eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.5هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
3هزار ویدیو
40 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆👆 ✅ بشارت بزرگمهر حکیم به آمدن پیامبر اسلام (ص) 📝 بوزرجمهر (بزرگمهر) حكيم وزير انوشيروان از دين پدران خود كه گبرى مسلك و زردشتى بودند ، به دين عيسى (عليه السلام) روى آورد ، و افراد را نصيحت كرد و گفت شنيده ام كه : در آخر الزمان پيامبرى به نام محمد مصطفى (صلى الله عليه وآله) خواهد آمد ، اگر روزگار او را درك كنم نخستين ايمان آورنده به او هستم ، و اگر نيابم اميد حشر با امت او را دارم . 📝 خبر به انوشيروان رسيد و حكم دستگيرى او را صادر كرد، و به او گفت : تو با اين كار قصد شورانيدن مردم را بر ضد من داشتى ، و يا توبه مى كنى يا تو را مى كشم ، گفت مردم مرا حكيم و خردمند مى انگارند ، و فرد حكيم و فرزانه چون از تاريكى به روشنائى آمد ، ديگر به تاريكى نرود ، وگرنه بى خرد باشد ، انوشيروان حكم به زندانى كردن او داد، و در نهایت دستور داد او را كشته و مثله كردند . (روز ولادت پيامبر اكرم (ص) مبدأ جديد تاريخ بشريت است) 📝 شکی نیست که روز هفدهم ربیع الاول از اعیاد بزرگ اسلامی و از روزهای بسیار مهم و تاریخی است ، همانطور که ارباب تواریخ نوشته اند ، حوادث مقارن ولات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، نشان داد برگ تازه ای در تاریخ بشریت زده شده است ، در واقع این تغییرات تکوینی، مقدمه ای بود برای تحولی که پیغمبر اکرم (ص) در جهان ایجاد کرده است ، و واقعاً تاریخ قیام آن حضرت ، تاریخ بسیار زرینی است که فصل جدیدی را در زندگی انسان ها رقم زده است . ~~~~~ سالى است كه ابرهه با لشكرش كه بر فيل سوار بودند به قصد تخريب كعبه آمد، ولى همگى نابود شدند. به معنى معجزاتى است كه قبل از قيام پيامبر واقع مى شود ، و زمينه ساز دعوت او است اين واژه در اصل به معنى «پايه گذارى» و اولين رديف سنگ و آجرى است كه در زير ديوار مى نهند ، و به معنى آماده شدن «ايستادن» نيز آمده است . http://mk6.ir/ChTeQ صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ https://eitaa.com/Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ " فمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ پس هرکس هموزن ذرّه ای نیکی کند ، آن را می بیند ".
﷽؛ 💖 شاد کردن دل مؤمن 📝 امام رضا علیه‌السلام در مورد دل مومن می‌فرماید : «فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِنَ‏ الْأَعْمَالِ‏ عِنْدَ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ بَعْدَ الْفَرَائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ» ؛ " بعد از انجام واجبات ، نزد خدا عملی با ارزشتر از نیست ". 📚 بحارالأنوار، ج‏۷۵، ص۳۴۷
﷽؛ ✅ تماشای فیلم رقص 📝 سؤال : آیا جایز است ؟ 📖 جواب : تماشای فیلم رقص که مشتمل بر یا باعث می گردد ، جایز نیست .
