﷽؛
✅ وقایع روز نهم محرم #تاسوعا در بیان #حضرتآیتاللهمکارمشیرازی
#بخشاول
⚜ ورود شمر به کربلا
👈 در اين روز شمر همراه با نامه اى از سوى عبيداللَّه بن زياد خطاب به عمر بن سعد وارد كربلا شد كه بر حسين عليه السلام و يارانش سخت بگير ! تا تسليم شوند و وادار به بيعت گردند و در صورت امتناع ، همه آنها را به قتل برسان .
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
⚜ محاصره خیمه ها در کربلا
👈 «شيخ كلينى» از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمود :
« روز تاسوعا ، روزى است كه امام حسين عليه السلام و يارانش را در كربلا محاصره كردند و دشمنان براى جنگ با آن حضرت اجتماع نمودند ، و پسر مرجانه و عمر بن سعد از زيادى لشكر خويش خوشحال شدند ، و امام حسين عليه السلام و اصحابش را در آن روز ضعيف شمردند ، و يقين كردند كه براى امام حسين عليه السلام ياورى نخواهد آمد و مردم عراق وى را كمك نخواهند كرد ؛ آنگاه فرمود : « بِأبي المُسْتَضْعَفُ الغَريبُ ؛ پدرم فداى آن ضعيفِ غريب باد ».
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
⚜ امان نامه ! برای فرزندان ام البنین علیها السلام
👈 روز نهم محرم ، شمر براى قمر بنى هاشم حضرت عباس عليه السلام امان نامه آورد و عباس به شدت آن را رد كرد .
👈 در این حین زهير بن قين نگاهى از سر مهر و ارادت به عباس افكند و گفت :
« داستانى برايت بگويم :
وقتى پدرت مى خواست ازدواج كند ، به برادرش عقيل كه قبيله هاى عرب را مى شناخت فرمود :
براى او از طايفه اى زنى انتخاب كند كه به رشادت و جنگاورى شهره باشند ، مى خواست فرزندى پيدا كند كه يار حسين او در كربلا باشد .
👈 عباس گفت :
تو مى خواهى مرا بر يارى برادرم تشجيع كنى (من بيش از اين آماده فداكارى هستم) ».
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
⚜ تحرک برای آغاز جنگ
👈 پس از بى نتيجه ماندن راه هاى مسالمت آميز و تسليم ناپذيرى امام حسين عليه السلام ، عمر بن سعد براى گرفتن بيعت اجبارى و يا كشتن امام و يارانش در عصر تاسوعا فرمان حمله را صادر كرد . با اين فرمان هزاران تن سواره و پياده به سمت اردوى اباعبداللَّه عليه السلام روانه شدند ، صداى همهمه آنها در بيابان كربلا پيچيد و به گوش لشكريان امام عليه السلام رسيد .
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
⚜ سخنان زهير بن قين در عصر تاسوعا
👈 غروب تاسوعا هنگامى كه دشمن به يكباره هجوم آورد و عباس با بيست نفر از ياران در برابرشان مى ايستد ، از جمله چهره هاى ماندگار در آن صحنه ، زهير بن قين است .
👈 در آن فرصت ، زهير به عزرة بن قيس يكى از كسانى كه براى امام حسين عليه السلام نامه نوشته بود ولى اينك در سپاه ابن سعد به سوى خيمه هاى امام حمله كرده است رو كرد و گفت :
« اى عزره مراقب باش از آنانى نباشى كه گمراهان را بر كشتن پاكدامنان يارى مى كنند ».
👈 عزره گفت :
اى زهير !
تو تاكنون از شيعيان اين خانواده نبودى ، بلكه هواخواه عثمان بودى !
👈 زهير گفت :
« از اين موقعيت كه الان دارم با تو صحبت مى كنم ، نمى بينى كه شيعه حسين عليه السلام هستم ، به خدا سوگند كه من نه نامه اى براى حسين نوشتم و نه پيكى برايش روانه كردم و نه به او وعده يارى داده ام ، در راه با او مواجه شدم ، موقعيت او را نزد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله ملاحظه نمودم و در پيشگاه خداوند احساس كردم كه بايد با او همراه گردم و ياريش كنم ».
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
⚜ یک شب مهلت برای راز و نیاز
👈 امام حسين عليه السلام حاضر به پذيرش ذلّت بيعت با دشمن نشد ؛ ولى از آنان خواست كه آن شب را به وى مهلت دهند ، تا به عبادت و دعا و نماز بپردازد ، و فردا در معركه نبرد با آنان روبه رو خواهد شد .
👈 حضرت عبّاس بن على عليه السلام محضر امام عليه السلام شرفياب شد و عرض كرد :
« اى برادر ! دشمن بدين سو مى آيد ».
👈 امام حسين عليه السلام برخاست و فرمود :
« يا عَبَّاسُ ! ارْكَبْ بِنَفْسِي أَنْتَ - يا أَخِي - حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ : ما لَكُمْ ؟ وَ ما بَدالَكُمْ ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمَّا جاءَ بِهِمْ ؟ ؛
اى عبّاس ! جانم به فدايت اى برادر ! سوار شو و برو از آنها بپرس ! هدف آنها چيست ؟ چه روى داده است ؟ و بپرس : چه دستور تازه اى به آنان داده شده ؟».
👈 «قمر بنى هاشم» عبّاس، با بيست سوار كه زهير بن قين و حبيب بن مظاهر از جمله آنان بودند ، در برابر سپاه دشمن آمد و پرسيد : «شما را چه شده است ؟ و چه مى خواهيد ؟».
👈 گفتند : به تازگى فرمان امير به ما رسيده است كه به شما بگوييم يا حكم او را بپذيريد (به طور كامل تسليم شويد) يا آماده كارزار باشيد .
👈 عبّاس فرمود : « شتاب مكنيد تا نزد (برادرم) ابى عبداللَّه عليه السلام بروم و پيام شما را به ايشان برسانم ».
👇👇👇
#ادامهدارد
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ وقایع روز نهم محرم #تاسوعا در بیان #حضرتآیتاللهمکارمشیرازی
#بخشاول
⚜ ورود شمر به کربلا
👈 در اين روز شمر همراه با نامه اى از سوى عبيداللَّه بن زياد خطاب به عمر بن سعد وارد كربلا شد كه بر حسين عليه السلام و يارانش سخت بگير ! تا تسليم شوند و وادار به بيعت گردند و در صورت امتناع ، همه آنها را به قتل برسان .
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
⚜ محاصره خیمه ها در کربلا
👈 «شيخ كلينى» از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمود :
« روز تاسوعا ، روزى است كه امام حسين عليه السلام و يارانش را در كربلا محاصره كردند و دشمنان براى جنگ با آن حضرت اجتماع نمودند ، و پسر مرجانه و عمر بن سعد از زيادى لشكر خويش خوشحال شدند ، و امام حسين عليه السلام و اصحابش را در آن روز ضعيف شمردند ، و يقين كردند كه براى امام حسين عليه السلام ياورى نخواهد آمد و مردم عراق وى را كمك نخواهند كرد ؛ آنگاه فرمود : « بِأبي المُسْتَضْعَفُ الغَريبُ ؛ پدرم فداى آن ضعيفِ غريب باد ».
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
⚜ امان نامه ! برای فرزندان ام البنین علیها السلام
👈 روز نهم محرم ، شمر براى قمر بنى هاشم حضرت عباس عليه السلام امان نامه آورد و عباس به شدت آن را رد كرد .
👈 در این حین زهير بن قين نگاهى از سر مهر و ارادت به عباس افكند و گفت :
« داستانى برايت بگويم :
وقتى پدرت مى خواست ازدواج كند ، به برادرش عقيل كه قبيله هاى عرب را مى شناخت فرمود :
براى او از طايفه اى زنى انتخاب كند كه به رشادت و جنگاورى شهره باشند ، مى خواست فرزندى پيدا كند كه يار حسين او در كربلا باشد .
👈 عباس گفت :
تو مى خواهى مرا بر يارى برادرم تشجيع كنى (من بيش از اين آماده فداكارى هستم) ».
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
⚜ تحرک برای آغاز جنگ
👈 پس از بى نتيجه ماندن راه هاى مسالمت آميز و تسليم ناپذيرى امام حسين عليه السلام ، عمر بن سعد براى گرفتن بيعت اجبارى و يا كشتن امام و يارانش در عصر تاسوعا فرمان حمله را صادر كرد . با اين فرمان هزاران تن سواره و پياده به سمت اردوى اباعبداللَّه عليه السلام روانه شدند ، صداى همهمه آنها در بيابان كربلا پيچيد و به گوش لشكريان امام عليه السلام رسيد .
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
⚜ سخنان زهير بن قين در عصر تاسوعا
👈 غروب تاسوعا هنگامى كه دشمن به يكباره هجوم آورد و عباس با بيست نفر از ياران در برابرشان مى ايستد ، از جمله چهره هاى ماندگار در آن صحنه ، زهير بن قين است .
👈 در آن فرصت ، زهير به عزرة بن قيس يكى از كسانى كه براى امام حسين عليه السلام نامه نوشته بود ولى اينك در سپاه ابن سعد به سوى خيمه هاى امام حمله كرده است رو كرد و گفت :
« اى عزره مراقب باش از آنانى نباشى كه گمراهان را بر كشتن پاكدامنان يارى مى كنند ».
👈 عزره گفت :
اى زهير !
تو تاكنون از شيعيان اين خانواده نبودى ، بلكه هواخواه عثمان بودى !
👈 زهير گفت :
« از اين موقعيت كه الان دارم با تو صحبت مى كنم ، نمى بينى كه شيعه حسين عليه السلام هستم ، به خدا سوگند كه من نه نامه اى براى حسين نوشتم و نه پيكى برايش روانه كردم و نه به او وعده يارى داده ام ، در راه با او مواجه شدم ، موقعيت او را نزد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله ملاحظه نمودم و در پيشگاه خداوند احساس كردم كه بايد با او همراه گردم و ياريش كنم ».
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
⚜ یک شب مهلت برای راز و نیاز
👈 امام حسين عليه السلام حاضر به پذيرش ذلّت بيعت با دشمن نشد ؛ ولى از آنان خواست كه آن شب را به وى مهلت دهند ، تا به عبادت و دعا و نماز بپردازد ، و فردا در معركه نبرد با آنان روبه رو خواهد شد .
👈 حضرت عبّاس بن على عليه السلام محضر امام عليه السلام شرفياب شد و عرض كرد :
« اى برادر ! دشمن بدين سو مى آيد ».
👈 امام حسين عليه السلام برخاست و فرمود :
« يا عَبَّاسُ ! ارْكَبْ بِنَفْسِي أَنْتَ - يا أَخِي - حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ : ما لَكُمْ ؟ وَ ما بَدالَكُمْ ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمَّا جاءَ بِهِمْ ؟ ؛
اى عبّاس ! جانم به فدايت اى برادر ! سوار شو و برو از آنها بپرس ! هدف آنها چيست ؟ چه روى داده است ؟ و بپرس : چه دستور تازه اى به آنان داده شده ؟».
👈 «قمر بنى هاشم» عبّاس، با بيست سوار كه زهير بن قين و حبيب بن مظاهر از جمله آنان بودند ، در برابر سپاه دشمن آمد و پرسيد : «شما را چه شده است ؟ و چه مى خواهيد ؟».
👈 گفتند : به تازگى فرمان امير به ما رسيده است كه به شما بگوييم يا حكم او را بپذيريد (به طور كامل تسليم شويد) يا آماده كارزار باشيد .
👈 عبّاس فرمود : « شتاب مكنيد تا نزد (برادرم) ابى عبداللَّه عليه السلام بروم و پيام شما را به ايشان برسانم ».
👇👇👇
#ادامهدارد
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ وقایع روز نهم محرم #تاسوعا در بیان #حضرتآیتاللهمکارمشیرازی
#بخشاول
⚜ ورود شمر به کربلا
👈 در اين روز شمر همراه با نامه اى از سوى عبيداللَّه بن زياد خطاب به عمر بن سعد وارد كربلا شد كه بر حسين عليه السلام و يارانش سخت بگير ! تا تسليم شوند و وادار به بيعت گردند و در صورت امتناع ، همه آنها را به قتل برسان .
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
⚜ محاصره خیمه ها در کربلا
👈 «شيخ كلينى» از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمود :
« روز تاسوعا ، روزى است كه امام حسين عليه السلام و يارانش را در كربلا محاصره كردند و دشمنان براى جنگ با آن حضرت اجتماع نمودند ، و پسر مرجانه و عمر بن سعد از زيادى لشكر خويش خوشحال شدند ، و امام حسين عليه السلام و اصحابش را در آن روز ضعيف شمردند ، و يقين كردند كه براى امام حسين عليه السلام ياورى نخواهد آمد و مردم عراق وى را كمك نخواهند كرد ؛ آنگاه فرمود : « بِأبي المُسْتَضْعَفُ الغَريبُ ؛ پدرم فداى آن ضعيفِ غريب باد ».
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
⚜ امان نامه ! برای فرزندان ام البنین علیها السلام
👈 روز نهم محرم ، شمر براى قمر بنى هاشم حضرت عباس عليه السلام امان نامه آورد و عباس به شدت آن را رد كرد .
👈 در این حین زهير بن قين نگاهى از سر مهر و ارادت به عباس افكند و گفت :
« داستانى برايت بگويم :
وقتى پدرت مى خواست ازدواج كند ، به برادرش عقيل كه قبيله هاى عرب را مى شناخت فرمود :
براى او از طايفه اى زنى انتخاب كند كه به رشادت و جنگاورى شهره باشند ، مى خواست فرزندى پيدا كند كه يار حسين او در كربلا باشد .
👈 عباس گفت :
تو مى خواهى مرا بر يارى برادرم تشجيع كنى (من بيش از اين آماده فداكارى هستم) ».
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
⚜ تحرک برای آغاز جنگ
👈 پس از بى نتيجه ماندن راه هاى مسالمت آميز و تسليم ناپذيرى امام حسين عليه السلام ، عمر بن سعد براى گرفتن بيعت اجبارى و يا كشتن امام و يارانش در عصر تاسوعا فرمان حمله را صادر كرد . با اين فرمان هزاران تن سواره و پياده به سمت اردوى اباعبداللَّه عليه السلام روانه شدند ، صداى همهمه آنها در بيابان كربلا پيچيد و به گوش لشكريان امام عليه السلام رسيد .
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
⚜ سخنان زهير بن قين در عصر تاسوعا
👈 غروب تاسوعا هنگامى كه دشمن به يكباره هجوم آورد و عباس با بيست نفر از ياران در برابرشان مى ايستد ، از جمله چهره هاى ماندگار در آن صحنه ، زهير بن قين است .
👈 در آن فرصت ، زهير به عزرة بن قيس يكى از كسانى كه براى امام حسين عليه السلام نامه نوشته بود ولى اينك در سپاه ابن سعد به سوى خيمه هاى امام حمله كرده است رو كرد و گفت :
« اى عزره مراقب باش از آنانى نباشى كه گمراهان را بر كشتن پاكدامنان يارى مى كنند ».
👈 عزره گفت :
اى زهير !
تو تاكنون از شيعيان اين خانواده نبودى ، بلكه هواخواه عثمان بودى !
👈 زهير گفت :
« از اين موقعيت كه الان دارم با تو صحبت مى كنم ، نمى بينى كه شيعه حسين عليه السلام هستم ، به خدا سوگند كه من نه نامه اى براى حسين نوشتم و نه پيكى برايش روانه كردم و نه به او وعده يارى داده ام ، در راه با او مواجه شدم ، موقعيت او را نزد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله ملاحظه نمودم و در پيشگاه خداوند احساس كردم كه بايد با او همراه گردم و ياريش كنم ».
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
⚜ یک شب مهلت برای راز و نیاز
👈 امام حسين عليه السلام حاضر به پذيرش ذلّت بيعت با دشمن نشد ؛ ولى از آنان خواست كه آن شب را به وى مهلت دهند ، تا به عبادت و دعا و نماز بپردازد ، و فردا در معركه نبرد با آنان روبه رو خواهد شد .
👈 حضرت عبّاس بن على عليه السلام محضر امام عليه السلام شرفياب شد و عرض كرد :
« اى برادر ! دشمن بدين سو مى آيد ».
👈 امام حسين عليه السلام برخاست و فرمود :
« يا عَبَّاسُ ! ارْكَبْ بِنَفْسِي أَنْتَ - يا أَخِي - حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ : ما لَكُمْ ؟ وَ ما بَدالَكُمْ ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمَّا جاءَ بِهِمْ ؟ ؛
اى عبّاس ! جانم به فدايت اى برادر ! سوار شو و برو از آنها بپرس ! هدف آنها چيست ؟ چه روى داده است ؟ و بپرس : چه دستور تازه اى به آنان داده شده ؟».
👈 «قمر بنى هاشم» عبّاس، با بيست سوار كه زهير بن قين و حبيب بن مظاهر از جمله آنان بودند ، در برابر سپاه دشمن آمد و پرسيد : «شما را چه شده است ؟ و چه مى خواهيد ؟».
👈 گفتند : به تازگى فرمان امير به ما رسيده است كه به شما بگوييم يا حكم او را بپذيريد (به طور كامل تسليم شويد) يا آماده كارزار باشيد .
👈 عبّاس فرمود : « شتاب مكنيد تا نزد (برادرم) ابى عبداللَّه عليه السلام بروم و پيام شما را به ايشان برسانم ».
👇👇👇
#ادامهدارد