eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.5هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
3هزار ویدیو
40 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
⬅️ آیا اعمال خوب غیبت کننده به غیبت شونده می رسد؟ چه مقداری از آنها منتقل می شود؟ 🔸پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: روز قيامت فردى را مى آورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى‌دارند و كارنامه اش را به اومى دهند،اما حسنات خود را در آن نمى بيند. عرض مى كند:الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطامى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى‌كند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم. براساس این حدیث یعنی انتقال همه ثواب ها و کسب امتیاز برای فرد غیبت شده است. 🔹ندیدن حسنات یعنی نابودی همه اعمال نیک که درپرونده اعمال ثبت می شود. زیرا انسان با تعجب می بیند چیزی درنامه عمل او نیست. زیرا غیبت کننده دو حق بر عهده اش قرار می گیرد. به تعبیر دیگر دو حق را زیر پا می گذارد. هم حق خدا را به دلیل گناه غیبت و پیروی از شیطان و هم حق مردم را به دلیل آن که آبروی افراد را می برد. 🔸اما اگر شخص غیبت شده غیبت کننده را ببخشد وحلال کند، یاغیبت کننده استغفارکنند در این صورت چون مطابق با وظیفه کرده مورد عفو الهی قرار می گیرد، ان شاء الله بخشیده خواهد شد . البته حسناتی که از ناحیه دیگری به انسان می رسد با حسناتی که از طرف خدا به دلیل عفو وبخشش به انسان اعطا می شود، از نظر مقدار و ارزش قابل قیاس نیست. هرگونه کسب پاداش یا انتقال ثواب یا بخشی از آنها مربوط به لطف و کرامت خداوند مهربان است. درروایات به مقدار و شیوه آن اشاره نشده است. البته اگر توبه واستغفار حقیقی باشد خداوند در پرونده انسان تجدید نظر وتفضل می فرماید. 💢احڪام و مسائل شرعے💢 🎇کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی🎇 @Javanmardi_langarudi
﷽؛ 🌹لطیفه🌹 🍃ابن جوزی در کتاب الأذکیاء نقل کرده است: " روزی شیر مریض شد تمام حیوانات به دیدن او آمدند مگر روباه. گرگ سخن چین از موقعیت استفاده کرده به شیر گفت: همه ٔ حیوانات به عیادت شما آمدند فقط روباه است که سر از اطاعت باز زده است. شیر گفت: وقتی آمد مرا یادآوری کن تا سزایش را بدهم. روباه آمد. شیر با خشم او را عتاب نموده گفت : کجا بودی ‌‌، من مریض شدم همه آمدند مگر تو؟ روباه در جواب گفت: من وقتی شنیدم شما مریض هستید به فکر این افتادم که دوائی برایتان تهیه نمایم، تا بهبودی حاصل کنید. شیر پرسید: چه چیزی به دست آوردی؟ جواب داد: در پشت پای گرگ غده ای است که برای معالجهٔ شما مؤثر است. شیر پرید و با چنگال خود مقداری از پشت پای گرگ را بیرون آورد، روباه آهسته از گوشه ای خارج شد. در بین راه چشمش به گرگ افتاد که با پای خون آلود می آید. روباه به گرگ گفت: ای آقایی که کفش قرمز پوشیده ای وقتی در حضور پادشاهان می نشینی متوجه باش از دهانت چه خارج می شود. " 🔺حیاة الحیوان، ج۱، ص۲۵۳. ✔️➰《کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی》➰✔️ @Javanmardi_langarudi