﷽؛ ✅ احکام نموداری نماز طبق نظر مقام معظم رهبری 📝 مبطلات نماز : 1⃣ از بین رفتن یکی از چيزهايي که بايد در حال نماز رعايت شود مثل پوشش واجب يا غصبی نبودن مکان نماز . بنابراين اگر در حال نماز بفهمد که مکانش غصبی است ، يا پوشش واجب را ندارد ، نماز باطل است . 2⃣ در بين نماز عمداً يا سهواً يا از روي ناچاري چيزي که وضو يا غسل را باطل مي کند پيش آيد ، ولى كسى كه نمى‏ تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند ، اگر در بين نماز بول يا غائط از او خارج شود چنانچه به دستورى كه در رساله هاي عمليه گفته شده رفتار نمايد نمازش باطل نمى ‏شود . 3⃣ گذاشتن دستها بر هم (مانند کساني که شيعه نسيتند) در حال قیام . 4⃣ آمین گفتن بعد از حمد . 5⃣ رو از قبله برگرداندن ( عمداً صورت يا بدن خود را با هم يا به تنهايی از قبله بگرداند ، بطوري که بتواند طرف راست و چپ خود را به آسانی ببيند . و اگر سهواً هم اين کار را بکند بنابر احتياط واجب نمازش باطل است . ولی اگر اندکی صورت را به دو طرف بگرداند ، نماز باطل نمی‌شود ) . 6⃣ سخن گفتن عمدي (غیر از ذکر و دعا) . 7⃣ خنده عمدی و با صدا . 8⃣ گریستن عمدي با صدا برای کار دنیا ، بنابراین گریه برای خدا آهسته باشد یا بلند ، اشکال ندارد ، بلکه از بهترین اعمال است . 9⃣ بر هم خوردن صورت نماز ، (يعني کاری کند که صورت نماز برهم خورد . مانند پریدن , دست زدن به صورت ممتد و امثال آن) . 🔟 خوردن و آشامیدن . 1⃣1⃣ پیش آمدن یکی از شک های باطل کننده نماز . 2⃣1⃣ کم یا زیاد شدن رکن نماز . (اگر یکی از ارکان نمازسهواً یا عمداً کم و زیاد شود نماز باطل می شود) .
﷽؛ ✅ فروش خانه همسایه امام صادق (ع) 📝 امام صادق (ع) به کارگرِ خانه فرمودند : این همسایهٔ ما که دیوار به دیوار ماست ، می‌خواهد خانه‌ خود را بفروشد ، صدایش کن تا بیاید . کارگر به همسایه گفت : امام صادق (ع) منتظرت هست ، می‌آیی ؟ گفت : با سر می‌آیم ، امام صادق منتظر من است ، مگر من چه کسی هستم ! آمد و با ادب در کنار حضرت صادق (ع) نشست . امام فرمودند : شنیدم می‌خواهی خانه‌ات را بفروشی ! عرض کرد : بله یابن‌رسول‌الله . گفت : چند ؟ گفت : کارشناس‌ها خانهٔ من را چهل‌هزار درهم ، یعنی چهارهزار دینار قیمت کرده‌اند . 📝 امام فرمودند : چند گفته‌ای ؟ گفت : صدهزار درهم ! فرمودند : بی‌انصافی نیست ؟ گفت : نه یابن‌رسول‌الله ، عین انصاف است ؛ برای اینکه من این خانه را دارم قیمت می‌گیرم ، می‌گویند چهل‌هزار درهم و من به مشتری می‌گویم به خدا دلم نمی‌خواهد از این خانه بروم و نمی‌خواهم بفروشم . خانهٔ من دیوار به دیوار امام صادق است و شصت‌هزار درهم هم قیمت همسایگی امام صادق را به من بدهید ؛ و گرنه خانهٔ من صدهزار درهم نمی‌ارزد ، چهل‌هزار درهم می‌ارزد . امام فرمودند : خب خانه‌ات را به من بفروش . گفت : پول نمی‌خواهم و کلیدش را الآن می‌آورم . 📝 فرمودند : نه ، ما با مردم حساب معامله بی‌پولی نداریم ، پول می‌دهم ، چند ؟ گفت : یابن‌رسول‌الله ، طبق برآوردی که ارزیاب‌ها کرده‌اند ، چهل‌هزار درهم . فرمودند : همان قیمتی که با همسایه‌ات گذاشتی ، صدهزار درهم به من بفروش ؛ من چهل‌هزار درهم نمی‌خرم و همان قیمتی که گذاشتی و گفتی ؛ چهل‌هزار درهم خانه‌ام است و شصت‌هزار درهم هم حق همسایگی با امام ششم است . گفت : یابن‌رسول‌الله ، اقلاً پس قیمت خود خانه را بخر ، اقلاً قیمت خود خانه را چهل‌هزار درهم بخر ! فرمودند : نمی‌شود ! غلام ، کاغذ بیاور ! نوشتند : خریدار ، امام صادق و فروشنده ، فلان‌کس ؛ قیمت هم صدهزار درهم . فرمودند : امضا کن ! با شرمندگی و با خجالت گفت : خودتان می‌گویید ، چه‌کار کنم ! من که می‌خواهم به شما مفتی بدهم . 📝 علت این هم که می‌خواهم بفروشم ، بدهکار هستم و اگر بدهکار نبودم ، نمی‌فروختم ؛ کسبم نچرخید . فرمودند : مشکلی نیست ، امضا کن . ورقه را از امام صادق گرفت و امضا کرد ، امام صادق هم امضا کردند و فرمودند : این ملک شرعاً با امضای تو و من ، برای من شد ؟ گفت : بله یابن‌رسول‌الله ! قلم را برداشتند و زیرش نوشتند : جعفر صادق ملکی را خرید که شرعاً به صدهزار درهم به ملکیتش درآمد و پولش را نقد به خریدار داد ؛ یعنی به اهل خانه فرمودند صدهزار درهم بیاورید و به این صاحب‌خانه بدهید .  📝 کیسهٔ پول‌ها را آوردند ، فرمودند : پول خانه هم نقد به تو رسید . گفت : دیگر رسیده و دارم با چشمم می‌بینم . زیرش نوشتند : خانه‌ای را جعفر صادق به صدهزار درهم خرید و پولش را هم تحویل داد ، بعد نوشتند : جعفر صادق این خانه و ملکش را به این شخص واگذار کرد و نامه را به او دادند خواند ، گفت : آقا ، اقلاً بگذار پولش را بردارم و بروم ، برای چه خانه را دوباره به نام من کردی ؟ فرمودند : ما بی‌تفاوت نسبت به شما شیعیانمان باشیم ؟ شما به‌خاطر همسایگی من ، شصت‌هزار درهم خانه را بالاتر گفتی و من جواب این محبت تو را ندهم ؟ هم پول‌ها برای تو و هم خانه برای تو ؛ بودن با قرآن و اهل‌بیت(ع) صد درصد منفعت است .   http://www.erfan.ir/farsi/89991.html
﷽؛ ✅ همسايه امام صادق عليه السلام‏ 📝 مردى همسايه ديوار به ديوار امام صادق عليه السلام بود و نسبت به آن حضرت از عمق جان و دل عشق مى‌ورزيد . 📝 روزى حضرت شنيد همسايه‌اش قصد دارد خانه خود را به صد هزار درهم بفروشد ، در حالى كه خانه بيش از چهل هزار درهم ارزش نداشت . 📝 امام عليه السلام او را خواست و از او پرسيد چرا خانه‌ات را در معرض فروش گزارده‌اى ؟ پاسخ داد : دچار مشكل اقتصادى شده‌ام و براى حلّ اين مشكل چاره‌اى جز فروش خانه ندارم . 📝 حضرت فرمود : مى‌گويند ارزش خانه‌ات چهل هزار درهم است چرا مى‌خواهى آن را به صد هزار درهم بفروشى ؟ با چشم گريان گفت : پسر رسول خدا صلى الله عليه و آله ! من شيعه و عاشق شما هستم ، يك لحظه راضى نيستم از كنار شما بروم ، مشكل مادى سبب شده است كه من تن به فروش خانه بدهم و از كنار شما كوچ كنم ! چهل هزار درهم قيمت عرفى خانه من است و شصت هزار درهم اضافه را بابت حق همسايگى با شما از خريدار طلب مى‌كنم . 