eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.3هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
40 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽؛ ✅ ارزش و عظمت در لغت ، مصدر از ماده ، به معناى و آنچه را كه به آن مى‌جويند ، گفته مى‌شود . در دو جا از اين واژه براى استفاده نموده است ؛ در حكايت فرزندان آدم كه گوسفند چاقى و گندم نامرغوبى را براى به پيشگاه حق آوردند كه در پايان قربانى همراه با تقوا پذيرفته شد . 👈 خداوند متعال در اين باره مى‌فرمايد : « وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَىْ ءَادَمَ بِالْحَقّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْأَخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ و داستان دو پسر آدم را كه سراسر پند و عبرت است به درستى و راستى بر آنان بخوان ، هنگامى كه هر دو نفر با انجام كار نيكى به پروردگار تقرّب جستند ، پس از يكى پذيرفته شد ، و از ديگرى پذيرفته نشد . برادرى كه عملش پذيرفته نشد از روى حسد و خودخواهى به برادرش گفت : بى ترديد تو را مى‌كشم . او گفت : خدا فقط از پرهيزكاران مى‌پذيرد » .  در سوره احقاف ، بت‌پرستان ، بت‌ها را وسيله تقرّب به خدا مى‌دانستند . « فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَانًا ءَالِهَةَ بَلْ ضَلُّواْ عَنْهُمْ وَ ذَ لِكَ إِفْكُهُمْ وَ مَا كَانُواْ يَفْتَرُونَ پس چرا معبودانى كه به جاى خدا انتخاب كردند به گمان اينكه آنان را به خدا نزديك كند ، آنان را هنگام نزول عذاب يارى نكردند بلكه گم شده از دستشان رفتند ، و اين بود سرانجام و نتيجه دروغشان و آنچه را همواره افترا مى زدند » . 👈 در روايات دينى ما ، نماز و نمازهاى نافله و قربانى روز عيد قربان و صدقه دادن به فقيران ، از جمله وسيله‌هاى تقرّب به خدا بيان شده‌اند . ، نام يكى از رسمى ساليانه مسلمانان ، در است كه آن را نيز مى‌گويند . و آن روز تاريخى از بزرگترين روزها نزد خداوند است ؛ زيرا روز مراسم قربانى گوسفند در برابر فرمان قربانى كردن اسماعيل عليه‌السلام به دست عليه‌السلام ، از بهترين اعمال واجب در مناسك حج است . و از آن پس حاجيان در احياى فداكارى از سوى اين پدر و فرزند، روز عيد قربان در منى قربانى مى كنند . 👈 ابان بن محمد از عليه‌السلام روايت مى‌كند كه فرمود : « ما مِنْ عَمَلٍ أَفْضَلَ يَوْمَ النَّحْرِ مِنْ دَمٍ مَسْفُوكٍ أَوْ مَشْىٍ فى بِرِّ الْوالِدَيْنِ أَوْ ذِى رَحِمٍ قاطِعٍ يَأْخُذُ عَلَيْهِ بِالْفَضْلِ وَ يَبْدَأُهُ بِالسَّلامِ أَوْ رَجُلٍ أَطْعَمَ مِنْ صالِحِ نُسُكِهِ و دَعا إِلى بَقِيَّتِها جِيرانَهُ مِنَ الْيَتامى وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْمَمْلُوكِ وَ تَعاهَدَ الْأُسَراءَ هيچ عملى در روز برتر نيست ، مگر خونى كه براى قربانى ريخته شود و گامى در راه احسان به پدر و مادر برداشته شود و ديدار خويشى كه گسيخته باشد و به خودگذشتگى و آغاز به سلام بر وى پيشى گيرد و يا مردى از گوشت قربانى خود به همسايگان و مستمندان و يتيمان اطعام نموده و به ملاقات اسيران برود » . به گوسفند يا شترى گفته مى شود كه در ذبح گردد و آن در مستحبّ مؤكّد است در‌ از اعمال واجبى مى باشد كه در سرزمين منى روز دهم يا يازدهم و دوازدهم و تا آخر ذيحجه برگزار مى‌گردد . قربانى را مى كند، را خود بر مى دارد و را به فقرا مى بخشد و را به دوستان هديه مى دهد . ✅ فضيلت در روايات و ، همانند است ، از جمله و و و و و و با صدقات و گوشت قربانى به ويژه اينكه قربانى كردن در عيد قربان مستحبّ مؤكّد است . 👈 رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود : « خداوند روز را قرار داد تا گوشت فراوان به دستشان رسد » . پس به آنها گوشت بخورانيد . 👈 حضرت على عليه‌السلام مى فرمايد : « اگر مردم مى‌دانستند كه قربانى در چه اجرى دارد ، وام مى‌گرفتند و قربانى مى كردند ؛ زيرا با اوّلين قطره خون ، صاحب آن آمرزيده مى شود » .  ✅ قرض كردن براى ،عجيب در اين باب است كه نيكوست براى قربانى قرض كنى . 👈 پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به امّ‌سلمه كه از ايشان پرسيده بود : ! فرا رسيده و من چيزى ندارم قربانى كنم ، آيا قرض كنم و قربانى نمايم ؟ فرمود : برو قرض كن ؛ زيرا اين بدهى ادا مى‌شود . زيرا جايگاه ويژه نزد خداوند منّان دارد و ،خون‌قربانى براى اهل آن ، جنبه و محسوب مى‌شود ". صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 👇👇👇
👆👆👆 👈 عبدالمطلب گفت : من دويست شتر داشتم كه مأموران تو آن ها را مصادره كرده اند ، دستور بده آن ها را آزاد كنند ! ابرهه كه انتظار داشت عبدالمطلب در مورد حمله به كعبه با وى گفتگو كند از اين تقاضا متعجّب شد ، و گفت : شما فقط در مورد شترانت سخن مى گويى ؟ 👈 عبدالمطلب گفت : « اَنَا رَبُّ الاْبِلِ، وَ اِنَّ لِلْبَیْتِ رَبّاً سَیَمْنَعُهُ : من صاحب شترانم ، و این خانه صاحبی (خدائی) دارد که از آن دفاع می کند ». 👈 عبدالمطلب به شهر بازگشت ، و به مردم دستور داد كه در كوه هاى اطراف مكّه متفرق شده، و پناه گيرند . سپاه ابرهه به سمت خانه خدا و به قصد تخريب آن حركت كرد . فيل سواران ناگهان ابرى را مشاهده كردند كه از سمت درياى احمر به سوى آنها حركت مى كرد . وقتى كه نزديك تر شد شاهد پرندگان كوچكى بودند كه هر يك سه عدد سنگ كوچك به اندازه نخود يكى در منقار و دوتاى ديگر را در ميان پاهايشان گرفته بودند . خداوند در مقابل سپاه عظيم فيل سواران، سپاه عظيم ترى تهيّه نكرد . بلكه با اين پرندگان كوچك به مبارزه و مقابله با پيل سواران آمد . هر پرنده اى مأمور كشتن سه نفر از سپاهيان ابرهه بود . پرندگان كوچك مأموريّت خود را به طور كامل انجام داده ، و تمام سپاهيان ابرهه را به قتل رساندند . تنها يك نفر از آنان جان سالم به در برد، تا خبر شكست مفتضحانه پيل سواران را به يمن ببرد . 👈 جمعى معتقدند كه ميان ولادت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و هلاکت لشکر ابرهه رابطه اى وجود داشته ، گويا خداوند مى خواهد هشدار دهد كه در آينده نزديك شخصى از سرزمين مكّه ظهور خواهد كرد و اين خانه مقدّس را احيا نموده، و جهان را مملوّ از ايمان و محبّت و دوستى مى كند . 👈 در حقیقت ، اين ماجرا كه مقارن ميلاد مسعود پيغمبر اكرم ص واقع شد زمينه ساز آن ظهور بزرگ بود ، و پيام آور عظمت اين قيام ، و اين همان چيزى است كه مفسران از آن تعبير به «اِرهاص» كرده اند . 👈 به هر حال اهميت اين حادثه بزرگ بقدرى بود كه آن سال را «عام الفيل » (سال فيل) ناميدند و مبدأ تاريخ عرب شناخته شد . ✅ احمد ، پیامبر موعود تورات و انجیل 📝 در كتاب هاى موجود يهود و نصارى امروز نشانه هاى اين پيامبر بزرگ را مى يابيم . در سه مورد از انجيل يوحنا روى واژه فارقليط يا فارقليطا تكيه شده است كه در ترجمه هاى فارسى به تسلّى دهنده ترجمه شده است ، از جمله : در يك جا مى خوانيم : « و من از پدر خواهم خواست و او تسلى دهنده ديگر (فار قليطا) به شما خواهد داد كه تا به ابد با شما باشد ». 📝 در جاى ديگر آمده است : « و چون آن تسلى دهنده (فارقليطا) بيايد كه من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد ، يعنى روح راستى كه از طرف پدر مى آيد ، او درباره من شهادت خواهد داد ». 📝 در باب بعد نيز آمده است : « ليكن به شما راست مى گويم كه شما را مفيد است كه من بروم كه اگر من نروم ، آن تسلى دهنده (فارقليطا) به نزد شما نخواهد آمد ، اما اگر بروم او را به نزد شما خواهم فرستاد ». 📝 فارقليط كه در زبان يونانى پريكلتوس يا پراقليقوس گفته مى شود، مطابق با نام احمد است و با آيه شش سوره صف كه مى فرمايد : « وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ؛ من بشارت به رسولى مى دهم كه بعد از من مى آيد و نامش احمد است » كاملًا تطبيق مى كند . 📝 بشارت ديگر در سفر تكوين و پيدايش تورات در فصل هفتم به چشم مى خورد ، كه نشانه هاى آن جز بر پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) تطبيق نمى كند . در جمله هاى 17 تا 20 چنين مى خوانيم : « و ابراهيم به خدا گفت : « كه اى كاش اسماعيل در حضور تو زندگى نمايد ...» و در حق اسماعيل (دعاى) ترا شنيدم ، اينك او را بركت دادم و او را بارور گردانيده به غايت زياد خواهم نمود، و دوازده سرور توليد خواهد نمود ، و او را امت عظيمى خواهم نمود » 📝 در كتاب انيس الاعلام متن اين جمله هاى تورات را كه با زبان عبرى در اختيار داشته است نقل كرده و در ترجمه آن چنين مى نويسد : «... و او را بارور و بزرگ گردانيد به ماد ماد و دوازده امام كه از نسل او خواهد بود و او را امت عظيمى خواهم نمود». 📝 سپس مى افزايد : « ماد ماد همان عبرانى محمد(صلی الله علیه و آله) است ». 📝 با توجه به اين كه پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مسلماً از دودمان اسماعيل است و در بشارت فوق آمده كه او را امت عظيمى خواهد بود ، و دوازده سرور و امام به وجود خواهد آورد ، روشن مى شود كه مصداقى جز شخص پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ندارد ، و اگر واژه ماد ماد نيز به آن ضميمه شود كه در متن عبرى آمده هر چند در ترجمه عربى به فارسى ، آن را نياورده اند مسأله بسيار روشن تر خواهد بود . 📝 البته بشارات متعدد ديگرى نيز از كتب عهدين ذكر كرده اند كه شرح تمام آنها به طول مى انجامد . 👇👇👇
