم و الفیل کی یسبوا عیالک لاهم ان المرء یمنع رحله فامنع عیالک و انصر علی آل الصلیب و عابدیه الیوم آلک
" خداوندا ! هر کس از خانه خود دفاع میکند تو خانه ات را حفظ کن "! " هرگز مباد روزی که صلیب آنها و قدرتشان بر نیروهای تو غلبه کنند ".
" آنها تمام نیروهای بلاد خویش و فیل را با خود آورده اند تا ساکنان حرم تو را اسیر کنند ".
خداوندا ! هر کس از خانواده خویش دفاع میکند تو نیز از ساکنان حرم امنت دفاع کن".
" و امروز ساکنان این حرم را بر آل صلیب و عبادت کنندگانش یاری فرما ".
📝 سپس عبد المطلب به یکی از درههای اطراف مکه آمد و در آنجا با جمعی از قریش پناه گرفت ، و به یکی از فرزندانش دستور داد بالای کوه ابو قبیس بروند ببیند چه خبر میشود .
📝 فرزندش به سرعت نزد پدر آمد و گفت : پدر ! ابری سیاه از ناحیه دریا (دریای احمر) به چشم میخورد که به سوی سرزمین ما میآید ، عبد المطلب خرسند شد صدا زد :
یا معشر قریش ! ادخلوا منازلکم فقد آتاکم اللّٰه بالنصر من عنده :
" ای جمعیت قریش ! به منزلهای خود بازگردید که نصرت الهی به سراغ شما آمد" این از یک سو .
از سوی دیگر ابرهه سوار بر فیل معروفش که "محمود" نام داشت با لشگر انبوهش برای درهم کوبیدن کعبه از کوههای اطراف سرازیر مکه شد ، ولی هر چه بر فیل خود فشار میآورد پیش نمی رفت ، اما هنگامی که سر او را به سوی یمن بازمی گرداندند به سرعت حرکت میکرد ، ابرهه از این ماجرا سخت متعجب شد . و در حیرت فرو رفت .
📝 در این هنگام پرندگانی از سوی دریا فرا رسیدند ، همانند پرستوها و هر یک از آنها سه عدد سنگریزه با خود همراه داشت ، یکی به منقار و دو تا در پنجه ها، تقریبا به اندازه نخود ، این سنگریزهها را بر سر لشگریان ابرهه فرو ریختند ، و به هر کدام از آنها اصابت میکرد هلاک میشد ، و بعضی گفته اند :
سنگریزهها به هر جای بدن آنها میافتاد سوراخ میکرد و از طرف مقابل خارج میشد .
📝 در این هنگام وحشت عجیبی بر تمام لشگر ابرهه سایه افکند ، آنها که زنده مانده بودند پا به فرار گذاشتند ، و راه یمن را سؤال میکردند که بازگردند ، ولی پیوسته در وسط جاده مانند برگ خزان به زمین میریختند .
📝 خود "ابرهه" نیز مورد اصابت سنگی واقع شد و مجروح گشت ، و او را به صنعاء (پایتخت یمن) بازگرداندند و در آنجا چشم از دنیا پوشید .
📝 بعضی گفته اند اولین بار که بیماری حصبه و آبله در سرزمین عرب دیده شد آن سال بود .
📝 تعداد فیلهایی را که ابرهه با خود آورده بود بعضی همان فیل"محمود" و بعضی هشت فیل و بعضی ده، و بعضی دوازده نوشته اند .
📝 و در همین سال مطابق مشهور پیغمبر اکرم (ص) تولد یافت ، و جهان به نور وجودش روشن شد ، و لذا جمعی معتقدند که میان این دو رابطه ای وجود داشته .
📝 به هر حال اهمیت این حادثه بزرگ بقدری بود که آن سال را "عام الفیل" (سال فیل) نامیدند و مبدأ تاریخ عرب شناخته شد " .
#تفسیرنمونهسورهفیلجلد27صفحه354_360
#أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی #مُحَمَّدٍ وَ #آلِمُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@Javanmardi_langarudi
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
1_12742604.mp3
2.81M
🌷 سختی شب اول قبر
#شیخ_محسن_کافے
🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆
https://eitaa.com/Javanmardi_langarudi
#بسیار_ويژه_شنیدنے