📝 امام صادق عليه السلام كه اخلاقش اخلاق خدا و پيامبران و پدران بزرگوارش عليهم السلام بود ، بر خود واجب مى‌دانست كه پاسخ محبت را با محبت بدهد و از طرف مقابلش با محبتش قدردانى كند و قاعده‌ [هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ‌] . آيا پاداش نيكى جز نيكى است؟ را در حق او رعايت نمايد ، به او فرمود : خانه‌ات را به من بفروش ، به حضرت گفت : با كمال ميل آن را به شما هبه مى‌كنم ، حضرت اصرار به فروش داشتند ، مالك خانه گفت : اكنون كه به فروش اصرار مى‌ورزيد همان قيمت معمولش را كه چهل هزار درهم است عنايت كنيد ، امام فرمود : به قيمتى كه به ديگران گفته‌اى به همان قيمت كه صد هزار درهم است مى‌خرم ، آنگاه به غلام خود فرمود : صد هزار درهم براى مالك خانه بياور ، غلام صد هزار درهم در اختيار مالك خانه گذاشت ، او هنگامى كه خواست از نزد امام صادق عليه السلام بيرون رود ، حضرت به او فرمودند : علاوه بر اين صد هزار درهم كه ارزش خانه است ، عين خانه را هم به تو تمليك كردم . 📝 آرى ؛ انسان از همنشين با كمال و مثبت خود در دنيا بهره معنوى و مادى مى‌برد و در آخرت در كنار مقام و مرتبه او به فيوضات خاصه حضرت حق مى‌رسد و در كنار همنشين بى‌كمال و منفى ، عمرش را تباه مى‌كند و هدر مى‌دهد و ارزش‌هاى انسانى‌اش را از دست مى‌نهد و خود را به خوارى دنيا و عذاب آخرت دچار مى‌سازد . http://www.erfan.ir/farsi/89249.html
﷽؛ ✅ داستان اصحاب الفیل 📝 مفسران و مورخان این داستان را به صورت های مختلفی نقل کرده اند ، و در سال وقوع آن نیز گفتگو دارند ، اما اصل داستان آن چنان مشهور است که در ردیف اخبار متواتر قرار گرفته ، و ما آن را طبق روایات معروف که از "سیره ابن هشام" و "بلوغ الارب" و "بحارالانوار" و "مجمع البیان" خلاصه کرده ایم می‌آوریم : "ذو نواس" پادشاه یمن ، مسیحیان نجران را که در نزدیکی آن سرزمین می‌زیستند تحت شکنجه شدید قرار داد ، تا از آئین مسیحیت بازگردند ، (قرآن این ماجرا را به عنوان اصحاب الاخدود در سوره "بروج" آورده ، و ما آن را در تفسیر همان سوره مشروحاً بیان کردیم) . 📝 بعد از این جنایت بزرگ مردی بنام "دوس" از میان آنها جان سالم به در برد ، و خود را به "قیصر روم" که بر آئین مسیح بود رسانید ، و ماجرا را برای او شرح داد . 📝 از آنجا که فاصله میان "روم" و "یمن" زیاد بود "قیصر" نامه ای به "نجاشی" سلطان "حبشه" نوشت تا انتقام نصارای نجران را از "ذو نواس" بگیرد ، و نامه را با همان شخص برای "نجاشی" فرستاد. 📝 " نجاشی" سپاهی عظیم بالغ بر هفتاد هزار نفر به فرماندهی شخصی بنام "اریاط" روانه یمن کرد "ابرهه" نیز یکی از فرماندهان این سپاه بود . "ذونواس" شکست خورد ، و "اریاط" حکمران یمن شد ، بعد از مدتی ، ابرهه بر ضد او قیام کرد و او را از بین برد و بر جای او نشست . 📝 خبر این ماجرا به نجاشی رسید ، او تصمیم گرفت "ابرهه" را سرکوب کند ، ابرهه برای نجات خود موهای سر را تراشید ، و با مقداری از خاک یمن به نشانه تسلیم کامل نزد نجاشی فرستاد و اعلام وفاداری کرد . نجاشی چون چنین دید او را بخشید و در پست خود ابقا نمود . 