﷽؛ ✅ یک سخن چین چه می کند؟! 🌹شخصی غلامی را فروخت، و به مشتری گفت: این غلام فقط یک عیب دارد، و آن عیب عبارت است از سخن چینی. مشتری با همین عیب به معامله راضی شده او را خرید، مدتی غلام در خانهٔ مولایش ماند، روزی به زن او گفت: شوهرت به تو علاقه ندارد و خیال ازدواج مجدد کرده، اگر بخواهی از این فکر منصرف شود، باید به وسیلهٔ تیغ مقداری از موی زیر گلویش را بیاوری تا دعائی بر آن بخوانم که قلبش به تو متمایل شود. سپس همان روز به شوهرش گفت: همسر تو دوستی دارد و با او خوشگذرانی می کند در فکر کشتن تو افتاده، امشب خود را به خواب بزن تا حقیقت بر تو کشف گردد. آن شب مرد ظاهراً خود را به خواب زد، نیمه شب متوجه شد که زنش تیغی در دست گرفته به طرف او می آید خیال کرد برای کشتن او می آید. ناگهان از جای حرکت کرد و زن خود را کشت. بستگان زن از داستان مطلع شدند و با شوهر به نزاع و جدال پرداختند کم کم بین دو قبیلهٔ زن و شوهر آتش زد و خورد افروخته شد. بلی، این اثر سخن چینی است که یک جامعه را به آتش می کشد. 🔹سفینةالبحار، ج۲، ص۶۱۳. 🌺{کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی}🌺 @Javanmardi_langarudi
﷽؛ ✅ سخن چین در حدیث معراج 🔹عَنِ النَبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهٖ قٰالَ : لَمّٰا اُسْرِیَ بیٖ رَأَیْتُ إِمْرَأَةً رَأْسُهٰا رَأْسُ خِنْزیٖرٍ وَ بَدَنُهٰا بَدَنُ الْحِمٰارِ ، وَ عَلَیْهٰا اَلْفُ اَلْفِ لَوْنٍ مِنَ الْعَذٰابِ ، فَسُئِلَ مٰا کٰانَ عَمَلَهٰا ، فَقٰالَ : إٍنَّهٰا کٰانَتْ نَمّٰامَةً کَذّٰابَةً ". 🔸از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمود : " وقتی مرا به معراج بردند ، زنی را دیدم که سرش سر خوک ، و بدنش بدن اُلاغ بود ، و با هزار هزار نوع عذاب او را شکنجه می دادند ! پس ، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سوال کردند : یا رسول الله ! کار آن زن چه بود ؟ حضرت فرمود : او سخن چین و دروغگو بود ". 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی از قم المقدسه }💎🎆 @Javanmardi_langarudi
💠🔷🔹 🔷 🔹 🔑اولین وآخرین کس🔑 💐 وَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى علیه السلام : 🔹مَنْ مَاتَ تَائِباً عَنِ الْغِیبَهِ فَهُوَ آخِرُ مَنْ یَدْخُلُ إِلَى الْجَنَّهِ وَ مَنْ مَاتَ مُصِرّاً عَلَیْهَا فَهُوَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ النَّار  💐 از سوى خدا به موسى وحى شد: 🔹هر غیبت کننده اى که با توبه از دنیا برود، آخرین کسى است که به بهشت وارد مى شود و هر غیبت کننده اى که بر آن اصرار داشته باشد، و با این حال از دنیا برود و توبه نکند،اوّلین کسى است که داخل دوزخ مى گردد  📌 إرشاد القلوب إلى الصواب  ، جلد۱  ؛صفحه ۱۱۶ ➡️ @Javanmardi_langarudi ‌ 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 🔹 🔷 💠🔷🔹