👆👆👆 📝 "عبد المطلب" به مکه آمد ، و به مردم اطلاع داد که به کوه‌های اطراف پناهنده شوند ، و خودش با جمعی کنار خانه کعبه آمد تا دعا کند و یاری طلبد ، دست در حلقه در خانه کعبه کرد و اشعار معروفش را خواند : لا هم ان المرء یمنع رحله فامنع رحالک لا یغلبن صلیبهم و محالهم ابدا محالک ! جروا جمیع بلادهم و الفیل کی یسبوا عیالک لاهم ان المرء یمنع رحله فامنع عیالک و انصر علی آل الصلیب و عابدیه الیوم آلک " خداوندا ! هر کس از خانه خود دفاع می‌کند تو خانه ات را حفظ کن "! " هرگز مباد روزی که صلیب آنها و قدرتشان بر نیروهای تو غلبه کنند ". " آنها تمام نیروهای بلاد خویش و فیل را با خود آورده اند تا ساکنان حرم تو را اسیر کنند ". خداوندا ! هر کس از خانواده خویش دفاع می‌کند تو نیز از ساکنان حرم امنت دفاع کن". " و امروز ساکنان این حرم را بر آل صلیب و عبادت کنندگانش یاری فرما ". 📝 سپس عبد المطلب به یکی از دره‌های اطراف مکه آمد و در آنجا با جمعی از قریش پناه گرفت ، و به یکی از فرزندانش دستور داد بالای کوه ابو قبیس بروند ببیند چه خبر می‌شود . 📝 فرزندش به سرعت نزد پدر آمد و گفت : پدر ! ابری سیاه از ناحیه دریا (دریای احمر) به چشم می‌خورد که به سوی سرزمین ما می‌آید ، عبد المطلب خرسند شد صدا زد : یا معشر قریش ! ادخلوا منازلکم فقد آتاکم اللّٰه بالنصر من عنده : " ای جمعیت قریش ! به منزلهای خود بازگردید که نصرت الهی به سراغ شما آمد" این از یک سو . از سوی دیگر ابرهه سوار بر فیل معروفش که "محمود" نام داشت با لشگر انبوهش برای درهم کوبیدن کعبه از کوه‌های اطراف سرازیر مکه شد ، ولی هر چه بر فیل خود فشار می‌آورد پیش نمی رفت ، اما هنگامی که سر او را به سوی یمن بازمی گرداندند به سرعت حرکت می‌کرد ، ابرهه از این ماجرا سخت متعجب شد . و در حیرت فرو رفت . 📝 در این هنگام پرندگانی از سوی دریا فرا رسیدند ، همانند پرستوها و هر یک از آنها سه عدد سنگریزه با خود همراه داشت ، یکی به منقار و دو تا در پنجه ها، تقریبا به اندازه نخود ، این سنگریزه‌ها را بر سر لشگریان ابرهه فرو ریختند ، و به هر کدام از آنها اصابت می‌کرد هلاک می‌شد ، و بعضی گفته اند : سنگریزه‌ها به هر جای بدن آنها می‌افتاد سوراخ می‌کرد و از طرف مقابل خارج می‌شد . 📝 در این هنگام وحشت عجیبی بر تمام لشگر ابرهه سایه افکند ، آنها که زنده مانده بودند پا به فرار گذاشتند ، و راه یمن را سؤال می‌کردند که بازگردند ، ولی پیوسته در وسط جاده مانند برگ خزان به زمین می‌ریختند . 📝 خود "ابرهه" نیز مورد اصابت سنگی واقع شد و مجروح گشت ، و او را به صنعاء (پایتخت یمن) بازگرداندند و در آنجا چشم از دنیا پوشید . 📝 بعضی گفته اند اولین بار که بیماری حصبه و آبله در سرزمین عرب دیده شد آن سال بود . 📝 تعداد فیلهایی را که ابرهه با خود آورده بود بعضی همان فیل"محمود" و بعضی هشت فیل و بعضی ده، و بعضی دوازده نوشته اند . 📝 و در همین سال مطابق مشهور پیغمبر اکرم (ص) تولد یافت ، و جهان به نور وجودش روشن شد ، و لذا جمعی معتقدند که میان این دو رابطه ای وجود داشته . 📝 به هر حال اهمیت این حادثه بزرگ بقدری بود که آن سال را "عام الفیل" (سال فیل) نامیدند و مبدأ تاریخ عرب شناخته شد " . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
👆👆👆 👈 آنان پذيرفتند و گفتند : « پيام ما را به ابى عبداللَّه عليه السلام برسان و پاسخش را به ما ابلاغ كن ». عبّاس عليه السلام به تنهايى نزد امام عليه السلام برگشت و ماجرا را به عرض رساند و همراهانش همانجا (در برابر سپاه دشمن) ماندند و به نصيحت سپاه ابن سعد پرداختند . 👈 هنگامى كه عبّاس عليه السلام پيام ابن سعد را به عرض امام عليه السلام رساند ، امام عليه السلام به برادر خطاب كرد و فرمود : «.... أَنِّي كُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ كِتابِهِ وَ كَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الْإِسْتِغْفارِ ؛ نزد آنان برگرد ، چنانچه توانستى از آنان بخواه كه جنگ را تا سپيده دم فردا به تأخير بياندازند و يك امشب را مهلت بگير، تا در اين شب به درگاه خداوند نماز بگذاريم و به راز و نياز و استغفار بپردازيم . خدا مى داند كه من نمازِ براى او و تلاوت كتابش (قرآن) و راز و نيازِ فراوان و استغفار را دوست دارم ». 👈 عبّاس عليه السلام سوار بر اسب به سمت دشمن برگشت و هنگامى كه رو در روى سپاه قرار گرفت ، به آنان خطاب كرد و فرمود : « اى مردم ! ابا عبداللَّه عليه السلام يك امشب را از شما مهلت مى خواهد ». 👈 پس از اين سخن ، در ميان سپاهيان عمر بن سعد گفتگوهايى ردّ و بدل شد تا آن كه عمرو بن حجّاج زبيدى گفت : سبحان اللَّه ! به خدا سوگند ! اگر اينان از مردم ديلم (كفّار) بودند و از تو چنين تقاضايى مى كردند ، سزاوار بود كه بپذيرى . 👈 قيس بن اشعث گفت : « درخواست آنها را بپذير ، به جانم سوگند ! كه آنان بيعت نخواهند كرد و فردا با تو خواهند جنگيد ». 👈 ابن سعد گفت : به خدا سوگند ! اگر بدانم كه چنين كنند هرگز اين شب را به آنان مهلت نمى دهم ! 👈 در روايتى از على بن حسين عليه السلام آمده است كه فرمود : « فرستاده عمر بن سعد نزد ما آمد و در جايى كه صدايش به گوش مى رسيد ايستاد و گفت : « ما تا فردا به شما مهلت مى دهيم ، اگر تسليم شديد شما را نزد عبيداللَّه بن زياد خواهيم برد و اگر سرباز زديد ، از شما دست نخواهيم كشيد ». ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ ⚜ خطابه امام حسین علیه السلام برای اصحابش 👈 پس از بازگشت سپاه ابن سعد ، امام ياران خود را نزديك غروب به نزد خود فراخواند . 👈 على بن الحسين عليه السلام مى گويد : من نيز در حالى كه بيمار بودم ، نزديك امام رفتم تا سخنان او را بشنوم . شنيدم پدرم به اصحاب خود مى فرمود : « خداى را ستايش مى كنم بهترين ستايش ها و او را سپاس مى گويم در آسايش و سختى . بار خدايا ! تو را سپاس مى گويم كه ما را به پيامبرى (حضرت محمد صلى الله عليه و آله) گرامى داشتى و به ما قرآن را آموختى و ما را فقيه در دين ساختى و گوشى شنوا و چشمى بينا و دلى آگاه به ما عطا فرمودى و ما را در زمره مشركين قرار ندادى ». 👈 امّا بعد ، من يارانى برتر و بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهل بيتى نيكوكارتر ، و به خويشاوندى پاى بندتر از اهل بيتم نمى شناسم ؛ خداوند به همه شما پاداش خير عنايت فرمايد ! 👈 من مى دانم كه فردا كار ما با اين دشمنان به كجا خواهد انجاميد . من به شما اجازه دادم كه برويد و بيعت خود را از شما برداشتم ، هيچ عهد و ذمّه اى از جانب من بر عهده شما نيست. سياهى شب شما را در برگرفته است، از اين تاريكى همچون يك مركب استفاده كنيد (و از محلّ خطر دور شويد) ». 👈 ولى ياران امام عليه السلام يك صدا گفتند : « نه به خدا سوگند ! هرگز چنين چيزى مباد !» (ما مى مانيم و در ركابت شربت شهادت مى نوشيم) امام چون وفادارى اصحاب را تا مرز شهادت ملاحظه كرد فرمود : « إِنَّكُمْ تُقْتَلُونَ غَدَاً كَذلِكَ، لا يَفْلِتُ مِنْكُمْ رَجُلٌ ؛ فردا همه شما همانند من به فيض شهادت نائل خواهيد شد و كسى از شما باقى نخواهد ماند ». 👈 ياران با شادمانى گفتند : « الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذي شَرَّفَنا بِالْقَتْلِ مَعَكَ ؛ خداى را سپاس كه افتخار شهادت در راهش را در ركاب تو نصيب ما كرد !». 👈 امام عليه السلام در حقّ همه آنان دعا كرد و آنگاه فرمودند : « ارْفَعُوا رُؤُوسَكُمْ وَ انْظُرُوا ؛ سرهاى خود را بلند كنيد و جايگاه خود را ببينيد !». 👈 ياران و اصحاب نظر كرده و جايگاه و مقام خود را در بهشت برين مشاهده كردند و امام عليه السلام جايگاه رفيع هر كدام را به آنها نشان مى داد و مى فرمود : « هذا مَنْزِلُكَ يا فُلانُ ، وَ هذا قَصْرُكَ يا فُلانُ، وَ هذِهِ دَرَجَتُكَ يا فُلانُ ؛ اى فلان كس ! اين جايگاه از آن توست و اين قصر تو و آن درجه رفيع تو ». 👈 اين بود كه اصحاب با سينه هاى گشاده و چهره هاى باز (با شادى و افتخار) به استقبال نيزه ها وشمشيرها مى رفتند تا سريعتر به جايگاهى كه در بهشت دارند، برسند . 👇👇👇
👆👆👆 👈 آنان پذيرفتند و گفتند : « پيام ما را به ابى عبداللَّه عليه السلام برسان و پاسخش را به ما ابلاغ كن ». عبّاس عليه السلام به تنهايى نزد امام عليه السلام برگشت و ماجرا را به عرض رساند و همراهانش همانجا (در برابر سپاه دشمن) ماندند و به نصيحت سپاه ابن سعد پرداختند . 👈 هنگامى كه عبّاس عليه السلام پيام ابن سعد را به عرض امام عليه السلام رساند ، امام عليه السلام به برادر خطاب كرد و فرمود : «.... أَنِّي كُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ كِتابِهِ وَ كَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الْإِسْتِغْفارِ ؛ نزد آنان برگرد ، چنانچه توانستى از آنان بخواه كه جنگ را تا سپيده دم فردا به تأخير بياندازند و يك امشب را مهلت بگير، تا در اين شب به درگاه خداوند نماز بگذاريم و به راز و نياز و استغفار بپردازيم . خدا مى داند كه من نمازِ براى او و تلاوت كتابش (قرآن) و راز و نيازِ فراوان و استغفار را دوست دارم ». 👈 عبّاس عليه السلام سوار بر اسب به سمت دشمن برگشت و هنگامى كه رو در روى سپاه قرار گرفت ، به آنان خطاب كرد و فرمود : « اى مردم ! ابا عبداللَّه عليه السلام يك امشب را از شما مهلت مى خواهد ». 👈 پس از اين سخن ، در ميان سپاهيان عمر بن سعد گفتگوهايى ردّ و بدل شد تا آن كه عمرو بن حجّاج زبيدى گفت : سبحان اللَّه ! به خدا سوگند ! اگر اينان از مردم ديلم (كفّار) بودند و از تو چنين تقاضايى مى كردند ، سزاوار بود كه بپذيرى . 👈 قيس بن اشعث گفت : « درخواست آنها را بپذير ، به جانم سوگند ! كه آنان بيعت نخواهند كرد و فردا با تو خواهند جنگيد ». 👈 ابن سعد گفت : به خدا سوگند ! اگر بدانم كه چنين كنند هرگز اين شب را به آنان مهلت نمى دهم ! 👈 در روايتى از على بن حسين عليه السلام آمده است كه فرمود : « فرستاده عمر بن سعد نزد ما آمد و در جايى كه صدايش به گوش مى رسيد ايستاد و گفت : « ما تا فردا به شما مهلت مى دهيم ، اگر تسليم شديد شما را نزد عبيداللَّه بن زياد خواهيم برد و اگر سرباز زديد ، از شما دست نخواهيم كشيد ». ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ ⚜ خطابه امام حسین علیه السلام برای اصحابش 👈 پس از بازگشت سپاه ابن سعد ، امام ياران خود را نزديك غروب به نزد خود فراخواند . 👈 على بن الحسين عليه السلام مى گويد : من نيز در حالى كه بيمار بودم ، نزديك امام رفتم تا سخنان او را بشنوم . شنيدم پدرم به اصحاب خود مى فرمود : « خداى را ستايش مى كنم بهترين ستايش ها و او را سپاس مى گويم در آسايش و سختى . بار خدايا ! تو را سپاس مى گويم كه ما را به پيامبرى (حضرت محمد صلى الله عليه و آله) گرامى داشتى و به ما قرآن را آموختى و ما را فقيه در دين ساختى و گوشى شنوا و چشمى بينا و دلى آگاه به ما عطا فرمودى و ما را در زمره مشركين قرار ندادى ». 👈 امّا بعد ، من يارانى برتر و بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهل بيتى نيكوكارتر ، و به خويشاوندى پاى بندتر از اهل بيتم نمى شناسم ؛ خداوند به همه شما پاداش خير عنايت فرمايد ! 👈 من مى دانم كه فردا كار ما با اين دشمنان به كجا خواهد انجاميد . من به شما اجازه دادم كه برويد و بيعت خود را از شما برداشتم ، هيچ عهد و ذمّه اى از جانب من بر عهده شما نيست. سياهى شب شما را در برگرفته است، از اين تاريكى همچون يك مركب استفاده كنيد (و از محلّ خطر دور شويد) ». 👈 ولى ياران امام عليه السلام يك صدا گفتند : « نه به خدا سوگند ! هرگز چنين چيزى مباد !» (ما مى مانيم و در ركابت شربت شهادت مى نوشيم) امام چون وفادارى اصحاب را تا مرز شهادت ملاحظه كرد فرمود : « إِنَّكُمْ تُقْتَلُونَ غَدَاً كَذلِكَ، لا يَفْلِتُ مِنْكُمْ رَجُلٌ ؛ فردا همه شما همانند من به فيض شهادت نائل خواهيد شد و كسى از شما باقى نخواهد ماند ». 👈 ياران با شادمانى گفتند : « الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذي شَرَّفَنا بِالْقَتْلِ مَعَكَ ؛ خداى را سپاس كه افتخار شهادت در راهش را در ركاب تو نصيب ما كرد !». 👈 امام عليه السلام در حقّ همه آنان دعا كرد و آنگاه فرمودند : « ارْفَعُوا رُؤُوسَكُمْ وَ انْظُرُوا ؛ سرهاى خود را بلند كنيد و جايگاه خود را ببينيد !». 👈 ياران و اصحاب نظر كرده و جايگاه و مقام خود را در بهشت برين مشاهده كردند و امام عليه السلام جايگاه رفيع هر كدام را به آنها نشان مى داد و مى فرمود : « هذا مَنْزِلُكَ يا فُلانُ ، وَ هذا قَصْرُكَ يا فُلانُ، وَ هذِهِ دَرَجَتُكَ يا فُلانُ ؛ اى فلان كس ! اين جايگاه از آن توست و اين قصر تو و آن درجه رفيع تو ». 👈 اين بود كه اصحاب با سينه هاى گشاده و چهره هاى باز (با شادى و افتخار) به استقبال نيزه ها وشمشيرها مى رفتند تا سريعتر به جايگاهى كه در بهشت دارند، برسند . 👇👇👇
﷽؛ ✅ بخوان به نام خدا 👈 شب مبعث یعنی شبی که فرشته بزرگ به دیدار صلی الله علیه و آله در رفت ، شب آغاز یک مأموریت بزرگ و مهم بود . فرشته آمده بود تا به  صلی الله علیه و آله خبر پیامبر شدنش را از سوی خداوند اعلام کند . او از خواست تا اولین کلمه های دین جدید ، اسلام ، را بخواند . آن کلمه ها ، آیه های اولین سوره قرآن بودند : « بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید ...» ✅ آغاز راه 👈 وقتی صلی الله علیه و آله اولین آیه های قرآن را خواند ، فرشته مهربان نگاهی به کرد و گفت : « ای محمد ! تو فرستاده خدایی و من جبرئیل هستم » او با این جمله ، آغاز یک مأموریت مهم را به اعلام کرد . پیامبر مأمور شده بود تا مردم را از گمراهی و بدبختی نجات دهد و به سوی سرزمین ستاره ها و خوشبختی راهنمایی کند . ✅ دین دانش و پاکی 👈 اولین سخنانی که از سوی برای آورد ، نشان می داد که انسان ها به یک دین و برنامه جدید که کامل ترین و آخرین دین خدا بود ، دعوت شده اند . دینی که دانایی و پاکی از مژده های آن بود. دینی که از مردم می خواست تا از گمراهی و نادانی دست بردارند و به خواندن و یادگیری و دانایی روی بیاورند و تلاش کنند تا پاک ترین انسان ها شوند . این برنامه برای همه انسان ها بود و مأمور شده بود تا آن پیام را به گوش همه مردم برساند . ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ { تفاوت‌های نماز و روزه } 💎 بین نماز و روزه چند تفاوت وجود دارد : 1⃣ کسی که مریض یا در سفر است نباید روزه بگیرد ولی با سفر و مرض نماز از انسان ساقط نمی‌شود . 2⃣ کسی که نماز قضا بر عهده اوست می‌تواند نماز مستحبی بخواند ولی کسی که روزه قضا بر عهده اوست نباید روزه مستحبی بگیرد . (۱) 3⃣ خانمها در حال حیض و نفاس نباید روزه بگیرند و نباید نماز بخوانند ولی بعد از پاک شدن ، قضای روزه ها را باید بگیرند اما قضای نمازها لازم نیست . (۲) 4⃣ گر چه ترک نماز و روزه بدون عذر گناه زیاد دارد ولی ترک نماز کفاره ندارد اما ترک روزه کفاره دارد . 5⃣ خوابیدن حتی برای یک لحظه نماز را باطل می‌کند ولی روزه را باطل نمی‌کند حتی اگر شب قبل تصمیم داشته باشد فردا را روزه بگیرد و روز بعد تمام روز را خواب باشد روزه‌اش صحیح است . (۳) ۱- توضیح المسائل محشی ، ج۱، ص۸۸۵. ۲- همان ، ۲۶۷. ۳- نجاة العباد، ص: ۱۵۲. ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ { تفاوت‌های نماز و روزه } 💎 بین نماز و روزه چند تفاوت وجود دارد : 1⃣ کسی که مریض یا در سفر است نباید روزه بگیرد ولی با سفر و مرض نماز از انسان ساقط نمی‌شود . 2⃣ کسی که نماز قضا بر عهده اوست می‌تواند نماز مستحبی بخواند ولی کسی که روزه قضا بر عهده اوست نباید روزه مستحبی بگیرد . (۱) 3⃣ خانمها در حال حیض و نفاس نباید روزه بگیرند و نباید نماز بخوانند ولی بعد از پاک شدن ، قضای روزه ها را باید بگیرند اما قضای نمازها لازم نیست . (۲) 4⃣ گر چه ترک نماز و روزه بدون عذر گناه زیاد دارد ولی ترک نماز کفاره ندارد اما ترک روزه کفاره دارد . 5⃣ خوابیدن حتی برای یک لحظه نماز را باطل می‌کند ولی روزه را باطل نمی‌کند حتی اگر شب قبل تصمیم داشته باشد فردا را روزه بگیرد و روز بعد تمام روز را خواب باشد روزه‌اش صحیح است . (۳) ۱- توضیح المسائل محشی ، ج۱، ص۸۸۵. ۲- همان ، ۲۶۷. ۳- نجاة العباد، ص: ۱۵۲. ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐
👆👆👆 #ب زمین قم : 👈 ابو مقاتل دیلمی می گوید : از علیه‌السلام شنیدم که می فرمود : إنما سمی قم به لأنه لمّا وصلت السفینة الیه فی طوفان نوح قامت و هو قطعة من بیت المقدس همانا به این اسم نامیده شد زیرا چون علیه‌السلام در جریان بدانجا رسید ، ایستاد و حرکت نکرد و آن از است . از علیه‌السلام نقل شده که فرمود : إذا عمّت البلدان الفتن فعلیکم بقم و حوالیها فإنّ البلاء مدفوع عنها هنگامی که و شهرها را فرا گرفت بر شما باد که به و حوالی و نواحی آن رو بیاورید زیرا که بلا از و اطراف و جوانب آن دفع شده است . 👈 قطعاً این روایت که از جدّ وارد شده ، به گوش ایشان رسیده بوده است ولذا بعد از گرفتار شدن در آشوب حاکمان ظالم و احساس کسالت را به عنوان امن ترین مکان انتخاب کردند . همچنین از پدر بزرگوار فاطمه‌ معصومه علیه‌السلام روایت شده که فرمودند : قم عشّ آل محمّد و مأوای شیعتهم... آشیانه آل محمد و پناهگاه شیعیان آنهاست و لکن به زودی جماعتی از جوانانشان بر اثر نافرمانی پدران و استهزاء به بزرگان و پیش کسوتان هلاک خواهند شد و در عین حال خداوند شر دشمنان و هر بدی را از آنان دفع خواند فرمود . و از علیه‌السلام روایت شده که فرمودند : إذا أصابتکم بلیة و عناء فعلیکم بقم فإنه مأوی الفاطمیین ... هنگامی که مصیبت و رنجی به شما رسید بر شما باد به زیرا آنجا مأوای فاطمیین و استراحت گاه مومنین است و هیچکس تصمیم سوئی درباره و اهل آن نگرفت مگر اینکه خداوند او را خوار کرده از رحمت خود دور ساخت . 👈 روایت کرده اند که علیه‌السلام فرمودند : تربة قم مقدسة و اهلها منّا و نحن منهم... مقدس است و از مایند و ما از آنانیم . در پایان باید گفت وجود مبارک به بر ارزش آن افزوده است به گونه ای که علمای بزرگ دین به عشق این حرم مقدس در اقامت کرده اند . ورود دو شخصیت بزرگ علمی ، و به بدون تردید از برکات سلام الله علیهاست . ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ 1⃣ شبهه افکنی نسبت به تشیع و اماکن مقدسه مذهبی سابقه بسیار طولانی دارد و کسانی که هرگز نتوانسته اند این مذهب را باور نمایند با هر بهانه به تشویش اذهان عمومی پرداخته اند و تا بتوانند علاوه بر رنج و غمی که مردم به آن گرفتار شده اند ، روحیه دینی جامعه را با تلقینات و وسوسه های خناسانه مضطرب کنند و بدون تردید جامعه مومنین متوجه این دسیسه شیطانی هستند . و هوشیارتر از همیشه به خداوند متعال توکل کرده اند و این روزهای سخت را پشت سرخواهند گذاشت .  2⃣ میزان ارزش هر شهر و مکانی به ارزش و منزلت افرادی است که درآن شهر ساکن هستند و به هر اندازه که مردمان یک سرزمین از درجات ایمان و دیانت بالاتری برخوردار باشند ، ارزش و اعتبار بیشتری به آن شهر می دهند . شهر مقدس قم از اولین شهرهایی ایران بوده که اسلام را با آغوش باز پذیرفت و از همان قرن اول تاکنون پایگاه شیعه در جهان اسلام مطرح بود و اندیشمندان از سراسر عالم به قم عزیمت داشتند و بدین سبب مورد خشم حاکمان زور و تزویر قرار داشت و بارها مورد هجوم و آسیب قرار گرفت . ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
👆👆👆 5⃣ برگزیدن شهر قم : 👈 پس از آنکه سلام‌الله‌علیها به شهر رسید ، بیمار شد . چون توان رفتن به را در خود ندید ، تصمیم گرفت به برود . یکی از نویسندگان در این باره که چرا سلام‌الله‌علیها شهر را برگزید ، می‌نویسد : بی تردید می‌توان گفت که آن بانوی بزرگ ، روی ملهم و آینده نگر داشت و با توجه به آینده و محوریتی که بعدها برای این سرزمین پیش می‌آید - محوریتی که آرامگاه ایشان مرکز آن خواهد بود - بدین دیار روی آورد . این جریان به خوبی روشن می‌کند که آن بانوی الهی ، به آینده اسلام و موقعیت این سرزمین توجه داشته و خود را با شتاب بدین سر زمین رسانده و محوریت و مرکزیت آن را با مدفن خود پایه ریزی کرده است . 6⃣ زیارت حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها از منظر روایات : 👈 درباره فضیلت زیارت سلام‌الله‌علیها روایات فراوانی از پیشوایان معصوم رسیده است . از جمله ، هنگامی که یکی از محدثان برجسته قم ، به نام به محضر مقدس علیه‌السلام شرفیاب می‌شود ، خطاب به ایشان می‌فرماید : ! از ما در نزد شما است . می‌گوید : فدایت شوم ! آیا قبر دختر علیه‌السلام را می‌فرمایید ؟ می‌فرماید : آری ، هر کس او را زیارت کند ، در حالی که به حق او آگاه باشد ، بهشت از آن اوست .   👈 پیشوای جهان تشیع علیه‌السلام نیز در این باره می‌فرماید : هر کس او را زیارت کند ، بهشت بر او واجب گردد . و در حدیث دیگری آمده است : زیارت او ، هم سنگ بهشت است .  7⃣ زیارت مأثور درباره حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها : 👈 یکی از ویژگیهای سلام‌الله‌علیها ، ورود زیارتنامه ای از سوی علیه‌السلام درباره ایشان است که پس از سلام‌الله‌علیها ، او تنها بانوی بزرگواری است که دارد . بانوان برجسته‌ای چون : ، ، ، ، ، و که هیچ شک و تردیدی در مقام بلند و جایگاه رفیع آن‌ها نیست . هیچ کدام از سوی علیهم‌السلام ندارند و این نشان دهنده مقام والای این بانوی گرانقدر اسلام است . باشد که شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام به ویژه بانوان ، این مقام بزرگ و عالی را پاس بدارند و همواره الگو و مظهر عفاف و تقوا و حیا باشند . تنها در این صورت است که روح باعظمت این بانوی بزرگ از همه ما خشنود خواهد شد . 8⃣ امام رضا علیه‌السلام و لقب معصومه : 👈 سلام‌الله‌علیها بانویی بهشتی ، غرق در عبادت و نیایش ، پیراسته از زشتی‌ها و شبنم معطر آفرینش است . شاید یکی از دلایل نامیدن این بانو ، آن باشد که عصمت مادرش سلام‌الله‌علیها در او تجلی یافته است . بر اساس پاره‌ای از روایات ، این لقب از سوی علیه‌السلام به این بانوی والامقام اسلام وارد شده است ؛ چنان که فقیه بلند اندیش و سپید سیرت شیعه ، در این باره می‌گوید : علیه‌السلام در جایی فرمود : « هرکس را در زیارت کند ، مانند کسی است که زیارت کرده است » .  9⃣ کریمه اهل بیت : 👈  سلام‌الله‌علیها در زبان دانشمندان و فقیهان گران قدر شیعه ، به لقب یاد می‌شود . از میان بانوان اهل بیت ، این نام زیبا تنها به آن حضرت اختصاص یافته است . بر اساس رویای صادق و صحیح نسب شناس گرانقدر ، ، این لقب از طرف علیه‌السلام بر سلام‌الله‌علیها اطلاق شده است . در این رؤیا ، علیه‌السلام به که با دعا و راز و نیاز ، تلاش پیگیری را برای یافتن قبر مطهر سلام‌الله‌علیها آغاز کرده خطاب فرمود : بر تو باد به کریمه اهل بیت .  🔟 القاب حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها : 👈 به طور کلی ، برای سلام‌الله‌علیها ذکر شده که یکی از آن‌ها مشهور و دو تای دیگر غیر مشهور است . اسامی و لقب‌هایی که برای سلام‌الله‌علیها در دو زیارت نامه غیر مشهور ذکر شده ؛ به قرار ذیل است : (پاکیزه) ، (ستوده) ؛ (نیکوکار) ؛ (حد یافته) ؛ (پرهیزگار) ؛ (خشنود از خدا) ؛ (مورد رضایت خدا) ؛ (بانوی بسیار راستگو) ؛ (بانوی خشنود خدا و مورد رضای او) ؛ (سرور زنان عالم) . هم چنین و از صفات و القابی است که برای سلام‌الله‌علیها عنوان شده است . 👇👇👇