📝 در این هنگام "ابرهه" برای اثبات خوش خدمتی کلیسای بسیار زیبا و مهمی بنا کرد که مانند آن در آن زمان در کره زمین وجود نداشت ، و به دنبال آن تصمیم گرفت مردم جزیره عربستان را به جای "کعبه" به سوی آن فرا خواند ، و تصمیم گرفت آنجا را کانون حج عرب سازد ، و مرکزیت مهم مکه را به آنجا منتقل کند . 📝 برای همین منظور مبلغان بسیاری به اطراف ، و در میان قبائل عرب و سرزمین حجاز فرستاد ، اعراب که سخت به "مکه" و "کعبه" علاقه داشتند و آن را از آثار بزرگ "ابراهیم خلیل" می‌دانستند احساس خطر کردند . 📝 طبق بعضی از روایات گروهی آمدند و مخفیانه "کلیسا" را آتش زدند ، و طبق نقل دیگری بعضی آن را مخفیانه آلوده و ملوث ساختند ، و به این ترتیب در برابر این دعوت بزرگ عکس العمل شدید نشان دادند و معبد "ابرهه" را بی اعتبار کردند . 📝 "ابرهه" سخت خشمگین شد ، و تصمیم گرفت خانه "کعبه" را به کلی ویران سازد ، تا هم انتقام گرفته باشد ، و هم عرب را متوجه معبد جدید کند ، با لشگر عظیمی که بعضی از سوارانش از "فیل" استفاده می‌کردند عازم مکه شد . هنگامی که نزدیک مکه رسید کسانی را فرستاد تا شتران و اموال اهل مکه را به غارت آورند ، و در این میان دویست شتر از "عبد المطلب" غارت شد . 📝 "ابرهه" کسی را به داخل مکه فرستاد و به او گفت بزرگ مکه را پیدا کند ، و به او بگوید : "ابرهه" پادشاه "یمن" می گوید : من برای جنگ نیامده ام ، تنها برای این آمده‌ام که این خانه کعبه را ویران کنم ، اگر شما دست به جنگ نبرید نیازی به ریختن خونتان ندارم ! 📝 فرستاده "ابرهه" وارد مکه شد و از رئیس و شریف "مکه" جستجو کرد ، همه "عبد المطلب" را به او نشان دادند ، ماجرا را نزد "عبد المطلب" بازگو کرد "عبد المطلب" نیز گفت : ما توانایی جنگ با شما را نداریم ، و اما خانه کعبه را خداوند خودش حفظ می‌کند . 📝 فرستاده ابرهه به عبد المطلب گفت ، باید با من نزد او بیایی ، هنگامی که عبد المطلب وارد بر ابرهه شد ، او سخت تحت تاثیر قامت بلند و قیافه جذاب و ابهت فوق العاده عبد المطلب قرار گرفت ، تا آنجا که "ابرهه" برای احترام او را از جا برخاست و روی زمین نشست ، و "عبد المطلب" را در کنار دست خود جای داد، زیرا نمی خواست او را روی تخت در کنار خود بنشاند ، سپس به مترجمش گفت از او بپرس حاجت تو چیست ؟ مترجم گفت : حاجتم این است که دویست شتر را از من به غارت برده اند دستور دهید اموالم را بازگردانند . 📝 ابرهه سخت از این تقاضا در عجب شد ، و به مترجمش گفت : به او بگو هنگامی که تو را دیدم عظمتی از تو در دلم جای گرفت ، اما این سخن را که گفتی در نظرم کوچک شدی تو در باره دویست شترت سخن می‌گویی ، اما در باره "کعبه"که دین تو و اجداد تو است و من برای ویرانیش آمده‌ام مطلقا سخنی نمی گویی ؟! "عبد المطلب" گفت : انا رب الإبل ، و ان للبیت ربا سیمنعه !: " من صاحب شترانم ، و این خانه صاحبی دارد که از آن دفاع می‌کند " (این سخن ، ابرهه را تکان داد و در فکر فرو رفت). 👇👇👇
👆👆👆 📝 "عبد المطلب" به مکه آمد ، و به مردم اطلاع داد که به کوه‌های اطراف پناهنده شوند ، و خودش با جمعی کنار خانه کعبه آمد تا دعا کند و یاری طلبد ، دست در حلقه در خانه کعبه کرد و اشعار معروفش را خواند : لا هم ان المرء یمنع رحله فامنع رحالک لا یغلبن صلیبهم و محالهم ابدا محالک ! جروا جمیع بلادهم و الفیل کی یسبوا عیالک لاهم ان المرء یمنع رحله فامنع عیالک و انصر علی آل الصلیب و عابدیه الیوم آلک " خداوندا ! هر کس از خانه خود دفاع می‌کند تو خانه ات را حفظ کن "! " هرگز مباد روزی که صلیب آنها و قدرتشان بر نیروهای تو غلبه کنند ". " آنها تمام نیروهای بلاد خویش و فیل را با خود آورده اند تا ساکنان حرم تو را اسیر کنند ". خداوندا ! هر کس از خانواده خویش دفاع می‌کند تو نیز از ساکنان حرم امنت دفاع کن". " و امروز ساکنان این حرم را بر آل صلیب و عبادت کنندگانش یاری فرما ". 📝 سپس عبد المطلب به یکی از دره‌های اطراف مکه آمد و در آنجا با جمعی از قریش پناه گرفت ، و به یکی از فرزندانش دستور داد بالای کوه ابو قبیس بروند ببیند چه خبر می‌شود . 📝 فرزندش به سرعت نزد پدر آمد و گفت : پدر ! ابری سیاه از ناحیه دریا (دریای احمر) به چشم می‌خورد که به سوی سرزمین ما می‌آید ، عبد المطلب خرسند شد صدا زد : یا معشر قریش ! ادخلوا منازلکم فقد آتاکم اللّٰه بالنصر من عنده : " ای جمعیت قریش ! به منزلهای خود بازگردید که نصرت الهی به سراغ شما آمد" این از یک سو . از سوی دیگر ابرهه سوار بر فیل معروفش که "محمود" نام داشت با لشگر انبوهش برای درهم کوبیدن کعبه از کوه‌های اطراف سرازیر مکه شد ، ولی هر چه بر فیل خود فشار می‌آورد پیش نمی رفت ، اما هنگامی که سر او را به سوی یمن بازمی گرداندند به سرعت حرکت می‌کرد ، ابرهه از این ماجرا سخت متعجب شد . و در حیرت فرو رفت . 📝 در این هنگام پرندگانی از سوی دریا فرا رسیدند ، همانند پرستوها و هر یک از آنها سه عدد سنگریزه با خود همراه داشت ، یکی به منقار و دو تا در پنجه ها، تقریبا به اندازه نخود ، این سنگریزه‌ها را بر سر لشگریان ابرهه فرو ریختند ، و به هر کدام از آنها اصابت می‌کرد هلاک می‌شد ، و بعضی گفته اند : سنگریزه‌ها به هر جای بدن آنها می‌افتاد سوراخ می‌کرد و از طرف مقابل خارج می‌شد . 📝 در این هنگام وحشت عجیبی بر تمام لشگر ابرهه سایه افکند ، آنها که زنده مانده بودند پا به فرار گذاشتند ، و راه یمن را سؤال می‌کردند که بازگردند ، ولی پیوسته در وسط جاده مانند برگ خزان به زمین می‌ریختند . 📝 خود "ابرهه" نیز مورد اصابت سنگی واقع شد و مجروح گشت ، و او را به صنعاء (پایتخت یمن) بازگرداندند و در آنجا چشم از دنیا پوشید . 📝 بعضی گفته اند اولین بار که بیماری حصبه و آبله در سرزمین عرب دیده شد آن سال بود . 📝 تعداد فیلهایی را که ابرهه با خود آورده بود بعضی همان فیل"محمود" و بعضی هشت فیل و بعضی ده، و بعضی دوازده نوشته اند . 📝 و در همین سال مطابق مشهور پیغمبر اکرم (ص) تولد یافت ، و جهان به نور وجودش روشن شد ، و لذا جمعی معتقدند که میان این دو رابطه ای وجود داشته . 📝 به هر حال اهمیت این حادثه بزرگ بقدری بود که آن سال را "عام الفیل" (سال فیل) نامیدند و مبدأ تاریخ عرب شناخته شد " . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