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 ﷽؛ پيامبر خـدا صلے الله عليه و آله : در شب معراج مردمى را ديدم كه چهره هاى خود را با ناخنهايشان مےخراشند. پرسيدم : اى جبرئيل! اينها كيستند؟ گفت: اينها كسانى هستند كه از مردم غيبت مى كنند و آبرويشان را مى برند. 📔تنبيه الخواطر ج۱ ص۱۱۵ @Javanmardi_langarudi 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✅ معنای «لُمَزَه» و «هُمَزَه» 📝 پرسش : مفهوم دو واژه «لُمَزَه» و «هُمَزَه» که در قرآن کریم آمده چیست؟ 📖 پاسخ اجمالی 👈 واژه «لُمَزَه» و «هُمَزَه» ، صيغه مبالغه بوده و دارای يك معنى هستند ، و اشاره به غيبت كنندگان و عيب جويان دارند. مفسران در معنی این دو واژه آرای متفاوتى دارند ؛ گروهی معتقدند «هُمَزه» به معنی غيبت کننده و «لُمَزه» به معنی عيب جو می باشد . برخي دیگر «همزه» را به کسي اطلاق می کنند که با اشاره عيب جويی مي کند و «لمزه» را به کسی اطلاق می کنند که با زبان ، اين عمل زشت را انجام می دهد و ... و برخی نيز اين دو واژه را به يک معنی می پندارند . 📖 پاسخ تفصیلی 👈 واژه «لُمَزَه» از ماده لمز (بر وزن رمز) و «هُمَزَه» از ماده همز (بر همین وزن) هر دو صیغه مبالغه و به یک معنى هستند ، و اشاره به غیبت کنندگان و عیب جویان مى باشد . مفسران در معنی این دو واژه آرای متفاوتى دارند . عده ای از مفسران این دو واژه را به یک معنى دانسته ، و برخی دیگر این دو را دارای معنی مستقل می دانند و معتقدند «هُمَزَه» به معنى غیبت کننده ، و «لُمَزَه» را به معنى عیب جو می باشد ؛ عده ای «هُمَزَه» را به کسى اطلاق می کنند که با اشاره عیب جویى مى کند و «لُمَزَه» را به معنى عیب جویی با زبان ، تفیسر کرده اند . گروهی دیگر ، «لمزه» را به معنى عیب جویى آشکار و «همزه» را به معنى عیب جویى پنهان و یا اشاره دانسته اند ؛ و بعضى عقیده دارند «هُمَزَه» کسى است که در حضور ، عیب جویى مى کند و «لُمَزَه» کسى است که در پشت سر ، این کار را انجام مى دهد. بعضى از مفسران گفته اند همز و لمز ، دو صفت رذیله است که از جهل و غضب و تکبّر ترکیب شده است، زیرا هم سبب اذیّت و آزار دیگران است و هم نوعى برترى طلبى در آن نهفته است که شخص از آنجا که در خود فضیلتى نمى بیند سعى مى کند به دیگران عیب بگذارد تا خودش را برتر نشان دهد .(1) در این تفسیر ، مفسر این دو صفت را از اوصاف منافقان بیان مى کند و مستند خود را یکی از احادیث با همین مضمون قرار داده است .(2)،(3) 🍃(1). تفسير روح البيان، حقى بروسوى، اسماعيل، دارالفكر، بيروت، بى تا، ج 10، ص 508، سوره همزه، آيات 2 الى 4. 🍃(2). همان. 🍃(3). اخلاق در قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1377 ش، چاپ اول، ج 3، ص 101. 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 @Javanmardi_langarudi 🔹أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🔹
🍃🍃🍃🍃 🍃🍃🍃 🍃🍃 🍃 🚨 جوان معصیت کار ✅ در کتاب همای سعادت داستانی توجه مرا جلب کرد که نجیب الدین (که از علمای بزرگ زمان خودش بوده است) نقل می فرمود: " یک شب در قبرستان بودم. دیدم چهار نفر بطرف قبرستان می آیند و یک جنازه ای روی دوششان است. من جلو رفته و از آوردن جنازه در آن وقت شب اعتراض کردم و گفتم این عمل شما به من اینطور می رساند که شما انسانی را کشته اید و نیمه شب قصد دفن آن جنازه را دارید که کسی از راز و اسرارتان سر در نیاورد ". 🔸گفتند: ای مرد خیال بد نکن زیرا مادرش با ماست. دیدم پیرزنی جلوآمد. من گفتم ای مادر چرا نیمه شب جوانت را به قبرستان آورده ای؟ 🔹گفت: چون جوان من معصیت کار بوده خودش چند وصیت کرده، 🍃 اول: چون من از دنیا رفتم طنابی بگردنم بینداز و مرا از در خانه بکش و بگو خدایا این همان بنده گریزپا و معصیتکاری است که بدست سلطان اجل گرفتار شده او را بسته و نزد تو آوردم به او رحم کن. 