👆👆👆 👈 مساله ازدواج نکردن حضرت معصومه سلام الله علیها درباره علّت ازدواج نکردن نظرات مختلفی وجود دارد که اجمالا آنها را بررسی می کنیم : 1⃣ بعضی می گویند که بنا به دستور ازدواج نکردند . بنابر آنچه نقل می کند وصیت فرمود که ازدواج نکنند . اما برخی این خبر را مجعول دانسته و آن را رد می کنند . ضمن اینکه دستوری برخلاف دستور مؤکد شرع نمی دهد . آنچه در وصیت علیه‌السلام در کتاب شریف اصول کافی آمده ، توصیه به تبعیت همه فرزندان از علیه‌السلام و سپردن اختیار ازدواج دختران به ایشان است ، نه چیز دیگر :  { لَا يُزَوِّجُ بَنَاتِي أَحَدٌ مِنْ إِخْوَتِهِنَّ مِنْ أُمَّهَاتِهِنَّ وَ لَا سُلْطَانٌ وَ لَا عَمٌّ إِلَّا بِرَأْيِهِ وَ مَشُورَتِهِ فَإِنْ فَعَلُوا غَيْرَ ذَلِكَ فَقَدْ خَالَفُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ جَاهَدُوهُ فِي مُلْكِهِ وَ هُوَ أَعْرَفُ بِمَنَاكِحِ قَوْمِهِ فَإِنْ أَرَادَ أَنْ يُزَوِّجَ زَوَّجَ وَ إِنْ أَرَادَ أَنْ يَتْرُكَ تَرَك‏ ... هیچ یک از دخترانم را نباید برادران مادری ، سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند ، مگر با نظر و مشورت علیه‌السلام ، اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند ، با و صلی الله علیه وآله مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند ؛ زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه تر است ، پس هر کسی را او بخواهد تزویج می کند و هر کسی را او نخواهد تزویج نمی کند} . 2⃣ قول دیگری نیز وجود دارد که می گوید : دلیل عدم ازدواج عدم وجود هم شأنی برای ایشان می باشد ؛ چنانکه در مورد نیز نقل شده است که اگر علیه‌السلام نبود هم کفوی برای ایشان پیدا نمی شد . این نظر نمی تواند درست باشد ؛ چرا که بر خلاف توصیه موکّد به ازدواج است و در ازدواج مورد نظر آنها « هم کفو است » . از طرفی مقام سلام الله علیها با همه زنان عالم فرق می کند . 3⃣ اما درباره عدم ازدواج سلام الله علیها این است که از آنجا که در دوران و ، شیعیان و علویان و به ویژه علیه‌السلام مورد سخت ترین فشارها و آزارها بودند و ارتباطات اجتماعی آنان به شدت محدود بود ، کسی جرات نزدیک شدن به علیهم‌السلام را پیدا نمی کرد ؛ چه رسد به آنکه با آنان پیوند نیز برقرار سازد . وصیت علیه‌السلام نیز بخاطر لحاظ همین شرایط بوده است . اینکه برخی از خواهران نیز موفق به ازدواج نشدند این مسأله را تایید می کند . در این باره ، عدم توجّه دقیق منابع تاریخی به است ؛ علاوه بر درباره ازدواج سایر دختران اهل بیت نیز خبر قطعی وجود ندارد و درباره ازدواج بسیاری از آنها شاهد اخبار مختلف و ضد و نقیضی هستیم . در مورد نیز خبری مبنی بر ازدواج ایشان نقل نشده است ؛ اما این بدان معنی نیست که بتوان حکم قطعی درباره عدم ازدواج ایشان و برخی خواهران ایشان داشت ، بلکه ممکن است ازدواج کرده باشند اما بخاطر فشارها و سخت گیری هایی که با این خانواده صورت می پذیرفت علنی نشده باشد. اما برفرضی که ازدواج نکرده باشند ، باز هم قطعا به معنی بی توجهی و عدم رغبت به ازدواج نبوده، بلکه همین جو خفقان حاکم علیه این خانواده مانع این امر شده است . 👈 سفر حضرت معصومه سلام الله علیها به ایران عليهاالسلام در به قصد ديدار از به سوى حركت كرد . درباره ایشان به برخی معتقدند بعد از استقرار در نامه ای خطاب به خواهر گرامی‌اش سلام الله علیها مرقوم فرمود و به دستور داد که در هیچ منزلی توقف نکند تا در اندک زمان ممکن آن نوشته را به برساند . خود را به رسانید و را به خدمت تسلیم نمود و آن به مجرد رسیدن خود را آماده سفر نمود . اما این روایت در کتابهای دست اول و قدیمی ذکر نشده است . طبق نقل دیگر که از کودکی همراه بودند و علاقه بسیاری به ایشان داشتند و علوم و معارف زیادی نیز از ایشان کسب نمودند ، بعد از سفر اجباری به ایران نیز طاقت دوری از برادر و امام زمان خود را نداشت و به همراه گروهی از اطرافیان خود از به سمت حرکت کرد ، اما هنگامى كه به رسيد بيمار و بسترى شد . آن حضرت كه از وجود و سكونت شيعيان در آن اطلاع داشت به خادم مخصوصش فرمود : « مرا به ببريد » . ایشان پس از عزیمت به مدتی در آنجا بودند سپس از دنیا رفتند . 👇👇👇
﷽؛ ✅ ارزش و عظمت در لغت ، مصدر از ماده ، به معناى و آنچه را كه به آن مى‌جويند ، گفته مى‌شود . در دو جا از اين واژه براى استفاده نموده است ؛ در حكايت فرزندان آدم كه گوسفند چاقى و گندم نامرغوبى را براى به پيشگاه حق آوردند كه در پايان قربانى همراه با تقوا پذيرفته شد . 👈 خداوند متعال در اين باره مى‌فرمايد : « وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَىْ ءَادَمَ بِالْحَقّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْأَخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ و داستان دو پسر آدم را كه سراسر پند و عبرت است به درستى و راستى بر آنان بخوان ، هنگامى كه هر دو نفر با انجام كار نيكى به پروردگار تقرّب جستند ، پس از يكى پذيرفته شد ، و از ديگرى پذيرفته نشد . برادرى كه عملش پذيرفته نشد از روى حسد و خودخواهى به برادرش گفت : بى ترديد تو را مى‌كشم . او گفت : خدا فقط از پرهيزكاران مى‌پذيرد » .  در سوره احقاف ، بت‌پرستان ، بت‌ها را وسيله تقرّب به خدا مى‌دانستند . « فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَانًا ءَالِهَةَ بَلْ ضَلُّواْ عَنْهُمْ وَ ذَ لِكَ إِفْكُهُمْ وَ مَا كَانُواْ يَفْتَرُونَ پس چرا معبودانى كه به جاى خدا انتخاب كردند به گمان اينكه آنان را به خدا نزديك كند ، آنان را هنگام نزول عذاب يارى نكردند بلكه گم شده از دستشان رفتند ، و اين بود سرانجام و نتيجه دروغشان و آنچه را همواره افترا مى زدند » . 👈 در روايات دينى ما ، نماز و نمازهاى نافله و قربانى روز عيد قربان و صدقه دادن به فقيران ، از جمله وسيله‌هاى تقرّب به خدا بيان شده‌اند . ، نام يكى از رسمى ساليانه مسلمانان ، در است كه آن را نيز مى‌گويند . و آن روز تاريخى از بزرگترين روزها نزد خداوند است ؛ زيرا روز مراسم قربانى گوسفند در برابر فرمان قربانى كردن اسماعيل عليه‌السلام به دست عليه‌السلام ، از بهترين اعمال واجب در مناسك حج است . و از آن پس حاجيان در احياى فداكارى از سوى اين پدر و فرزند، روز عيد قربان در منى قربانى مى كنند . 👈 ابان بن محمد از عليه‌السلام روايت مى‌كند كه فرمود : « ما مِنْ عَمَلٍ أَفْضَلَ يَوْمَ النَّحْرِ مِنْ دَمٍ مَسْفُوكٍ أَوْ مَشْىٍ فى بِرِّ الْوالِدَيْنِ أَوْ ذِى رَحِمٍ قاطِعٍ يَأْخُذُ عَلَيْهِ بِالْفَضْلِ وَ يَبْدَأُهُ بِالسَّلامِ أَوْ رَجُلٍ أَطْعَمَ مِنْ صالِحِ نُسُكِهِ و دَعا إِلى بَقِيَّتِها جِيرانَهُ مِنَ الْيَتامى وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْمَمْلُوكِ وَ تَعاهَدَ الْأُسَراءَ هيچ عملى در روز برتر نيست ، مگر خونى كه براى قربانى ريخته شود و گامى در راه احسان به پدر و مادر برداشته شود و ديدار خويشى كه گسيخته باشد و به خودگذشتگى و آغاز به سلام بر وى پيشى گيرد و يا مردى از گوشت قربانى خود به همسايگان و مستمندان و يتيمان اطعام نموده و به ملاقات اسيران برود » . به گوسفند يا شترى گفته مى شود كه در ذبح گردد و آن در مستحبّ مؤكّد است در‌ از اعمال واجبى مى باشد كه در سرزمين منى روز دهم يا يازدهم و دوازدهم و تا آخر ذيحجه برگزار مى‌گردد . قربانى را مى كند، را خود بر مى دارد و را به فقرا مى بخشد و را به دوستان هديه مى دهد . ✅ فضيلت در روايات و ، همانند است ، از جمله و و و و و و با صدقات و گوشت قربانى به ويژه اينكه قربانى كردن در عيد قربان مستحبّ مؤكّد است . 👈 رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود : « خداوند روز را قرار داد تا گوشت فراوان به دستشان رسد » . پس به آنها گوشت بخورانيد . 👈 حضرت على عليه‌السلام مى فرمايد : « اگر مردم مى‌دانستند كه قربانى در چه اجرى دارد ، وام مى‌گرفتند و قربانى مى كردند ؛ زيرا با اوّلين قطره خون ، صاحب آن آمرزيده مى شود » .  ✅ قرض كردن براى ،عجيب در اين باب است كه نيكوست براى قربانى قرض كنى . 👈 پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به امّ‌سلمه كه از ايشان پرسيده بود : ! فرا رسيده و من چيزى ندارم قربانى كنم ، آيا قرض كنم و قربانى نمايم ؟ فرمود : برو قرض كن ؛ زيرا اين بدهى ادا مى‌شود . زيرا جايگاه ويژه نزد خداوند منّان دارد و ،خون‌قربانى براى اهل آن ، جنبه و محسوب مى‌شود ". صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 👇👇👇
👆👆👆 👈 آنان پذيرفتند و گفتند : « پيام ما را به ابى عبداللَّه عليه السلام برسان و پاسخش را به ما ابلاغ كن ». عبّاس عليه السلام به تنهايى نزد امام عليه السلام برگشت و ماجرا را به عرض رساند و همراهانش همانجا (در برابر سپاه دشمن) ماندند و به نصيحت سپاه ابن سعد پرداختند . 👈 هنگامى كه عبّاس عليه السلام پيام ابن سعد را به عرض امام عليه السلام رساند ، امام عليه السلام به برادر خطاب كرد و فرمود : «.... أَنِّي كُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ كِتابِهِ وَ كَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الْإِسْتِغْفارِ ؛ نزد آنان برگرد ، چنانچه توانستى از آنان بخواه كه جنگ را تا سپيده دم فردا به تأخير بياندازند و يك امشب را مهلت بگير، تا در اين شب به درگاه خداوند نماز بگذاريم و به راز و نياز و استغفار بپردازيم . خدا مى داند كه من نمازِ براى او و تلاوت كتابش (قرآن) و راز و نيازِ فراوان و استغفار را دوست دارم ». 👈 عبّاس عليه السلام سوار بر اسب به سمت دشمن برگشت و هنگامى كه رو در روى سپاه قرار گرفت ، به آنان خطاب كرد و فرمود : « اى مردم ! ابا عبداللَّه عليه السلام يك امشب را از شما مهلت مى خواهد ». 👈 پس از اين سخن ، در ميان سپاهيان عمر بن سعد گفتگوهايى ردّ و بدل شد تا آن كه عمرو بن حجّاج زبيدى گفت : سبحان اللَّه ! به خدا سوگند ! اگر اينان از مردم ديلم (كفّار) بودند و از تو چنين تقاضايى مى كردند ، سزاوار بود كه بپذيرى . 👈 قيس بن اشعث گفت : « درخواست آنها را بپذير ، به جانم سوگند ! كه آنان بيعت نخواهند كرد و فردا با تو خواهند جنگيد ». 👈 ابن سعد گفت : به خدا سوگند ! اگر بدانم كه چنين كنند هرگز اين شب را به آنان مهلت نمى دهم ! 👈 در روايتى از على بن حسين عليه السلام آمده است كه فرمود : « فرستاده عمر بن سعد نزد ما آمد و در جايى كه صدايش به گوش مى رسيد ايستاد و گفت : « ما تا فردا به شما مهلت مى دهيم ، اگر تسليم شديد شما را نزد عبيداللَّه بن زياد خواهيم برد و اگر سرباز زديد ، از شما دست نخواهيم كشيد ». ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ ⚜ خطابه امام حسین علیه السلام برای اصحابش 👈 پس از بازگشت سپاه ابن سعد ، امام ياران خود را نزديك غروب به نزد خود فراخواند . 👈 على بن الحسين عليه السلام مى گويد : من نيز در حالى كه بيمار بودم ، نزديك امام رفتم تا سخنان او را بشنوم . شنيدم پدرم به اصحاب خود مى فرمود : « خداى را ستايش مى كنم بهترين ستايش ها و او را سپاس مى گويم در آسايش و سختى . بار خدايا ! تو را سپاس مى گويم كه ما را به پيامبرى (حضرت محمد صلى الله عليه و آله) گرامى داشتى و به ما قرآن را آموختى و ما را فقيه در دين ساختى و گوشى شنوا و چشمى بينا و دلى آگاه به ما عطا فرمودى و ما را در زمره مشركين قرار ندادى ». 👈 امّا بعد ، من يارانى برتر و بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهل بيتى نيكوكارتر ، و به خويشاوندى پاى بندتر از اهل بيتم نمى شناسم ؛ خداوند به همه شما پاداش خير عنايت فرمايد ! 👈 من مى دانم كه فردا كار ما با اين دشمنان به كجا خواهد انجاميد . من به شما اجازه دادم كه برويد و بيعت خود را از شما برداشتم ، هيچ عهد و ذمّه اى از جانب من بر عهده شما نيست. سياهى شب شما را در برگرفته است، از اين تاريكى همچون يك مركب استفاده كنيد (و از محلّ خطر دور شويد) ». 👈 ولى ياران امام عليه السلام يك صدا گفتند : « نه به خدا سوگند ! هرگز چنين چيزى مباد !» (ما مى مانيم و در ركابت شربت شهادت مى نوشيم) امام چون وفادارى اصحاب را تا مرز شهادت ملاحظه كرد فرمود : « إِنَّكُمْ تُقْتَلُونَ غَدَاً كَذلِكَ، لا يَفْلِتُ مِنْكُمْ رَجُلٌ ؛ فردا همه شما همانند من به فيض شهادت نائل خواهيد شد و كسى از شما باقى نخواهد ماند ». 👈 ياران با شادمانى گفتند : « الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذي شَرَّفَنا بِالْقَتْلِ مَعَكَ ؛ خداى را سپاس كه افتخار شهادت در راهش را در ركاب تو نصيب ما كرد !». 👈 امام عليه السلام در حقّ همه آنان دعا كرد و آنگاه فرمودند : « ارْفَعُوا رُؤُوسَكُمْ وَ انْظُرُوا ؛ سرهاى خود را بلند كنيد و جايگاه خود را ببينيد !». 👈 ياران و اصحاب نظر كرده و جايگاه و مقام خود را در بهشت برين مشاهده كردند و امام عليه السلام جايگاه رفيع هر كدام را به آنها نشان مى داد و مى فرمود : « هذا مَنْزِلُكَ يا فُلانُ ، وَ هذا قَصْرُكَ يا فُلانُ، وَ هذِهِ دَرَجَتُكَ يا فُلانُ ؛ اى فلان كس ! اين جايگاه از آن توست و اين قصر تو و آن درجه رفيع تو ». 👈 اين بود كه اصحاب با سينه هاى گشاده و چهره هاى باز (با شادى و افتخار) به استقبال نيزه ها وشمشيرها مى رفتند تا سريعتر به جايگاهى كه در بهشت دارند، برسند . 👇👇👇
﷽؛ { تفاوت‌های نماز و روزه } 💎 بین نماز و روزه چند تفاوت وجود دارد : 1⃣ کسی که مریض یا در سفر است نباید روزه بگیرد ولی با سفر و مرض نماز از انسان ساقط نمی‌شود . 2⃣ کسی که نماز قضا بر عهده اوست می‌تواند نماز مستحبی بخواند ولی کسی که روزه قضا بر عهده اوست نباید روزه مستحبی بگیرد . (۱) 3⃣ خانمها در حال حیض و نفاس نباید روزه بگیرند و نباید نماز بخوانند ولی بعد از پاک شدن ، قضای روزه ها را باید بگیرند اما قضای نمازها لازم نیست . (۲) 4⃣ گر چه ترک نماز و روزه بدون عذر گناه زیاد دارد ولی ترک نماز کفاره ندارد اما ترک روزه کفاره دارد . 5⃣ خوابیدن حتی برای یک لحظه نماز را باطل می‌کند ولی روزه را باطل نمی‌کند حتی اگر شب قبل تصمیم داشته باشد فردا را روزه بگیرد و روز بعد تمام روز را خواب باشد روزه‌اش صحیح است . (۳) ۱- توضیح المسائل محشی ، ج۱، ص۸۸۵. ۲- همان ، ۲۶۷. ۳- نجاة العباد، ص: ۱۵۲. ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐
👆👆👆 📝 "عبد المطلب" به مکه آمد ، و به مردم اطلاع داد که به کوه‌های اطراف پناهنده شوند ، و خودش با جمعی کنار خانه کعبه آمد تا دعا کند و یاری طلبد ، دست در حلقه در خانه کعبه کرد و اشعار معروفش را خواند : لا هم ان المرء یمنع رحله فامنع رحالک لا یغلبن صلیبهم و محالهم ابدا محالک ! جروا جمیع بلادهم و الفیل کی یسبوا عیالک لاهم ان المرء یمنع رحله فامنع عیالک و انصر علی آل الصلیب و عابدیه الیوم آلک " خداوندا ! هر کس از خانه خود دفاع می‌کند تو خانه ات را حفظ کن "! " هرگز مباد روزی که صلیب آنها و قدرتشان بر نیروهای تو غلبه کنند ". " آنها تمام نیروهای بلاد خویش و فیل را با خود آورده اند تا ساکنان حرم تو را اسیر کنند ". خداوندا ! هر کس از خانواده خویش دفاع می‌کند تو نیز از ساکنان حرم امنت دفاع کن". " و امروز ساکنان این حرم را بر آل صلیب و عبادت کنندگانش یاری فرما ". 📝 سپس عبد المطلب به یکی از دره‌های اطراف مکه آمد و در آنجا با جمعی از قریش پناه گرفت ، و به یکی از فرزندانش دستور داد بالای کوه ابو قبیس بروند ببیند چه خبر می‌شود . 📝 فرزندش به سرعت نزد پدر آمد و گفت : پدر ! ابری سیاه از ناحیه دریا (دریای احمر) به چشم می‌خورد که به سوی سرزمین ما می‌آید ، عبد المطلب خرسند شد صدا زد : یا معشر قریش ! ادخلوا منازلکم فقد آتاکم اللّٰه بالنصر من عنده : " ای جمعیت قریش ! به منزلهای خود بازگردید که نصرت الهی به سراغ شما آمد" این از یک سو . از سوی دیگر ابرهه سوار بر فیل معروفش که "محمود" نام داشت با لشگر انبوهش برای درهم کوبیدن کعبه از کوه‌های اطراف سرازیر مکه شد ، ولی هر چه بر فیل خود فشار می‌آورد پیش نمی رفت ، اما هنگامی که سر او را به سوی یمن بازمی گرداندند به سرعت حرکت می‌کرد ، ابرهه از این ماجرا سخت متعجب شد . و در حیرت فرو رفت . 📝 در این هنگام پرندگانی از سوی دریا فرا رسیدند ، همانند پرستوها و هر یک از آنها سه عدد سنگریزه با خود همراه داشت ، یکی به منقار و دو تا در پنجه ها، تقریبا به اندازه نخود ، این سنگریزه‌ها را بر سر لشگریان ابرهه فرو ریختند ، و به هر کدام از آنها اصابت می‌کرد هلاک می‌شد ، و بعضی گفته اند : سنگریزه‌ها به هر جای بدن آنها می‌افتاد سوراخ می‌کرد و از طرف مقابل خارج می‌شد . 📝 در این هنگام وحشت عجیبی بر تمام لشگر ابرهه سایه افکند ، آنها که زنده مانده بودند پا به فرار گذاشتند ، و راه یمن را سؤال می‌کردند که بازگردند ، ولی پیوسته در وسط جاده مانند برگ خزان به زمین می‌ریختند . 📝 خود "ابرهه" نیز مورد اصابت سنگی واقع شد و مجروح گشت ، و او را به صنعاء (پایتخت یمن) بازگرداندند و در آنجا چشم از دنیا پوشید . 📝 بعضی گفته اند اولین بار که بیماری حصبه و آبله در سرزمین عرب دیده شد آن سال بود . 📝 تعداد فیلهایی را که ابرهه با خود آورده بود بعضی همان فیل"محمود" و بعضی هشت فیل و بعضی ده، و بعضی دوازده نوشته اند . 📝 و در همین سال مطابق مشهور پیغمبر اکرم (ص) تولد یافت ، و جهان به نور وجودش روشن شد ، و لذا جمعی معتقدند که میان این دو رابطه ای وجود داشته . 📝 به هر حال اهمیت این حادثه بزرگ بقدری بود که آن سال را "عام الفیل" (سال فیل) نامیدند و مبدأ تاریخ عرب شناخته شد " . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
👆👆👆 👈 عبدالمطلب گفت : من دويست شتر داشتم كه مأموران تو آن ها را مصادره كرده اند ، دستور بده آن ها را آزاد كنند ! ابرهه كه انتظار داشت عبدالمطلب در مورد حمله به كعبه با وى گفتگو كند از اين تقاضا متعجّب شد ، و گفت : شما فقط در مورد شترانت سخن مى گويى ؟ 👈 عبدالمطلب گفت : « اَنَا رَبُّ الاْبِلِ، وَ اِنَّ لِلْبَیْتِ رَبّاً سَیَمْنَعُهُ : من صاحب شترانم ، و این خانه صاحبی (خدائی) دارد که از آن دفاع می کند ». 👈 عبدالمطلب به شهر بازگشت ، و به مردم دستور داد كه در كوه هاى اطراف مكّه متفرق شده، و پناه گيرند . سپاه ابرهه به سمت خانه خدا و به قصد تخريب آن حركت كرد . فيل سواران ناگهان ابرى را مشاهده كردند كه از سمت درياى احمر به سوى آنها حركت مى كرد . وقتى كه نزديك تر شد شاهد پرندگان كوچكى بودند كه هر يك سه عدد سنگ كوچك به اندازه نخود يكى در منقار و دوتاى ديگر را در ميان پاهايشان گرفته بودند . خداوند در مقابل سپاه عظيم فيل سواران، سپاه عظيم ترى تهيّه نكرد . بلكه با اين پرندگان كوچك به مبارزه و مقابله با پيل سواران آمد . هر پرنده اى مأمور كشتن سه نفر از سپاهيان ابرهه بود . پرندگان كوچك مأموريّت خود را به طور كامل انجام داده ، و تمام سپاهيان ابرهه را به قتل رساندند . تنها يك نفر از آنان جان سالم به در برد، تا خبر شكست مفتضحانه پيل سواران را به يمن ببرد . 👈 جمعى معتقدند كه ميان ولادت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و هلاکت لشکر ابرهه رابطه اى وجود داشته ، گويا خداوند مى خواهد هشدار دهد كه در آينده نزديك شخصى از سرزمين مكّه ظهور خواهد كرد و اين خانه مقدّس را احيا نموده، و جهان را مملوّ از ايمان و محبّت و دوستى مى كند . 👈 در حقیقت ، اين ماجرا كه مقارن ميلاد مسعود پيغمبر اكرم ص واقع شد زمينه ساز آن ظهور بزرگ بود ، و پيام آور عظمت اين قيام ، و اين همان چيزى است كه مفسران از آن تعبير به «اِرهاص» كرده اند . 👈 به هر حال اهميت اين حادثه بزرگ بقدرى بود كه آن سال را «عام الفيل » (سال فيل) ناميدند و مبدأ تاريخ عرب شناخته شد . ✅ احمد ، پیامبر موعود تورات و انجیل 📝 در كتاب هاى موجود يهود و نصارى امروز نشانه هاى اين پيامبر بزرگ را مى يابيم . در سه مورد از انجيل يوحنا روى واژه فارقليط يا فارقليطا تكيه شده است كه در ترجمه هاى فارسى به تسلّى دهنده ترجمه شده است ، از جمله : در يك جا مى خوانيم : « و من از پدر خواهم خواست و او تسلى دهنده ديگر (فار قليطا) به شما خواهد داد كه تا به ابد با شما باشد ». 📝 در جاى ديگر آمده است : « و چون آن تسلى دهنده (فارقليطا) بيايد كه من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد ، يعنى روح راستى كه از طرف پدر مى آيد ، او درباره من شهادت خواهد داد ». 📝 در باب بعد نيز آمده است : « ليكن به شما راست مى گويم كه شما را مفيد است كه من بروم كه اگر من نروم ، آن تسلى دهنده (فارقليطا) به نزد شما نخواهد آمد ، اما اگر بروم او را به نزد شما خواهم فرستاد ». 📝 فارقليط كه در زبان يونانى پريكلتوس يا پراقليقوس گفته مى شود، مطابق با نام احمد است و با آيه شش سوره صف كه مى فرمايد : « وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ؛ من بشارت به رسولى مى دهم كه بعد از من مى آيد و نامش احمد است » كاملًا تطبيق مى كند . 📝 بشارت ديگر در سفر تكوين و پيدايش تورات در فصل هفتم به چشم مى خورد ، كه نشانه هاى آن جز بر پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) تطبيق نمى كند . در جمله هاى 17 تا 20 چنين مى خوانيم : « و ابراهيم به خدا گفت : « كه اى كاش اسماعيل در حضور تو زندگى نمايد ...» و در حق اسماعيل (دعاى) ترا شنيدم ، اينك او را بركت دادم و او را بارور گردانيده به غايت زياد خواهم نمود، و دوازده سرور توليد خواهد نمود ، و او را امت عظيمى خواهم نمود » 📝 در كتاب انيس الاعلام متن اين جمله هاى تورات را كه با زبان عبرى در اختيار داشته است نقل كرده و در ترجمه آن چنين مى نويسد : «... و او را بارور و بزرگ گردانيد به ماد ماد و دوازده امام كه از نسل او خواهد بود و او را امت عظيمى خواهم نمود». 📝 سپس مى افزايد : « ماد ماد همان عبرانى محمد(صلی الله علیه و آله) است ». 📝 با توجه به اين كه پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مسلماً از دودمان اسماعيل است و در بشارت فوق آمده كه او را امت عظيمى خواهد بود ، و دوازده سرور و امام به وجود خواهد آورد ، روشن مى شود كه مصداقى جز شخص پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ندارد ، و اگر واژه ماد ماد نيز به آن ضميمه شود كه در متن عبرى آمده هر چند در ترجمه عربى به فارسى ، آن را نياورده اند مسأله بسيار روشن تر خواهد بود . 📝 البته بشارات متعدد ديگرى نيز از كتب عهدين ذكر كرده اند كه شرح تمام آنها به طول مى انجامد . 👇👇👇
﷽؛ ✅ بخوان به نام خدا 👈 شب مبعث یعنی شبی که فرشته بزرگ به دیدار صلی الله علیه و آله در رفت ، شب آغاز یک مأموریت بزرگ و مهم بود . فرشته آمده بود تا به  صلی الله علیه و آله خبر پیامبر شدنش را از سوی خداوند اعلام کند . او از خواست تا اولین کلمه های دین جدید ، اسلام ، را بخواند . آن کلمه ها ، آیه های اولین سوره قرآن بودند : « بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید ...» ✅ آغاز راه 👈 وقتی صلی الله علیه و آله اولین آیه های قرآن را خواند ، فرشته مهربان نگاهی به کرد و گفت : « ای محمد ! تو فرستاده خدایی و من جبرئیل هستم » او با این جمله ، آغاز یک مأموریت مهم را به اعلام کرد . پیامبر مأمور شده بود تا مردم را از گمراهی و بدبختی نجات دهد و به سوی سرزمین ستاره ها و خوشبختی راهنمایی کند . ✅ دین دانش و پاکی 👈 اولین سخنانی که از سوی برای آورد ، نشان می داد که انسان ها به یک دین و برنامه جدید که کامل ترین و آخرین دین خدا بود ، دعوت شده اند . دینی که دانایی و پاکی از مژده های آن بود. دینی که از مردم می خواست تا از گمراهی و نادانی دست بردارند و به خواندن و یادگیری و دانایی روی بیاورند و تلاش کنند تا پاک ترین انسان ها شوند . این برنامه برای همه انسان ها بود و مأمور شده بود تا آن پیام را به گوش همه مردم برساند . ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐
👆👆👆 👈 مساله ازدواج نکردن حضرت معصومه سلام الله علیها درباره علّت ازدواج نکردن نظرات مختلفی وجود دارد که اجمالا آنها را بررسی می کنیم : 1⃣ بعضی می گویند که بنا به دستور ازدواج نکردند . بنابر آنچه نقل می کند وصیت فرمود که ازدواج نکنند . اما برخی این خبر را مجعول دانسته و آن را رد می کنند . ضمن اینکه دستوری برخلاف دستور مؤکد شرع نمی دهد . آنچه در وصیت علیه‌السلام در کتاب شریف اصول کافی آمده ، توصیه به تبعیت همه فرزندان از علیه‌السلام و سپردن اختیار ازدواج دختران به ایشان است ، نه چیز دیگر :  { لَا يُزَوِّجُ بَنَاتِي أَحَدٌ مِنْ إِخْوَتِهِنَّ مِنْ أُمَّهَاتِهِنَّ وَ لَا سُلْطَانٌ وَ لَا عَمٌّ إِلَّا بِرَأْيِهِ وَ مَشُورَتِهِ فَإِنْ فَعَلُوا غَيْرَ ذَلِكَ فَقَدْ خَالَفُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ جَاهَدُوهُ فِي مُلْكِهِ وَ هُوَ أَعْرَفُ بِمَنَاكِحِ قَوْمِهِ فَإِنْ أَرَادَ أَنْ يُزَوِّجَ زَوَّجَ وَ إِنْ أَرَادَ أَنْ يَتْرُكَ تَرَك‏ ... هیچ یک از دخترانم را نباید برادران مادری ، سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند ، مگر با نظر و مشورت علیه‌السلام ، اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند ، با و صلی الله علیه وآله مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند ؛ زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه تر است ، پس هر کسی را او بخواهد تزویج می کند و هر کسی را او نخواهد تزویج نمی کند} . 2⃣ قول دیگری نیز وجود دارد که می گوید : دلیل عدم ازدواج عدم وجود هم شأنی برای ایشان می باشد ؛ چنانکه در مورد نیز نقل شده است که اگر علیه‌السلام نبود هم کفوی برای ایشان پیدا نمی شد . این نظر نمی تواند درست باشد ؛ چرا که بر خلاف توصیه موکّد به ازدواج است و در ازدواج مورد نظر آنها « هم کفو است » . از طرفی مقام سلام الله علیها با همه زنان عالم فرق می کند . 3⃣ اما درباره عدم ازدواج سلام الله علیها این است که از آنجا که در دوران و ، شیعیان و علویان و به ویژه علیه‌السلام مورد سخت ترین فشارها و آزارها بودند و ارتباطات اجتماعی آنان به شدت محدود بود ، کسی جرات نزدیک شدن به علیهم‌السلام را پیدا نمی کرد ؛ چه رسد به آنکه با آنان پیوند نیز برقرار سازد . وصیت علیه‌السلام نیز بخاطر لحاظ همین شرایط بوده است . اینکه برخی از خواهران نیز موفق به ازدواج نشدند این مسأله را تایید می کند . در این باره ، عدم توجّه دقیق منابع تاریخی به است ؛ علاوه بر درباره ازدواج سایر دختران اهل بیت نیز خبر قطعی وجود ندارد و درباره ازدواج بسیاری از آنها شاهد اخبار مختلف و ضد و نقیضی هستیم . در مورد نیز خبری مبنی بر ازدواج ایشان نقل نشده است ؛ اما این بدان معنی نیست که بتوان حکم قطعی درباره عدم ازدواج ایشان و برخی خواهران ایشان داشت ، بلکه ممکن است ازدواج کرده باشند اما بخاطر فشارها و سخت گیری هایی که با این خانواده صورت می پذیرفت علنی نشده باشد. اما برفرضی که ازدواج نکرده باشند ، باز هم قطعا به معنی بی توجهی و عدم رغبت به ازدواج نبوده، بلکه همین جو خفقان حاکم علیه این خانواده مانع این امر شده است . 👈 سفر حضرت معصومه سلام الله علیها به ایران عليهاالسلام در به قصد ديدار از به سوى حركت كرد . درباره ایشان به برخی معتقدند بعد از استقرار در نامه ای خطاب به خواهر گرامی‌اش سلام الله علیها مرقوم فرمود و به دستور داد که در هیچ منزلی توقف نکند تا در اندک زمان ممکن آن نوشته را به برساند . خود را به رسانید و را به خدمت تسلیم نمود و آن به مجرد رسیدن خود را آماده سفر نمود . اما این روایت در کتابهای دست اول و قدیمی ذکر نشده است . طبق نقل دیگر که از کودکی همراه بودند و علاقه بسیاری به ایشان داشتند و علوم و معارف زیادی نیز از ایشان کسب نمودند ، بعد از سفر اجباری به ایران نیز طاقت دوری از برادر و امام زمان خود را نداشت و به همراه گروهی از اطرافیان خود از به سمت حرکت کرد ، اما هنگامى كه به رسيد بيمار و بسترى شد . آن حضرت كه از وجود و سكونت شيعيان در آن اطلاع داشت به خادم مخصوصش فرمود : « مرا به ببريد » . ایشان پس از عزیمت به مدتی در آنجا بودند سپس از دنیا رفتند . 👇👇👇
﷽؛ ✅ ارزش و عظمت در لغت ، مصدر از ماده ، به معناى و آنچه را كه به آن مى‌جويند ، گفته مى‌شود . در دو جا از اين واژه براى استفاده نموده است ؛ در حكايت فرزندان آدم كه گوسفند چاقى و گندم نامرغوبى را براى به پيشگاه حق آوردند كه در پايان قربانى همراه با تقوا پذيرفته شد . 👈 خداوند متعال در اين باره مى‌فرمايد : « وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَىْ ءَادَمَ بِالْحَقّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْأَخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ و داستان دو پسر آدم را كه سراسر پند و عبرت است به درستى و راستى بر آنان بخوان ، هنگامى كه هر دو نفر با انجام كار نيكى به پروردگار تقرّب جستند ، پس از يكى پذيرفته شد ، و از ديگرى پذيرفته نشد . برادرى كه عملش پذيرفته نشد از روى حسد و خودخواهى به برادرش گفت : بى ترديد تو را مى‌كشم . او گفت : خدا فقط از پرهيزكاران مى‌پذيرد » .  در سوره احقاف ، بت‌پرستان ، بت‌ها را وسيله تقرّب به خدا مى‌دانستند . « فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَانًا ءَالِهَةَ بَلْ ضَلُّواْ عَنْهُمْ وَ ذَ لِكَ إِفْكُهُمْ وَ مَا كَانُواْ يَفْتَرُونَ پس چرا معبودانى كه به جاى خدا انتخاب كردند به گمان اينكه آنان را به خدا نزديك كند ، آنان را هنگام نزول عذاب يارى نكردند بلكه گم شده از دستشان رفتند ، و اين بود سرانجام و نتيجه دروغشان و آنچه را همواره افترا مى زدند » . 👈 در روايات دينى ما ، نماز و نمازهاى نافله و قربانى روز عيد قربان و صدقه دادن به فقيران ، از جمله وسيله‌هاى تقرّب به خدا بيان شده‌اند . ، نام يكى از رسمى ساليانه مسلمانان ، در است كه آن را نيز مى‌گويند . و آن روز تاريخى از بزرگترين روزها نزد خداوند است ؛ زيرا روز مراسم قربانى گوسفند در برابر فرمان قربانى كردن اسماعيل عليه‌السلام به دست عليه‌السلام ، از بهترين اعمال واجب در مناسك حج است . و از آن پس حاجيان در احياى فداكارى از سوى اين پدر و فرزند، روز عيد قربان در منى قربانى مى كنند . 👈 ابان بن محمد از عليه‌السلام روايت مى‌كند كه فرمود : « ما مِنْ عَمَلٍ أَفْضَلَ يَوْمَ النَّحْرِ مِنْ دَمٍ مَسْفُوكٍ أَوْ مَشْىٍ فى بِرِّ الْوالِدَيْنِ أَوْ ذِى رَحِمٍ قاطِعٍ يَأْخُذُ عَلَيْهِ بِالْفَضْلِ وَ يَبْدَأُهُ بِالسَّلامِ أَوْ رَجُلٍ أَطْعَمَ مِنْ صالِحِ نُسُكِهِ و دَعا إِلى بَقِيَّتِها جِيرانَهُ مِنَ الْيَتامى وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْمَمْلُوكِ وَ تَعاهَدَ الْأُسَراءَ هيچ عملى در روز برتر نيست ، مگر خونى كه براى قربانى ريخته شود و گامى در راه احسان به پدر و مادر برداشته شود و ديدار خويشى كه گسيخته باشد و به خودگذشتگى و آغاز به سلام بر وى پيشى گيرد و يا مردى از گوشت قربانى خود به همسايگان و مستمندان و يتيمان اطعام نموده و به ملاقات اسيران برود » . به گوسفند يا شترى گفته مى شود كه در ذبح گردد و آن در مستحبّ مؤكّد است در‌ از اعمال واجبى مى باشد كه در سرزمين منى روز دهم يا يازدهم و دوازدهم و تا آخر ذيحجه برگزار مى‌گردد . قربانى را مى كند، را خود بر مى دارد و را به فقرا مى بخشد و را به دوستان هديه مى دهد . ✅ فضيلت در روايات و ، همانند است ، از جمله و و و و و و با صدقات و گوشت قربانى به ويژه اينكه قربانى كردن در عيد قربان مستحبّ مؤكّد است . 👈 رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود : « خداوند روز را قرار داد تا گوشت فراوان به دستشان رسد » . پس به آنها گوشت بخورانيد . 👈 حضرت على عليه‌السلام مى فرمايد : « اگر مردم مى‌دانستند كه قربانى در چه اجرى دارد ، وام مى‌گرفتند و قربانى مى كردند ؛ زيرا با اوّلين قطره خون ، صاحب آن آمرزيده مى شود » .  ✅ قرض كردن براى ،عجيب در اين باب است كه نيكوست براى قربانى قرض كنى . 👈 پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به امّ‌سلمه كه از ايشان پرسيده بود : ! فرا رسيده و من چيزى ندارم قربانى كنم ، آيا قرض كنم و قربانى نمايم ؟ فرمود : برو قرض كن ؛ زيرا اين بدهى ادا مى‌شود . زيرا جايگاه ويژه نزد خداوند منّان دارد و ،خون‌قربانى براى اهل آن ، جنبه و محسوب مى‌شود ". صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 👇👇👇