1_12742604.mp3
2.81M
🌷 سختی شب اول قبر 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 https://eitaa.com/Javanmardi_langarudi
✅ احکام نموداری نماز (بخش سیزدهم) 1⃣ اذان واقامه : 📝 مستحب است پيش از نمازهای واجب شبانه روز ، اذان و اقامه گفته شود و اين استحباب در مورد نمازهای صبح و مغرب و مخصوصاً نماز جماعت ، مورد تاکيد است . ولی در ديگر نمازهای واجب مانند نماز آيات اذان و اقامه وارد نشده است . 2⃣ قنوت : 📝 در همه‌ی نمازهای واجب و مستحب ، مستحب است که در رکعت دوم پس از پايان حمد و سوره و پيش از رکوع ، دستها به دعا برداشته شده و دعا خوانده شود . اين عمل قنوت نامیده می شود . 📝 ولی در نماز جمعه اين عمل را در رکعت اول ، پيش از رکوع و در رکعت دوم بعد از رکوع ، بجا می‌آورد . 📝 و در نماز عيد فطر و قربان در رکعت اول پنج قنوت و در رکعت دوم چهار قنوت بجا می‌آورد . * در قنوت می‌تواند هر ذکر يا دعا يا آيه‌ ای از قرآن را بخواند و حتی می‌تواند به يک صلوات يا سبحان الله يا بسم الله الرحمن الرحيم اکتفاء کند ، ولی بهتر است دعاهائی که در قرآن آمده است خوانده شود . ربنا آتنا فی الدنيا حسنة و فی الآخرة حسنة و قنا عذاب النار ، يا ذکرها و دعاهائی که از ائمه (عليهم السلام) نقل شده است ، لااله الاالله الحليم الکريم، لااله الاالله العلیّ العظيم، سبحان الله رب السماوات السبع، و رب الارضين السبع، و ما فيهنّ‌ و مابينهنّ، و ربّ العرض العظيم، والحمد لله رب العاليمن . *در قنوت جايز است به زبان فارسی يا هر زبان ديگر دعا کند و استغفار و طلب حاجت نمايد . 3⃣ تعقیبات نماز : 📝 پس از تمام شدن نماز ، مستحب است که نمازگزار مقداری دعا يا ذکر يا قرآن بخواند ، اين عمل را تعقيب نماز می‌نامند . و بهتر است که اين کار را در همان حال که نشسته و رو به قبله و با وضو (يا غسل و تيمم) است انجام دهد . تعقيب نماز لازم نيست به عربی باشد ولی بهتر است دعاها و ذکرهائی را بخواند که از ائمه عليهم السلام رسيده است ، و از جمله‌ی بهترين آنها ، ذکری است که به تسبيح حضرت زهرا سلام الله عليها معروف است، و آن عبارت است از : 34 مرتبه الله اکبر ، 33 مرتبه الحمدالله، و 33مرتبه سبحان الله . * در کتابهای دعا تعقيباتی با مضامين عالی و عبارات زيبا از ائمه عليهم السلام نقل شده است . 4⃣ سجده شکر : 📝 مستحب است پس از نماز سجده‌ی شکر کند ، يعنی به قصد شکر همه‌ی نعمتها و نعمت توفيق الهی بر نماز ، پيشانی را بر زمين بگذارد و بهتر آن است که سه مرتبه يا بيشتر بگويد : شکراً لِله . 💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجتع الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎 @Javanmardi_langarudi ❄️ أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ❄️