🍃 دوم: جنازه ام را شبانه دفن کن که کسی بدن مرا نبیند و از جنایات من یاد کند و معذب شوم. 🍃 سوم: اینکه بدنم را خودت دفن کن و لحد بگذار که خداوند موهای سفید تو را ببیند و به من عنایتی فرماید و مرا بیامرزد، درست است که من توبه کرده ام و از کرده هایم پشیمانم ولی تو این وصیتهای مرا انجام بده. 🔸وقتی که جوانم از دنیا رفت ریسمانی به گردنش بستم و او را کشیدم ناگهان صدائی بلند شد و گفت: «اَلا اِنَّ اَوْلِیاء اللَّه هُمُ الْفائِزُون» بابنده گنه کار ما اینطور رفتار نکن ما خود می دانیم با او چه کنیم. خوشحال شدم (که توبه او پذیرفته شده) و او را بطرف قبرستان آوردم. 🔹من از پیرزن خواهش کردم که دفن پسرش را به من واگذار کند. او هم اجازه داد بدن را در قبر گذاشتم همینکه خواستم لحد را بچینم آیه ای را شنیدم که بگوشم رسید «الا ان اولیاء اللّه هم الفائزون» از این داستان اینطور نتیجه میگیریم که توبه شخص گنه کار مورد قبول واقع شده و خدا دوست ندارد بنده گنه کارش که توبه کرده مورد اهانت قرار گیرد. 🍃 🍃🍃 🍃🍃🍃 🍃🍃🍃🍃 💐💐💐💐 💐💐💐 💐💐 💐 یا رب به درگاهت کنون  با چشم گریان آمدم  با ناله و شور و نوا با آه و افغان آمدم  کردم بسی جرم و گنه  تا اینکه گشتم روسیه  بر درگهت ای پادشه  اینک پشیمان آمدم  دل از خطاها پر ملال  روئی ندارم از سؤال  مانند مرغ بسته بال  افتان و خیزان آمدم  رویم به روی خاک بین  با دیده نمناک آمدم  ای مالک املاک بین  با قلب سوزان آمدم @Javanmardi_langarudi 💐 💐💐 💐💐💐 💐💐💐💐
✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ ﷽؛ 🔷 وظیفه ما در برابر سخن چین 🔷 📝 شهید ثانی می فرماید ، اگر کسی پیش شما سخن چینی کرد ، شما پنج وظیفه دارید : ❶ اولین وظیفه این است که حرف هایش را نپذیرید . «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا» – اى کسانى که ایمان آورده اید ، اگر فاسقى برایتان خبرى آورد ، نیک وارسى کنید . «الحجرات۶» ❷ وظیفه دوم ، او را نهی کنید . چرا ؟ چون قرآن می فرماید : «یَنهَوْنَ عَنِ المُنکَرِ» از بدی ها نهی می کنند . ❸ وظیفه سوم ، سوءظن نسبت به کسی که پشت سرش صحبت کرده پیدا نکنید . چون قرآن می فرماید : « اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا.. » از بسیارى از گمانها بپرهیزید که پاره اى از گمانها گناه است و جاسوسى مکنید . ❹ چهارمین وظیفه ، در مورد صحبتش تجسس نکنید . چون قرآن می فرماید : «لَا تَجَسَّسُوا…» ❺ پنجمین وظیفه ، حرف هایش را نقل نکنید . چون قرآن می فرماید : «اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا» متّقی و خدا ترس باشید و همیشه به حقّ و صواب سخن گویید . اگر کسی واقعا در مقابل چنین شخصی به این صورت بایستد ، ( دیگر در مقابلتان سخن چینی نمی کند ). 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی از قم المقدسه }💎🎆 @Javanmardi_langarudi ✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛ " حضرت رقیه با آن دستان کوچک سر را برداشت و بر سینه گرفت . مرتب می گفت : پدر ! چه کسی محاسنت را
﷽؛ 💕 کاروان کربلا ، از کوفه راهي شام شد ، همان کارواني که اهل بيت پيامبر بودند و به اسيري از کربلا آورده شده بودند ، در بين راه که سختي و مشکلات بر رقيه کوچک فشار آورده بود ، شروع به گريه و ناله کرد . يکي از دشمنان چون آن فرياد و ضجه را شنيد، به رقيه (سلام الله علیها) گفت : اي کنيز ، ساکت باش ؛ زيرا با گريه تو ناراحت مي شوم . آن حضرت بيشتر اشک ريخت ، بار ديگر آن نامرد گفت : اي دختر خارجي ، ساکت باش . حرف هاي زجر دهنده آن مرد ، قلب رقيه (سلام الله علیها) را شکست ، رو به سر پدر فرمود : اي پدر ! تو را از روي ستم و دشمني کشتند و نام خارجي را هم بر تو گذاردند ، پس از اين جمله ها ، آن دشمن خدا، غضب کرد و با عصبانيت رقيه را از روي شتر بر زمين انداخت . ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ 💕 بعد از ورود اهل بيت امام حسين (علیه السلام) به شام ، آنان را در خرابه اي نزديک کاخ سبز يزيد جاي دادند . روزها آفتاب و شب ها ، سرما به شدت آنان را اذيت مي کرد . علاوه بر آن ، نگاه مردم شام که به تماشاي خرابه نشينان مي آمدند ، داغي جان سوز بود . روزي حضرت رقيه (سلام الله علیها) ، به جمع شاميان که در حال برگشتن به خانه هاي خود بودند ، اشاره کرد و ناله اي دردناک از دل برآورد و به عمه اش گفت : اي عمه ، اينان کجا مي روند ؟ آن حضرت فرمود : اي نور چشمم اينان ره سپار خانه و کاشانه خود هستند . رقيه گفت : عمه جان مگر ما خانه نداريم ، و زينب (سلام الله علیها) فرمود : نه ، ما در اين جا غريبه هستيم و خانه اي نداريم ، خانه ما در مدينه است. با شنيدن اين سخن ، صداي ناله و گريه رقيه بلند شد . ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ و 💕 سختي هاي اسارت ، رقيه (سلام الله علیها) را به شدت مي رنجاند و او يک سره بهانه بابا را مي گرفت ، شبي در خرابه شام و در خواب ، پدر را ديد ، چون از خواب برخاست و چشم گشود ، خود را در خرابه يافت و از پدر نشاني نديد . از عمه سراغ پدر را گرفت و زينب (سلام الله علیها) بسيار گريه کرد و رقيه (سلام الله علیها) نيز با عمه گريست . آن شب باز صداي عزاداري زنان اهل بيت بلند شد ؛ مجلسي که نوحه سرايش رقيه (سلام الله علیها) بود . از سر و صداي اهل بيت ، يزيد از خواب بيدار شد و پرسيد چه خبر است ؟ به او خبر دادند که کودکي سراغ پدرش را گرفته است . يزيد دستوري داد ، سر پدرش را براي او ببرند . اين دستور يزيد نشان از رذالت و شقاوت طينت او بود و برگي ديگر از دفتر مظلوميت هاي بي شمار اهل بيت را گشود . ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ 💕 وقتي به دستور يزيد ، سر پدر را براي رقيه (سلام الله علیها) آوردند ، رقيه سر را در بغل گرفت و عقده هاي دل را باز کرد و هر چه مي خواست با سر بابا گفت . آن شب رقيه (سلام الله علیها) ، گم شده خود را يافته بود ، اما بي نوازش و آغوش گرم . پس لب هايش را بر لب هاي بابا گذاشت و آن قدر گريست تا جان به جان آفرين تسليم کرد. پشت خميده زينب (سلام الله علیها) شکست ، رو به سر برادر فرمود : آغوش بگشا که امانتت را باز گرداندم . ديگر کسي ناله هاي شبانه رقيه (سلام الله علیها) را در فراق پدر نشنيد . ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ 💕 هنگامي که در خرابه شام ، سر پدر را نزد رقيه (سلام الله علیها) آوردند ، آن دختر کوچک بسيار گريست و سخناني بر زبان آورد که شيون اهل بيت (علیهماالسلام) را بلند کرد و آتش بر دل زينب (سلام الله علیها) نشاند : پدر جان ! کدام سنگ دلي سرت را بريد و محاسن تو را به خون پاکت خضاب کرد ؟ پدر جان ! چه کسي مرا در کودکي يتيم کرد ؟ پس از مادر از غم فراق او به دامان تو پناه مي آوردم و محبت او را در چشم هاي تو سراغ مي گرفتم ، اکنون پس از تو به دامان که پناه برم ؟ پدر جان ! پس از تو چه کسي نگهبان دختر کوچکت خواهد بود ، تا اين نهال نو پا به بار بنشيند ؟ پدر جان ! پس از تو چه کسي غم خوار چشم هاي گريان من خواهد بود ؟ پدر جان ! در کربلا ، مرا تازيانه زدند ، خيمه ها را سوزاندند ، طناب بر گردن ما انداختند و بر شتر بي جحاز سوار کردند و ما را همچون اسیران از کوفه به شام آوردند . ✍ پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد انصاریان صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛ 💕 اهل‌بیت را کنار دروازه‌ی شهر سه روز متوقف نمودند تا شهر را بیارایند و با هر زیور و زینتی که در
﷽؛ 💕 از لحظه ورود کاروان به کربلا ، رقيه لحظه اي از پدر جدا نمي شد ، شريکِ غم ها و مصيبت هاي او بود و با ديگر ياران امام از درد تشنگي مي سوخت . يکي از افراد سپاه يزيد مي گويد : من در ميان دو صف لشکر ايستاده بودم ، ديدم کودکي از حرم امام حسين (علیه السلام) بيرون آمد ، دوان دوان خود را به امام رسانيد ، دامن آن حضرت را گرفت و گفت : اي پدر ، به من نگاه کن ! من تشنه ام. اين تقاضاي جان سوز آن دختر تشنه کام و شيرين زبان، چون نمکي بر زخم هاي دل امام بود و او را منقلب کرد ، بي اختيار اشک از چشمان اباعبداللّه (علیه السلام) جاري گرديد و با چشمي اشک بار فرمود : « دخترم ، رقيه ! خداوند تو را سيراب کند ؛ زيرا او وکيل و پناه گاه من است ». پس دست کودک را گرفت و او را به خيمه آورد و او را به خواهرانش سپرد و به ميدان برگشت . ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ و 💕 گاه سجاده امام حسين (علیه السلام) ، با دست هاي کوچک حضرت رقيه (سلام الله علیها) باز مي شد و او به انتظار پدر مي نشست تا مي آمد و در آن سجاده به نماز مي ايستاد و رقيه (سلام الله علیها) از آن رکوع و سجود امام لذت مي برد. در کربلا نيز رقيه (سلام الله علیها) ، هر بار هنگام نماز، سجاده امام را مي گشود . ظهر عاشورا به عادت هميشگي منتظر بابا بود ، ولي پس از مدتي ، شمر وارد خيمه شد و رقيه (سلام الله علیها) را کنار سجاده پدر ديد که سراغ او را مي گرفت ، آن ملعون نيز جواب اين سؤال را با سيلي محکمي که به صورت کوچک او نواخت ، پاسخ گفت . ✍ پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد انصاریان ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 @Javanmardi_langarudi 🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛ #رقيه_در_راه_شام 💕 کاروان کربلا ، از کوفه راهي شام شد ، همان کارواني که اهل بيت پيامبر بودند و
﷽؛ 💕 دخترى رنجور اگر بيدار شد خواب ديد و تشنه‌ى ديدار شد چون به ديدارم سپارد جان پاک در خرابه گنج را بِسپُر به خاک 💕 از سروده‌ی آیت الله العظمی وحید خراسانی ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi